هنر برخورد با آدمهای غیرمنطقی

آیا شما کار و حرفهای دارید که لازمه آن سر و کله زدن با طیف وسیعی از ارباب رجوع و مردم است؟ آیا شده که هنگام انجام این کار، با آدمهای به کلی غیرمنطقی برخورد کنید که اعصابتان را به هم میریزند؟ آیا گاهی مجبور میشوید که در میهمانیها با یک آشنا یا فامیل دیدار کنید که حرفهای عجیب و غریبی میزند که بر پایه هیچ استدلالی نیستند؟ آیا شما هم جزو کسانی هستید که وقتی میبینید کسی حرفهایش بر پایه استدلالهای منطقی نیست و به طرز غیرمنطقی و غیرعقلایی فکر میکند و چیزهای بیربط را به هم مربوط میکند، اصطلاحا جوش میآورید و در حالی که ذاتا آدم صبور و آرامی هستید، به یک دیگ بخار تبدیل میشوید؟!
چه بخواهیم و چه نخواهیم، در زندگی خود به صورت رو در رو یا از راه دور با چنین آدمهایی سر و کار داریم و مجبور به تحملشان میشویم. ما در قبال این افراد رویکردهای مختلفی انتخاب میکنیم. بسیاری از ماها یک رنج مداوم را بابت تحمل این افراد تحمل میکنند.
اما آیا دانش روانشناسی میتواند مقداری از رنج ما کم کند؟ واقعیت این است که فهم و مدیریت این قبیل آدمها یک مهارت و هنر است که در طی سالها، برخیها به تدریج و به صورت تجربی کسی میکنند.
در حالی که در روانپزشکی و روانشناسی معیارهای بالینی برای تشخیص اختلالات شخصیتی مثل اختلال شخصیتی مرزی، ضداجتماعی و خودشیفتگی وجود دارد، در کمتر منبع یا دوره آموزشی به ما آموزش دیده میشود که چطور میتوانیم در برخوردهای عادی روزانه یا کاری با این افراد، از ذهن و روانمان محافظت کنیم، طوری که خدشهای به روحیه و عملکرد حرفهایمان وارد نیاید.
در اینجا این آدمهای غیرمنطقی را به دستههایی تقسیم میکنم:
– آنهایی که نمیشود گفتگوی منطقی با آنها داست، آنها استاد پیچاندن و منحرف کردن موضوع گفتگو هستند، دست آخر هم به شما میگویند که خود شما مشکل دارید و توانایی ارتباطی و بحثتان پایین است!
– آنهایی که برداشتهای اشتباه از حرفهای شما میکنند.
– آنهایی که به هیچ حد و مرزی احترام نمیگذارند و از راه رفتن روی اعصاب شما لذت میبرند.
– آنهایی که هیچگاه خودشان را جای شما نمیگذارند و از زاویه دید شما به قضایا نگاه نمیکنند. مثلا وقتی در مورد مشکلات کاری و مسئولیتهایتان با آنها صحبت میکنید یا در مورد محدودیتهایتان میگویید، هیچگاه شما را درک نمیکنند.
– آنهایی که به صورت زبانی یا احساسی از شما سوءاستفاده میکنند.
– آنهایی که حقایق را دستکاریشده ابراز میکنند و آنهایی که دروغگو هستند.
– آنهایی که بعد از گفتگو به آنها همیشه متوجه جنبههای منفی زندگیتان یا ناکامیهایتان میشوید و پس از اتمام صحبت با آنها، افسرده میشوید و حس بدی نسبت به خودتان پیدا میکنید.
– آنهایی که با سکوت، نیشخند، یک جمله کنایهآمیز یا با استدلالهای خیرمنطقی، دیوانهتان میکنند.
– آنهایی که ظاهر معصوم و پاکی به خود میگیرند، اما همیشه به صورت مخفی نقشهها و مقاصدشان را به آهستگی دنبال میکنند و به شما ضربه میزنند.
در اینجا ۶ ترفند ساده برای مدیریت و برخورد با این آدمها را میآورم.
۱- تا جایی که ممکن است، کمتر با این افراد برخورد داشته باشید: این راه حل البته پاک کردن صورت مسئله است، اما به شدت کارا است! هیچ وقت در قابل این افراد مسیح پذیرای رنج نباشید، کاری برای خودتان بتراشید، حتی با کمی بیادبی یا بیاعتنایی سر صحبت را با دیگری باز کنید.
۲- حمله زیرکانه متقابل: اگر نمیتوانید از شر شخص آزاردهنده راحت شوید و او بیوقفه در حال حمله کردن به شماست، کاری کنید که حواسش پرت شود و به فکر رود. اشتباهآمیزترین کار در قابل این افراد این است که بخواهید با گزارههای منطقی آنها را قانع کنید، زرنگ باشید و مثلا با یادآوری یک خاطره ناخوشایند یا موفقیت حرفهای رقیب اصلی او یا یادآوری اینکه او میخواسته چه بشود و در عمل چیزی نشده، به کلی او را گیج کنید. البته باید هنرمند باشید و این کار را با خونسردی و در لفافه انجام بدهید، طوری که حتی خود شخص فکر کند، شما به صورت تصادفی موضوع را پیش کشیدهاید و منظوری نداشتهاید.
۳– بعضی از آدمها ذاتا بدذات نیستند، اما سیستم فکریشان قابل اصلاح نیست، پس هنگام گفتگو با آنها میتوانید بحث را از یک روال منطقی به یک روال احساسی تبدیل کنید، مثلا وقتی نمیتوانید به کارمند زیردست خودتان بفهمانید که از یک کار پرهیز کند و او حاضر به قبول اشتباه او نیست، بگویید که او چقدر آدم پاکنیتی است و اگر کاری که شما میخواهید، انجام ندهد، رقبای کاری او به سرعت از پیشی خواهند گرفت و آخر کار او و خانوادهاش متضرر خواهند شد. در اینجا به جای اینکه به صورت مستقیم اشتباه بودن کار و یا تضاد آن با یک قانون مسلم کاری، به کارمند زیردست گوشزد شود، به ملایمت عواقب کارش به او نشان داده میشود. مهم نیست که او منطق شما را قبول نمیکند، مهم این است که شما به هدف خودتان رسیدهاید.
۴– زیاد و با حرارت صحبت نکنید، انرژی بیخود مصرف نکنید. کم و گزیده سخن بگویید. این کار ضمن اینکه باعث میشود انرژی شما حفظ شود، باعث میشود به شدت برای فرد غیرمنطقی، جذابیت کمتری پیدا کنید و دیگر هدف و سیبل او نباشید.
۵– اشتباه نکنید! شما نمیتوانید با همه تلاشتان شخص غیرمنطقی را به جاده منطق بیاورید، شما نمیتوانید او را با زاویه دید خود آشنا کنید. پس آب در هاون نکوبید و شیوه دیگری انتخاب کنید.
۶– شخص مورد نظر را در جمع گیر بیندازید! هنگام مکالمه دو نفره، شخص غیرمنطقی میتواند با استدلالهای غیرمنطقیاش به شدت شما را آزار دهد، اما همین حرفهای غیرمنطقی در جمع، مبدل به نقظه ضعف او میشوند و وقتی از هر سو شما مورد حمایت قرار بگیرید و شخص غیرمنطقی مورد حمله و استهزاء قرار بگیرد، دیگر جرأت هدف قرار دادن شما را پیدا نخواهد کرد.
شش موردی که گفتم ابزاری حمله و دفاع مناسبی برای شما در قابل افراد غیرمنطقی هستند، تجربه کاری چندسالهام کارایی این موارد را تأیید میکنند.
شما ممکن است خاطراتی در این مورد داشته باشید یا اینکه ترفندهای دیگری بشناسید. در این صورت در قسمت کامنت، این تجارب را با ما به اشتراک بگذارید.
اگه فرد مورد نظر رئیستون باشه و بخاطر حفظ امنیت شغلیتون مجبور باشید روزی ۱۰۰ بار تمام علم و تحصیلاتی رو که سالها واسه بدست آوردنش زحمت کشیدید رو نادیده بگیرید و حرفها و استدلالهای بچهگانه و غیر منطقی اون رو بپذیرید چی؟!
اگه طرف مقابل بخاطر سن زیادش و سابقه کاریای که با عنوانش یدک میکشه به خودش اجازه بده با شما وارد بحث علمی بشه و سادهترین و بدیهیترین قوانین فیزیک رو نقض کنه و بگه “نه، من تجربم بیشتره اونی که من میگم درسته”، و چهارتا آدم بیسواد دیگه هم تو اون لحظه بدون اینکه حتی ذرهای اون سوژه اطلاعی داشته باشن، از روی چاپلوسی اینو تایید کنن، اونوقت آدم باید سر به کدوم بیابون بذاره؟!
من نمیخوام به قشر خاصی توهین کنم، ولی کاش روانشناسها یه شاخه جدید تو روانشناسی ابداع میکردن که مختص ایران و ایرانی بود، و مشکلات روانی-فرهنگی همچین آدمایی رو حل میکردن!
مطمئن باشید با این کار این کشور پیشرفت میکرد. ما مشکلاتمون اقتصادی نیست، انسانی-فرهنگیه.
منم با فرشاد به شدت موافقم
افرین عزیز
ما مشکلاتمون اقتصادی نیست فرهنگی است
به شدت موافقم
با سلام
دوستان در این مورد ک رییس یا هر شخصیت دیگه ای که چنین رفتاریو داره واسه ب چالش کشیدنش ازش بخواهین که ی مثال بیاره اونوقت ضااااااایع شدنش خیلی باحاله.نا گفته نمونه ک یجوری ازش بخواهین ک طرف فکر کنه شما قصد راهنمایی از رییس رو دارین.مثلا میگه قانون عکس العمل وجود نداره وقتی ازش میخواهین ک مثال بزنه خیییط میشه.بععله
با تشکر
برادر من!!! این خودش یه منطقـ ـه! میگیم طرف اصلاً سرش نمیشه! مثالم که بزنه، واسه خودش، آخر ِ مثال زدنه! بدبختی اینه که اینجور آدما توی جمع هر دفعه یک نفر رو هدف قرار میدن، دیگران هم چون دردکشیده اند، گوش نمیکنن، فقط بله بله میکنند؛ آخرش یه گوشه بهت میگن: حرف که سرش نمیشه، حوصله نداشتیم وارد بحث بشیم ( نتیجتاً تورو ضایع کردیم…!!!) و این داستان مرتب ادامه دارد…
اگر همچین روانشناسایی پیدا بشن ، دچار مشکل بزرگ تاسیس یه تیمارستان پزشکان روانشناس خواهیم شد ،
چون هیچ کسی از پس مردم ما بر نمیاد…
آقا فرشاد یه چیزی رو نگفتی. اون هم اینه که باید یه فکری به حال این که تو کشور ما اگه یه خورده قیافت از یکی هم بهتر باشه کلی جلوتر میفتی. یعنی شما پروفسور فیزیک باش و یه قیافه معمولی داشته باش تو کشور ما اونی که تازه دیپلم گرفته و یه خورده از شما خوشتیپ تر و خوشگل تر هست ارج و قربش بیشتره.
خداییش راست می گی . من اینو تو دانشگاه حس کردم. طرف نه اخلاق داره نه شعور و نه سواد ولی به خاطر قد درازش ، پوست سفیدش و چشمای ابی کور شده اش ، همه حلوا حلواش می کنند به حدی که استاد حاضرند کفشای طرفو واکس بزنند.
مابا استاد بی شعورمون در مقطع ارشد سروکار داریم بیچاره شدیم از هرکی بدش بیاد مشروطش میکنه فقط به دخترهای خوش قیافه نمره میده شکایتش روهم کردیم ولی قدرت و ثروت اون سرتره
اگه اون ادم بیمنطق شوهرآدم باشه چــــی؟:-(
ای گفتی
ارمین تو چرا تایید میکنی؟ ههههه
آره واقعا درسته.
تو کشور ما یه خانم که دوکلاس بیشتر سواد نداره، یه کتاب تو عمرش نخونده، حرف زدن بلد نیست، هیچ هنر و قابلیتی نداره، معیارهاش همه چندش آوره، الگوی زندگیش یه سلبریتیه داغونه…و.و.و.
اماااا…
فقط قیافه داره، فقط خوشگله ، خوشگل… هرجا پا میزاره کلی تحویلش میگیرن، کارشو راه میندازن، خدمات ویژه و تسهیلات شامل حال ایشون میشه ، همچنین شغل بهتر گیرش میاد، هم براش خواستگار بهتری پیدا میشه، هم شوهرش براش ارزش بیشتری قائله، اگه مجرد باشه که یه مللللت براش آمادهی جانفشانی هستن و خلاصه نونش تو روغنه و پولدااار و خوشبخت.
عمرا اگه زن باشی، خوشگل باشی، جایی کارت لنگ بمونه.
حالا کلی هم به توانایی ها و محسنات خودشون مطمئنن و مفتخر.
حالا خانم باشی، از هر انگشتت یه هنر بباره ولی زشت باشی ته تهش حسینه رمضون یخی میاد خواستگاریت و یه عمر با بدبختی زندگی میکنی و با لباس سفید عروس اومدی و باکفن سفید غزل خداحافظی رو میخونی.
واقعا چرا یه همچین مردمان بی فرهنگ و ظاهرپرستی هستیم ما؟؟؟؟
خیلی هم اینطور که شنا میگین نیست بلخره اخلاق و مهارت هم تاثیر گذاره واگر واقعا انسان خوبی باشی همسر خوب پیدا میشه و تو این دوره زمونه همه میتونن با عمل های زیبایی ، زیبا شند و اون وقت هست که ملاک اخلاق میاد روی کار
واقعا درست گفتین و البته این در جامعه بانوان نمایان تر هم هست
منم خیلییی با اقا فرشاد موافق هستم
فرشاد دورود بر تو
یعنی فکر میکنی توی کشورهای دیگه همچین مشکلی وجود نداره؟
محمد جان، حداقل تو کشورهای توسعه یافته این مشکل تا حد زیادی حل شده. تو اینجور کشورها اول زیرساخت اجتماعی رو میسازند. علوم انسانی که شامل مدیریت و روانشناسی میشه کمک شایانی به حل این گونه مشکلات کرده، ولی متاسفانه تو کشور ما علوم انسانی دستخوش تحریفهای سلیقهای زیادی شده که از حوصلهی این بحث خارجه.
من هم بیشتر منظورم کشورهای در حال توسعهی دیگه بود. فقط ۱۵٪ از مردم دنیا در کشورهای توسعهیافته زندگی میکنند.
اقا محمد کلی حرف زده فزشاد بعد تو اصل مطلبو ول کردی چسبیدی به یه چیز دیگه؟
من کاری به کشورای دیگه ندارم تو کشور ما مردم همینحورین حالا میخوای باور کن میخوای نکن!
به عبارت دیگه من با این تفکر که ایرانیها رو تو دنیا استثنا میدونه مشکل دارم. یه عده فکر میکنند ما خوشبختترین کشور دنیا هستیم و یه عده فکر میکنند بدبختترینیم. در حالی که در اکثر شاخصهای اقتصادی و اجتماعی ما فقط یک کشور متوسط و معمولی هستیم.
در ضمن توی هر کشوری، حتی کشورهای توسعهیافته، آدمهای غیرمنطقی پیدا میشن. توی هر کشوری هم – هر چقدر هم که ظاهراً عقبمونده باشه – آدمهای منطقی پیدا میشن. بنابراین درست کردن شاخهای از روانشناسی «ویژهی ایران و ایرانی» که گفتید، زیاد علمی به نظر نمیاد. شاید میشد گفت «روانشناسی آدمها و رفتارهای غیرمنطقی» که اتفاقاً فکر کنم بخش عمدهای از روانشناسی به این موضوع میپردازه.
سلام دوستان.
من پنجاه سله هستم و با انسانهای خودشیفته در بین خویشان و همکاران در ارتباط بوده ام .
من هم از این ادم ها آسیب دیده ام از اسیب روانی گرفته تا اسیب اقتصادی.
البته ضمن عذر خواهی از دوستان عزیزم عرض میکنم که من قبلا براین باور بودم که مشکل خودشیفتگی بیشتر متوجه کشورهایی است که از علوم انسانی بیگانه اند اما پس از جلسات پی در پی که با روانکاوان مجرب داشتم و برای رهایی از بیماریهای عصبی خودم به این نتیجه رسیدم که این بیماری خودشیفتگی ریشه تربیتی دارد و مختص کشور و قوم خاصی نمی شود .البته محیط هایی که گرفتار رفتارهای استبدادی داشته اند به چنیین بیماریهایی گرفتارترند.خانواده مستبدی که فرزند خود را تحت فشار قرار می دهند و فرصت خودانگیختگی به فرزند نمی دهند کانون تربیتی چنین خانواده ای مستعد تولید شخصیت خود شیفته خواهند شد.
البته برخورد با چنین انسانهایی کار هر فردی نیست .من تحلیل رفتار اریک برن را برای کسانی که با چنین ادمهایی سروکار دارند م ناسب میبینم .
البته خودم از کتابهای خانم کارن هورنای استفاده و بهره ویژه بردم .
دوستان عزیزم ما همه وظیفه داریم تا راهنمای یکدیگر باشیم.
ذهن همه ما مستعد خودشیفته شدن هست .
همه ما اگر در معرض تحسین ها و تشویق های دیگران قرار بگیریم لاجرم بر این باور میشویم که ارزشمند هستیم اما خبر نداریم که معیار ارزشمندی خود را دیگران و جامعه ای میپنداریم که مارا تحسین وستایش میکنند .
دوستان عزیز همه ما متاسفانه به تحسین شدن بی قید و شرط از سوی دیگران معتاد و وابسته شده ایم .
همین وابستگی ها موجب از خود بیگانگی خواهد شد .
موجب میشود تا ما از انتقاد شدن ازار ببینیم.
یادمان باشد که فرعون ادمی معمولی بود و تشویق و تحسین ها موجب شد تا او ادعای خدایی کند.
خود پرستی ما ادمیان ریشه فرهنگی و تربیتی دارد و بس.
داشتن ذهن منطقی نیازمند خوداگاهی و سفر کردن به حوزه ناشناخته هاست .ایا ناشناخته فقط در جهان بیرون است؟
اگر تک تک ما یک سفر درونی کنیم و درذات حقیقی خود که از روح خدا در ان دمیده شده نظر کنیم یقینا”قادر خواهیم شد یکدیگر را از افتادن در تصورات و پئدارهای واهی نجات خواهیم داد.
تاریخ پر از ادمیانی است که در تولد و در کودکی سالم بودند ولی رفته رفته در اثر پذیرش و وابسته شدن به اعتبارات اجتماعی ،غیر منطقی و خودشیفته شدند .آیا اینان از خود بیگانه نشدند؟بنابراین تک تک ما اگر از مسیر خودشناسی و خودفهمی واز قابلیتهای انسانی و افرینشگری خود بیگانه شویم لاجرم به کام خودشیفتگی فرو خواهیم رفت.از حوصله شما دوستان عزیزم تشکر میکنم.
سلام علی جان من شصت وپنج سال دارم توی یک دوران سخت زندگیم با یک چنین فردی روبرو شدم هر جا مینشستم این فرد مرا مسخره میکرد خدا لعنتش کند آبرو برایم نمیگداشت مجبور بودم از سال ۶۰ تا سال ۷۴ باهاش زندگی کنم علی جان ببخشید اصلا دلم نمیخواد راجع بهش صحبت کنم خدا ذلیلش کند باور کن خداحافظ خداحافظ باور کن تا الان بد کس را نخواستم ولی آرزو دارم توی کفن پیچاندنش را ببینم
سلام دوست عزیز …..علی آقا
البته شماجای پدر من هستید ….
من ۲۵ سالمه و۴سال ازدواج کردم…
من هم چندسالی هست که با همچین فردی برخورد دارم و مجبورم باهاش همکلام باشم البته شخص بسیار حسود: بی فرهنگ و بی آبرویی است که از خدا نمیترسد و همیشه آبروی مرا میبرد…تمام تلاشش را میکند تا زندگی مرا به هم بزند….
من اونو به خدا سپردم چون خیلی جاها واقعا دلم را شکسته …. هیچ وفت نمی بخشمش ..
.
.
.
.
کاش پدرم زنده بود …..
من آدم مهمی نیستم ولی اگر دعا کردن قرار به افتادن اتفاقی باشه . دعا میکنم پدر شما و پدران دیگه و پدر من هم به زندگی باز میگشتن. لطفا از نبودن پدرانمون یاد بگیریم که هر آنچه که منطقیست ولی مخالف میل شما همین امروز جلوش رو بگیرید و از ادامه دادن به راهی که سالهای پر انرژی و جونی شما پایمال کنه جلوگیری کنید. دنیا پر از لحظات خوبیه که گاهی به پای آدمهای نالایق فقط تباه میشن به دست خود ما.
حرفتون کاملا منطقی و ذرست هست ادمای بی منطق که هیچی از منطق حالیشون نیست حرف هیچکس رو قبول ندارن و فقط حرف خودشون رو
ادمهای بی منطق سطح فکریشون ضعیف هست فکر میکنند همه چیز رو میدونن فقط بلدن زیراب بزنن تهمت بزنن
یک مثال واستون بزنم بین یک جمع چند نفره ای چند تا مرد بزرگ هستند حالا یک بچه یک حرف درست و منطقی رو میزنه و برمیگردن بهش میگن مگه تو هم چیزی بلدی تو جامعه یک جوری شده که بعضیا فکر میکنن چون بزرگن همه چیز رو میفهمن اصلا واسه نفر دیگه هیچ ارزشی قایل نیستند
بعضیها هم خدا لعنتشون کنه که از بردن ابروی مردم بیمی ندارن خدای من ازت خواهش میکنم حدایا اینا رو به تو میسپارم
ادمهای بزرگ سن سطح فکری تا حدودی فرق میکنه کسی که سنش کمتره باید سیاست گفتاری وارد بحث اونا شه
سلام برهمه عزیزان من ۳۵ سالمه خیلی دلم گرفت وقتی این مطالبو خوندم چون یه ادم بیشعور خودخواه کاملا غیر منطقی وحسود تو زندگیمه خودم بزرگش کردم بهش کار یاد دادم اگه من نبودم الان معلوم نیست کجا بود وچکار میکرد حدود ۹ ساله به جونم افتاده خیلی دعا کردم که خدایا از شرش خلاص بشم همیشه دعا میکنم خدایا بره هرجا میخاد بره بره خوشبخت بشه یه کاری گیرش بیاد که صد برابر من بهش حقوق بدن (شاگردمه)من ادم مظلومی هستم ولی اون سوء استفاده میکنه خیلی باهاش حرف زدم دعوا کردیم اصلا فایده نداره نمیتونمم بیرونش کنم دلمم به حال زنو بچش میسوزه هر سالی که میگذره بیشتر اوضاع بد تر میشه و بیشتر بر من مسلط میشه نه از درامدم خیری میبینم نه از زندگیم همه رو تحت تاثیر قرار داده کلا نمیدونم باید چکار کنم شاید همه شماهایی که این متنو بخونید یه راه حل ساده بهم بگین ولی من همه راهارو امتحان کردم نمیشه که نمیشه شاید خدا اونو خیلی از من بیشتر دوست داره اینهمه دعا کردم گریه کردم ولی همش بیفایدس اقا با پول من با اعتبار من راست راست راه میره کارش به جایی رسیده که الان خودشو از من بالا تر هم میدونه هرکی هر راهی به ذهنش میرسه کمکم کنه ممنون
با احترام به نظر شما اتفاقا باید زیرساخت فرهنگی خاصی که ایرانیا دارن خیلی تخصصی فقط رو این فرهنگ بیمار کار شه ینی حرف بااازتر از ایرانیا نیست بخدا
تو کشورهای دیگه هر چیزی سرجای خودشه و شایسته سالاری برقراره. تو کشور ما اونایی پیشرفت میکنن که ریا کارن، چاپلوسن پارتی خیلی قوی دارن. تنها چیزی که تو سیستم های اداری ایران وجود نداره سواد و تخصص و شخصیت هستش. واقعا متاسفم. واسه همینه که ما همیشه جهان سوم هستیم. من با نظر فرشاد جان کاملا موافقم حرف حق رو زد.
منم به شدت با فرشاد موافقم. اگه متهمم نکین به طرفداری بیجا از خانما باید بگم که از این نظر از خانما بیشتر سواستفاده میشه. به نظر من تنها کاری که با این آدما میشه کرد اینه که در مقابلشون محکم باشید حتی اگه میتونید خودتون رو قدرتمندتر از چیزی که واقعا هستید نشون بدید. تنها راهی که میشه تا یه حدی از اذیت و آزار این آدما کم کرد ترسوندنشونه. این جور آدما به شدت ترسو هستند. البته اگه تونستید خودتونو کنترل کنید و در لحظه دهن طرفو سرویس نکردین
من هم با فرشاد کاملأ موافقم
سلام دوست عزیز، من با شما موافقم. ولی یکی از همین مشکلات فرهنگی بزرگی که ما ایرانی ها به اون مبتلا هستیم اینه که خودمون رو از هر مشکل فرهنگی مبرا میدونیم و منتظر هستیم ایرانیان دیگه ای که ما جزئی از اون ها نیستیم مشکلاتشون رو برطرف کنن. توی بحث مشکلات فرهنگی و رفتاری ویژه ایرانی ها تحقیقات زیادی هم انجام شده که متاسفانه ما نمیخونیم. بهتون توصیه میکنم برای شناخت نحوه درست برخورد با این مسائل کتابهایی مثل خلقیات ما ایرانیان از محمدعلی جمال زاده، نجات محمد علی ایزدی، ما ایرانیان مقصود فراستخواه، جامعه شناسی خودمانی حسن نراقی و چقدر خوبیم ما از ابراهیم رها رو مطالعه کنین. مطالعات در این زمینه کم نیستن. مطالعه کننده کمه و به نظر شخص بنده اگر همین مایی که متوجه هستیم مشکلات فرهنگی داریم. این مشکلات رو بشناسیم. تغییرات شروع میشن
فرشاد جان تو برو شاکر باش که اون فرد رئیسته- من مادرمه رئیسه خونه که روزی راحت یک وعده به این فکر میندازه که چه بدجایی بدنیا اومدوم و افسردگی بم دست میده و دسته کم معدم اسید ترشح میکنه. دیگه اصلا جوابشو نمیدم. و انشالا همینروزاست که به آرامش میرسم.
من یه ادمی که جز منطق هیچی سرم نمیشه و تو کتم نمیره و ماردم هیچ چیز جز اطاعت محض!!
خوبه داری راحت میشی و خوش بحالت ک فقط مادر ته… علاوه بر مادر سه چهارتا خواهر بی منطق خشک مذهب متعصب الکی و بی اعصاب دارم. من بین این ادما ک خودشونو از من بالاتر میدونن بافهم و شعورترمیدونن چونکه فقط سنشون بالاتره نمیتونم واسه روانم واسه شعورم واسه فهمم منطقم خیال راحتی داشته باشم. مقابله ب مثل فقط خودمو از پا دراورده…. خسته م… ایهاالناس خسته م…. زندگی با ادمای کج فهم دیگ کارمن نیست… کم اوردن… من غلط کردم ک دختر ب دنیا اومدم… همه خوبن من مقصر همه اتفاقاتم. من از همشون معذرت میخوام…
کاملا با فرشاد موافقم مشکلات جامعه ما ریشه در فرهنگ و کمرنگ بودن ایمان داره، چه بسا کسی که ایمان داره هرگز به دیگران آسیب نمیزنه ، حتی اگر خودش متضرر بشه.
من با جناب فرشاد خیلی موافقم با اینکه ۶ سال از نظر شون می گذره ولی من هم همین مشکلات رو با رییسم دارم و به شدت باعث فرسودگی م شده
افسرده شدم و بی انگیزه
و تصمیم گرفتم از ایران برم
با سلام.
این کامنت و حتی پست متعلق به ۶ سال پیش هست. من در آن زمان چنین مشکلاتی را تابدین حد محسوس نداشتم. لکن با جناب فرشاد به شدت موافقم. ولی نکته دیگر اینکه با آقای دکتر مجیدی هم موافقم چون موارد ۲ و ۶ برای من جواب داده گرچه مورد ۶ را وقتی عمل می کنیم ریاست محترم هرقدر هم که نرم گفته باشیم بهشون برمی خوره ولی حساب هم دستش می آید.
ضمن اینکه مشکل اغلب ماها نداشتن امنیت شغلی است که اگر داشتیم هیچ احدی جرات نمی کرد وقتی در مقابل حرفهای غیرمنطقی ایشان ایستادگی می کنیم تهدید به اخراج بکند!
رئیس من آدم خوش ذاتی است ولی به شدت غیرمنطقی، عجول، نابینا نسبت به کلیات مسائل، ورود کننده به جزئیات بی مورد و مغرور به مدرک فوق تخصص اش می باشد. چیزی که ما در ایران نفهیمده ایم این است که یک مهندس باید مهندس بماند و قرار نیست همه مدیر شوند.
مدیریت تجربه، تحصیلات و استعداد می خواهد.
با تشکر
سلام،وقت همگی بخیر.باجمله آخرتون خیلیییییییییی موافقم صددرصد درسته یه نکته نیاز به همبستگی خودمون داره خودمون به خودمون کمک نکنیم درست نمیشه.موفق باشید.
سلام
بنده هم به شدت با حرف شما در خصوص ایجاد نسخه و به اصطلاح ایرانیزه شده روانشی محیط کار موافقم
سلام غز من میپرسی جایی که کسی ارزش کلامت و فکرت رو نادیده میگیره کار نکن اگه واقعاً میدونی باید چیکار کنی برای خودت کار کن اگه نه شما طبق تحصیلات صحبت میکنی طرف مقابل طبق تجربه باید بگم که ارزش تجربه از تئوری بالاتره چون بازار کار ایران با تمام هرآنچه شما توی دانشگاه میخونید فرق داره
عالی گفتی عالی
مچکر
دقیقاً من هم همین مشکل رو دارم ، رییس من آدم بیسواد و بسیار خودشیفته ایه که در تمامی موارد ادعای پرفسوری داره و هرجا گیر میکنه موضوع رو طوری میپیچونه که خودم هم یادم میره موضوع اصلی چی بود ، تحمل این آدم خیلی خیلی سخته و کم کم داره غیر ممکن میشه و منجر به از دست دادن کارم خواهد شد کاش یه متخصص میتونست راهکار بده ، این که ولش کن ، اهمیت نده ، به حرفهاش گوش نکن و ….. همش شعاره ، قابل اجرا نیست ، یه راهکار اجرایی لازمه
بسیار ممنون! خیلی زیبا بود…
آقا فرشاد حرص نخور،همه جای دنیا تحصیل کرده میارن تا به اونها بگه چه جور پیشرفت کنن،اینجا بر عکسه،بیسواده واسه تایید خودش تحصیلکرده استخدام میکنه ولی باز هم میخواد نظر خودش رو به زور انجام بده
جناب دکتر در مورد موضوعی نوشتید که داغ دل و سر حرف باز شد.
-در مورد شش در جمعی گیر بندازید که حداقل یک منطقی ناطق دیگر داشته باشد یا حداقل غیر منطقی که همراه آن فرد نباشد. (می دانید که تقاص ها سنگین شده).
-مشکل جایی است که رده بالای شما این رفتار را دارد و حالا به این معجون حسادت هم اضافه کنید.
-بهترین راه برای من مورد ۴ بوده مخصوصاً وقتی فرد در حالت حمله و پرخاش است.
آره مورد ۴ خیلی خوبه…
گرچه در اخلاقی بودن این روشها تردید دارم اما در همین زمینه میتوانید بخوانید:
هنر همیشه به حق بودن (۳۸ راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خورده اید) / آرتور شوپنهاور/ ترجمۀ: عرفان ثابتی / انتشارات ققنوس/ چاپ دوم/۱۳۸۵/ ۱۳۶صفحه
ممنون. این کتاب قبلا در یک پزشک معرفی شده.
نوشتید ۸ ترفند، ۶ آیتم ذکر کردید، احتمالا اشتباه تایپیه.
گفتید ۸ تا ترفند ولی آخرش شش تاشو نوشتید!
به شدت عالی بود
به نظرم خیلی از این رفتارها و واکنش ها در مقابل یک فرد غیر منطقی، غیر منطقی است و ما ر ا هم کم کم تبدیل به یک آدم غیر منطقی می کنه .
سلام
شما نمیتوانید در مقابل یک غیر منطقی رفتار منطقی داشته باشید اگر این طور بشود شما وظیفه دارید بااو بر سر اینکه کدوم راه حل قوی تر است بحث کنید در حالی که او اصلا قدرت فکر کردن را ندارد
کاملا موافق ستاره ام ،
من مدت زیادی سعی کردم یک طور حال این آدم غیر منطقی رو بگیرم که ساکت شه ، اما اون هی جری تر می شه ،
بهترین راه سکوت و فرار از این آدمه
من با چند نفر از همین نوع برخورد دارم و به این نتیجه رسیدم باید مثل خودشون رفتار کنی چون وقتی مودبانه و منطقی صحبت میکنی پر رو تر میشن بخدا من خیلی زجر کشیدم اما اینها از نعمت فکر کردن محرومن یعنی بیخودی انرژی تلف کردم
خدا نسلشونو مثل دایناسورها منقرض کنه استخوانهایشان مایه عبرت بشه من ازشون نمیگذرم
الاهی آمین
درضمن نباید مثل خودشون رفتار کنی چون خوششون میاد شما رو دعوت به دوستی میکنند
بابا خدا از دهنت بشنوه یعنی مثل گوسفند پاره شدم از دست این آدما…
آمیـــــــــــــــــــــــــــن
سلام
به نظر من دربرخورد با همچین آدمایی باید براشون دعا کرد که خدا کمکشون کنه ودر جاهایی هم باید هندوانه باید زیر بغلشون گذاشت
یکی از بهترین تکنیکها استفاده از تکنیک ۳f است . feel-felt-found
این تکنیک باعث هم فرکانس شدن دو طرف به یک سمت می شود
در گوگل جستجو کنید ، انجام دهید تا شگفت زده شوید
اقا اگه میشه این تکنیکو یه توضیح مختصر بدین یه سرچ کردم فارسی چیزی پیدا نشد انگلیسی هم سرچ یه سری پیدا شد یه چیزایی هم فهمیدم فک کنم خیلی باید جالب باشه حالا اگه شما هم یه توضیح کوچولو بدین ممنون میشم !
من تو گوگل پیدا کردم
من تو گوگل سرچ کردم ۳f برام تویتا ۳f است
??? ایشون منظورشون اصول گفتگوی روزنبرگ هست/
که در کتاب “ارتباط بدون خشونت” مفصلا توضیح داده شده
دکتر جان گل کاشتی! :دی
خیلی عالی بود…
بدرد من یکی که خیلی می خورد
اتفاقا همین الان از دست یکی از این بی منطقهای قهار حسابی عصبانی بودم که تصادفا مطلب شما رو دیدم. قبلا برای خلاصی از شرش سعی می کردم کمتر باهاش برخورد کنم اما روش های شما برای حمله مخصوصا در حضور جمع رو کاملا پسندیدم و قبول دارم و قصد دارم هفته دیگه ان شالله عملیاتیش کنم و حسابی کیف کنم.
ممنون از مقاله مفیدتون
دقیقا من هم از دست یه همچین آدم غیر منطقی عصبانی بودم . , به طور تصادفی اینجا اومدم این صفحه .افردای که اعتماد به نفس کاذب دارند و خیلی ادعاشون میشه اما در عمل هیچی نیستند . و در آخر خود ادم را مقصر می دونن که چنین طرز برخوردی دارند. و آدمهای لمپنی هستند که هرچقدر هم تلاش کنی از دستشون خلاص بشی . ول کن ماجرا نیستند و به قول قیصر امین پور
یمی و فنری هستند
بعضی اصلاً جلد ندارند
بعضی از آدمها با کاغذ کاهی چاپ می شوند
و بعضی با کاغذ خارجی
بعضی از آدمها ترجمه شده اند
بعضی از آدم ها تجدید چاپ می شوند
و بعضی آدم ها فتوکپی یا رونوشت آدم های دیگرند
بعضی از آدمها با حروف سیاه چاپ می شوند
و بعضی از آدمها صفحات رنگی دارند
بعضی از آدمها عنوان و تیتر دارند، فهرست دارند
و روی پیشانی بعضی از آدمها نوشته اند:
حق هرگونه استفاده ممنوع و محفوظ است
بعضی از آدمها قیمت روی جلد دارند
بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند
و بعضی از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند
بعضی از آدمها را باید جلد گرفت
بعضی از آدمها جیبی هستند و می شود آنها را توی جیب گذاشت
بعضی از آدمها را می توان در کیف مدرسه گذاشت
بعضی از آدمها نمایشنامه اند
و در چند پرده نوشته می شوند
بعضی از آدمها فقط جدول و سرگرمی و معما دارند
و بعضی از آدم ها معلومات عمومی هستند
بعضی از آدمها خط خوردگی دارند
و بعضی از آدمها غلط چاپی دارند
از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت
و از روی بعضی از آدمها باید جریمه نوشت
از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت
و از روی بعضی از آدم ها باید جریمه نوشت
و با بعضی از آدم ها هیچ وقت تکلیف ما روشن نیست
بعضی از آدمها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم
و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت
بعضی از آدمها قصه هایی هستند که مخصوص نوجوانان نوشته میشوند
و بعضی مخصوص بزرگسالان
بعضی از آدمهایی که مخصوص نوجوانان نوشته میشوند
خیلی کودکانه و سطحی هستند …
میخوای حالشو بگیری به نظرم محلش نزاری بهتره
مفید بود.سپاس
چیزی که زیاده آدم بی منطق
اینا می تونه کاربردی باشه باشه اما فکر نکنم جوابگو باشه
حداقل برای این یه موردی که من سراغ دارم (هم ترمیم)
و بهترین روش فکر کنم همون جوکی باشه که چند وقت پیش سر زبونا می چرخید که می گفت:
تجربه نشون داده که از یه جایی به بعد دیگه بحث فایده نداره، باید فحش داد
زنندست اما واقعا جواب میده
سلام
این کار شایسته یک ادم منطقی نیست
آقای محترم این کار اصلا صحیح و انسانی نیست ارزش ما آدما بیش از ایناست نباید چنین عملی حتی به ذهن بیاد چه برسه به پیاده نمودن اون
حالا اگه گیر ۲ تا آدم غیر منطقی که بحثشون با همدیگه تمومی نداره – اونم سر کوچکترین مسایل- افتاده باشیم چه گلی به سرمون بگیریم؟!! مثل الان من. هدفون گذاشتم گوشم و صدای کامپیوترو زیـــــــــــــــــــــاد کردم!!!
این مورد :
– آنهایی که بعد از گفتگو به آنها همیشه متوجه جنبههای منفی زندگیتان یا ناکامیهایتان میشوید و پس از اتمام صحبت با آنها، افسرده میشوید و حس بدی نسبت به خودتان پیدا میکنید.
با ترفند دوم یعنی حمله زیرکانه متقابل تقریبا شبیه هم هستند !
یعنی ما هم مثل طرف مقابل رفتار کنیم ؟
روش هفتم: به طرف بگید دهنشو ببنده و همزمان به آهنگ مورد علاقهتون از موبایل گوش کنید.
۱۰۰ درصد با فرشاد موافق هستم و تازه اگه طرف واسه بدیهی ترین مسائل که حقانیت شما رو اثبات میکنه باز هم دلیل بیاره طوری که انگار داره نظریه نسبیت انیشتن رو حل میکنه چه خاکی به سر بریزیم؟
در مورد مورد گیر انداختن طرف تو جمع تا وقتی که جمع ایرانی هست هرگز اینکار رو نکنید چون آخرش شما محکوم میشید!
با وانا در حد تیم ملی موافقم
Like
روزی حداقل سهبار با همچین آدمی طرفم!
وای من درکت میکنم چون از بچگی دارم بایه همچین آدمی زندگی میکنم نمیدنی دارم چی میکشم این بشر ازصبح که بیدار میشه فکش کارمیکنه تا بوق شب ازهمه نوعش هم بی منطقه.حالا من موندم بایه اعصاب پودر شده.چندین ساله ولی نمیشه تحملش کردوبهش عادت کرد.نمیدونم دارم تقاص چیوتواین زندگی پس میدم ذره ذره آب میشم وهیچکس نمیتونه اینو درک کنه.
وای منم دقیقاً با خواهرم این مشکلو دارم، منو باعث همه شکستاش میدونه و همیشه پدر و مادرمو محکوم میکنه توو بچگی زیاد طرف من گرفته شده! الان که بزرگ شده داره زندگیمو جهنم میکنه!!!
ناراحت نشیا برگرد به عقب ببین سر کسی داد نزدی یا توهین نکردی و تحقیر نکردی ببین کسی رو آزار ندادی
بنظر من اینجور ادمها خیلی مشکل در گذشته و حالشون داشتن و دارن
براشون ذلسوزی کنید جدا من خودم یه رییس این مدلی داشتم که کاملا بیسواد و زیرابزن بود
چقدر پدر مارو دراورد
مخصوصا من که خانم بودم و لز همه باسوادتر و چقدر ازار داد
بعذ متوجه شدم این خیلی تو خانواذش مشکل داره
دلم سوخت براش
ولی تلاشمو کردم
و الان با توجه به نیاز شذیذش به من زانو زده جلوی من
و این خیلی پیروزی لذت بخشیه
منم در این مورد تجربه دارم به هیچ وجه توی جمع نخواهید که طرف رو رسوا کنید چون امروز نه فردا، همه نه یه نفر پیدا میشه که خودتون رو محکوم کنه.
درود برشما….چندخط بالاتر ، دقیقاً همینو گفتم…
درود برشما….چندخط بالاتر ، دقیقاً همینو گفتم…
من این درود رو برای “وانا” فرستادم؛ چرا زیر “میم” نوشته شد…
وانا جان درود برتو…
اگر جمعی باشه که ازش حماییت نکنند جواب میده بلاخره یه عده ای هستند که میخوان خودشون رو برای شما عزیز کنند سکوت میکنند این به نفع شماست
سلام دوستان برادر من خیلی خودخواه همه چیزو از دیدگاه خودش میبینه و اصلا منو ددرک نمی کنه مثلا من میخواهم شب تلویزیو نگاه کنم میگه میخوایم بخوابیم در صورتی که اتاق داره وتونمیاتقش نمیخوابه میاد تو حال میخوابه مثلا من میرم چیزی میخرم برای مثال ماهی اکواریوم فقط فکر میکنه سلیقه خودش خوبه دیگه دارم آتیش میگیرم اعضا بگو ریخته بهم چیچیکارکنم
من از این آدم ها ضربه های شغلی و اجتماعی زیادی خورده ام. متاسفانه از این جور آدم ها در ایران بسیارند. فرشاد راست گفت.
من حتی فکر می کنم که بعضی از ماها از روی عمد در شرایطی خودمان را به غیر منطقی بودن می زنیم تا پول ندهیم یا سود کنیم.
در شغل ما مشتریانی در طول روز می آمدند تا با داغون کردن اعصاب ما و کارکنان یه چیزی به قول خلوت خودشان از ما بکنند و یا خدمات بیشتری با اندک پولی که داده اند بگیرند.
یکی از مشکلات بزرگ فرهنگ ما ایرانیها این است که نمی توانیم به سادگی دست رد به سینه کسی بزنیم.
البته من خودم هم این مشکل را دارم، ولی چند بار به خودم جرات دادم و در برخورد با چنین افرادی قبل از اینکه بحث بالا بگیرد، خواستم هر چه زودتر محل کسبم را ترک کنند، بعضیها پس از شنیدن این حرف شوکه می شوند و زود محل را ترک میکنند، و بعضیها کمی مقاومت میکنند و پس از چند لحظه محل را مجبور ترک میکنند. در بیشتر موارد جواب می دهد.
لازم نیست با این افراد بحث کنید، کاری کنید که مجبور به ترک محل شوند، البته گاهی لازم است برخوردتان کمی خشن تر و بی ادبانه باشد، ولی ارزشش را دارد، هر چند که تا ساعتها بعد از آن هم روحیه تان خوب نمی شود، اما لااقل زودتر از شرشان راحت می شوید و شاید دیگر مجبور نباشید با آنها برخورد داشته باشید.
یاد بگیریم به رفتار و برخورد غیرمنطقی و احمقانه “نه” بگوییم، برای ما که چنین تربیت نشده ایم کمی سخت است، ولی راهگشاست.
جاب بود به نظر من این روش ها تا حد بسیار زیادی منطقی است و اخلاقی هم هست چون کسی اجازه بده به خوش دیگری رو زیر سوال ببره وآبرو و شخصیت دیگری رو به چالش بکشه باید یا خونسردی کاستی ها و عقده هایی که باعث این رفتار شده را به رخش کشید تا بداند به چالش کشیدن شخصیت و آبروی دیگرا چه مزه ای دارد . ابته به شرطی که همانند او از دروغ و غلو جلوگیری کنیم و واقعیات عیوب اخلاقی طرف رو ابراز کنیم اگر نکنیم مسلما او را جسورتر خواهیم کرد
خیلی زیبا بود…
به نظر من اگه می شد این افراد رو خفه کرد بهترین راه حله .این افراد بیمارند کاری نمیشه کرد این فرمول حل مسایل نیست که همه جا صدق بکنه .این افراد هم کمی عقل دارند که متوجه بشن که شیوه که برای در رفتن از توهماتشون درپی گرفتتم چیه و معمولا ادم تو خلوت گیر میارن.
بنظر من موارد بالا وقت تلف کردنه .۱-باید قطع رابطه کرد۲-جواب رک داد (حتی فحش) ۳-درگیری ومشت توی دهن طرف ۴-خدا بیامرزاد آدم خوبی نبود.
کاملا با شما موافقم.تنها راه مشت آهنین و خراب کردن طرفهوبخصوص توی جمع.
موافقم.
حالا اگه این افراد غیرمنطقی بزرگترای آدم باشن مثلا پدر ومادر که هم دوستشون داریم وهم احترامشون واجبه و… اونوقت چیکار میشه کرد؟!
فکر کنم در اینصورت فقط میتونیم ازخدا بخوایم صبرمون بده! منکه همین کارو میکنم.البته همه ۶ روش روهم تا حد امکان استفاده کردم اما فقط باعث بهم ریختن اعصابم شده وآخرش حس کردم داره از کله ام دود بلند میشه!اگه راهی بجز اون ۶روش والبته بغیر از صبر سراغ دارید خوشحال میشم بدونم!
باسلام”به نظرمن عمده ترین دلیل دفاع غیرمنطقی هرکس درهرنقش وجایگاه اجتماعی که باشه”وجودترس “وخودخواهیمان هست”حتی در خیلی از جاهاهم ما غیرمنطقی رفتار میکنیم”درجاهایی که موقعیتمان “بستگانمان “تعصباتمان “و……به خطرمی افتد”جای خیلی بحث داره”خداوند”به من توانایی عطاکن که سوهان روح دیگران نباشم باهرترجیه منطقی یاغیر منطقی
در مورد پدر و مادر باید از خرد و سیاست استفاده کرد ولی اگه نشد تهش با خنده و خوشرویی باهاشون همه چی حل میشه فقط باید چند ماه اینکارو کرد و قرار بذاری ناراحت و عصبانی نشی اگه جواب نداد و پشتکار مهمه اونجا، یواش یواش رفتارشون درست میشه!
سلام صبر و سکوت
اونوقت اگه چنین فردی زن آدم باشه چی؟!!
خیلی از ازدواجها متاسفانه با شناخت انجام نمیشه و حوادث پی در پی زندگی هم نمیذاره که از چنین رابطه ای دراومد. یک وقت چشم باز میکنی که سالها گذشته و کنار یک آدم به شدت غیر منطقی (یا اصلا ضد منطقی!) عمرتو تلف کردی… از من که گذشت ولی به شما جوونا از این پدربزرگ ناکام نصیحت که قبل از هر چیز از سلامت روانی شریکتون مطمئن بشید…حتی اگه او طرف توی خوشگلی و ظواهر نمونه باشه!
به شدت به شدت با شما موافقم. اگه این طرف همسر آدم باشه واویلا!!!
از من هم به همه نصیحت، نصیحت علی رو آویزه گوشتون کنید که بی اعتنایی به سلامت روانی شریک زندگیتون باعث از دست دادن دنیا و آخرتتون می شه!!!
سلام
یک سوال امیدوارم راهنمایی ام کنید
با چه ترفند و راهکارهایی از سلامت روانی شریک اینده که هنوز صیغه محرمیت خوانده نشده با خبر شویم
سپاسگذارم
بنظر من آمار دوستاشو دربیار بعد ببین اونا اونو چه جور آدمی میشناسن. مثلا من یکی از دوستام بود که بنظرم روانی بود. چون الکی با من مشکل داشت. آخرم طلاق گرفت.
سلام کاملا با شما موافقم ولی جندان اطمینان از این قضیه قبل از ازدواج راحت نیست٠ به خصوص زن شما قبل از ازدواج جون شما رو می خواد کاملا خودش رو منطقی و هم فکرتون جا میزنه ولی وقتی از بل کذشت بنای غیر منطقی رو میذاره٠
وقتی فرد خوشکل باشه میشه قدری از رفتارش رو به خاطر ظاهرش تحمل کرد ٠ وای به وقتی که ظاهر و باطنش زشته٠ کاش می دونستین جی میکشم
منم همدردی میکنم باهاتون
سلام آقای دکتر. من سارا مترجم یک موسسه کنکور و آموزش MBA هستم و دانشجوی پزشکی. مقاله های شما بسیار جالب و به روز هستند. میخواستم اگه بشه منابعش رو در اختیار من هم بگذارید که برای ترجمه ازشون استفاده کنم. Thank you so much
با فرشاد موافقم مخصوصا اگه طرف رییس ادم باشه
[…] هنر برخورد با آدمهای غیرمنطقی (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) […]
والا بنده هرکاری کردم و انرژی صرف کردم نتونستم طرفم رو به سمت راه منطقی بیارم.
نگو که این یه چیز ذاتیه…کسی که منطقی نیست،هیچوقت هم در راه منطق قرار نمیگیره.
حتی گاهی که با هزار بدبختی به حقیقت میرسیم و بهشون نشون میدیم که حق با ما بوده و تو منطقی نبودی،انگار نه انگار که اصلا این وسط قضیه و مسئله ای بوده !!!
۱- تا جایی که ممکن است، کمتر با این افراد برخورد داشته باشید
این برای منِ دانشجو بهترین راهه…کسانی که شاغل ان رو نمیدونم!
سلام
به نظر بنده بعضی از افراد ذاتا افراد غیر منطقی نیستند ولی سر موضوعاتی که به ضررشان هست ( حالا از هر نظر) به هیچ وجه نمی خواهند حرف های منطقی دیگران را قبول کنند .
یک ضرب المثل هم در رابطه با این افراد داریم که می گه:
کسی که خواب هست می توان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده هرگز
من معمولاً از راه حل شماره ۱ استفاده میکنم. اما با راه حل شماره ۶ هم خیلی موافقم.
فوق اتعاده بود
سلام
چقدر خوبه این دنیای مجازی وجود داره
بدجوری از ادمهای اطرافم جوش اورده بودم
از چاپلوس گرفته تا دورو و بی ادب و لافووو
اروم گرفتم وقتی مطالبتون رو خوندم
فهمیدم انگار منم تنها نیستم
ممنون از راهنماییهای خیلی خوبتون
عالی بود.
بنظر من تدریس برای شناخت روانی افراد و اشراف رفتاری خیلی موثره.
تو جمع ها هم باید دقت کنی.
سلام. ما یه مسوول توی محل کار داریم که رده بالایی داره و عین حالتی که فرشاد گفت هست ، یعنی در مسایلی که هیچ تخصصی نداره و اصلا حالیش نیست دخالت می کنه و دستوراتی صادر می کنه که همه رو درگیر می کنه و جمع کردنش کار ده نفره، یه بار من با این آقا حرفم شد و منجر شد به گزارش بلند بالا برای من و بخشم و حتی درخواست جلسه اضطراری کرد که در گروه به این موضوع رسیدگی شود. در نهایت همه می گفتن حرف من منطقی بوده ولی تو کار غلطی کردی با این اقا درگیر شدی!!! الان با هم آشتی هستیم ولی هنوز درگیری داریم سر موضوعات کاری مشابه. یعنی در کاری تیوری می ده و بعدش هم الکی ازش دفاع می کنه، اینهارو گفتم بگم استراتژی جدید من چیه: باش حرف می زنم به آرومی و بهش می گم یه آدم فهمیده و حرفه ای مثل شما همیشه این کارو می کنه و بعد می رم دنبال کارم و در نهایت کار منو انجام می ده و می زارم به اسم خودش ثبتش کنه مهم اینه که کار درست انجام بشه. البته اشکالش اینه اگر دیر بهش برسم و کارو خراب کرده باشه دیگه نمی شه کاریش کرد. به هر حال ممنون از این پست جذاب
اگه دوبار بهش گفتی “یه آدم فهمیده و حرفه ای مثل شما همیشه این کارو می کنه …” و دفعه سوم به همین دلیل نذاشت که حرف بزنی چون خیلی فهمیده ست و اعتراف تو به فهمیده بودنشو صدبار زد توی سرت چیکار میکنی؟!!!!…. الان باهاش درگیرم که میگماااااا…. دارم خط به خط میخونم میام پایین ببینم راه حل بعدی چیه….تاحالاش که همه رو امتحان کردم(البته بجز مشت آهنین؛ خدابخیر کنه!!!)
راه حل اول اصلا کار امد نیست ما هم روبرو نشیم اونا با ما روبرو میشن برید دنبال راه حل بعدی
با سلام
امروز از دست سوء استفاده های یک نفر به شدت به تنگ اومدم و خواستم مطلبی پیدا کنم تا شاید توطئه هاشو خنثی کنم متاسفانه به دلیل پستی که ایشان دارند و ریش بنده برای انجام پایان نامه ام گرو ایشان است تا حالا نتوانستم کاری کنم. از سوء استفاده های مالی و علمی ایشان به تنگ آمده ام. خواهش می کنم یک راه حل عملی پیش پایم بگذارید.
منم مشکلم همینه واقعا از دستش خسته شدم . اقای دکتر در مورد غیر منطقی بودن استاد راهنما و روش برخورد توضیح بدین خواهش میکنم
چه جالب فکرمیکردم فقط خودم یه استادراهنمای غیرمنطقی دارم تازه همیشه قهر میکنه و جواب ایمیل نمیده
بله مشکل استادراهنما سه سال درگیرش بودم به حراست دانشگاه و رییس دانشکده هم شکایت کردم فریادم به هیچ جایی نرسید کاش از روز اول احترام نمیزاشتم رسوا کرده بودمش یا پایان نامه رو میزدم تو فرق سرش ببینم اون موقع هم مدیرگروه میاد بپرسه چه خبره؟
احتمالا پیشنهاداتی که گفته شد ، کارا و عملی باشند . ولی به نظرم یک ایرادی که داشت این بود که کلا خیلی خودخواهانه بود . اصلا طرف مقابل توی رفتار ما اهمیتی نداره، بلکه فقط ما مهم هستیم. از این جنبه اش اصلا خوشم نیومد.
با سلام
اگه این آدم مادرشوهر باشه و زن سالاری در خونشون موج بزنه و بقیه عروس ها هم از سر زرنگیشون مادرشوهر را با حرفها و کارهای غیرمنطقیش حمایت کنند چی؟؟؟؟؟
سلام
اخه اگه این شخص پدر مادر خواهر آدم باشه چی؟ یا اقوامی که دوسشون داری؟
من نمی دونم آدمایی که دوسشون دارم ولی اذیتم میکنن رو باید چکارشون کنم؟
با اقوام درجه ۳ و …… اینا که مشکلی نیس حالشونو میگیرم
اما آدمایی که ندانسته اینطورین چی؟
سلام
منم از برادرم میکشم. روزهایی که خونه هست من به شدت داغون میشم هم غیرمنطقی و هم خودشیفته و از اینکه مخ کسی رو بخوره و طرفو داغون کنه لذت میبرم یعنی اون موقع آروم میشه. برا این منظور تحقیر و توهین میکنه و وقتی مدتی بره دانشگاه اون موقع من به آرامش واقعی میرسم و جالب اینکه در نهایت طرف مقابل رو متهم میکنه. نمیدونم چه طوری ازش خلاص شم. فقط امیدم به خداست که شهر و حتی کشور زندگیمان خیلی از هم دور باشه. سعی میکنه از من موجود بی ارزشی بسازه در حالی که من خیلی آدم موفقی هستم حداقل تو تحصیلاتم اما اون تحصیلاتم رو هم بی ارزش میکنه. خیلی ازش دلم پره
خانواده بی منطق بدترین درده… عالم و آدم رو میشه تحمل کرد ولی پدر و مادری که حرف حساب حالیشون نیست و یه ریز تو هر شرایط مجبوری درکشون کنی و باهاشون زندگی کنی رو نه ، باید بسوزم و بسازم. مَردِش بودم الان تا کره ماه از اونا دور میشدم.
به آدم حس ترکیدن دست میده.
والا… چی بگم..
خدا منو از اونا بگیره ایشالله…
آدمهای بی ثباتِ حسودِ دلقک، از اینکه احیانا بخوام راهنماییشون کنم مثل سگ میترسم و میگم برن به جهنم.
به درک…
یک عمر با همسر بی منطقم زندگی کردم هر شب با گریه خوابیدم. دومین فرزندم مثل اونه بچه بود مگفتم بچه ست نوجوون شد گفتم تو بلوغه . الان ۱۹ سالشه اصلا منطق نداره . تورو خدا راهنمایم بکنید
من چنین شخصی پدرمه. یک آدم غیر منطقی و خودشیفته. بحث کردن باهاش اصلاً فایده نداره. همیشه حرف خودشو می زنه. همیشه به مخاطبش احساس زیردست بودن میده حتی اگه تو توی یه موضوعی ازش بیشتر بدونی. استاد تحقیر کردن دیگرانه. من تا جایی که می تونم کمتر باش حرف می زنم ولی نمیشه به طور کامل ازش دوری کنم چون پدرمه و با هم تو یه خونه زندگی می کنیم. ضمن اینکه به خاطر اینکه پدرمه گاهی احساس می کنم دلم می خواد بهش نزدیک بشم و سر صحبت رو باش باز می کنم ولی هر وقت باش حرف می زنم پشیمانم می کنه!
مینا نکنه بابای من و تو یکی باشه!!! آخ که چقد خودخواهه و فکر میکنه همه چی دان عالمه
مینا جون، به چیزهایی که گفتی اینم اضافه کن که هر چی بر خلاف میلش باشه می خواد با دعوا و توهین با آدم برخورد کنه و از نظر خودش دیگرانو تربیت کنه. هر چی به ذهنش میرسه با کنایه به آدم بگه و اصلا نمی دونه دیگرانو با این کنایه ها خورد می کنه. من داغون و افسرده شدم
سلام ، مطالب شما خیلی خوب بود متاسفانه من یک همسر بی منطق و یک مادر شوهر و خواهر شوهر بی منطق دارم و متاسفانه ۴ سال از زندگی امون می گذرد و بارها خواستم که جدا شم ولی به قدری با بنده بد برخورد کردند که یارای جدایی رو ندارم و هر چه هم که می گذرد بدتر میشود تهدید ها ی این خانواده به قدری است که بنده همیشه نگران کار و زندگی ام می شم و حتی زنده بودنم اگه می گم تهدید چون تهدیدهایشان را در یک مقطعی عملی کردند این نگرانی را درمن ایجاد کردند که برای حفظ کارم سکوت کنم. هیچ راه حلی برای این قضیه پیدا نکردم و حتی مشاوره هم رفتم و رفتیم با همسرم البته اون اوائل زندگیمون ، نظر مشاور این بود که همسرم اصلا تو باغ نیست خودخواهی خساست بی منطق حسود و … خصوصیاتی که بنده به مرور متوجه شدم نمونه ای رو می خواهم مطرح کنم که حاد بودن مسئله رو متوجه شید هفته پیش همسرم تصادف کرد و سپر ماشین طرف مقابل آسیب دید مقصر همسرم شناخته شد و قرارشد که یک روز با صاحب ماشین خسارت دیده برند تعمیرگاه از بیمه اش استفاده نکرد چون ارزش برگه بیمه بالاتر بود به من گفت که نقدی پرداخت می کنه خلاصه یک روز همسرم مرخصی گرفت و رفتند تعمیرگاه چیزی که متوجه شدم این بود که همسر م پول خسارت رو پرداخت کرده فردا شب اون اقا تماس گرفت گفت شماره حسابت رو بده بخشی از پول را می خوام برگردونم همسرم شماره حسابش رو داد و اون فرد کل پول را برگرداند و اس ام اس زد من کل پولت رو برگرداندونم نمی خوام شما یک موقع از جیبتون پولی رو خرج کنید وقتی متوجه این مسئله شدم خیلی نارحت شدم گفتم این همیشه اینطوری بوده تمام بلاهایی که سر من آورده سردیگران هم میاره یعنی این ادم طوری رفتار می کنه که طرف حال و حوصله بحث کردن باهاش رو نداره حاضره از خسارت خودش هم بگذره و زیر باره منت این فرد نره. می تونم حدس بزنم که طرف چی کشیده از دست همسرم .مسئله اینجاست که من واقعا نمی دونم چیکار کنم بنده خانواده ام در تهران نیست راهنمایی ام کنید
هر وقت از دیدی استارت بحث رو میزنه,بپر تو حموم یادستشویی.برو تلفن بردار زنگ بزن به یکی یا برو بیرون (کلا ازش دور شو)کم کم یاد میگیره و بیخیال میشه.هر چقدر بیشتر بحث کنی بیشتر خوشش میاد و تقویت میشه.در مورد مادر شوهر …به نظر اهمیت نده.نه جواب بده نه ناراحت بشو.شوهری که به هر مادر و خواهر بخواد زنشو طلاق بده مطمعن باش طلاق بده بهتره تا ادامه زندگی.
واسه من که فایده ای نداشت . آخه همسرم هر وقت حرفشو قطع کردم از همون نقطه ای که حرفش نیمه کاره مونده بود فردا یا پس فردا شروع میکنه
با سلام وتشکر از نظرات دوستان خوب به نظر من ما اول باید یک تعریف درست از منطق ومنطقی بودن برای خودمون ارائه بدهیم بعد درباره دیگران قضاوت کنیم اگر دقت کرده باشید تمام کسانی را که با آنها درگیر میشوید بر باور خود پافشاری میکنند این یعنی اینکه به خود حق میدهند وخود را منطقی میدانند حالا اگر ما بپذیریم که هر انسانی ممکن است اشتباه فکر کند وتصمیم بگیرد این قدر خصمانه درمورد یکدیگر صحبت نمیکنیم بعدشم چه بسا زمانهایی میرسد که ما داریم اشتباه میکنیم ولی برچسب غیر منطقی را به شخص مقابل میزنیم. دوستان من هم مثل شما افراد غیر منطقی را باور دارم ولی افراد زیادی را دیده ام که فکر میکنند حالا چون دو کلاس بیشتر از دیگران درس خواندن و کمی بیشتر نسبت به دوستان ویا افراد خانواده در اجتماع چرخیدن -بیشتر از ازبقیه میفهمند ومنطقی ترند در حالی که او دیگران را با منطق خودش محکوم به بی منطقی میکند خلاصه اینکه سعی کنیم دیگران را هم ببینیم وبابی محلی کردن ودر بعضی مواقع از بالا نگاه کردن به قضیه دیگران را نرنجانیم ونگاه عاقل اندر سفیه به دیگران نداشته باشیم و کمی مهربان تر برخورد کنیم وبپذیریم که ما هم شاید اشتباه میکنیم ودیگران را در موقعیت های مختلف درک کنیم.
محدثه جان معلومه تا حالا گیر خودشیفته ها نیفتادی انشااله هم نیفتی گاهی اوقات حتی خودتم نمی دونی چه کار کنی من اول فکر می کردم فقط مرگه گه چاره نداره ولی بعدا دیدم برخورد با این جور آدم ها مخصوصا اگر فامیل درجه ۱ باشه هم چاره نداره . همیشه محکوم بودن ،بدهکار بودن،همیشه نادان تصور شدن بد جوری اعتماد به نفستو میگیره جوری که گاهی حس می کنی واقعا بیمار روانی شدی .به نظر من دوستانی که گیر رییس خودشیفته هستند باید یا محل کارشون را عوض کنن یا اصلا فکر یه شغل دیگه باشن این فقط فکرو شجاعت میخواهد اما من خودم با مادرم گزینه ۱را اجرا کردم که تا حد زیادی جواب داده .اما اگر همسرم بود حتما جدا میشدم .از قدیم گفتن بی برادری بهتر از اینه که حسن کچل برادرت باشهََ!!!!
ما توی عقد هستیم شوهرم به نظرم خیلی خسیسه اگه یه شب شام بعد مدتی بریم بیرون بعدش کلی حرف میزنه که از الان باید صرفه جویی کنیم اگه بریم بازار چیزی بخوام برام بگیره می گه باید با مامانت میومدی یا اگه بخره بعدش میگه دوباره باید صرفه جویی کنیم از خرجای اضافی بزنیم کوچکترین چیزیم که می خره براش خیلی بزرگ جلوه می کنه به نظر شما چطور با این برخورد کنم لطفا راهنماییم کنی
عزیزم مهسا خانم خسیس بودن با اقتصادی فکر کردن خیلی فرق داره .بنظر من اول این دو مقوله رو برا خودت تفکیک کن بعد از اون گره هات رو با کسی که سالیان زیادی در کنارت خواهد بود وا کن .اگر همسر آینده شما اقتصادی فکر میکنه وبه شما ضرر زیادی نمی رسونه مشکل حل خواهد شد ولی اگه از نظر شما ایشون خسیسه باید همونطور که گفتم گره هاتو تاقبل از عروسیت حل کنی جوری زندگی کن که تا آخر عمرت میخوای اینجوری باشه وتنها راه حل مطمئن صحبت و شفاف سازی است چون آدم خسیس برا همه غیر قابل تحمل میباشد.
سلام به همه دوستان من متاسفانه اون ادم بی منطق شوهرمه و یک بزشک که خیلی هم به خودش مغروره لطفا منو راهنمایی کنید که چطور باهاش رفتار کنم؟
همدردیم شوهرمن استاد دانشگاس همه چاپلوسی شو میکنن بخاطر موقعیت کاریش از هرچی خوشش نیاد قهر میکنه به فکر خونه و زندگی نیست کاش معمولی تر ولی خوش اخلاق بود
مطلب جالبی بود . اما من دوست دارم طرف مقابلمو خفش کنم . اخه بدجوری رو مخم میره
مرسی عالی بود
با انسان های غیر منطقی سکوت و بی توجهی بسیار عالی است ولی اگر ان شخص مادر و برادرهایت باشند چه؟ مادرم همیشه می خواهد مرا کوچک جلوه دهد مرا و شوهرم را .چون از نظر فامیل ودوستان من وهمسرم موجه رفتار میکنیم و همیشه می گفتند دخترت یه طرف سه پسرت هم یه طرف
واقعا نمیدانم چه کار کنم .برادرههایم همیشه مرا در جمع مسخره می کنند مادرم همه ی توجهش محبتش به انهاست همه ی زندگیش انها هستند ولی نسبت به من خیلی بی توجه است و هر پیشرفت مرا تحقیر میکند پدرم خنثی است و ظاهرا
بیطرف ولی در رفتارهایش مانند مادرم رفتار میکند
ولی خیلی با سیاست تر لطفا مرا راهنمایی فرمایید
سلام
این موضوع برای من هم تغریبا پیش اومده .بهترین راه حل اینه که غرور رو کنار بزاری والکی هم شده تظاهر به دوست داشتن زیاد از اونها ومحبت کردن کنی تا خودت راحتر زندگی کنی تا اونا دیگه خودشون دلشون بسوزه ورهات کنن چون اگر مقاومت کنی بدتر وبدتر میشه .حالا خدا رو شکر کن که ازدواج کردی وهمیشه با اونها نیستی من که هنوز مجردم ومجبورم تمام رفتارهای بی منطق رو قبول کنم چی ! فقط از تنهایی به خدا پناه آوردم البته بعضی وقتها خیلی کم می ارم ولی چاره ای نیست عزیزم.
من هم با فرشاد موافقم از اینکه ما ایرانی ها خیلی از مسایلمان فرهنگی است و به اصطلاح دیگر بد تربیت شده ایم منظورم احساسات و نظریات فرد مقابلمان را در نظر نمی گیریم و به پیش فرض های خودمان بسنده می کنیم ومتاسفانه تفکرات ما بر اساس همین پیش فرض های ساخته سالیان متمادی در جامعه ی سنتی است که هیچگاه نخواستیم تغییر شان بدهیم البته مظورم پیش فرض های غیر منطقی است . شایان ذکرست این مسایل نسبی است و کل جامعه شامل این فرضیه نمی شود.واین عامل مهمی در عدم ارتباط منطقی است.
اگر میشه راجع به طرز برخرد با شوهرهای بی منطق بگید ممنون
سلام. به نظر من بایک آدم غیر منطقی باید مثل مورد چهارم رفتار کرد.. تاثیر گذارتره
واما آدم های بی منطق حالا تصور اینکه با نزدیکترین فرد که شوهر ادم باشه سخته ولی باید حقایقی را پذیرفت از جمله اینکه ما این شخص رو برای زندگی مشترک انتخاب کردیم وبعداز آنحالا باید چکار کرد .اول اینکه نیم نگاهی به رفتار ومنش خودمون بندازیم و واقعیت هایی را در ارتباط با خودمون بپذیریم از اینکه آیا فقط ایشون بی منطق هستند یااینکه نه ما هم اینگونه هستیم وشاید این عمل بازتابی از رفتار خودمون باشه .حال فرض میکنیم ایشون غیر منطقی هستند برای این مشکل عکس العمل ها خیلی مهم هستند مثلا برای رفتارهای مثبتشون باید تقویت وانگیزه ایجاد کنیم ودر مقابل رفتارهای منفی طوری که توهین وتحقیر نشود بازتاب متناسب داشته باشیم .
سلام ممنونم از صحبت هاتون خیلی تویه زندگی متاهلی به دردم میخوره
خودتون میگید آدم بی منطق پس بی منطق این حرف ها سرش نمیشه.
اگر این فرد شوهر شماست یا همسر شما:او را سرزنش نکنید چون کم و کاستی های او باعث شده که تنها بتواند شما را برای زندگی انتخاب کنه.مدیریت و تغییر رفتار وی با سیاست.
اگر مادر شوهر و خواهر شوهر و یا پدر شوهر ..باشه:به خاطر کسی ناراحت بشوبد که برای شما ارزش بالایی داشته باشه.پس مدارا و کمی دوری
اگر خانواده درجه اول باشه(پدر.مادرو خواهر و برادر):احترام.احترام.مدارا.تذکر دوستانه.یادتون باشه پول میاد و میره.تو زندگی همه چی رو میشه تعمییر کرد الا دل شکسته اعضای خانواده.چون کسی که شما رو بیشتر دوست داشته باشه ,بیشتر هم از شما ناراحت میشه.
رییس و یا فامیل درجه ۲:مدارا.احترام(رییس حتما تجربه و یا تحصیلات بیشتری از شما داشته که در این جایگاه است.پس احترام) با رفتار خود حد و حریم را برایش مشخص کنید.احساس خود را بروز دهید مثلا:از شما دلخورم.با این حرف ,شما مرا ناراحت کردید…..
سلام مریم خانم من هم با شما موافقم
سلا امروز با شوهرم دوباره دعوام شد یه موضوع رو ده هزار بار میگم اما اصلا زیر بار نمیره ادم خیلی خوب و مهربونیه اما سیستمش اینجوره بعضی وقتا میگم شاید هوش هیجانیش پایینه بعضی وقتا میگم شاید درکش و هوشش پایینه در حالیکه توی چیزای دیگه باهوشه یه برنامه نویس حرفه ایه اونقد عصبانی میشم که بهش فوش میدم اما بازم فایده نداره و مجبور میم بزنم زیر گریه وقتی گریه می کنم لجبازیش کمتر میشه و میگه خب بگو اما بازم که میگم با یه لحن مهربونی دوباره حرفاشو تکرار می کنه تورو خدا کمکم کنید من دوسش دارم
بابا نمیدونم شما خانومها چی از جون شوهر مهربونتون میخواید تو رو خدا کمتر اذیتمون کنید
عالی بود ممنون
سلام..من خودم تو محیط کاریم دقیقا با همچین معظلی که فرشیدجان گفت مواجهم..واسه خود من که یه نکته از قانون جاذبه هم ثابت شده تره..اونم اینکه یه فرد غیر منطقی یا به عبارتی عقده ای و حسود رو به هیچ روشی نمیشه درست کرد مگه مقابله به مثل.یعنی چون رو اعصابته تو هم حتما باید بری رو اعصابش..البته ممکنه خودآدمم اذیت شه ولی به نظر من حق هیچ آدم عقده ای این نیست که بقیه رو بهم بریزه و خودش آروم باشه..من که اینقدر تو این دوعل پیش میرم که روزی صدبار آرزو کنه کاش شروع نمیکرد.ببخشید اگه تند بود ولی نظر شخصیمه.
شوهر منم دقیقا همین مدلیه البته فقط مواقعیکه موضوع خواهر و مادرو برادرش باشند کاملا بی منطق اشتباهات انهارو
لاپوشانی میکنه و اشتباهات آنها را توجیه میکنه اما خدا نکنه مادر من یکبار یه چیز کوچک بگه کولاک میکنه این رفتارش باعث شده که من از او متنفر شدم کاش میدونست که این رفتار او فقط رابطه خودش را خراب میکنه رابطه ای که به جای عشق و لذت به سردی تبدیل شده است
خیلی عالی بود سیاست داشتن تو روابط با دیگران و اینکه بدانی با هر انسانی با توجه به شخصیتش چگونه با درایت و سیاست رفتار کنی که در نهایت به هدفت در ان رابطه رسیده باشی باید از مطالعاتی باشد که هر یک از ما قبل از ورود به روابط شغلی و یا خانوادگی باید بدستی بیاموزیم تا بعد ها در رابطه شغلی و یا عاطفی خود و بهنگام مواجه با مشکلات پیروز میدان باشیم و موفقیت را تجربه کنیم اینها باید در قالب دروسی باشد که در دبیرستان و یا دانشگاه حتما بیاموزیم ان هم بطور علمی و عملی
من اکنون پس از سال سن تازه متوجه شده ام که چقدر در نحوه برقراری ارتباط با دیگران بطور ساده و بی سیاست رفتار میکنم کاش این چیزها را قبل از ازدواج و یا قبل از ورود به بازار کار آموخته بودم به جوانتر ها حتما فراگیری این امور را شدیدا شدیدا شدیدا توصیه میکنم رفتار با رئیس رفتار با همسر بی منطق رفتار با خانواده شوهر نیازمند بسی درایت میباشد که فقط انسانهای زیرک میتوانند بدون مطالعه از عهده ان برآیند
احسنت دقیقا بنده هم بعد از سال ها متوجه رفتار بی سیاست خود با دیگران شده ام و تصمیم گرفتم از الان به بعد با رفتارم با همه آشنایان و دوستان و آدم های سر کار و… با سیاست رفتار کنم و به رفتاری که با اونها میخوام داشته باشم فکر کنم حتی با خانواده ای که بی منطق هستن هم آدم باید با سیاست رفتار کنه و اجازه نده که خون آدم رو تو شیشه کنند. البته رفتار با سیاست هم نباید باعث بشه که حرفی رو که باید بزنیم نزنیم.
این افراد رو اگه میشد به درک فرستاد عاااالی بود
اینجور افراد دیوانه اند و انواع عقده ها رو با خود حمل میکنن توووف به همشون
LIKE
احسنت
سلام و خسته نباشید
متن شما در مورد این قبیل آدمها خیلی مفید بود اما ای کاش موشکافانه تر توضیح میدادین و مثالهای بیشتری میزدین
راستش من خیلی صبورم و در عین حال حساس و بعد از کلی صبر وقتی عصبانی میش فریاد میزنم و همه کارهای زشت طرفو عنوان میکنم البته در جواب رفتار نادرست طرفم
الن میخوان در مورد یکی از همکارام بگم که کار من باهاش ارتباط مستقیم داره و اشتباهات اون باعث اطلاف وقت من میشه و مسله من اینه که این آقا که از منم کوچکترن زیر بار اشتباهات خودشون نمیرن و با استدلالات غیر منطقی حرف خودشونو به کرسی مینشونن و از طرفی بارها زیر آب زنی و آب زیر کاری های ایشان زبانزد شده ؛ و از طرفی هر بار که اشتباهات اشون رو گوشزد میکنم زیر بار نمیرن و با بی ادبی و بکار بردن اصطلاهات نادرست و مسخره کردن جواب میدن ونهایتا جایی که کارفرما می خواهد قضاوت کند عکس العملهای منو حربه خودم میکنن راستش من اصلان تو فاز رو کم کنی و جواب دندان شکن و این حرفا نبودم و بلدم نیستم و مشکلم اینجاست که تا به اسباط رساندن حرفم گاهی کار از کار گذشته و طرف مقابلم به مقصد خودش رسیده و این یک مشکل کلی برای من شده لطفا راهنماییم کنید با تشکر.
سلام. استاد راهنمای من چنین شخصیتی داره. خیلی آدم دمدمی مزاج و عقده ای است. فکر می کنه فقط خودش حالیشه بقیه اساتید بی سواد هستند . نه از نظر علمی و نه از گرانت تزم چیزی نداد. چندتا پروزه رو هم بخاطر بد اخلاقی ایشون از دست دادم تا اسم ایشون رو می شنیدیند به من می گفتن برو استاد رو عوض کن تا هرجوره باهات راه بیایم. این آقا خیلی بی ملاحظه است. و من اصلا برای انجام پروژه ام انگیزه ندارم حتی اساتید دیگرم هم گفتند که اگر عوضش کنم خیلی برام دردسر بوجود می آره. و واقعا این طور هم هست. فقط مقاله می خواد به نام خودش. مقاله ای که هیچ کمکی هم نمی کنه! تا اجازه دفاع از پایان نامه رو بده! باید بگم که بسیار حریص هست و از صفر با این حق خوری ها به اینجا رسیده. همیشه هم می گه من کشیدم شما هم باید بکشید!! چه کار کنم با این استاد . لطفا راهنمایی ام کنید.سپاس
سلام به همه ی کسایی که با من همدردن، می تونید تصور کنید که من به خاطر علاقه ی زیادی که به همسرم دارم راه تحمل و سکوت رو در مقابل مادرش در پیش گرفتم. من در طول زندگی قبل از ازدواج برای اینکه تا اونجایی که می تونم یک خانم کامل باشم خیلی زحمت کشیدم، ولی حسادت های بی مورد و حرف های بیمنطق و خودشیفتگی زیاد مادر شوهرم که اندکی به شوهرم هم منتقل شده الان ۳سال که منو داغون کرده ولی بع علت علاقه ی زیاد به همسرم میگذرم ولی دیگه شاد نیستم ولی به خاطر همسرم محیط خونه رو تا اونجایی که میتونم سالم نگه داشتم و همسرم رو دارم سعی میکنم یک مقدار دیدگاهشو از اون چیزی که مادرش بهش منتقل کرده دور کنم، ولی هیچکس به من مدال نخواهد داد.
سلام مطالب جالبی بود ولی من هر کاری می کنم دست از مسخره کردن من بر نمی دارن و غیر منطقی برخورد می کنند حتی دوستای صمیمی من مثلا اسرار دارن که بگن من یک کار زشت انجام میدن اونم تو جمع با صدای بلند در صورتی که من اون عملو که نمی خوام اسمشو بیارم انجام نمی دم و الان هرچی می خوام به طرفم ثابت کنم بازم راهاتون جواب نمیده لطفا اگه جوابی دارید به ایمیلم ارسال کنید و اگر میشه نظرمو تو بخش عمومی نذارید ممنون
باسلام.شما شش نرفند رو بالا برای مقابله با آدمهای غیر منطقی گفتید .اگه این شخص یکی ازاعضای خانواده باشه چی… لطف کنید برام راهش رو به ایمیلم بفرستید.
تااونجایی که میشه جو رابشکنید وخودرا آزاد کنید کاری انجام بدهید که طرف مقابل شمااحساس شمارابفهمد وبداند انرژی شما بیشتر است پرروی مودبانه عامل پیشرفت است
آخه برادر من طرف مقابل اگر میفهمید که وضع ما این نبود…
ینی بدبختی من یکی که یکی نیس تو خونه که از دست یه آدم گرفتارم که کلا منطق در دایرهالمعارف لغاتش معنی نداره و آدم رو به مرز جنون میکشونه و خودشش ککش نمیگزه محل کارم که یه رییس که به درز دیوار هم گیر میده…
هیچکدوم از این راهها بنظر برلی من کاربردی نمیاد!!!!
هرچقدم جواب ندی بپیچونی باز حرف خودشونو میزنن
این آدما اینقدر بدبختن درد خودشون وعذابی که میکشن بسشونه و مبارکشون باشه هیچ کس رو نمی تونید تغییر بدید مگر خودش بخواد این خودشیفته ها رو خدا هم نمی تونه تغییر بده چیزی رو که از پسش بر نمیان بی اعتنایی وکم توجهی به اونهاست چون اینا با توجه تحسین وتشویق وتایید دیگران زنده هستند لطفا مطالب دکتر هلاکویی را در مورد خودشیفته ها بخونید .
اعصاب ادمو خورد میکنن.مشکل دارن این ادما
راه حل چهارم خیلی خوبه من امتحان کردم.
حتی در یک مورد دیگه هم جواب میده، یعنی اینجوریه که مقابل آدمهای جنجالی که ساکت باشی باعث میشه از چشمشون بیفتی و کمتر باهات جدل کنن و مقابل آدمهایی که به حرفت اهمیت نمیدن هم اگه ساکت باشی ارزش بیشتری پیدا میکنی و یه حرفی که بزنی بیشتر اهمیت میدن.
عروس ما خود شیفته است متاسفانه برادرمو در اثر افکار وتصمیمهای بدون فکرش از دست دادیم به نظر من با شیطان فرقی ندارند شیطان مجسمند پست وبیشرم وبی جشم ورو
سلام…
حرفای همتون خوب بود و با خیلیاش موافقم.
بنظرم خودشیفتگی ذاتی هست ولی به تربیتم بستگی داره.
خواهرم بی منطقترین آدمیه که تا حالا دیدم و خیلی خودخواه. یه خواهر کوچکتر همیشه احتیاج داره از کمکای خواهر بزرگترش استفاده کنه و اونو الگوی خودش قرار بده اما من از بچگیم بخاطر اینکه خواهرم خیلی خودخواه و بی توجه به دیگرانه مجبور شدم نقش اونو هم داشته باشم و همیشه سعی کنم طوری رفتار کنم که حماقتها و کوتاهی های اونو جبران کنم و از خیلی از لذتهای زندگیم بزنم و سعی کنم کمبودای اونو جبران کنم و خیلی به این خاطر آسیب دیدم .بارزترین مشکل آدمای بی منطق اینه که هیچوقت اشتباهاتشونو قبول نمیکنن. بارها پیش اومده که با برادرمم ساعتها باهاش سر یه موضوع بحث کردیم و در آخر فقط خستگی و اعصاب خوردی نتیجش بوده. بااینکه گفتن از حرفای آدم برداشت غلط میکنن کاملا موافقم. خیلی اوقات راجب یه موضوع باهاش حرف زدم اما آخرش برداشتی از حرفام داشته که قسم میخورم اگه صدسالم رو حرفام فکر میکردم به اون نتیجه نمیرسیدم!!!!!!!!!!!
خیلی از خواهرم ضربه دیدم و بخاطر زخم زبوناش تحقیر شدم و گریه کردم… سخته که هم بار خودتو به دوش بکشی و سعی کنی زندگی خودتو داشته باشی و هم بخاطر بی مسئولیتی یه نفر دیگه مسئولیت اونم به عهده بگیری. واقعا دلم به حال مامان وبابام میسوزه گرچه اونارو هم مقصر این همه لوس بودن و خودخواهی میدونم. من فقط۱۷سالمه اما به اونایی که بچه دارن یا قراره داشته باشن واقعا توصیه میکنم بچه هاشونو لوس و بی مسئولیت تربیت نکنن. تروخدا تو تربیت بچه هاتون تعادل داشته باشید و احترام به دیگرانو بهشون یاد بدید. نذارید کسایی مثل من زندگیشون بخاطر آدمای بی منطق و خودخواه آسیب ببینه.
جناب دکتر من شوهرم خودش ی پزشک و همچین اخلاق هایی رو داره و بر عکس این نظریاتی که دادن ایشون خودشون رو خیلی کمتر از اون چیزی که هست میبینن واین موضوع واقعا منو اذیت میکنه لطفا ی راه حل درست پیش پای من بگذارید…
اگر هم همه ی روش های بالا رو انجام دادیم و جواب نداد باید به خدا توکل کنیم . به نظرم باید دعاش کنیم تا خدا به راه راست هدایتش کنه .
به نکات خوبی اشاره کردید، سعی می کنم به کار گیرم.
سلام هم وطن های عزیزم وقتی میگیم ایرانی هایه مشکلی دارندسریع به هم نپریدکه حالافلان کشورفلانه اون یکی بهمانه این یعنی توجیه کردن اشتباهمون بااستنادبه اشتباه دیگران مااصالتا متمدن وبافرهنگیم اماوقتی فرهنگ خالص اجدادمون روبا فرهنگ کشورهای دیگه قاطی میکنیم همه چی داغون میشه من خودم پرستاریه خانمی هستم که خانوادگی دورو ودروغگوهستندمتاسفانه مجبورم تحملشون کنم عروس این خانم انقدربی وجدان هست که ازهیچ کاری واسه ازارمن دریغ نمیکنه درست همون تایمی که من مطالعه میکنم میادخونه روبازارشام میکنه ومیره ادعای مسلمونی هم میکنه درحدالمپیک ازاونایی که مدام ادای انسان بودن رودرمیارن چی بگم هرچقدبگم ازغم دلم کم نمیشه کهچرادابعضی هارواین همه بدجنس افریده به هرحال ازتون خواهش میکنم هرجاهروقت هرسنی که بودیداگه خدابهتون فرصت دادکه کاره ای باشیدبازیردستاتون منصفانه رفتارکنیدواینکه کلاتونوقاضی کنیدوشجاعت داشته باشیدتااشتباهتون روبپذیرید.التماستون میکنم دعاکنیدخدایه نگاهی هم به من کنه تامحتاج کسی نباشم
باسلام به همگی
مطالب همگی روخوندم دلگرم شدم که فقط خودم مشکل ندارم.پس بایدبامشکلات روبروشدوشکستشون دادبرای دوستانی که هنوززیر۱سقف نرفتن وامکان برگشت دارن بدون اینکه متضضرربشن نصیحت میکنم آب درهاون نکوبیدوبرگردیدبه آغوش پدرومادرتون چون بازیر۱سقف رفتن وبچه دارشدن مشکلتون حل نمیشه.امابرای خودم وکسانیکه مشغول زندگی زناشویی هستن صبروتحمل روپیشنهادمیکنم چون متارکه خیلی بدتره.باآدم بی منطق نبایدبحث کردووانمودکردکه درست میگه واماآدم بی ادب بجزهمسر بایدجلوش ایستاد تادیگه تکرارنکنه ونشون بدی که ناراحت شدی.آدمای بی منطق وحسود،فوق العاده ترسواندبایدسرجاشون نشوندشون.هیچ وقت ارزش خودتونوپایین نیاریدکه باهاش بحث کنیدچون روانش پاکه پـــــــــــــــــــــــــاکه.تحویـــــــــــــــــــلش نگیریدتادرحسرت معاشرت باشما بمونه.مخصوصــــــــــــــاتوی جمع.
همتونودوست دارم.
سلام،ممنونم بابت مطالبی که ارایه کردید،بسیار مفید بود،فقط سرشار از غلط املایی بود!!!
با یه مادر غیر منطقی چیکار میشه کرد؟من از دستش ذله شدم بخدا….مثل زندانبان میمونه
منو ببخشید زبونم لال روزی که مادر دیگه در این دنیا نیست رو تصور کنید. دلتون برای همه سخت گیریهاش هم تنگ میشه . آخرش مادره. با محبت زبانی و نوازش های واقعی بهش نشون بدین که دوسش دارین. هر آدمی یه قلقی داره. قلق ایشون چیه چطوری میتونین نرمشون کنین یا لبخندی به لبشون بیارین. شما در طول روز چندبار باعث میشین مادرتون حسن کنه بچه اش بهش احترام گذاشته و برای یک عمر تجربه اون ارزشی قائله؟
چندبار حس خوب و حس رضایت و سادی هرچند کم رو به ایشون القا می کنین؟ اگر نمرتون در این زمینه کم باشه هرچه زودتر تا دیر نشده شروع کنید. باور کنید فرزندی که بتونه هر روز یه حس خوب به مادرش ببخشه زندگی هم روی بهتری بهش نشون میده میگید نه؟ امتحان کنین . لطفا نتیجش رو همینجا بگید.
سلام من ی هم اتاقی بی منطق دارم همش حرف خودشو میزنه.در واقع مشکل رواانی داره (من دانشجوی سال اخر پزشکیم وعلائم بیماریایی روانی رومیدونم)
یهو وسط اتاق نشستیم اشیا دوروبرشو پرت می کنه سمت ماا.وقتی امتحاان داره انتظار داره مما لال مونی بگیریم.منم درسام سنگینه اعصاب نمونده بررام.شیطونه میگه ب ماماان بابباش بگم جمعش کنن!!!!
چکارش کنم امکان عوض کردن خوابگانیست مجبورم ۱سال باش طاقت بیارم
من با یکنفر که بطور نسبی میشه گفت باهاش در ارتباط هستم دچار این مشکل شدم . فردی که از تازه به دوران رسیدهاست و از خود و خانواده اش متشکر . و متاسفانه بزرگان خانواده به خاطر موقعیت اجتماعی بالایی که اون فرد (به واسطه فامیلهاش)پیدا کرده بادمجان دور قاب چینش شده اند و فرد هم با سیاستی که پیش گرفته همه را مال خودش کرده و متاسفانه تمام اختیارات فامیل را در دست گرفته و همین باعث شده من و همسرم به خاطر دوری از اون کمتر با فامیل در ارتباط باشیم حتی طی یک نامه که با واسطه گری بزرگ فامیل برام نوشته سعی کرده خصوصیات خودش را به من نسبت بده (البته با زبان بی زبانی و جمله های ادبی) . دوستان عزیز لطفاً راهنماییم کنید که چگونه میتوانم این از خود راضی را مهار کنم .
عزیزم منم مشکل تو را دارم از اول ازدواجمان هر روشی را امتحان کردم جواب نداد همه تلاشی کردم از محبت گرفته تامثل خودش متلک وجوابگویی طوری که یه مدت کلا خودم را کنار گرفتم ولی به خاطر وجود خانوادها باز هم همدیگرو ،مجبوریم ملاقات کنیم .فقط واگذارش کردم به خدا .خدا نمیبخشه کسی را که بازبان عملش اشک کسی را جاری میکنه،هروقت میبینمش تپش قلب ،ودهانم خشک میشه.به هیچ راهی مستقیم نیست
سلام دوستان مطالبتون عالی بود
تجربه شخصی خودم واقعا جواب داده و حتی طرف آمده و علت کم محلی و بی اعتنایی من رو جویا شده البته این رو هم بگم بستگی به میزان غیرمنطقی بودنش هم داره همیشه جواب نمیده واما شما هلنای عزیز منم با همچین موردی برخورد داشتم اصولا آدمهای تازه به دوران رسیده فوق العاده نیازمند تعریف وتمجید و بزرگ بودن درچشم همه هستند ………..من روش کم محلی ونادیده گرفتن این شخص درجمع رو پیشنهاد میدم امیدوارم جواب بده .(شاد باشید)
سلام
من توی محیط کاری خودم این برام پپیش اومده واقعا کار ساز بوده. بی محلی داره میکشدش داره مثل اسفند روی آتیش می سوزه ۲ سال دارم دیونش می کنم به نظرم خیلی جواب میده. اما در مورد مدیرم که تک بعده اصلا کار ساز نیست و فقط میخندم که حالش گرفته بشه
زن داداش من خیلی آدم حسود و خود شیرین و غیرمنطقیه بهترین کاری که کردم اینه فقط باهاش سلام و خداحافظی دارم یک کلمه هم باهاش حرف نمیزنم به غیر از ضروری ها یکی از اقواممون هم این جوری بود که خداروشکر باهاش قطع رابطه کردم
اگر این فرد غیر منطقی همسرمان باشد با او چه کنیم
من مجبورم مدام تحملش کنم او یک بیمار در حال بهبودی است با ۹سال پاکی ولی با کوچکترین موضوع بهم میریزد وتمام نقصهایش رو میشود مثل روز اول مصرفش در ضمن هیچکس حرفم را نمی فهمد چون موقعیت شغلی خوبی دارد وبا مردم هم زیاد مدارا میکند دستی هم در کارهای خیر دارد خلاصه در جامعه جایگاه اجتماعی خوبی برای خود درست کرده
سلام پس حرفای من چی شد ؟
سلام
مشکل اکثر ایرانیها اینه که رسمی و رک نیستند
من در اطرافم خیلی آدم بی منطق هست
بهترین روشها اینه :اخم کردن یعنی جدی بودن و نخندیدن
خود را به کوچه علی چپ زدن،
اینکه همیشه بگوییدش از بحث و غیبت بدران میاید دیگه کسی جلوی شما حرف بیجا میزنه
همیشه رو دادن های بیجا شخص را به دردسر نیندازد
اگر می توانید کانال گنج حضور پرویز شهبازی را در ماهواره دنبال کنید شبانه روزی آموزش آرامش و پند است
من ۱برادر دارم؛۱آدم کاملا غیر منطقی انقد حروف و بحث میکنه و مث خاله زنکا نیش تو حرفاش هس که روح آدم نابود میشه؛هیچکس جز زنش نمیتونه باهاش زندگی کنه_البته واسه زنش بتی از منطق میشه-به مادرپدرم میگم ازش بخواید جدا از ما زندگی کنه اونا میگن اون پسرمون ما بهش نمیگیم تو ناراحتی بشین تو اتاقت_باور کنید چن وقته منزوی شدم تو اتاقم همش؛واقعا گاهی حس میکنم من بچشون نیستم؛از هر دری هم وارد شدم فقط بلدن سرم داد بکشن؛اصلا بوی از منطق نشنیدن!راهنمایی لطفا
سلام
بدون هیچ قضاوتی (چون در متن زندگی شما و برادرتان نیستم) پیشنهاد می کنم تا می توانید قوی شوید.پیشرفت کنید درسی، شغلی، مالی. مهارت کسب کنید مهارت اجتماعی، ارتباطی، مدیریت زمان ، زندگی، مهارت های هنری، شغلی، زبان آموزی . مطالعه کنید. خلاصه برای آینده اتان برنامه داشته باشید تا در موضع ضعف قرار نگیرید.
منم همین راه رو در پیش گرفتم ولی خیلی موفق نیستم چون خانواده ام پشتم نیستن و فقط طرف برادرم و اشتباهاتش رو میگیرن وچون خیلی مظلومه هر اشتباهاتی بکنه زیر بال و پرشو میگیرن ولی اصن کمکی به من نمیکنن با این روحیه ضعیفم چندین ایده پژوهشی رو سرکوب کردم…چه برسه به پولدار شدن و..فک کنم
سلام و تشکر
من مدیر جوان یک اداره هستم. همه کارمندانم با من ارتباط خوب و دوستانه ای دارند اما یکی از کارمندانم تنبل و از زیر زیرکاردررو و منطق و تفکر هم که خدا رحمتش کند. از دستش به ستوه آمده ام. چند وقتی میشود که این خانم شوهرش را واسطه کرده ! شوهرش زنگ میزند به یکی از مسئولین و از من شکوه میکندو میگوید رفتار این خانم مدیر با خانم من بد است. من با چنین کارمندی چه کنم. مدیریت ارشد هم فعلا نمیخواهد تغییری در اداره بدهد.
دوستان توجه داشته باشیم میزان وقت و انرژی که برای بهبود روابط در خانوادمون میذاریم با محل کارمون فرق داره. به نظر من هر راهکاری برای محل کار و اداره خوب بود الزاما برای خونه و خانواده مناسب نیست. بی محلی به همکار بدقلق شاید جواب بده اما بی محلی به اعضای خانواده با همون کیفیت اداره برای خونه به نظر درست و مناسب نیست.
سلام.من ۳ ساله که با یه مرد بی منطق وارد زندگی مشترک شدم. مرد خوبیه ولی دقیقا رفتارش مصداق این جمله هست:- آنهایی که نمیشود گفتگوی منطقی با آنها داست، آنها استاد پیچاندن و منحرف کردن موضوع گفتگو هستند، دست آخر هم به شما میگویند که خود شما مشکل دارید و توانایی ارتباطی و بحثتان پایین است! البته اونقدر بحثاش احمقانه هست که حوصله همه رو سر میبره .من خودم توی خلوت باهاش بحث میکنم و یه وقتایی حتی به خاطر رفتاراش تحقیرش میکنم اما توی جمع مجبورم شکوت کنم و حرص بخورم.و کاراش باعث میشه وقتی تو جمع صحبت میکنه کسی توجه چندانی بهش نکنه.حتی خودمم هم ذوق صحبت کردن باهاش رو از دست دادم.این جریان داره منو نابوود میکنه.کمکم کنید
سلام . حرفی که جناب فرخ زدند جالب بود. اما حالا که نمیشه به نظرم راه مریم خانم (۳۰ فروردین ۹۲ )کاربردی تره . همیشه نمیشه از راه تلافی استفاده کرد آدم نباید وقتشو واسه آدم بی ارزشی تلف کنه. خودم گاهی از دست بعضی افراد خانواده شوهر داغون میشم. کاش تلویزیون به جای تکرار بالوالدین احسانا در کنارش از همدلی و حمایت شوهرا از زنشون میگفتن بعضیا از این جمله سوئ استفاده میکنن و در مقابل نامردی مادرشوهر سکوت رو مجاز میدونن. خدایا نگذر از پیرزنان منفور حسودی که با سیاست میخوان پسرشون کمبودمحبت شوهرشون رو پر کنه.
سلام،
بر اساس تجربیاتی که در زندگی ام داشته ام ، به اعتقاد من ریشه همه این مسایل در درجه اول به خود آدم برمی گرده، یعنی اگر در هر جمعی که قرار گرفتیم، “کمتر از خودمان بگیم”، مطمین باشید شخصیتمان کمتر برای دیگران و به خصوص آدمهای بی منطق و بی شخصیت و …. رو خواهد شد.بگذارید بگویند که این آدم چقدر کم حرف است،در نهایت این جمله را میگویند، مطمین باشید این اولین و آخرین جمله ایست که به شما میگویند و این خیلی بهتره تا اینکه شما در مقابل اینگونه اشخاص، زیاد از شخصیت و نقاط ضعف خودتان بگویید و درنهایت هم هزارجور حرف از آن بیرون بیاید.که در اینصورت متهم و قربانی اصلی جمع شخص شما خواهید بود،چون همیشه فقط یک نفر آدم بی منطق و بی شخصیت روبروی شما نیست بلکه بدبختانه یکی دو نفر دیگه هم همیشه در کنار او و هم کیش او هستند.
سلام به همگی نظراتتون عاااالی بود . من خودم هم همین مشکلو دارم البته با چند تا از خانومای همکارای شوهرم . هر وقت دور هم جمع میشیم رفتاراشون طوری منو اذیت میکنه که امکان نداره من بعد مهمونی گریه نکنم . دائما دنبال مسخره کردن آدمان حاضرن برای خندیدن خودشون آبروی آدما رو ببرن . بارها هم شده که خود منو اذیت کردن و دیگه از دستشون به ستوه اومدم به هر کی میگم میگه باید با اونا قطع رابطه کنی اما این امکان پذیر نیست چون شوهرم شدیدا به همکاراش وابستس و دوست نداره ازشون جدا بشه . از طرفی من فکر میکنم دوری ازشون یعنی تسلیم در مقابل کاراشون . خیلی دلم میخواد بتونم از پسشون بربیام اما متاسفانه هر وقت منو مسخره میکنن یا چیزی میگن که خوشایندم نیست فقط سکوت میکنم و این سکوت بیشتر منو آزار میده . لطفا منو راهنمایی کنید متشکرم
سلام خواهرم خداوند درقرآن سوره فرقان میفرماید
واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما(هنگامی که با جاهلان هم سخن میشوید برای اینکه آنها رااز خود برانید بگویید سلام ورد شوید)
منظور از سلام در این آیه به نرمی و مدارا سخن گفتن است
سلام دوستان عزیزم نظرات همتون خوب وبه جاست
ولی به نظر من با هیچ ترفندی نمیتوان افراد غیر منطقی را متقاعد کرد چون ایشان افرادی مغرور ومتکبر هستند وفکر میکنند عقل کلند چون من الان ۲۰ سال است که دارم با یکی از این افراد کار میکنم منطق ایشان فقط زوراست ودر کارشان هیچ گونه راه حل علمی را قبول ندارند ووقتی از ایشان انتقاد میکنی فورا مثل بچه ها قهر میکنند
همین رفیق من تنها تکیه کلامش فحش وناسزا ست وخودش در انجام کارهایش خیلی تنبل است وقتی که من کارهارا سریع وبه موقع انجام میدهم و کالاها را به موقع دست مشتری میرسانم میگوید خرهم زیاد کار میکند درحالی که سود حاصله از تولیدمان نصف به نصف است ۲۰ سال است که تمام کار های فنی-بازار یابی-فروش-دریافت ها وپرداختها به عهده من است ولی با اینهمه حال حاضر نیست لااقل مثل یک کارگر ساده کارهایش را انجام دهد
حاضر است به خودش همه گونه ضرر بزند ولی یک حرف درست وحسابی که خیلی هم به نفعش است از من قبول نکند.چون هیچ گونه کار فنی بلد نیست وقتی یک سفارش فنی وپرسود را از ما میخواهند ومن هم با کلی آزمایش وکار بی وقفه آن را به انجام میرسانم وبه مرحله تولیدمیرسانم. ودراین مدت هم کار ایشان چای خوردن وسیگار کشیدن است وبه جای تشکر از من به من حسودی میکند با اینکه سود این سفارش بین ما تقسیم میشودولی بازهم ازاین عادت زشت دست برنمی دارد .
برادرن وخوهران ۲۰ ساله که من بافردی چون ایشان که درهنگام ورود به کارگاه نه سلامش راونه خسته نباشیدش را نشنیده ام .به نظر شما من بااین فرد بی ادب وقدر ناشناس وهرزه گوی وبدهنو مغرورو متکبر چه کنم؟حتما میگویید خوب از هم جدا شوید.باید بگویم فعلا قدرت خرید سهمش رانه من دارم ونه او دارد.پس ناچارم تا هنگام بازنشستگی تحملش کنم.وبعداز باز نشستگی حاضرم ببخشید روزی هزاربار با سگ غذا بخورم ولی صورت نحس ایشان را نبینم.ببخشید سرتانرا به درد آوردم ولی یه خرده آرام گرفتم .امیدوارم همه شما موفق ومؤید باشید
درپناه حق
وای واقعا بعضی از آدم های تو جامعه ما غیر قابل تحملند یعنی تو رفتارهای اجتماعی با دیگران دچار مشکل میشوند مخصوصا تو ادارات اونقدر دنبال پست و مقام و پول هستند که به هر قیمتی حاضر به دست آوردنشون هستند خب اینها ضعف شخصیتی دارند اینها اونقدر کوچیکند که میخوان اینطوری خودشونو بزرگ کنند متاسفانه ایرانی ها تو این زمینه استعداد شگرف دارند البته نه همه ایرانی ها چون واقعا بعضی ها اصالت دارند اونها استثنا هستند به هرحال فقط باید دیدشون و از بغلشون به راحتی عبور کرد
یکی از آشناهای من خییییییییلی عقده ای مخصوصا وقتی میخواد با من برخورد کنه تا حالا صد بار شده به خاطر یه موضوع بی اهمیت که بقیه اصلا بهش اهمیت ندادن سرمن داد و بیداد کرده و من هم خونسردانه بهش لبخند زدم ولی اکثرا سعی میکنم باهاش برخورد نکنم ولی ازتون یه راه عالی میخوام بتونم سرجاش بشونمش امیدوارم راهنماییم کنین!
به نظر من خوب نیس که با گیر انداختن شخص عصبی در جمع باعث بشیم که صداش در آد و توی جمع کنف بشه
چراکه آدم عصبی بعد از مدتی که آروم شد از کرده خودش در هنگام عصبانیت پشیمون میشه
به نظر من بهترین روش برخورد با ادمای اینچنینی اینه که به اونا رو زیاد جدی نگیریم.و لی در کل این نکته رو باید در زندگیمون در نظر بگیریم که همیشه توی زندگیمون کسانی هستند که بر خلاف جریان اب فقط قصد تخریب دیگران و لذت بردن از تحقیر کردن بقیه رو دارن شاید در صورتی که خیلی به رفتارهای این گونه افراد توجه بشه اونا رو ترغیب به ادامه ی کارهاشون میکنیم .
من خودم ۲۳ سال سن دارم گاها شده توی فامیل با ادمایی برخورد داشتم که پرحرفی و غیبت اساس صحبتهاشون هست و وقتی هم توی حرف زدن کم میارند برای این که رشته ی کلام از دستشون نپره حاظرن به هر بنی بشری ، از دوست و غریبه گرفته تا خود اون کسی که باهاشون صحبت میکنه رو مورد بحثشون قرار میدن اخرش هم کار به توهین و ناراحتی و… میکشه .
به خوبی در برخورد با این افراد متوجه شدم که هیچوقت نباید به چنین افرادی مجال بحث کردن داد و در حقیقت من با این استدلال مورد ۲ یعنی همون به اصطلاح حمله ی زیرکانه رو نقض میکنم که هیچوقت بایک فرد بی ادب و بی فرهنگ دهن به دهن نشوم چرا که اونا شما رو وارد بحث مضخرف خودشون میکنن و با تجربه ای که دارن شما رو به سختی شکست میدن .
اینو عرض کنم که اگر سر صحبت رو با این ادما باز کردید و توی بحثشون وارد شدید باید خودتون رو در حد خودش پایین بیارید تا بتونید جوابش رو بدید اخرش هم معلومه برنده ی این بحث کیه.
در ضمن من اگر باکسی همنشینی کنم یا توی جمعی شرکت کنم که توی اون به شخصیتم توهین میشه دیگه پامو توی چنین جمعی نمیزارم و رابطمو با اون طرف اگر قطع نکنم ، تا اونجایی که میتونم رابطمو فقط به یک سلام و احوالپرسی کاهش میدم .
بسیار عالی گفتید.اما اگه این شخص پدر شوهر سالار و بی منطق و بی ادبت باشه و سعی در تحقیرت داشته باشه که اتفاقا هم شوهرت بفهمه ولی بگه پدرمه نمیتونم روی حرفش حرف بزنم.چه بایدکرد؟
سلام عزیزان
با توجه به مطالعاتی که داشتم و همچنین تجربه شخصی خودم تنها راه کنار آمدن با افراد غیر منطقی بی اعتنایی به اونا هست چنین افرادی به شدت نسبت به سکوت ما شکسته میشن و اعتماد به نفس خودشون رو از دست میدن اصولا هر انسانی که کم حرف بزنه و سنجیده حرف بزنه جملاتش ماندگار میشه و همه روش حساب باز میکنن بنابر این فرد بی منطق را باید تنها گذاشت و باهاش همکلام نشد
موافقم ولی کسی که ذاتا بی منطقه با هیچ ترفندی منطقی نمیشه … مثل همسر من ….
سلام علی جون با نظرت در مورد قیافه موافق نیستم . به نظر من همه چی خواست خداست نه قیافه . الان تو اکثر شهرا حداقل نصف مردم خوش قیافه اند . چون اصلا کاری نداره با ۲۰ هزار تومن آرایش و یه لباس که شاید تاناکورا باشه کلی خوشتیپ میشن . ولی کلاه خودتو قاضی کن ببین نصفشونم تحصیل کرده ان و مدرک دارن کدومشون سر کار رفتن ؟ اتفاقا بعضی از رییس روسا به این افراد حسودی ام می کنن چون اونا با قیافه شون مردمو جذب می کنن و این باعث میشه همیشه چوب لای چرخ این افراد بذارن . به نظر من احترام و کار و … هر چی که بگی به قیافه نیست . واسه بعضیا خوش شانسی می اره واسه بعضیا بد شانسی . و در پایان یه چیزی رو هم بذار بهت بگم بهترین قیافه از نظر من حتی اگه معمولی ام باشه خوشگله به شرطی که دو تا چیز داشته باشه : تو محیط کار ۱- نظافت رعایت کردن ۲- احساس کنی کاری که انجام می دی وظیفه است چون داری پول می گیری و به کسی لطف نمی کنی که کار کسی و راه می اندازی اگه ام ناراحتی کارتو ول کن این همه جوون بیکار توام برو سر وقت کار مورد علاقه ات
سلام من ی استاد راهنما واسه پروژه دارم واقعا موندم جطور باش رفتار کنم؟خخیلی جدی ولحن صحبت کردنش سنگین؟راهنماییم کنید؟
سلام اقای دکتر ممنون ازبحث مفید وعلمیتون
بدبختانه و باعث تاسف است که بگم همسرم فوقالعاده بی منطق است وتحملش بسیار ازارم میده و مواردی را که شما گفتید دارد ایا راه حل من میتونه بهترین راه حل یعنی راه حل اول باشد طلاق بگیرمو نجات پیدا کنم ؟با توجه به اینکه زندگیمو را دوست دارم ودوست دارم اونو اصلاح کنم الطفا جواباتونو به ایمیلم بفرستید ممنون
rasegar_2@yahoo.com
طلاق بگیر نجات پیدا میکنی برا همیشه
بخدااااااااا
منهم دچار همین مشکل هستم با همسرم .. فقط قوانین و منطق خودشو قبول داره ، حرف هیچ کسی رو هم قبول نداره … حتی پدرو مادر و خواهرش بهش میگن اشتباه میکنی ولی بازهم قبول نداره . میگم بریم پیش مشاور میگه نمیام . میگم طلاقت میدم مهرتم میدم و تمام زندگیم مال تو، میگه من هیچ جایی ندارم که برم. میگم پس با من مهربون باش میگه من هیچ وظیفه ای تو زندگی ندارم بجز اینکه برات غذا درست کنم و لباساتو اتو کنم … بیرون کار میکنه حتی کرایه ماشینش رو هم ازمن میگیره و یک هزارتومنی هم برای خودش خرج نمیکنه، پولهاشو جمع میکنه میده نزول …. دیگه بریدم از دستش …
سلام به همگی…دنیا پراز آدمای جورواجوره.خوب بد…زشت زیبا.کسی چه میدونه…شاید اون آدم خوبه آدم بده باشه و اون آدم بده آدم خوبه باشه …خیلی از ناراحتیهای ما از آدمابخاطر عدم شناخته…باید نزدیکتر شد.باید رابطه ها رو نزدیکتر کرد.باید خودمونوبرای دیگران تعریف کنیم نه اینکه انرزی بزاریم اینهمه آدم جورواجور رو با میل وسلیقه ی خودمون تغییر بدیم.من به بهشت ورسیدن به آرامش شخصی خودم فکر میکنم.من به السابقون السابقون فکر میکنم. اما اگه خیلی آزار و اذیت شدم سکوت میکنم تا راهی برای قوی تر شدن خودم پیدا کنم.اما اگر ظلمی شد حرمتی ریخته شدکه عمد وقصددر آن دخیل بوده سکوت خود ظلم است انوقت معتقدم هر کس را با نقاط ضعفش باید شکست داد تا ظلمش را در حق دیگری نکند…اما با همه این اوصاف گفته اند:بی محلی از صدتا چوب بدتره .
خیلی نظرتون به دلم نشست
باسلام. نظر خوبی بود.
ولی اینجوری هم میشه فکر کرد این جور آدما مشکل نسبت بزرگی دارند و راهی پیدا نمی کنند و در نتیجه این گونه رفتار می کنند. در واقع برای رهایی از مشکل به این رفتارها پناه می آورند. وظیفه ما اینه که در حد امکان مشکلشون را حل کنیم. یا علی مدد.
این جور آدما به هیچ وج درست ن باب باید بی محلشون ازش دوری کنید
منم با مدیرم همین مشکلو دارم.در ماه حتما یک دعوا در شرکت اتفاق میفته بین مدیر عامل و کارمندا و همیشه دارن نیروها میان و میرن چون نمیتونن تحملشون کنن.ولی من بلدم ضربه فنیش کنم!!!!
من معتقدم کلام آدم باید قدرتمند باشه ، نه تن صداش!!!!
به جای داد زدن باید قدرت کلامو بالا برد.
من موفق بودم تابحال. همین الانم از یه بحث دوستانه باهاش خلاص شدم و اومدم اینارو مینویسم…
سلام من یک خواهر دارم ک از من متنفر است و خیلی پرخاشگر ک از هر کار کوچک و بزرگ من بهانه ای دست میگیرد برای کوچک کردن من. من خیلی با خودم فکرک مشکل از کجاس بعضی وقتا سعی کردم مراعاتش رو بکنم و باهاش مهربون باشم اما دیدم دیگه باید خیلی جلوش کوتاه بیام فکر میکنه چون بزرگتر از منه من باید مطیعش باشم واصلا بش انتقاد نکنم ک منم سعی کردم با اون کمتر حرف بزنم و باهاش قهر کنم اما رفتاراش منم عصبی کرده و جالب اینجاس ک وقتی باهم دعوا میکنیم بااین ک حرفاش غیر منطقیه طرف اون رو میگیرن و گستاخ تر میشه! دیگه احساس میکنم دارم افسردگی هم میگیرم جالب تر از همه اینا خواهرم هم داره روانشناسی میخونه و هر دقیقه ی بر چسب میزنه ک تو فلان بیماری روانی رو داد
سلام من زنی ۲۶ ساله که در ازدواج اولم با شکست مواجه شدم و با فرزند دختر طلاق گرفتم حال دخترم بعد از پنج سال گذشت از طلاق من ۷ ساله است و من به مدت ۴ماه هس که با آقایی که شرایطش مانند خودم هس یعنی با داشتن فرزند طلاق گرفته آشنا شدم و عاشق هم بودیم و حتی یک جلسه خواستگاری آمد اما الان یک هفته هس به من اعلام کرد ما بدرد زندگی مشترک نمیخوریم و حال هم میگه ضعف حافظه کوتاه مدت و افسردگی شدید گرفتم و به هیچ صورت حاضر به شنیدن هیچ حرفی حتی منطقی ندارد من خیلی نگرانش هستم نمیدانم چطور باهاش برخورد کنم چون دوستش دارم نمیتونم ولش کنم و از طرفی مطمئن هستم دروغ نمیگوید واقعا بیمار شده و راضی نمیشود خودش را درمان کندوحتی من هم مثل قبل دیگر برایش آرامش بخش نیستم و نسبت بهم بی تفاوت شده و فقط میخواهد در تنهایی و انزوا بسر ببرد چکار کنم لطفاً کمکم کنید چطور به حالت آروم ومنطقی برگردانمش؟؟؟
تو زندگیمون کمو بیش و حداقل یکبار با این افراد برخود داشتیم.. مولا علی میفرمایند با احمق بحث نکنید چون در حد شعور خودش با شما بحث میکنه و شمارو با عقل ناقصش میسنجه.. تنها کاری که میشه کرد اینه که بگی تو راست میگی حالا برو دنبال خاک بازیت کارای مهمتری دارم بجای بحث با تو
کیوان خیلی با حال گفتی
۱۰ نفر هستیم ۹ تا نادان و یک نفر عاقل ، اون یه نفر عاقله توی اون ۹ نفر گیج می زنه و حرص می خوره . جالب اینکه تمسخر هم میشه و از نظر اون ۹ نفر عقل نداره . مردم ما هم (بلا نسبت) اینجورین.
هیچ راه شناخته شده ای نداره مگه اینکه تو هم نادان بشی.
فرشاد زیاد حرفت ربط نداشت. ولی خود مقاله عالی بود
اگر فرد مورد نظر شخصی از داخل خانواده باشه چطور؟؟؟
اونو که دیگه نمیشه حذفش کنی یا باهاش قطع رابطه کنی!!
همیجوریش وقتی باهاش حرف نمی زنم میگه بی احترامی و توهین می کنی ب من!
بیچارم کرده!الان چند ساله باهاش چنین مشکلی رو دارم!
اگر راهکاری دارین لطفا راهنماییم کنین
ممنون
اگر بجای ۱۲ سال دروس بیهوده که میشه از تلوزیون هم یاد گرفت مثلا بجای جغرافی و ادبیات و تاریخ و… دروس زندگی و رفتار و مهارتهای اجتماعی و اخلاقی و روانشناسی یاد میدادند و روش نمره دادن با زیر نظر گرفتن رفتار بچه ها در مدرسه و اجتماع و نوع تعامل انها با سایرین در هنگام خشم و شادی و میزان تحمل و ازخود گذشتگی انها بود تا اینکه بدانیم فلان پادشاه یا فلان شاعر که بود امروز این رفتار ها در نسل ما جا افتاده بود و دیگر با انسان های مشکل دار کمتر مواجه بودیم.باید عادت کنیم از بچه تا پیرمان ماهی یکبار با روانشناس ملاقات داشته باشیم.چه شده که ژاپنی ها بعد تسونامی ۹۵ درصد اشیا گم شده را تحویل دولت دادند و یا اینکه هنگامی که برق فروشگاه رفت به ارامی وسایل رو سرجاش گذاشتند و محل را ترک کردند و یا اینکه در ان فاجعه با رعایت صف هرکس بسته غذایی خودش را می گرفت بی انکه به کامیون حمله کنند و یا بیشتر از حق خود بگیرند و یا خارج از صف برون و یا با هم دعوا کنند.ویا شهردارشان جلوی مردم با سجده معذرت خواهی کند.هیچ جای دنیا به اندازه ایران بخاطر فرهنگ هزینه نمی شود ولی نتیجه ندارد.چرا؟سریال های ایرانی که یا دارند سر هم داد میزنند ویا دارند توی گوش هم سیلی میزنند و یا دارند طلاق میگیرند ویا بعد کلی دعوا و ناراحتی عروسی میکنند.تلوزیون هم تا روزی ۲۰ تا جنازه نشون نده ول کن نیست.نتیجه چیزی بهتر از یک نسل پرخاشگر و بی تحمل و بی منطق میخواهید ببینید؟
باسلام. آفرین خیلی خوب گفتی ولی جمله آخرت رو قبول ندارم چون مرگ اثرات سازنده زیادی داره.(تلوزیون هم تا روزی ۲۰ تا جنازه نشون نده ول کن نیست).
دانشگاهها باید حساسیت بیشتری نسبت که انخاب استاد داشته باشند
خوشبختانه تا اینجا استادهای من همگی خوب بودن بجز یکی که هر وقت میرم کلاسش نابودم میکنه هرچی عقده داره سرم خالی میکنه
همیشه هم تو کلاساش روی این نکته تاکید داره که یه استاد قادره هر بلایی سر دانشجو بیاره و هیچ کاری از دست دانشجو بر نمیاد
با سلام.بنده های خدا اگه طرف مقابل با مجموعه ای از حرفها و عملکردهای غیر منطقی و نابهنجار با یک دورنمای شخصیتی ملایم و قلب نسبتا مهربان همسر شما باشه اونوقت عکس العملتون چیه؟گاهی فکر میکنم بریدم اما به اینکه خدا هست و کنارمه دلخوش و صبورم انشااله.هر دومون تحصیلات عالیه داریم اما متاسفانه کنترل خشم لفظی نداره و عقاید متحجرانه و دیکتاتوری نه به لحاظ مذهبی بلکه به لحاظ اجتماعی داره و مثل سالارهای ۶۰ سال پیش عمل میکنه میگه دوستم داره اما بارها شیوه ی ابراز رو پرسیده و گفتم ولی بازم میگه بلد نیست اصلا آدم صبوری نیست به هیچ وجه احترام لفظی خانواده اش رو نگه میداره شوخی های سطح پایین میکنه و بسیار پیش اومده که در اجتماع رسما من رو کنف کرده که خودش رو خوب از آب در بیاره.آدم بدی نیست اما نمیشه درکش کنم در عین سادگی ظاهری فوق العاده چالشهای شخصیتی اجتماعی پیچیده و متنوعی داره گاهی به جزیی ترین علت از یک مدیر علمی عالی رتبه متنفر اما شیفته اطلاعات پرنقص یک عمله میشه با وجود فوق لیسانس تو قشر کم سواد رفیق های بی تناسب پیدا میکنه اهل هیچی نیست ها!چون دوست ندارم با توصیف ویژگیهای عجیبش بین خانواده ام تحقیر شه مقابله به مثل نمیکنم یعنی اصلا تو شخصیتم نیست.بدترین بی ادبیش اینه که دایم به شوخی و جدی من رو احمق نادون گیج و امثال اینها خطاب میکنه و برای من که ظاهر و شخصیت و موقعیت معقولی دارم و در خانواده فرهنگی و تحصیلکرده بزرگ شدم غیر قابل عادته.چطوری تلاش علمی و عملی ام رو برای داشتن یک زندگی موفق کنارش ادامه بدم به خودم قول دادم تا وقتی بشه جا نزنم شاید رسالت دنیاییم کمک به هردومون باشه باورم شده که دنیا همش آزمایشه. قربون عظمت و صبر خدا برم که اینهمه آدم متفاوت و پیچیده رو خدایی میکنه اگه کتاب یا سایت یا شخصی رو میشناسین که بعد از خدا بتونه کمکم کنه لطفا راهنماییم کنین
راه حل های جالب بودن خصوصا ۴
ازشون استفاده میکنم
تشکر
با سلام خدمت تمامی دوستان
کارگاه صبرورزی عزیزم، تمام مطالبی رو که نوشتی متاسفانه در مورد همسر من هم صدق می کنه. ایشان با وجود مدرک دکترا از دانشگاه معتبر، دقیقا هیچگونه منطقی را قبول نمی کنه. بیرون و در جامعه ظاهر بسیار خوبی داره و بسیار بسیار مودب هست اما در حضور من رکیک ترین کلمات را به کار می بره. تهمت می زنه. فحش می ده. واقعا ادامه این زندگی برای من زجر آوره. به مرور زمان ازش متنفر شدم. خودش هم پذیرفته که رفتارهاش درست نیست و در زمان عصبانیت غیر قابل تحمل میشه و مدام از من می پرسه هنوز دوسش دارم؟ اما من ازش متنفرم و نمی دونم باید چکار کنم!!!!!!
مرسی از مطالب خوبتون
گوشزد عواقب کار خیلی کاربردیه
در مقابل آدمای بی منطق بایس بی تفاوت بود و ب حرفاشون اهمیت نداد از کوزه همان برون تراود ک در اوست
حرفای بعضی آدما حتی توهیناشون ارزش ناراحت شدن منی ک منطق و احترام دارمو نداره بذار هرچی میخوان بگن تنها راه بی توجهی ب این آدما وبحث و عوض کردنه
حرف کسی ارزشمند هس ک خودس هم ارزشمند باشه
پس برای حرف آدمی ک ارزش نداره فقط سر تکون دادن و لبخند تمسخرآمیزکافیه
سلام. وای چقد دلتون پره
منم با این مشکل روبروم و متاسفانه طرف رییسمه و دو نفر از همکارانم طرفو شناختن و کاملا خودشیرین ظاهر میشن و جالب اینجاست که در هر مورد بیمنطقی هم تاییدش میکنن و خودشونو پیشش عزیز کردن . نظرتون در مورد سکوت در مقابل همچین آدمایی چیه .
سلام باهاتون کاملا موافقم خودمم از این موضوع خیلی رنج می برم خداییش با ادم بی منطق بخواهی صحبت کنی کلافت میکنه چون صحبت کردن با این طور افراد هیچ فایده ای نداره اخر سر هم میگه تو اشتباه گفتی به نظر من هم جلوی این افراد سکوت کردن خیلی بهتره
[…] پیش از این هم در یک پزشک، پستی نوشته بودم در مورد اینکه چطور میتوانید از پس آدمهای غیرمنطقی برآیید. […]
منم دنبال یه راه حل واسه مدیرم بودم.ولی بیشتر گیج شدم.من خودم روانشناسم اینجور گیر کردم وای به حال بقیه. دوستان وقتی طرف آدم مدیرش باشه وتهدید شغلی میکنه چه کار میشه کرد…..
منم به شدت با فرشاد موافقم
زد به هدف
دقیقا منم همین مشکل رو دارم
سلام اگر این فرد غیر منطقی پدر من باشه باید چکار کرد؟
البته تازیربیست سال همه بپه هابه پدرشون میگن بی منطق باید ببینیم بعد ازبیست پنج سالم همینومیگن
هرگاه فرومایگان به قدرت برسند
شایستگان هلاک شوند
نتیجه گیری کل این کامنتهاو…
ازهر زاویه به این مسِله بنگریم به همین
جمله ختم میشه
یاعلی
سلام.من با یه پسری دوستم که بی منطقه.به نظرم هیچ کدوم از این ترفندا برای اینا عملی نیست.من همه جورشو امتحان کردم.تا زمانی که خودشون نخوان و مساله ای رو قبول نکنن با هیچ ترفندی نمیشه بهشون فهموند.
این ترفندا هیچ کدومشون جواب نمیده
من با یک نفر مشکل ندارم با یک ارتش مشکل دارم که همشون بی منطقن و فقط به چالش کشیدن شخصیت افراد فکر میکنن
جالب اینجاست که اگه فردی تحصیل کرده و مودب بینشون باشه خیلی راحت بهش بی احترامی میکنن بعدش کار همدیگرو تحسین میکنن
حتی اگه ازشون دوری هم کنی میگن طرف گوشه گیر شده , روانیه بی ادبه و…
اگر باهاشون خوب باشی باهات بدن
اگه باهاشون بد باشی هزارتا حرف در میارن واست
بعضی اوقات احساس میکنم اینا آدم نیستن
حتی شده من بخاطر تحصیلاتم آدمای بی منطق (فامیلامون رو میگم)
منو تهدید کردن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا متاسفم
خواهش میکنم نظر بنده رو تایید کنید
با تشکر
سلام با تشکر که راه را برا درد و دل کردن باز کردین ما توی فامیلامون از این جور آدما داریم. به بخاطر درس خوندنمون انقد بی احترامی دیدیم که نگو .هیج جا حق حرف زدن نداریم . خودمون می خوایم بی محلی کنیم اما بابام اینو نمیتونن رفت و آمدشون رو باهاشون کم کنن .یا ما نمی تونیم حرفی بزنیم چون طرف عمومه و پسرای کرگدنش.
آقا ما باید چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
اعضای خانواده من با اینکه آدمهای باهوش و نسبتاً موفقی هستند ولی در مسائل فرهنگی و سیاسی بسیار بی منطق هستند و با کمترین اطلاعات فرضیه های بزرگ و اساسی مطرح میکنند!!! من سالها با اونها زندگی کردم و تجربه های زیادی دارم.
فقط میخواستم بگویم روشهایی که در متن آورده شد مخصوص آدمهایی است که در محل کار میبینیم، اما اگر اعضای خانوادهات آدمهای بی منطق باشند بیشتر این روشها به کار نمی آیند.
باید بگم که من هر وقت با بابام صحبت میکنم میام دوباره سراغ این متن و مطمئن میشم که بابام واقعا تمام مشخصات یک آدم بی منطق رو داره. از زمانی که میشه گفت عقلم کامل شد با بابام سر چیزهای معمولی هم مشکل داشتم.
یه بابای پولدار داشته باشی و خودت بچه مثبت باشی به قول بقیه و هر ماه برای گرفتن فقط یه مقدار کوچیک پول توو جیبی یا دادن شهریه کلاس زبان یا کلاس موسیقی یا هرچیز دیگه ای چند ساعت صحبت های عجیب و غریب از هرجایی و خرد کردن خودتو بشنوی آخرش هم یک سوم پولتو بهت بده!
تازه اجازه کار کردن هم نداشته باشی چون با منطق بی منطق پدرت جور در نمیاد!!!
سلام یه راهش اینه که از اون شهر یا محله بری مثل من.
بعد از فاصله گرفتن حدود ۹۵ درصد اعصابم راحت شده
سلام
من یک آدم تحصیل کرده ام . جایگاه شغلیم بد نیست . اهل زد و بند نیستم .سعی می کنم توی رفتارم و کارم به اخلاقیات پایبند باشم . با مردم مهربون هستم . با زیر دستام هم همینطور. اما نتیجه ای که تا حالا از رفتارم گرفتم اونی نبوده که لایقش باشم . چه از طرف دوستام و چه از طرف خانواده و همکارام . البته باید بگم که قیافه زیاد خوبی ندارم . می خوام بپرسم چرا مردم ، خانواده ها ، دوستا ، همکارا و .. اینقدربه قیافه اهمیت می دن . یعنی هیچی دیگه مهم نیست . یعنی میزان معلومات اهمیتی نداره . اینکه رو یکنفر میشه چقدر حساب کرد چطور ؟ اینم مهم نیست . با اینکه از نظر درونی محکم هستم ولی بعضی وقتا کم می یارم . قبول دارم که کمی هم حساس شدم . ولی وقتی که مدام ازت فراری می شن ، توی یه جاههایی که ممکن کلاسشون را پایین بیاری دعوتت نمی کنن تا شرمنده زن و بچه ات بشی ، بایدم حساس شد. اعتماد به نفسم شدیداً لطمه دیده ؟ شما بگید چرا خوش قیافه ها هر چند هم رفتارشون زشت باشه مردم زود فراموش می کنند. چرا خوبی های امثال ما دیده نمیشه ؟ چرا نمیشه اندازه سر سوزن به همکارا اعتماد کرد . چرا تو اداره وقتی دزد نیستی از چشم همه میفتی ؟ حتی از چشم کارگرایی که داری از حقشون دفاع می کنی ؟چرا مردم تو رفتارشون بین آدمای خوب و آدمای بد تفاوت قائل نمیشن .اگه این بلاهت نیست پس چی هست ؟
سلام فربد جون حرف دلم رو زدی
سلام من دختری هستم که با تحصیلات فوق لیسانس استاد دانشگاه هستم همسرم مردی خوب و مهربان است اما مادر همسرم فردی است با خصویات اخلاقی بسیار عجیب
۱-در خصوص من و همسرم سنتی رفتار میکنند درخصوص دخترشان و همسر دخترشان امروزی و متجدد
۲-خودخواه (مرغشان یک پا دارد)
۳- همه غلط هستند جز ایشان
۴-عدم سازگاری با عام و خاص ایشان نه با دخترشان سازگاری دارند نه با شوهر مرحومشان(شوهرشان به علت پرخشاگری ها و رفتارهای بی منطق این زن ۱۰ سال جدا از ایشان زندگی میکردند ) با خواهر و برادر خودشان هم رابطه ندارند کلا فردی تنها هستند.
من و همسرم چندیدن بار با چندین مشاور متفاوت درخصوص رفتار ایشان صحبت کرده ایم و همه صد درصد و حتی بدون یک درصداغماض اعلام نموده اند که منطق در خصوص این شخص کاربردی ندارد نکته مهمتر اینکه بسیار مذهبی هستند مغایرت اخلاقی ایشان در دین و رفتارشان نمونه بارز این مساله است
بنده با چنین فردی با چنین رویکردی چه رفتاری باید انجام دهم؟؟
جدایی امکان پذیر نیست به علت حرمتی که برای همسرم قائلم در نهایت ایشان مادر همسرم هستند.
رفتارهای احساسی بی فایده است زیرا مدام متلک میگویند بدبینی بسیار زیادی به دنیا دارند
من چه کنم؟
با سلام من ی پسر ۱۸ ساله هستم با این جور آدما زیاد سروکله زدم(همونطور که تو نظر بالایی گفتم با ی لشکر مشکل دارم!!)
مادر بزرگم از این کارا میکرد
محل ندادم درست شد
شما محل نده
خودش درس میشه
خوش به حالتون که مشکلتون فقط مامانشه! من هم از مامانش میکشم هم از باباش هم داداشاش هم جاریم هم بعضی وقتا از خودش! میترسم ویروسی باشه بی منطقی! بعد ۵سال راه حل رو تو سکوت دیدم! کارد که به استخون رسید اعتراض! ولی اخرشم مقصر منم!!!! من که حوالشون کردم به خدا! ورشکست شدم اینقدر برای مشاور هزینه کردم-همیشه شنیدم برو با شوهرت بیا برو با مادر شوهرت بیا! ولی اینا مشکل ندارن که همه ی مشکلات دنیا تو من جمع شده! یاد استعداد و زندکی بر باد رفتم که میفتم فقط میتونم زار زار اشک بریزم… بی لیاقت هستن واقعا…
سلام
من روزانه با صدتا ازین ادما سرکله میزنم وقتی میبینم طرف داره زیادی اذیت میکنه میگم
من وقت ندارم با یکی مثل شما یکی بدو کنم بفرمایید بیرون.
سلام. من دوستی دارم که ۵-۶ ساله با هم صمیمی شدیم. در ابتدا شوخ طبعی، انرژی زیاد و آمادگی زیاد او در روابط دوستانه منو بسیار بهش جلب کرد. ولی وقتی باهاش صمیمی تر شدم، احساس کردم که او متکلم وحده هست و من همیشه باید گوش بدمو تایید کنم. کم کم بد دهن بودنش هم معلوم شد و از واژه های نامناسب برای شوخی و سرگرمی استفاده کرد. در اوایل من توانایی “نه گفتن” به او رو نداشتم. ولی از ۳ سال پیش، تصمیم گرفتم هر موقع منو آزار میده، من یه مدت باهاش قطع رابطه کنم. البته همیشه با هدف قطع رابطه همیشگی ازش فاصله میگرفتم، ولی بعد ۱-۲ ماه دوباره با اصرار و یادآوری سرگرمی های گذشتمون منو به رابطه برمیگردوند. خصوصیات اخلاقیش: منطقش خودشه، به علایق طرف مقابل توجهی نداره، پر حرفه و همیشه نیاز به تایید داره و همیشه طلبکاره.
من دیگه تصمیم گرفتم برای همیشه باهاش قطع رابطه کنم چون هرگز نمیتونم تغییرش بدم. این چند دفعه ای هم که باهاش قطع رابطه کردم، تاثیر بسیار ناچیزی در تغییر برخوردهای او با من داشت.
به سایر عزیزان هم عرض میکنم هرگز در زندگی جذب اینگونه افراد نشین. مگر اینکه باهاش رابطه صمیمی ای دارید و مدتهاست دوستین و نمیتونیید به این سادگی باهاش قطع رابطه کنید، ولی توجه کنید در این بین شمایید که قربانی میشید، پس ابتدا مقداری تلاش کنید تا اصلاح بشه. اگر دیدید بعد چند دفعه اعتراض خودشو اصلاح نکرد، برای همیشه باهاش قطع رابطه کنید. عمر و اعصاب آدم ارزش ارتباط با اینگونه انسانهای پست و متوهم رو نداره.
با تشکر فراوان
افرادی هستند که اگر مقابلشان سکوت کنیم فکر میکنند که حرفشان درست است و ما نتوانسته ایم چیزی مقابلشان بگوییم .. مقابل اینها چکار باید بکنیم؟
بانظرشماموافق نیستم این حساب نکردن فرد است نه ضعف شما
من خودم با این افراد متاسفانه در محیط کارم برخورد دارم و مدت ها رنج زیادی از این آدم ها می کشیدم. مشکل آدم های حق به جانب خود برتر بین که هیچ عقیده ای به احترام گذاشتن به دیگران ندارند (یا به برخی از دیگران) با این چند روش به نظرم حل نخواهد شد. مشکل وقتی جدی می شود که این رفتار جمعی می شود. یعنی چند نفر دور هم جمع می شوند و خودشان و رفتارشان را تایید می کنند. اکیدا اعتقاد دارم که مشکل این افراد در ایران جمعی شدن رفتارهایشان است. وقتی رفتاری جمعی شد از حالت نابهنجار به هنجار تبدیل می شود و مقابله با آن به یک کوه حوصله و استقامت و انرژی نیاز دارد. فقط از این آدم ها تا جای ممکن دوری کنید. تا جای ممکن اهمیت آنها را نزد خودتان پایین بیاورید و اگر می توانید محیط خود را تغیر دهید. بروید کار دیگر و جای دیگری پیدا کنید. کتاب بیشعوری را هم من توصیه می کنم. ولی اصولا مشکل این افراد بخصوص وقتی جمعی می شود غیر قابل حل است. انرژی بی خود هدر ندهید.
سلام.من یه پسر هستم ۱۷ سالمه.مدتی قبل با چند نفر(پسر) رفیق شدم اما انها ادم های عوضی بودن و با حرف ها و رفتارشون منو خیلی ازار دادن.بعد هم با تلفن و تماس های مکرر واقعا ازارم میدن.من میخواستم خودمو به اصطلاح به اون راه بزنم و نشون بدم که حساسیتی ندارم اما کار ساز نبود و اونا به اذیت و ازار ادامه دادن.مشکل اینه که سن اونا از من خیلی بیشتره.خواهش میکنم به من روشی پیشنهاد کنید تا کمی ارامش پیدا کنم البته بعد از مقابله با انها.
سلام بزرگترهای خودت را با خودت همراه کن مثل پدر ، برادر بزرگتر ، پسر عمو و …. که اون عوضی ها (بقول خودت) فکر نکنن تنهایی و طعمه خوبی هستی
سلام اگر شخص غیر منطقی همسر باشد چه باید کرد؟
من همسری دارم که به هنگام صحبت منطقی همیشه طفره میرود یا خواب است یا تلوزیون یا از پیش من میرود
همیشه اگر سوالی کنم به اصطلاح میپیچاند و من هم ادم فوق تلعاده منطقی هستم
نمی دانم با او چه گونه برخورد کنم
تذکر دادن در میان دیگران هم بی فایده است و فقط جبهه گیری میکند و از من دلخور میشود
م .ز
من مدیری داشتم که روز به من بی حترامی می کرد و به عنوانی من و تحقر می کرد الان چندروزی استفا دادم البته خیلی ناراحتم همکارام و کارم و دوست داشتم دلم می خواد برگردم اما نمیدونم درست هست یا نه ؟؟؟ خیلی هروز گریه می کنم
نمیدونم چرا بعضی آدمها اینجوری اند. از آزار دیگران و دل شکستن اونها خوشحال میشند. به نظرم این آدمها روحشون را به شیطان می فروشند و بس…….
به نظر من فرد مورد نظر اگه رئیسو کارمندو دوست باشن خیلی بهتر از یه فامیل بی منطق هستش که مدام هم مجبوری تحملشون کنی یعنی تا آخر عمرت باهاتن مثل مادر شوهر!!! انقدر بی منطقه که حتی شوهرم هم مونده چطوری باهاشون برخورد کنه. انقدر خودخواه هستن که حتی حاضرن زندگی پسرشون بهم بریزه که اینا آخر سر بگن حق با ما بوده!!! گاهی وقتا یه دروغایی از خودم به خودم تحویل میدن که کف میکنم حتی گاهی اوقات به خودم شک میکنم!!! من چطور با این خونواده برخورد کنم؟ قطع رابطه هم نمی تونم کنم. خودشون هیچ قدمی واسه ما برنمیدارن ولی انتظار دارن ما هی سر کج کنیم براشون .تا حدی رسوندن که دیگه با هیشکی میل ندارم صحبت کنم. احساس میکنم اگه با کسی صحبت کنم حرف درمیاره از حرفام بر علیه خودم استفاده میکنه تا حالا صد بار غرور منو شوهرمو شکستن.میشه کمکم کنین؟
واقعا سروکله زدن با این آدما اعصاب میخواد من بعضی وقتا دور از جونتون از همه بدم میاد برام سوال میشه که انگیزه ی خدا از آفرینش انسان واقعا چی بوده
سلام. ممنون از مطالب مفید و کارامدتون. معیار سنجش منطق و عدم وجود منطق کاملا ثابت نیست و تا حدودی از فردی به فرد دیگر متغیر شناسایی میشه , من در محیط کاری سکوت و گاها بی تفاوتی رو موثر دیدم هرچند که تنش هایی هنوز ولی به ندرت پیش میاد و محیط رو متزلزل میکنه… اما باز هم محیط واسم لذت بخش نیست و ای کاش جو صمیمانه و شادی رو داشتیم…
سلام
یکی از مادربزرگام اینجوری بود
کاملا مشخص شده بود که فقط به یکی از زن عمو هام که همیشه باهاش دعوا میکنه و بهش همه چی میگه کار نداره
بنظرم از یه جایی به بعد باید از خودت اقتدار نشون بدی
اینکه اگه بخوای زندگی رو براش جهنم میکنی!!!
با سلام به همه دوستان امید وارم حال همگی خوب باشه دوستان عزیز شما خودتن از فرهنگ منطق صحبت کردین من نصف کلامتون رو خوندم ولی شما حتی توهین هم کردین ایا این بود منطقتون من ۲۱ سالم شرمنده این حرف هارو میزنم من هنوز خیلی کوچیکم تا پی شما برسم ولی حرف هایی که عقلم خط میده ومنطقی هست رو مینویسم جامعه ما بد یاد گرفتن البته بد یادشون دادن بچه کوچیک وقتی میگه به تو چه از بزرگ ترش چه توقعی هست که انجوری که نباید بیرون رفتار کنه میکنه من خداییش از بیشتر بلد نیستم حرف بزنم ببخشید خلاصه به هر صورت حرفهاتون زیبا متین بود من خوندم با این که همه حرفهاتون فرق میکنه ولی وقتی فک کردم دیدم همش به یک نقطه خط میشه حرفهاتون و نظرم این شد که ما یک نقطه مشترک داریم ولی طرز درست بیان کردنشو بلد نیستیم
همسر من اونقدر بی منطقه که حتی مشاور هم به من گفته هیچ امیدی به تغییرش نیست جالبش اینه که واسه خودش تصمیم گرفته که بچه دار بشیم. فکرکنم تنها راه رهایی از این روز و شبهای جهنمی طلاقه خدایا آدمهای بی منطق رو اصلاح کن
خدا لعنت کنه هرچی آدم زبون نفهم و بی منطقه.. برادر بزرگ من پدری ازم درآورده که به مرگم راضیم دیگه.. من۳۶ سالمه اون ۵۰ سالشه هنوز نتونسته هزار تومن دربیاره از بچگی همش کار کردم خرجشو بزور دعوا گرفته ازم چنان زدم به دل زمین که دستم کوتاه شده از همه راه فرار ندارم افسردگی شدید و اضطراب نابودم کرده
سلام به همه ی دوستان
ساناز هستم ۲۱ ساله
مدت هاست که از بی منطقی اطرافیانم رنج میبرم تقریبا از بچگی
تا قبل ازین تنها کارم در مقابل اینجور آدمها گریه کردن و غصه خوردن بود به طوری که در یه دوره ای از شدت افسردگی مجبور به خوردن ۵ قرص اعصاب در روز بودم.
اما الان که سال ها میگذره تصمیم گرفتم به جای غصه دنبال راهکار بگردم
مطالب آپلود شده و تمام نظراتو ریز به ریز مطالعه کردم .
واقعا واسم تعجبیه،اصلا فکر نمیکردم این مشکل توی جامعمون انقدر وسیع و گسترده باشه.
فکر میکردم از معدود کسایی هستم که با آدمای بی منطق باید سرو کله بزنن.
از اکثریت کامنتا و تجربه های خودم،متوجه شدم که برای مقابله با اینجور آدمها راه کار مشخ و دقیقی که همیشه جوابگو باشه وجود نداره.
اما با این وجود از این که فهمیدم اشخاصی وجود دارن که با من هم دردند خیلی آروم شدم.
در کنار حرفام دوست دارم این رو به تمام همدردام بگم که چیزی که تو زندگی مارو زنده نگه داشته؛امیده
من در سنی نیستم که بخوام حرف های بزرگ بزنم اما تجربه هام تو زندگیم میگه همه ی کار ها و اتفاقات شدنیه،فقط کافیه که بخواهیم.
همین که میتونیم در کنار هم دیگه باشیم و به هم نشون بدیم که تنها تو نیستی که دچار مشکلی
همین که میتونیم این فرصتو داشته باشیم که با هم همدلی و هم دردی کنیم نعمت خیلی بزرگیه.
همین که میدونیم شبیه اون آدمای بی منطق نیستیم
میفهمیم و درک داریم باید قدر دان خدا باشیم.
ما هم میتونستیم یکی باشیم شبیه همونایی که اذیتمون میکنن و ما هم بقیه رو آزار بدیم،اما نیستیم و این خودش جای شکر داره.
فکر کنم اگه به جای تمرکز کردن روی این که طرف مقابلمون غیر منطقیه یا فکر به عذاب ها و ناراحتی های این جریان زندگی به نقاط مثبتی که توی زندگی همه ی ماها وجود داره فکر کنیم زندگی خیلی شاد تر میشه برامون
اونارو رها کنید به حال خودشون
بذارید توی حال و هوای خودشون غوطه ور باشن این اطمینانو بهتون میدم که اونها خودشون هم هیچ لذتی از این کارشون نمیبرن.
اگه غذاب روحیشون بیشتر از عذاب روحی شما نباشه کم تر هم نیست.
و این قولو بهتون میدم که یک روزی شک نکنید که متوجه میشند که چه آسیب هایی که نرسوندن و خودشون باید یه روزی پاسخگوی این رفتارشون باشن.
شما منتظر نباشید که متوجه بشن
شما به زندگی خودتون به شادی ادامه بدید
ما باید از زندگی لذت ببریم این حداقل حق یک انسانه
محکم
با انگیزه
و شاد به زندگی ادامه میدیم.
آرزو میکنم هممون به شادی زندگی کنیم.
سلام چه دل پر دردی دارن ملت
یه کمی به خودم امیدوار شدم ، فکر می کردم بعضی مشکلات خاص منه ولی می بینم خیلی ها مشکلات منو دارن بلکه هم بدتر پس بیایید با هم دیگه زنجها رو تحمل کنیم راحت تره البته مطالعه و توکل که عزت نفس بیاره میتونه کار ساز باشه
من همسری دارم با تمام گزینه های بالا چه بسا حسود هم هست و واقعا غیر منطقی و منفی تمام کارهایی که در ۶مورد بالا گفته شده رو من انجام دادم ولی هیچ تاثیری نداشته. چه بسل اگر در جمعی از من تعریف بشه از تمام آدنهای اون مجلس و من کینه یه دل میگیره تا جایی تلافی بکنه. اصلا علاقه ای نداره که کسی به من و بچمون محبت بکنه .و خیلی موارد دیگه مثل شکاک بودن و خسیس بودن وغیره. و بسیاربی ادب تا جایی که متوجه نیست چه کسی روبرو ایستاده و مخاطبشه به هرکسی حتی پدرومادرش بی احترامی میکنه . خلاصه همه حتی نزدیکانش از دست شاکیو ناراحتن. در ضمن مشاوره یا دکخر هم که نمیاد هیچ میگه مشکل از بقیه است.
الان نزدیک۵سال که زتدگی میکنن و یه دختر۳/۵ ساله دارم و خیلی در فشارم. لطفا منو راهنمایی کنید
سلام . سلام به همه ی کسانی که این پست را میخونند. من سالهای درازی از زندگیم را صرف بزرگ کردن خواهر و برادرم کردم. خودم را در ۱۳ سالگی به ازدواج مردی در اوردند که ۲۰ سال تلاش کردم دوستش داشته باشم و نشد. همه انرزیم را صرف بهبود وضعیت خانواده ام وپسرم کردم. اما اخرش مادر و پدرم به شهر دیگری مهاجرت کردند و خواهرم در بی خبری از من ازدواج کرد و برادرم کنار همسرش بی تفاوت به من دلره زندگیش را میکنه. و من موندم و یک دنیا پشیمانی و حسرت و غصه . خانواده ای که همه چیزم را گذاشتم و راحت بهم پشت کردند. همه از بی سیاستی و بی تدبیری پدر و مادرم سرچشمه میگیره. اما هر روشی پیش گرفتم معکوس جواب داده. منم و یک دنیا رنج
خوشحال میشم نظرات سازنده شما را بدونم.
در حال حاضر ۳۲ ساله هستم و ۱ پسر ۱۸ ساله دارم. با زحمت زیاد فوق لیسانس حقوق گرفتم
اما هرگز از حمایت خانواده برخوردار نبودم
در صورتی که غریبه ها همه تحسینم میکنند
شما شایسته تحسین هستید اما انرژی خود را صرف زندگی شخصی خود بکنید صرف آرزوهایتان و دلمشغولی خودتان با دنیایی که به شما و رویاهایتان امید میبخشد روی خوش نشان دهید و بقیه را فراموش کنید با خودتان آشتی کنید و اول به خودتان خوبی کنید
خب اگه فرد مقابل کسی باشه که حتی نذاره حرف بزنی و بپره وسط حرفات وهی حرف غیر منطقی خودشو تکرار کنه چی و حتی تو جمع هم با اینکه حرف تو منطقیه ولی همه از اون طرفداری کنن وبشخوان تورواذیت کنن و اونا هم بی منطق باشن چی؟
با عرض سلام به همه دوستان عزیز، علی هستم ۳۰ ساله ، مدتی هست به اتفاق دوستم مغازه تهیه کرده و کار میکنیم ، شاگرد همکار مغازه روبرویی که آدم بی ادب و … هست ، هرازگاهی به من به شوخی و(جدی)توهین میکند و من ناراحت از جواب ندادن به حرف های او ، نحوه برخورد با این آدم چگونه است ، تقاصا دارم منو راهنمایی بفرمایید ممنون و متشکر .
من دریک کلاس ۱۰نفری تحصیل میکنم بین این ده نفریکی ازآن های خیلی مرااذیت ومسخره میکندوبچه های دیگرهم جوگیرمیشوندومرامسخره میکنند،لطفابگوییدپاسخ این فردچیست؟
سلام
من با پدر و مادرم مشکل دارم.به هممه چیز گیر میدن.به شلوار لی…موی سر…تیشرت…مهمونی…مسایل کاری…و………..
اقا به قران پوست من کنده شد تا رفتم یه کاری یاد گرفتم حالا اومدم مشغول کار شدم پدرم هیییچ مادرم خونه داره اون درباره شغلم که طلاسازیه واسم تصمیم میگیره….(که خاک بر سرم)
اقا من بیست و پنج سالمه…که هروقت بحث میشه بیست و پنج سال شکست رو به رخ من میکشن . طوری حرف میزنن که انگار خودشون پیغمبرن و تاحالا خطایی نکردن.ومن وقتی شکست های اونارو بهشون یاداوری میکنم یه جوری به من ربطش میدن که مقصرش من بودم حتی شکستهایی قبل از اینکه من به دنیا اومده باشم…
اونا دوتایی به من حمله میکنن و……..(دست اخرم پدر و مادرمن دیگه….)
فقط خداکنه این اقتصاد داغون کشور درست بشه بلکه بتونم از این خونه فرار کنم….فراااار.
من در شهری دور از خونه وارد دانشگاه شدم و الان دارم در ترم سه دندان پزشکی درس میخونم ،خیلی تلاش کردم و درس خوندم اومدم دانشگاه و دو تا دوست پیدا کردم یکی از همون شهر و یکی همشهریم،درس و موفقیت و…خیلی برام مهمه و تمام فکر و ذکرم اینه که موفق بشم و دنبال کتاب و ….اینا هستم و میخوام کمک دستی بشم واسه پدر و مادر زحمتکشم،اینارو گفتم که یه بکگراند از خودم بدم که چه طرز فکری دارم حالا چیزی که منو اینجا کشونده اینه که من با اون دوستی که از همون شهره مشکل دارم،باور میکنید که تمام گزینه های آدم بی منطق رو داره؟؟ اون دوست همشهریم باهاش خوبم و خودش هم خوب دختری است اما آدمی است که پای حرف های بی منطق و بی ارزش و چرت اون یکی میشینه و نمیدونم نمیبینه؟ واقعا دلم نمیخواد با اون دختر از اون شهر که اسمش کتایون است دوست باشم چون من دنبال درس و کتاب و….که موفقیتم رو بیشتر کنم و اون همیشه با حالت مسخره ای منو میخواد منع کنه البته من نگذاشتم ولی چیزی که منو آزار میده اون دوست همشهریم به نام لیلاست،دلم میخواد با لیلا دوست باشم ولی یه دفعه که من و کتی دعوای نامحسوس کرده بودیم اون طرف هردو بود و ما هم یار کشی کرده بودیم و هردو با اون حرف میزدیم و….و به نظرم آدم سوءاستفاده گری است،نمیدونم،به نظرتان هردو را بذارم کنار یا نه؟؟
اما میدونی چرا آدمها بی منطق اینطور رفتار میکنند؟؟ من بیشتر نظرات رو خوندم،و نمونه اش رو دارم،میدونید علت چیه؟؟ چون ما آدمهای با شخصیتی هستیم ،آزارمان به مورچه نمیرسه و با دیگران بد نیستم چون احترام میذاریم و نمیتونیم مثل اونا بیشعور باشیم،و اینجاست که این آدمها فکر میکنند خیلی قدرت دارند ولی من ناخودآگاه کارهایی که اینجا گفتهشده بود رو انجام دادم یه جورایی بهتر شد ولی وقتی کم محلی کردم و…فکر کرد باهاش قهرم و یه چیزی شده و بیشتر اینکارها کرد ولی الان میخوام بذارم کنار و ترم دیگه کلاسهامو جدا کنم،توصیه ام اینه که اگه میتوانید از زندگیتان حذفشان کنید وگرنه بهترین کار کم محلی است و تمام،حالا نظرتان چیه با لیلا هم بهم بزنم؟ چطور بهم بزنم که انگار نزدم !!! واقعیتش دوستای صادقی نیستند ولی خب لیلا باز خوبه…..ممنون میشم کمکم کنید،اینها منو به جایی رسوندند که میخوام دیگه تا آخر دانشگاه با کسی گرم نگیرم و صمیمی نشم 🙁
سلام.
فرض کنید فرد غیر منطقی که خود را منطقی می داند فرد منطقی دیگری را غیر منقطی بداند! در این صورت دور باطل شکل گرفته و به یک جنگ و دعوا خواهد انجامید! به نظر من تنها راه مواجه با این موارد همدلی است. ولی اینکه این همدلی چگونه بوجود آید خود جای بحث دارد! می توان از یک مشاور کمک گرفت.. در این صورت حقی از کسی ضایع نمی شود.
رامین
یعنی من فردی غیر منطقی هستم؟؟ من اون نوشته رو در اوج ناراحتی نوشته بودم ولی الان که چند وقتی گذشته،کتی با همه ی بچه ها همینطوری رفتار کرده و طرد شده و الان خودش تنها شده ولی باز کسی اذیتش نمیکنه چون می دانند بدتر میشه،همه باهاش مدارا میکنند،چون واقعا آدم درستی نیست،هر کاری از دستش بربیاد که کار کسی رو خراب کنه،وجه کسی رو خراب کنه،انجام میده،من از فردایی که این رو نوشتم،رابطم رو با هردوشون تموم کردم،کتی خودشو خوب نشون لیلا داده بود،و اون با ناراحتی به سمت من اومد و گفت که همون کارهایی که کتی با من میکرد و لیلا رو سپر خودش کرده بود حالا در نبود من با لیلا میکرده و کسی دیگه رو سپر کرده بوده،خدا رو شکر با کم محلی و اتمام رابطه ایی که فقط ناراحتی داشت،واقعیت معلوم شد و من الان هم لیلا رو دارم و هم ارامش
سلام
امشب دلم خیلی پر بود اومدم در مورد نحوه برخورد با آدمای خود شییفته بخونم که به اینجا رسیدم و مواردی مشابه از مشکل بغرنج خودمو هم دیدم که کمی بهم قوت قلب داد
شوهرم استاد داشنگاس با ۵۰ و اندی سال روزی نیست از خودش تعریف و تمجید نکنه همه رو بیسواد میدونه و جدیدا به جایی رسیده تا من میخوام حرقی بزنم با اینکه خودمم تحصیلات عالیه دارم میگه تو در حد نظریه پرداری نیستی و … دیگه ازش متنفر شدم دلم واقعا
ازش سرد شده از نظر شوهر بی فرهنگ من همه بیسوادن هیچکی در حد خودش نیست مدام از خودش تعریف و تمجید میکنه
خیلی خسته ام هر روزو در حال درگیری و کشمکش هستیم هی میخوام دفاع کنم و جواب بدم و همین کلی از من انرژی میبره …
آخرشم به قهر ختم میشه واقعا این چه زندگیه دیگه دارم به جدایی فکر میکنم ….
اگه اون آدم مادرم باشه چی دیوونم کرده خداییش از هر دری وارد شدم بی منطق با منطق مثل خودش اصن کاری باهاش نداشتم با هاش حرف نزدم باهاش خیلی صمیمی شدم اصن هرچی گف انجام دادم بدون اینکه بگم بی منطق حرفش ولی باز راحت نشدم نمی دونم فکر کنم مثل اون تو دنیا نباشه
چند وقت پیش که خیلی کلافه بودم اتفاقی به جمله ای برخوردم که خیلی خنک شدم.خدا پدر مادرشو بیامرزه نوشته بود:آدم وقتی میمیرد نمیفهمد که مرده است ،تحملش فقط برای دیگران سخت است،بیشعوری هم مشابه همین وضعیت است. سخن ما که ایرانی هستیم و مهد فرهنگ و ادب این است که چرا درایرانی فرهنگی تعداد افراد بیشعور نه تنها بیشتر است بلکه روز به روز در حال افزایش میباشد و انتهای بیشتر این تکثیر و تکثر بیشعورها به افزایش مال دنیوی ختم میشود؛وای بر ما اگر آخرتی نباشد ؛یعنی نباید با بیشعور ها برخورد کنیم ؟! مرگ برر بیشعور ها
آرنا جمله ی جالبی رو نقل قو ل کردی در مورد آدمای بیشعور….واقعا من نظرات شما مخاطبین رو که خوندم دلم یکم باز شد فهمیدم آدمایی هم هنوز موندن که قدر شعورو بدونن..مخصوصا توی محیط های دانشگاهی …واقعا سرکله زدن هم با استادها و هم خیلی از هم کلاسی ها ناراحتی ایجاد می کنه….یه درسی رو توی دانشگاه ۹ گرفتم رفتم با استاد صحبت کردم که اگر می شه نمره ی قبولی رو بده برداشت بهم گفت : نه نمی شه بعدا می رین شما دانشجو ها پشت سر من می خندین می گین عجب استاد ساده لوحی بود الکی نمره داد بهمون!! …..جالب اینجاست که یه نفر دیگه یکم دستمالکشی استادو کرد نمره ۹ اون رو ۱۰ کرد! ….موارد خیلی زیادن
فرشاد فرشاد فرشاد
واقعا دست گذاشتی رو اصل قضیه
سلام دوستان
من هم مشکلی شبیه مشکل بقیه دارم به شکلی که واقعا آزار دهنده است. یک خواهرشوهر و یک برادر شوهر خودشیفته و فوق العاده حسود دارم که از لحاظ خانوادگی و خیلی موارد دیگه ازم خیلی پایین ترن. هروقت قراره ببینمشون از دوروز قبلش روح و روانم می ریزه بهم. از بس که با حرفای غیر منطقی و خودخواهانه شون منو آزار میدن.
شوهرم هم شاهد قضیه هست ولی هم من و هم شوهرم خلق و خوی خیلی آروم و ملاحظه کار و بی آزار داریم و خیلی هم مظلوم هستیم از اول هی کوتاه اومدیم، هی کوتاه اومدیم. وحالا جوری شده که به هیچ وجه حریف بی ادبی ها و حسادت و تمسخر اونها نمیشیم.
من واقعا در مواجهه با این دونفر از درون میسوزم که چرا نمیتونم جواب حرفاشونو بدم. یه بار فقط یه بار اومدم از خودم دفاع کنم چنان شری به پا کردن که کارم به بیمارستان کشید. اگه محبت ها و اخلاق خوب شوهرم نبود همون دوران عقد جونمو آزاد می کردم. مطمئنم عروس بعدی که بگیرن حالشون جا میاد با این اخلاقایی که دارن.
و حالا هدفم از این نظر فقط چند توصیه اس:
۱ -در برابر افراد خودشیفته که قدرت استدلال ندارند و تواضع شما رو به حساب شوت بودن و ساده لوحی تان میگذارند، هرگز متواضع نباشید.حتی لازم است گاهی مغرور هم بشوید.
۲- اگر در بدو رابطه با یک خانواده فهمیدید قصد سو استفاده و پایمال کردن حق شما رو دارند، از همان ابتدا با نهایت اعتماد بنفس و با روی خوش جلوشون بایستید وگرنه تا اخرش دیگه کلاهتون پس معرکه اس. هیچوقت خودتونو به آب و آتیش نزنید که خانواده شوهر بگن به به چه عروس فوق العاده ای.چون اگه یه روز نتونستین به هر دلیلی فوق العاده باشین اونوقت هرچقدرم ادمای خوبی باشن طلبکارتون میشن
۳- خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم در امر مقدس ازدواج سطح فرهنگ خانواده مقابل را حتما در نظر بگیرید و بررسی کنید که واقعا دیدگاهشون در مورد عروس خانواده چیه
۴- تحت هیچ شرایطی کسی رو نفرین نکنید فقط از خدا بخواهید هدایتش کنه و شرشو از شما دفع کنه
کسانی که رو اعصاب آدم راه میروند حسادت میکنند تهمت میزنند یه جورایی میخوان آزارت بدهند در واقع اینها با تو مشکل دارند و تو را به مبارزه ناجوانمردانهای دعوت میکنند ….. با این آدمها فقط یک راه جواب میده این که حواست رو در برخورد با اینها جمع کنی تا در تشخیص و دفاع و حمله دچار اشتباه نشی و بهترین راه دفاع هم اینه که ضربه ( انرژی منفی یا هر هجومی) از طرف مقابل را با جا خالی دادن دفع کنی تا انرژی اون تخلیه بشه و به شما آسیب نرسه و میبینی که بعد از چند حمله خودش رسوا میشه فقط باید با درایت و سیاست باشی
ب منم کمک کنید ی دوست دارم ک اصن منتطق حالیش نیست و همش میخواد نمراتش و شغل باباشو ب رخ بچه ها بکشه.
تو یه اداره دولتی بصورت طرحی وپروژه ای کار میکنم یه ساله وهمه کساییکه باهاشون کار کردم فوق العاده ازم راضی اند.اونوقت امروز توی راهرو اداره جلو ناظری که از مرکز اومده وکارشناسا وراننده هاو..رییس بیشعور بخش یهو برگشت سمت من که داشتم از کنارشون رد میشدم اسممو از کارشناسی که باهاش کارمیکنم پرسید وجلو اونهمه ادم با فریاد گفت هرچی طرح دستشه ازش بگیرین ودیگه نیاد اداره همش دردسر میسازه ومن این وسط هاج وواج موندم که بامنی؟؟؟مگه چه کردم؟یعنی رسمن شوکه شدم وهرچی گفتم چی شده چیزی نگفتن وکارشناسم گفت بعدن صحبت میکنیم.چنان بغض گلومو گرفت که اشکام سرازیر شد.من نیاز انچنانی مالی به کار ندارم وعزت واحترامم برام مهمه.همون لحظه کارامو تحویل دادم وخواستم بیام بیرون که همکارنم مانعم شدن که این مردک اخلاقش همینه ومنطقی پشت کاراش نیس.موندم وپرس وجو کردم که آخه چی از من دیده وکار به درک لااقل بدونم چه خطایی کردم که ته اش کارشناسمون گفت بخدا هیچ دلیلی نداشت وما پرسیدیم فقط گفت اون خانوم خندیده!!!!واقعا منطقش تو حلقم اخه این درسته؟؟؟بدون هیچ دلیل وتوضیحی تو محیط اداری وسط جمع برای هیچی توبیخ بشی؟همه هم دلداریم دادن که ماهمه چوب این اخلاق گندشو خوردیم و تو خودتو ناراحت نکن وفردا یادش میره وتو به کارت ادامه بده و…حالا من موندم واقعا میشه تو همچین وضعی کار کرد؟فرداشاید برم باخودش بحرفم وتوضیح بخوام اما واقعا دیگه دلم راضی نمیشه کاریکه باهاش انس گرفته بودم مدام پیشرفت میکردم رو ادامه بدم فقط وفقط بخاطر بیشعوری این آدم که به قول یکی از همکاران فک میکنه دهاتشونه ودوره خان سالاری واربابی وبقیه نوکراش وهررفتاری بخاد میتونه داشته باشه.یکی نیس بگه بیشعور تو خودتم یه کارمندی واداره دولتی وولی نعمتت مردمانند.باید جلو این ادم وایساد تا ادامه نده رفتار زشتشو.من امروز بدجور احساس ضعف کردم هرچند که همه حق رو به من دادند اما مطمئنم درنهایت چاپلوسی اونو خواهندکرد بخاطر ملاحظات کاریشون.تصمیمم اینه فردابرم ازش توضیح بخوام ویه نامه هم به رییس کل اداره درباره رفتارناشایست این اقا باکارکنانش بدم وبیام بیرون.ولی ازهمین الان دلم برای کارم واداره وهمکارم تنگ شده..از طرفی فکر ادامه دادن بعداز اینطور خرد شدنم تو اداره سخته..
موقعیت بدیه.امیدوارم نسل هرچی ادم بی منطق وبیشعور ونفهمه منقرض بشه.تازه پز دکتراشو همه جا میده اما شعور برخورد با کارکنانش رو نداره
دلم خونه..من داروسازم و مسئول فنی داروخونه .اینقدر دارم عذاب میکشم هر روز تنش هر روز میگرن عصبی..به خاطر یه زن نسخه پیچ که با دوست شدن با موسس داروخونه (نگید تهمته چون خودم شخصا پیاماشون رو اتفاقی دیدم()داره منو داغون میکنه با حسادتش،با دروغاش،با بی احترامی و بددهنی هاش ..داره به دروغ منو و سوادم رو زیر سوال میبره تا جایی که وقتی اعتراض میکنم چرا بر اساس نسخه دارو نمیزاری و هر چی دلش بخواد میزاره میگه به تو مربوط نیست..از حقارت و رذل بودنش حالم بهم میخوره اینقدر دهن پاره است که نمیتونم چیزی بگم اگه هم از داروخونه بیام بیرون مشکل کار هست چون شهر کوچیکه و هم اینکه این خانوم پشت سرم با حرف هاش و دروغاش آبرومو میبره دقیقا کاری که با بقیه پرسنل میکنه ..تو ۱ ماه از ۳ تا پرسنل خانوم ۲ تاشون رفتن نتونستم تحمل کنن این هم با تمام کثافتیش زنگ زده محل کار جدیدشون و بد گفتن پشت سرشون..به نظرتون من چکار کنم
سلام و وقت بخیر به همه دوستان.
ببخشید بنده نظرات بالای رو مطالعه کردم و همه نظرات شخصی محترم اما من یه سوالی دارم که همه از بی منطقی دیگران گله مند هستند . میشه منطق رو معنی بکنیم .آیا منطق فقط حرف و فکر و رفتار ما هست؟ آیا دیگران همیشه غیر منطقی اند و ما با منطق ؟ اخیرا برای خود بنده همین موضوع پیش اومده که عرض میکنم بنظر شما من یه انسان بی منطق هستم؟ اگر در جمعی ۱۰ نفره هستیم که یکنفر از اون جمع بواسطه سن و سال مورد احترام است و همه جمع را مورد امر و نهی قرار میدهد با اینکه نه سواد و درک و فهم و شعور درستی داره و فقط مثل طوطی حرفای فلان آخوند یا سیاستمدار را تکرار میکنه و شما هم تنها نفر باسواد یا آگاه اون جمع هستید محکوم به اطاعت میشوید که البته با توجه به سطح شعور و سواد و… جمع فقط بلی اون گوینده را میرسانیداما در یک نکته پیش پا افتاده که تخصص شما هست گیر میده و شما رو محکوم به نفهمیدن و ندانستن میکنه حالا اگر مقاومت کنید میشوید آدم بی منطق ، و فردا این افراد جمع شما رو آدم بی منطق و بی ادب وصدتا برچسب دیگه هم میزنن و به بقیه معرفی میکنن.حالا اینجا بی منطق کی هست؟ چون اون افراد پائین تر از سطح فکر شخص گوینده هستند که اون فرد رو مرید و مراد خود میدانند وتفاوت بین این افراد با شما نود درصد هست شما چگونه با این موضوع کنار میاید؟ فقط نکته جالب اینه که هیچکس خودش را غیر منطقی نمیدونه و همه حرفای خودشو رفتار و عمل خودش رو رو عین منطق میدونه ولی مقاومت و دفاع افراد را بی منطقی میدونه. بنظر بنده اکثر مشکلات ما ریشه در رفتارهای خودمان داره و بعضی وقتها برای ثابت کردن خودمان و برای اینکه در محل کار یا خانواده و فامیل ثابت کنیم که ما درست فکر میکنیم یا ما درست میگوئیم شروع به بحث و جدل کرده و آخر سر هم دیگران را محکوم به بی منطق بودن و نفهمیدن میکنیم.
سلام.الان شش ماهه که ازدواج کردم.زن گرفتم.خیلی هم دوسش دارم.تو فامیل معروف بودم و هستم که زیادی به خانمم احترام میذارم.همه گفتن اشتباه میکنی،وقتی زیادی احترام بذاری سوارت میشه.در حالی که من اگر میخواستم،میتونستم با خشونت رفتار کنم.الانم با هر مشاوره ای که صحبت میکنم،میگن زنت فقط پول رو میشناسه و دنیاش،دنیای پوله!منطقش فقط پول رو میشناسه!یه وقتایی اگر دستم خالی باشه و کمتر براش خرج کنم،میره همه جا میگه مصطفی به من بی احترامی میکنه و منو تحقیر میکنه و مورد تمسخر قرار میده !!!!!!!!!
وقتی ازش میخوام چندتا مثال بزنه،بحث رو عوض میکنه و میگه”یعنی من دروغ میگم؟؟؟”
نمیتونم باهاش صحبت کنم! الانم که داشتم باهاش صحبت میکردم،بازم گفت تو پول خرج نمیکنی!وقتی خواستم یادش بیارم ، براش لیست کردم که تو این شیش ماه براش حدود سه میلیون خرج کردم،بجای اینکه قبول کنه گفت:برای زنت لیست میکنی؟؟؟واقعا برات متاسفم!!! بعدم تلفن رو قطع کرد!!!
با هر مشاوری صحبت میکنم،میگن تو زیادی محبت کردی،اونم ظرفیت محبت نداره!بهترین راه طلاقه!منم خب دیگه نمیتونم احترام بذارم و بی احترامی ببینم!
میدونم که هیچ ربطی به بحثتون نداشت … اما چون دلم گرفته،چون مجبورم زنی رو که دوستش داشتم رو طلاق بدم، واقعا ناراحتم و فقط خواستم درد دلی کرده باشم!
کاش از اولش باهاش یه ذره خشن رفتار میکردم … چون همون دوسه باری هم که خشن رفتار کردم،ورق کاملا به نفعم برگشت و زنم انقدر ازم ترسید که جلوم خم شد، دستم رو بوسید و ازم معذرت خواست ..، منم فکر کردم دیگه ادب شده،بازم بهش رو دادم و محبت نشون دادم … بشکنه این دست که نمک نداره !
تو ازدواج بعدیم،دیگه انقدر رو به زن نمیدم و بیش از حد بهش احترام نمیذارم … نمیدونم … این زنم انقدر بهم بی احترامی کرد که دیگه نمیتونم دوستش داشته باشم … ای کاش یک دهم مادربزرگش تربیت داشت …
سلام من با یکی اشنا شدم این طرف از اول بد نبود ولی مدتی گذشت خودشو بالا کشید همش ادعاش میومد دعوا می کرد و فرهنگ وبی شعور بود و منو ودستامو مورد تمسخر قرار میداد یعنی حتی ۱ ساعتم تحمل نداری پیشش باشی هر کاری کنم که منو مسخرم نکنه ولی اون گوش نمیده و همش منو بی عرضه فرض می کرد انقدر عوضی بود که قابل تحمل نبود من از مدرسه بیرون اومدم اونم بیرون اومد و همون شغلی من دارم اونم اومد منم از ناراحتی گرفتمش تو خیابون حسابی کتکش زدم وبه گریه افتاد ولی حالی نشده نمی دونم چیکار کنم خیلی نفهمه لطفا کمک کنید
آقا فرشاد بنظرتون با آدمایی ک همش دنبال بحث و جدل هستند و خیلی بی خود و عصبی و ازار دهنده هستند باید چکار کرد؟
سلام.من مطالبو خوندم.و اکثر کامنت ها رو مطالعه کردم.موضوع بحث برانگیزیه واقعا و لازمه همه تا حدودی آشنا بشن.اما در کل مطلبی که در این رابطه گذاشتین به درد لای جرز دیوارم نمیخوره.
دیدگاه من اینه که باید با چنین افرادی بسیار تند و خشن رفتار کرد.هر چند خشن بودن و جدید نیاز به جرات دارد.
کسی که رو به شما اسلحه گرفته نمیتوان او را با صحبت آرام کرد.بلکه باید با صلاحی قوی تر او را خنثی کرد.مطمئنا هرکسی قادر نیست در بعضی اوقات خشم آلود رفتار کند.پس نیاز به شناخت است تا تکانه ی خشم آلود را از ناخودآگاه بیرون کشید.
سلام دوستان به نظر من اگه بشه صورت مساله رو پاک کرد بهتر از هر چیز دیگه است یعنی با اون ادم معاشرت نکنیم
ولی میدونم خیلی وقتا غیر ممکنه (مثلا خود من یه فامیل داریم که از بخت بد خونه شون به ما خیلی نزدیکه وقتی از شهرستان اومدن شهر من خودم دستشو گرفتم با تک تک رفقام اشناش کردم مرام خرجش کردم ولی نتیجه اون ادم پر رو به جای اینکه کنارم باشه چشم دیدن منو نداشت .تا اونجا که براش سود داشته باشی باهاته والا کلا فراموشت میکنه .به شدت حسوده هر فرصتی هم پیدا کنه با گستاخی تمام و پر رویی میخواد ادمو کوچیک کنه.با اینکه خودش هیچی تو چنته نداره خودشو خدا میدونه.وقتی چیزی براش سود داره اسمون به زمین بیاد بی منطقانه حرف حزف خودشه .اخر نا مردی بی مرامی و بی صفتیه ولی همیشه از ادم توقع مرام داره.حالا به من بگید نه میتونم کلا باهاش به هم بزنم چون فامیلمونه .نه اینکه منطق بحث داره از بد ماجرا منم یه کم زیادی نجیبم و درون گرا باعث شده پرروتر بشه).چند وقتی تصمیم گرفتم محلش نزارم برهپی کارش حالا همه اینا رو گفتم تا تجربه مو بهتون بگم:
من ادمی نیستم که بد کسی رو بخوام ولی معاشرت با این جور ادم باعث شده منم مقابله به مثل کنم حالا که به خودم نیگا میکنم میبینم کاش از همون اول ازش دوری میکردم چون باعث شده دیگه مث قدیم خوبشو نخوام بلکه بالعکس.و خودم از این صفت بدم میاد
از مسخره کردن ادما خوشم نمیاد ولی امثال اونو هر فرصتی پیدا کنم میخوام کوچیک کنم.
اصلا هم دیگه دوس ندارم بهش کمکی بکنم
حالا میبینید با ادم چی کار میکنه ؟
پس بهتره خیلی رک و غیر محافظه کار با اینجور ادما برخورد بشه .ثانیا بهشون کم محلی بشه ثالثا :
مثل من نباشید که سریع کاراشون یادتون بره و ببخشید و همون داستانا بار ها و بارها اذیتتون کنه
و با هاشون رک باشین و بی پروا و تو خودتون نریزید.
من خودم یه ذره عجولم میخوام اگه بشه پلای پشت سرو خراب کنم تا دیگه اشتباه نکنم ولی باید تو ی این برخورد صبر داشت(کم محلی تون ادامه دار باشه)تا نتیجه بده
با سلام. دکترای تخصصی دارم و نزدیک ترین بستگانم (بجز همسرم) به علت بی سوادی مدام توهین می کنند به خودمو و خانوادم. البته از من بزرگترند. دلیلش هم بیسوادی بیش از حدشونه که از سطح عمومی جامعه پایین تره و البته وضعیت مالیه ضعیف من هم بی دلیل نیست. من بهترین راه حل رو در عدم گفت و گو با اونا دیدم. حرف حساب و غیر حساب کلا نمیفهمند. در شأن خودم هم ندیدم که بخوام به صورت کنایه آمیز باهاشون صحبت کنم. اصلا ارزش حرف زدن ندارند و بهترین راه به نظر شخصیم سرد صحبت کردن با اونهاست. حتی آدرس خونمم بهشون ندادم. حتی شماره تلفن. سالی چند روز فقط یه سری بهشون می زنم. به نظرم شاید اونم زیادیه. اما یه روزی برای قطع روابط دائمی چنان جوابی باید بهشون داد که تا ابد توذهنشون بمونه.
سلام.بعدازسالهاتحمل وصبوری درمحیط کارکه حدودسال۱۷ ازسالیان جوانیم رادرآن سپری کردم خوشحالم که دراین تایپیست به مطالبی ازجنس رنج خودم برخوردم.ازانجایی که سیره اهل بیت علیهم السلام را پیشه خود کردم پس توانستم به مدت۱۷ سال را سپری کنم.ولی متاسفانه درطرف روبرویم کمترین تغییری ندیده ام.وناراحت کننده تراینکه اعمال اینگونه افراد امکان سرایت به بعضی از همکاران ضعیف النفس رادرپی دارد که این کار را سختتر میکند.دعاکنیم همه ادمهای روانپریش راکه ارضای خویش رادرناراحتی دیگران میبینند .التماس دعا
مشکل جامعه ما این هست که هیچ چیزی جای اصلیشو نداره ! فقط دکترای عمل و قرص و دارو هستن که مردم بالاخره جاشونو قبول دارن ! تازه اکثراً با خود درمانی و جمله ی دکتره هیچی حالیش نیست دکترم میشن !
مهندس مملکت زمین ساختمونی که یه تاجر پولدار با تف سر هم کرده و مشت بزنی میریزه پایین و نقششو با ٣٠٠ تومن پول دادن به یه دانشجو گرفته ساخته طی میکشه!
و….. خودتون بهتر میدونین
الانم همه فکر میکنن مشاور و روانشناس و روانپزشک اولاً خودشون از همه دیوونه ترن دوماً فقط دیوونه ها میرن پیششون ! مردم کشور ما یاد گرفتن تو همه چیز دستی داشته باشن ولی هیچیو درست نمیدونن !!! اگه مردم قبول کنن گاهی اوقات اون بدبختی که ١٠ سال درس حونده میتونه کمک بهتری از خانم همسایه و اقای همکار باشه پیش یه متخصص روانپزشک برنبرن اونوقت همه مشکلامون حله حله !
سلام.من در حال حاضر با یکی از بی منطق ترینها دارم دست و پنجه نرم میکنم.شوهرم رو میگم.ایشون هر دفعه منو تحت فشار میزاره که ی عکس لخت و ازاد از دوستانم… دخترداییم…خواهرام و .. براش بفرستم منم اینکار با اعتقاداتم سازگار نیست و ازینا گذشته اونا به من اعتماد کردن عکس پیش من گذاشتن شاید راضی نباشن که عکسشون پیش تو باشه.. این دفعه اخر دعوامون شد قهرکرد و اصلا منو متهم کرد به حسادت و گفت دلایلت بهونه اس و تو حسودی ..هرچی دلش خواست حواله م کرد ثانیا جالبه منطقشو بشنوید :
بهم گفت یعنی مشکل تو اینه که اونا راضی نیستن؟؟؟ گفتم بله گفت اهان پس حسود نیستی گفتم نه گفت :خیلی خب پس من عکس دوست دخترای گذشته ام رو دارم و اونا راضی هستن تو هم که حسود نیستی بنابراین از امشب هربار چن تا از عکساسونو میفرستم برات …
من در زندگیم دختر هرزه ای نبودم و دخترای هرزه زیاد دیدم که الان خوشبختن و شوهر خوبی دارن اما منی که سنگین رنگین و مثبت بودم الان انصاف و عدل الهی کجاس ؟؟؟!!! واقعا آدم باید چه معیارهایی رو سرمشق قرار بده… فرق من و اونی که هرزه بود در چیه ؟؟ من که الان خیلی بدبختتر ازاون هرزه ها هستم… من دیگه شبا فقط اشک میریزم … از قیافه افتادم انقد غصه خوردم… عدل و انصاف الهی رو میطلبم…خدایا خداوندا این حق من نبود
وقتی پرده های غیب براتون کنار زده بشه. دیگه غر نمیزنی و از عدل الهی کمال رضایت رو داری
برات ثواب دارن مینویسن. یه خورده بجنگ با نفست و طاقت بیار. چرا میخوای زندگیت همش گل و بلبل باشه. یه خورده با این جماعت پست زندگی کن تا بفهمی امام زمانت داره چی میکشه.
این آدم روانیه ، با یکی از بی منطق ترین آدم ها زندگی کردم که پدرمه که علاوه بر بی منطق بودن از هر نظر منحرف هم هست و … هست و بعد سال ها همه به این نتیجه رسیدیم که باید زندگیمون رو ازش جدا کنیم ، والا آدمای عوضی حقشونه تنها باشن ، شمام اگه می بینی این رفتارش ادامه داره همین الان به این رابطه خاتمه بده البته با یه مشاور هم صحبت کنی بد نیست و بعد یه وکیل خوب بگیری چونکه آدمایی از این قبیل توی دادگاه چرت و پرت زیاد می پن و باید بتونی به خوبی از خودت دفاع کنی.
ما هم حرف شما رو می زنیم که چرا چه گناهی کردیم که باید این وضع زندگیمون باشه و یه معتاد همه جوره … پدرمون ، اما خدایی هم هست.
وای دوست عزیز دقیقا مشکل منم شوهر بی منطقم هست که هر روز من رو هرزه خطاب میکنه و انواع تحقیر ها رو اعمال میکنه تا شخصیت من رو خرد کنه و هیچ وقت متوجه اشتباهات خودش نمیشه …. آخرین بار چند روز پیش بود از بازار برمیگشتیم به من گفت شبیه میمون هستی منم دیگه واقعا در مرز انفجار بودم گفتم از قیافه ی خودت خبر نداری پس و همونجا من رو توی ترافیک از ماشین پیاده کرد و من مجبور شدم با دربست برگردم خونه چرا ؟ چون دیگه صبرم تموم شده بود و جوابشو عین خودشو داده بودم بعدشم دست پیش رو گرفته و با من قهره و هیچی نمیخوره
حیف که هیچ جارو ندارم برم
با سلام
من با آدم سرو کار دارم که دریک صحبت تلفنی ۱۵ دقیقه پنج دقیقه اول را مثل پدر سوسانا دانا و زیرک رفتار میکند پنج دقیقه دون را حاشیه و تنبه و پنج دقیقه آخر را هیج نمیدانم چه گفت و هدف نهایی صحبت چه شد و چکار کنم گیرم صحبت واضح و روشن باشه در همان لحظه از دوستانم میشنوم که راه عوض کرده و دیدگاهش تغییر کرده لطفا کمکم کنید
شما راهکار ندادید. بلکه همش صورت مسئله را پاک کردید. من روزی ۳۰۰ مخاطب دارم. اکثرا تنبل. بی عرضه و ناتوان و بی سواد هستند. که راحت ترین جواب را میخواهند. از مردم دارم بیزار میشم. بدم میاد ازشون. فرهنگ رو ولش. ادعا چه خبرهههههه؟
الانم سرم درد میکنه. واقعا نمیدونم با این جماعت چه کرد؟!!!
شاید باورتون نشه اما …
پدر من یه آدم مغرور ، خودشیفته ، معتاد ، رفیق باز ، بی غیرت و بی منطقه ، این آدم طی ۳۵ سال زندگی هرگز خونواده رو تامین نکرده ، همیشه به همه زور گفته ، زندگیش سرشار از اشتباه بدهی و مشکله اما اگه یکی دیگه یه اشتباه کوچیک کنه مثلا اشتباها جوراباشو برداره شروع می کنه به صداشو بالابردن و فحاشی ، این آدم زمانی که خود من اول راهنمایی بودم شب ها تا ساعت سه شب می نشست با صدای بلند پای تلویزیون و وقتی بهش می گفتم صداش رو کم کن من فردا مدرسه دارم می گفت برو تو کوچه بخواب ، شبایی که ما با شکم تقریبا خالی می خوابیدم از رستوران غذا می خرید و تنها جلوی ما غذاش رو می خورد ، از اول زندگیش تا به امروز شب و روز کارش همینه ،
مادر من یه زن مذهبی و مظلومه و بی نهایت مهربانونه که این آدم از این مهربونی بی نهایت سوء استفاده کرده ، همیشه می گم کاش این زندگی همون اوایل تموم شده بود و مادرم از این آدم طلاق می گرفت چونکه از اولش هم همین بوده البته کارای بدتر از این ها انجام داده که اینجا جاش نیست ، تا الان حتی یه زره خوبی از این آدم ندیدم و مطمئنم اگه نبود زندگی بسیار بهتری رو داشتیم چرا که هم آرامش رو طی این چند سال از ما گرفته هم از هر نظر ضربه های زیادی رو به خونواده زده ، این شخص در برخورد با آشنایان طوری نشون می ده که انگار یه فرد دلسوزه که همه چیزشو گذاشته برای خونواده ، من از ۱۸ سالگی خودم خرجی خودم رو از راه های کارگری و … در اوردم ( قبل از اون مادرم خرجیمون رو می داد از زمین کوچک ارثیه ای که داشت و بعضا کارهای خانگی که پولش به هیچ جا نمی رسید ) و این آدم هنوز که هنوزه همه جا میشینه می گه من براشون کلی کار کردم ، حقوقم رو می ذارم براشون و … بدتر از همه اینه که تو روی خودت به غریبه ها این حرفا رو می زنه که حرصت بگیره.
مادر من به تنهایی ۴ تا بچه رو بزرگ کرد که خداروشکر تلاشش بی نتیجه نبود و الان همین بچه ها تکیه گاه و تحصیل کرده و کمکشیم ، هر وقت به رنجایی که این آدم به مادرم تحمیل کرده فکر می کنم از همه چیز بیزار و خشمگین میشم .
خدانکنه هرگز مادری تا این حد سختی بکشه ، بی نهایت درداوره.
این آدم بسیار بی منطقه و کارش از راهکارهای بالا خیلی وقته گذشته ، از نظر من یه جور عقده و مشکل روانی داره که پشت ۴ کلاس درسش مخفیش کرده ، البته این آدم تا همین چند سال پیش قبل از بازنشستگی معلم دبستان بوده ، به هر حال به شخصه به حدی از این رفتارش تا به این سن ضربه خوردم که قصد دارم داستان زندگیش رو حدالمکان به مرور به همراه جزئیات عمومی کنم چراکه اعتقاد دارم این قبیل افراد درست شدنی نیستن و باید از سمت جامعه به شدت طرد بشن ، ببخشید که زیاد نوشتم ،
از همه زن های در شرف ازدواج یا ازدواج کرده می خوام هرگز با یه همچین مردای بی تفاوت و بی غیرتی شروع نکنید و یا ادامه ندید ، هم خودتون و هم بچه هاتون زندگی سختی خواهند داشت اما ماهی رو هر وقت از آب بگیرید تازست ، چراکه خیلی سخته ، البته خوشبختانه تا این حد زندگی توی کشورمون کم و نادره.
نظر شما در این مورد چیه ؟
از بس دل پری از این آدم دارم که فقط می خوام بنویسم ، تاثیرش رو توی متن می تونید ببینید مثلا یکی دو تا غلط املایی دارم – مهربان (مهربانون) ذره (زره)
سلام من دختری٢۶ساله هستم
،جایی کار میکنم که با ارباب رجوع سروکار دارم.در محل کار من هرکسی کارشناس قسمت خاصی میباشد،اما یکی از همکاران مرد،که انصافا زرنگ هست تمام تلاشش را میکند که از همه قسمت ها سر در بیاورد (هرقسمتی که در آن پول وجود داشته باشه و بتونه از طریقی کسب درآمد کنه!) یعنی تمام تلاشش رو میکنه کار رو از دست کارشناس بگیره تا خودش نفع ببره.و من خیلی از این موضوع ناراحتم و میدونم رییسم هم کاری نداره به این موضوع و خوشحالم میشه !ضمن اینکه کار این اقا جوری هست که من نمیتونم انجام بدم و کارشناسش فقط باید مرد باشه،ولی کار من فرقی نداره مرد باشی یا زن.راهکار پیشنهاد بدین که من چجوری پای این شخص رو از قسم خودم بیرون بکشم؟
سلام خب این فرد غیر ممطقی در زندگیه من خواهر شوهرم است .و توقعات بی جا و نیشوکنایه و اذیت و دخالت هایشان و توهین هایشان من رواذیت میکنه و نمیدونم چجوری و چی کارکنم .درقالب این ک همسرم هم طرفدارشان هستند و زیر بارنمیروند
با عرض سلام و خسته نباشید
من این مشکل رو به شدت با پدرم دارم. حرف های هیچکدوم از افرادخونه رو قبول نمیکنه. حرف حرف خودشه و بسیاری از مواقع خواسته ای بی جا و مسخره داره. خیلی دلش میخواد اذیت کنه و وقتی ک متوجه میشه ک داره به هدفش میرسه بیشتر این کار رو انجام میده. کاری ک بهش میگی نکن رو بیشتر انجام میده. حرف های علمی رو قبول نمیکنه و شایدم مسخره کنه. نمیدونم باید چیکار کنم ک این مشکل رفع شه. بعضی وقتا واقعا خسته کننده میشه رفتارش.
کاش یذره رفتارش بهتر میشد…
من فکر میکنم باید بی اهمیت از کنار این ادما گذشت چون وقتی ناراحت میشی اونها لذت میبرن چون هدفشون فقط اذیت کردنه. من چند ساله دارم با همچین کسی زندگی میکنم که هدفش اذیته منه تا من و از پا در بیاره ولی من سعی میکنم خونسرد باشم و قبل از عکس العمل میگم فحش بچه صلواته . وقتی می فهمه من حرفاش و در حد بچه حساب میکنم دیگه سکوت میکنه.
با سلام و عرض ادب و احترام، بنده یک شوهر خواهر و دو خواهر زاده دارم که کله شرّن، به حدی وحشی هستند که حتی مرا موقع مطالعه ببینند اونجا هم روی اعصابم به حدی راه می روند که تحصیل را بگذارم کنار و همین طور هم شد، بچش ۱۴ سال سنشه چندین سال است نسبت به من ابراز تمایل جنسی و چند سالی است که نزدیکم می آید، خواهرش می بیند ولی چیزی نمی گوید اما اگر من یک سلام ساده هم به آنان نکنم کینه، فشارهای متعدد عصبی، آزار و اذیت های مختلف انتظار دارند ۲۴ ساعته حتی در اوج فشارهای عصبی و خستگی تنها لبخند بزنیم و روی خوش بهشان نشان دهیم، مشکل آنان با ما و من بسیار حاد است و دست بردار هم نیستند، از شدت خستگی چندین بار قصد خودکشی داشتم خواهرم که خیلی ساده است و این چند سالی شدید از آنان حمایت می کند البته قبل ترها ما را خیلی تحویل می گرفت ولی الان که فکر می کنم به خاطر فشار شوهرش و ترس از پر رو شدن من هست کمی بیش از حد از آنان دفاع می کند، من آدم پر رو نیستم و حق دارم از خودم دفاع کنم، شوهرش هم کلاً از بچگیم که با خواهرم ازدواج کرد به اینور به جز اوایل کمی خوب بود الان چند سالی است نسبت به رفتار بچه هایش بی اعتناست ممکن است پشت سر آنان را کمی حرف بزند اما جلوی من از اشتباه بچه دفاع می کند، خسته شدم چند تار مویم سپید شده چندین بار قصد خودکشی داشتم و هنوز هم دارم ولی به دلیل عواقب آن از این کار می ترسم، دلم می خواهد روابطمون با مرگی چیزی برای همیشه خاتمه یابد، کسی نمی تواند جلوی آنان را به درستی نمی تواند بگیرد، اگر قتل گناه نبود همین الان می توانستم خودم را بکشم، بفرمایید چه کنم؟ از این زندگی دیگه خستم، اینا قسمت خوب قضیه بود??? ببخشید شکلکم اینطوری است آنرا به منظور آنان فرستادم، به خدا خیلی آزارم می دهند، خیلی، خدا از روی زمین برشون دارِ به آبروی محمّد و آل محمّد، الهی آمین، انشاءالله
با سلام من در یک بیمارستان کار میکنم به تازگی شخصی با سفارش و پارتی شده رییس امور اداری ومن که داشتم تا چند مدت پیش ترفیع میگرفتم روبه شدت مورد تحقیر و انتقاد بی منطق قرار میده از طرفی میدونم که به من حسودی میکنه و با سفارش و پارتی کس دیگه ای رو میخواد جای من بزاره من چون کسیو ندارم که حمایتم کنه هرروز جلوی جمع مدیر و رییسو کارمندا تحقیرم میکنه از اون این وضع واقعا خسته شدم به طوری که حتی شب هم نمیتونم بخوابم و این روی کارم تاثیر گذاشته توی خونه اونقدر عصبی هستم در رابطه با همسرم هم دچار مشکل شدم
فرشاد و احمد عزیز راه مقابله با این دسته افراد با پنبه سر بریدنه ، باید فوشم که میخوای بهشون بدی به زبان طنز فوشش بدی که در اون لحظه بخنده ولی یکم بعد که به حرفات فکر کنه دچار دوگانگی بشه که منظورت دقیقا چی بوده اینجوری مدتی که بگذره با خودش میفته تو از اون بیشتر میفهمی و یه ترس ناخواگاهی سراغش میاد که در مقابل تو جانب احتیاطو رعایت کنه
اینقدر آدمهای بی سواد شدن آقا با سر
می مونیم چیکار کنیم به خدا
من تعدادی از نظرات دوستان را خواندم.
راستش من سالها درگیر موضوع مشابه با خانواده همسرم هستم. به دفعات برای خانواده همسرم کارهایی انجام دادم که حتی در مواردی از متلاشی شدن خانواده جلوگیری شد.
یک مورد برای مثال چند سال پیش یکی از برادرهای همسرم که با اعتیاد درگیر شده بود و در ضمن درگیر پرونده سرقت هم بود رو با دوندگی ترکش دادیم البته نمی گم همه کارها را خودم انجام دادم بلکه کسی را که همه فقط منتظر مرگش بودن و حتی چند بار پدر و مادرش گفتن چاره کار مرگ هست با سعی و تلاش من و همسرم به راه راست برگردوندیم من آوردمش سمت خودم و تو کار خودم واردش کردم دو سال تو مغازه من برای خودش کار کرد و کار یاد گرفت حالا هم رفته برای خودش مغازه زده.
خلاصه اینکه یه آدم از ته چاه تونسته روپای خودش وایسه خدارو شکر.
ولی با تمام این مسایل پدر و مادر و حتی اون یکی برادر همسرم تو جمع خانوادگی خودشون حرفای تحقیر آمیز میزنن یا مسخره می کنن یا حتی توهین میکنن مثلا آخرین بار مادر همسرم تو جمع به من گفت به تو چه ربطی داره که به برادرت کمک کنی تا زن بگیره مگه پدر و مادرت نیستن. البته این کوچیکترین موضوعه. موارد از این حادتره.
البته همسرم هم اکثر اوقات حق رو می ده به من میگه من روم نمیشه بهشون حرف بزنم خانوادم هستم تو ببخشش یا می گه تو هم مقصری چرا این حرفو زدی یا چرا اون کارو کردی.
البته باید اینو بگم من آدم حرفخوری نیستم ولی این نیست که هرچی بشنوم جوا بدم از هر ۵ مورد یکی رو جواب می دم
ولی بخاطر همسرم دارم مدارا میکنم دستو پا شکسته ولی این اواخر دارم خیلی آزار میبینم
حالا تصمیم گرفتم به بهانه کار شهر زندگیمو عوض کنم همسرم هم موافق هست . من رو این موضوع مانور ندادم و اصلا چیزی نگفتم ولی همسرم برای اینکه اونارو آماده کنده یه چیزایی به خانوادش منقل کرده.
حالا دیگه تا منو میبینن کاملا معلومه که می خواین خرخرمو بجون عصبانی بودن روکاملا تو چهرشون میخونم. البته اینو هم بگم که همسرم هم دل پری از مشکلاتش با خانواده چه قبل از ازدواج چه بعد از ازدواج داره و اون خودش هم راضی به فاصله گرفتن هست.
خلاصه اینکه این مشکلات عمیقتر از منطق یا غیر منطق بودن آدمهاست یه مشکل فرهنگی و نگاه قبیله ای به زندگیست
با سلام. خیلی نکته خوبی رو بهش توجه کردید. چیزی که شاید برای خیلی از آدمها مهم نیست. اما آدمهای منطقی همیشه در تقابل با دیگران دچار مشکل می شوند.
مشکل من اینه که طرف مقابلم همسرمه. نمی تونم اونو نادیده بگیرم، نمی تونم توی جمع کوچیکش کنم، حتی توی خیلی از موارد حتی نمی تونم نظرشو رد کنم! همسری دارم که توی تقسیم بندی اولیه شما مشمول ۴ مورد از اون ها میشه.
خیلی وقتها دیگه از تأیید کردن های بیخود خودم خسته می شم.. . و گاهی واقعاً احساس ناامیدی و پشیمانی می کنم. آرزوی محالی می کنم که ای کاش زمان به عقب بر می گشت.
سلام. من شوهری دارم پراز ادعا. و منو همیشه متهم میکنه به اینکه آداب معاشرت بلد نیستم. همسرم وقتی نزد فامیلهاش میره یه جور متعصب برخورد میکنه و از این طرف هم با همکارهای خانومش در حدی صمیمی میشه که نگو و نپرس. من موندم ایشون متعصب و مذهبی هستن یا روشن فکر و قرتی. به من میگه تو هم مثل من باش تا همه از ما راضی باشن. درکل خودمون شخصیتی نداریم باید ببینیم که اطرافیان چی دوست دارن.
روانشناسی ابداعی من اینه ….. با نفهم بحث نمیکنم… با بیشعور معاشرت نمیکنم…..و در مقابل افکار و سخن پوچ و منفی وانمود میکنم کَر و لال هستم…. از وقتی اینکار کردم زندگیم سراسر آرامش شده توی ایران علم روانشناسی اصلا جواب نمیده چون عده زیادی روانشون پاکه.
اینم روشیه واسه خودش
سلام
اینطور که معلومه همه با ادمای بی منطق برخورد داشتیم.به نظر من یه قسمتیش به خاطر تربیت های نا مناسبیه که میشه و افرادو متعصب روی افکار خودشون بار میاره جوری که به شدت دربرابر تغییر مقابله میکنن و تازه به این کارشون افتخار میکنن.یه بخشیشم به خاطر اینه که همو درک نمی کنیم.نمی فهمیم شاید طرف دلسلی برای این رفتار اشتباهش داره.هرچند احمقانه و بچه گانه.هممون یه جایی بوده که اون فرد بی منطق ماجرا برای یه نفر دیگه بودیم بدون اینکه بفهمیم.
من کاملا با نظر آقا فرشاد موافقم
متشکرم
همش مزخرف و غیر منطقی،هدف ارشاد و راهنمایی هست نه سرکوب عقاید دیگران با خلق و خوی جنگ ستیزی
بهترین راه
از حرفهای این افراد تناقض بگیرید یا نکته بردارید و به سخره بگیرید و وی را دست بیاندازید
و یا از فنون روانشناسی استفاده کنید مثلا : پروندت زیر بغلمه هیچی نگو که عیله ات استفاده میشه و وو
برخورد با افراد غیر منطقی نیازمند سیاست در رفتار هست
برخورد قاطعانه و نگاه از بالا به پایین به این گروه از ادما باعث میشه حس حسادتشون تحریک شه باید از در دوستی باهاشون وارد شد
سلام بر شما
ولی منکه نظری ندادم هنوز دیروزم ترکیدم کلی خیر سرمون از بدبختیهام نوشتم ولی تاییید نشد نمیدونم احتمالا مشکل از خط بوده ولی خوشحالم که به وبلاگ شما واعضای محترمتان برخوردم خدا خیرتان بدهد از اینکه میبینم تنها نیستم و ما یک خانواده بزرگ هستیم نمیدونید چقدر خوشحالم واقعا نمیدونید
من پای ابله از بیابان رسیده ام ….”نیما یوشیج”
اتفاقا باید گریه کنیم که طیف بزرگی از جامعه انقد مشکلات و فقر فرهنگی دارن
سلام من بیشتر نظراتتون رو خوندم و یه سوال محمی ذهن منو مشغول کرد اونم اینه که راسته میگن گوجه گرون شده؟؟
فرشاد جان سلام…با اینکه باهات ۱۰۰% موافقم ولی فکر میکنم که جامعه ما از خیلی مرزها عبور کرده و دیگه بازگشتش توسط چند تا روانشناس جهانی امکان پذیر نیست. متاسفانه احتمالش خیلی هست که اون روانشناسها هم کم بیارن و خودشونم از دست جامعه و فرهنگ ما دچار مشکل و اختلال ذهنی بشن! البته این باعث تاسفه چون زمانی بود که وقتی در هر جای جهان میگفتی ایرانی هستی جلوی پات بلند میشدند و از فرهنگ و تاریخ و civilisation ما درس میگرفتند و تعریف میکردند. اما در ۴ دهه اخیر ما موفق شدیم ۲۵۰۰ سال تمدن را زیر سوال ببریم و کاری کنیم که هر جای دنیا بگی ایرانی هستی بهت به چشم بد نگاه میکنند.
نمونه آدم های آشغالی که تلاش می کنند بفهمند شما برای ازدواج یا تحصیل یا به طور کلی زندگیتان چه برنامه ای دارید . درآمدتان چقدر هست ؟ برای پول خودتان چه برنامه ریزیهایی کرده اید ؟ آیا برای برنامه های مالی خودتان حاضر به مشارکت در فامیل هستید یا خیر ؟ با چه کسانی رابطه دارید و از رابطه شما چه استفاده های (یا بهتر بگوییم چه سواستفاده هایی) می توانند بکنند ؟ روابط شما با نزدیکانتان چگونه است ؟ آیا مادر شما با همسر شما روابط خوبی دارد ؟ پدرت را می بینی ؟ روابط شما با خواهر و برادر و همسایه عمه و دایی و … چگونه است ؟
جناب کارشناس محترم اینها آدم هایی نیستند که بنا به دلایلی دچار یاس و ناامیدی شده باشند و بخواهند با کسی درد دل بکنند . خیر اینها آدم های سواستفاه گری هستند که تلاش می کنند شما را تیغ بزنند و یا مانع پیشرفت شما بشوند .
بنده مطالعات گزینشی در این باره داشتم و چند تا موضوع و راهکار خدمتون عرض میکنم
افرادی رگ و ریشه خواصی ندارن و میخوان به هر عنوان خودشون به چیزی شبیه کنند
افرادی که همیشه اوغده ای بودن و مریض الحوال هستن و به مسابح افراد دور برشون به جایی رسیدن که فقط با سوزدن بلیط دیگران بلیط خودشون به رخ بکشن
افرادی که نمیتونن خودشون جایی تخلیه کنن و دق دلشو سر افراد دور برشون میزنن
این افراد و گرهها و کسی که در این شاخن همه از پروش بد و تربیت بد و بی تدبیری اول خانواده سپس جامعه هستن
اینگونه افراد باید در فیلتر ها گرفتار شون و و درمان بشن مانند ارئه گواهی نامه ،پروانه کسب،….
جامعه مدرن و پیشرفته به انسان ها های پیشرفته و مدرن نیاز داره
گرفتار شدن در چنین جامعه بیماری برای افراد آگاه و مدرن کمی سخته اما باید چگونگی تعامل با این نوع بی فرهنگی و ناشایستگی بدست بیارن و ضمن آن خود گرفتار و مبطلا نشن…
…..
مطالب زیادی هست اما این جمله پایان حرف بنده باشه
ریشه یابی مسائل و حل و فصل ریشه بهتر از آن هست که ما هزارتا نوع دارو تزریق کنیم تا جامعه به خودش بیاد
باید از تعصبات بی دلیل دست بر داریم و خودمون برای پیشرفت و مدرنیته شدن حاضر کنیم ….
به امید روزی که ما به حسرت به جوامع دیگر نگاه نکنیم و ….خود یکی از آن باشیم
منم ۳۳ سالمه پدرمو از دست دادم در نوزادی با سختی زیادی در زندگی روبرو بودم تا تونستم به چیزایی که میخام برسم الان هم در مقطع دکترا مسغول به تحصیلم مشکل من در ارتباط با ازدواج که افراد دور و برم مدام بهم گیر نیدن که دنبال چی هستی ازدواج کن دیگه با این همه درس خوندن به کجا میخای برسی سنت داره میره بالا خواستگارات کم میشه و یکی از اقوام نزدیک در حدی پررو وقیح که بهم گفت تا چند سال دیگه اگر اازه موردی باشه ازدواج کنی تو بچه دار شدن به مشکل برخورد میکنی کاسه صبرم لبریز شد واقعا باهاش درگیر لفظی شدم چطور به خودت اجازه میدی در کمال بیحیایی به یک خانم تحصیلکرده چنین حرفی بزنی اعصابمو بهم میریزه در نهایت بهم گفت یه دفعه مارو از خونتون بیرون کن جالبه انتظار داره هیچی بهش نگم فکر میکنه بزرگتره منه یا نونه من دست اونه واقعا موندم با وجود خواستگارهای خوب نتونستم تا بحال واقعا خودمو راضی کنم از کسی خوشم بیاد هر کدومشون یه جوری ته دلمو میزنه از طرفیم میترسم به دلیل حرفهای چنین ادمهای اطرافم تن به ازدواجی برخلاف میلم و معیارهای حقیقی ام بدم دوست دارم بهم کمک کنید طرز برخورد با ادمهای اینچنینی و این که چرا اینقد سخت از موردی خوشم میاد
سلام. عزیزم. من هم دقیقا مثل شما فکر می کنم و موقعیتم هم مثل شماست و اطرافیانم بسیار بسیار به من طعنه می زنند حتی خواهر و برادرهایم. به نظر من اصلا به حرف هیچ کدومشون گوش نکن و اون چیزی که فکر می کنی درست رو انجام بده و از خدا کمک بگیر. من فکر می کردم هیچ کی مثل من فکر نمی کنه اما الان شما رو که دیدم خوشحال شدم.
من بدترین ویژگی افراد غیرمنطقی رو دروغ ها و فربیکاری هاشون و تلاشی که می کنن تا بگن کارشون درست بوده می دونم….. واقعا بدون سیاست و شناختشون نمیشه به سادگی باهاشون برخورد داشت… وگرنه باعث آسیب میشن، چه تو محیط کار و جامعه، و چه تو خانواده و روابط دوستانه
سلام من ۲۸ سالمه متاهلم .خیلی کم رو و کم صحبت هستم .
۴ ساله ازدواج کردم ولی هنوز معنی از زندگی نفهمیدم. یه مشکل خیلی بزرگی درهمین ضمینه هم دارم.اینقدر احساس ضعف کردم که دیگ قادر به ادامه زندگیم نیستم . بخدا تا حالا ندیدم کسی اینجور باشه ازش کمک بگیرم.حرفهامم زیاده. چطور میتونین کمکم کنید.خیلی خیلی واجبه بخدا
چند نفر تو زندگی من که چند ساله کاره روزمرشون شده سربسر کردن من .با سیاست و دروغ همچیو ازم گرفتن جوری هم هست که نه میتونم بهشون حرفی بزنم واسه که رو در رو خیلی باهام خوب حرف میزنن آقا آقا میکنند. نه میتونم حرفم و به کسی ثابت کنم .هیچ کس هم حرفم و باور نمیکنه.طوری شده که تمام افراد دوروبرم حتی نزدیک ترین کسم حرفهای اونو گوش میدن و سربسرم میذارن و زندگیمو ازم گرفتن.از بهترین وضع به فقر رسیدم
ببینید من یه برادر بزرگتر۱۸ساله دارم که می خوام ادمش کنم چون همینطور ارامش خانواده را با بی منطقی بودنش بهم میزنه و من می خوام که مادرم ناراحت نشه از دستش برای همین خواهشا یه راه که به این درد بخوره لطفا معرفی کنید
مشکل من مادرمه دیگه از دستش خسته شدم هیچ احترامی قائل نیست و حد ومرز نمیشناسه نمیدونم باهاش چیکار کنم زیاد نمونده به اون روزی که ولش کنم و برم اونوقت میفهمه حساب کار دستش میاد دلم واسه پدرم میسوزه هم باید ازمن دور باشه هم این عفریته رو تحملکنه
اولا آدم نباید به کسی وابسته باشه. دوما هیچ آدمی بی عیب نیست پس باید سعی کرد با آدمهای دیگه کنار اومد به هرحال شخصیت ها با هم فرق داره. سوما با آدمهایی که واقعا احساس خوبی باهاشون نداری میتونی قطع رابطه کنی یا حداقل رابطه دوری و دوستی داشته باشی. هرچند که مشکلات یکی دوتا نیست، به هرحال زندگی میگذره تموم میشه.
در یک کلام باید بگم که آقاجون مشکل از جای دیگه ای آب میخوره نه این چیزایی که گفتید
مشکل در اصل اینه که ضریب هوشی اکثر مردم ایران زیر ۱۰۰ هست و همین امر موجب میشه برای مثال اگر ضریب هوشی شما ۱۲۰ هست حرفی که میزنید رو هیچ کدوم از اون احمق ها نمی فهمه
و درکل ول کنید بزارید این جور آدم ها تو دنیای خودشون باشن هرچی هم که گفتن بگید آره تو راست میگی
چون هرچقدرم تلاش کنید طبق همون چیزی که بالا گفتم نمیتونید بهش بفهمونید
تمامم
هیچی بدتر از این نیست که به یک نیروی جدید کار یاد بدی و بعد بیاد از کار تو ایراد بگیره جالبتر اینکه صاحبکارتم به حرفاش گوش بده شما جای من بودید چه کار می کردید؟ و فوق العاده زیر اب زن هستش و جدیدا میگه حرف های تورو کسی متوجه نمیشه
به نظر شما توی محیطی که کسی تمرکزتان را بهم می ریزد که احتمال خطا هم دارید و زیراب شمارا می زنن بمونم ؟ من حسابدار هستم و متاسفانه اتاقم با کسی که کارش توی خط هستش و فوق العده بی ادب و بی فرهنگ و حاظر جواب یکیه و هر روز باید تحملش کنم کاش می تونستم بشورمش بزارم کنار نظر شما چیه؟
هم اتاقی من هم همینطور بود ۶ ماهه که از دستش فرار کردم رفتم نشستم تو یه اتاق دیگه بدون هیچ امکاناتی اما حداقل اینه که دیگه حتی صداشم نمی شنوم. مشکل من اینه که مافوقم هم باهاش هم دست بود. اما هیچ کدوم نتونستن کاری بکنن
من دالان به واسطه یک شراکت کاری چهار ساله که با همچین آدم احمق وکودنی کار میکنم وبالاخره به این نتیجه رسیدم که فقط میتونم پالان بزارم پشتش وخرش کنم تا بتونم ازش سواری بگیرم وقابل تحملش کنم وسعی میکنم همیشه بگم تو راست میگی حق باتوئه واون فکر کنه که من همه جوره قبولش میکنم . ولی گاهی اوقات میخوام که فرار کنم برم جایی که هیچ وقت نبینمش بقدری که این آدم غیر منطقیه در نهایت بواسطه نداشتن چاره کار که همون کور سوی امید به یک بیزینس دیگس محکوم به تحمل هستم ولی ازته دل میگم واقعا دیگه نمیکشم . این آدم هیچ حد وسطی نداره یا پایین پایینه یا بالای بالاست در هر مورد که پیش میاد مثلا کاری رو انجام میده بهش میگی که اشتباهه وقانعش میکنی که داره خطا میره ولی بازم اصرار بر انجام داره در حالی که نمونه ومثال زنده و مستند براش آوردی که ببین اینجوری میشه ولی جوابش اینه که اونا نتونستن من فرق دارم بعد که خراب میکنه میگی که ها پس چی شد میگه دوباره امتحان میکنم باید بشه اونوقته که میخوای سرت رو بکوبی به دیوار.تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است.
سلام تعدادی از کامنت ها رو خوندم پیشنهاد میکنم عزیزان یه کتاب سه جلدی هست بیشعوری اون سه جلدی رو تهیه کنید و مطالعه کنید کمکتون میکنه در ارتباط با آدم های بیشعور داغون نشید موفق باشید.
سلام…چه مبحث جالبی من بعد از ۱۸ سال مطالعه کتب روانشناسی…اولین راه این بود که آدمهای بی منطق و خودشیفته را از زندگیم پاک کنم…اما دیدم پس از مدتی واااقعا تنها خواهید شد…تنها راه زندگی در میان اینگونه افراد…سکوته…اما نه سکوتی که باقهر و بد عروقی باشه…وقتی یکنفر حرف غیرمنطقی و رفتاری از سر خودخواهی انجام میده….منطقش رو تکرار میکنم و تو چشماش خیره میشم با یک تبسم…مثلا یعنی شما میگی آدم بی اجازه از اموال دیگرون استفاده کنه اشکالی نداره…؟؟؟ تبسمی که بر چهره دارم نشان دهنده احمق بودن طرف مقابله…نه عصبانی میشم نه فریاد میزنم…نود درصد شخص مقابل ازم پرسیده فکر میکنی احمقم…؟!
باید با همه آدما تعامل داشت…آلفرد اسکاچ میگه…اگر با آدما مثل خودشون رفتار کنی نباید ناراحت بشند…اگر ناراحت شدند نادانی و بی منطقی خودشون رو اثبات کردند….یاحق
با سلام ،،،نظرات همه محترمه ،،،به نظر من،،ادمهای که اینگونه هستند ،،،خودشون هم نمیدونن ،اشتباه میکنن،،و نمیشه هم بهشون کمک کرد که به اشتباهشون برسن،،،تاجایی که میشه باید ازشون دوری کرد اگر شرایط دوری هم نیست ،،بهتره از نقطه ضعفشون استفاده کرد ،،،هرکسی نقطه ضعفی داره،،مثلا یکی عاشق اینکه که ازش تعریف و تمجید کرد ،،،ولی روش و کار خودتو میتونی روش غالب کنی طوری که فک کنه روش خودشه،،،شاید بهش بعضیا بگن چاپلوسی ،،،مهم نیس اسمش چیه ،،،مهم اینکه بتونی با سیاست کارتو پیش ببری،،وقتی نه راه پس داری نه راه پیش ،،،باید دنبال راه حل باشی ،،با گریه و زاری وخود زنی کاری حل نخواهد شد