سیاست و بشردوستی چه جایی در راهبردهای شرکتهای بزرگ دارد؟

یکی از خوانندگان «یک پزشک» از من خواسته بود که در مود قضیه تبلیغ جنجالی سامسونگ در رابطه با ایران، مطلبی بنویسم. از آنجا که در یک پزشک روال کار این است که با زاویه و دیدگاهی «متفاوت» و به دور از حاشیههای جنجالی به رویدادها نگاه کنیم و نیز به خاطر اینکه اطلاعات خام ما در مورد قضیه کامل نیست، ترجیح میدهم با خبری تازه، نوع دیگری به این مسئله نگاه کنم، به این صورت که آیا سیاست جایی در رفتار شرکتهای بزرگ فناوری دارد یا نه.
خبر تازه در مورد یک اپلیکیشن تازه برای آیفون است، کاری که این اپلیکیشن میکند این است که هر زمان هواپیماهای بیسرنشین آمریکا در مأموریتهای خود شخصی را به قتل میرسانند، یک پاپ آپ در صفحه آیفون نمایش داده میشود تا مسئله را به کاربر یادآوری کند.
نام این اپلکیشن Drones+ است، اما شرکت اپل به خاطر «خام بودن و امکان مورد اعتراض قرار گرفتن» اطلاعاتی که این اپلیکیشن نمایش میدهد، از قبول این اپلیکیشن امتناع کرد. توسعهدهنده این اپلیکیشن -جاش بگلی- این ماه برای سومین بار این اپ را به برای بررسی به فروشگاه فرستاد و اپلیکیشن برای سومین رد شد.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
بدیهی است که وقتی شما تصمیم میگیرید با شخص یا شرکتی کار کنید و شروط همکاری را قبول میکنید، بعدا از لحاظ قانونی نمیتوانید وقتی یکی از کارهایتان ناقض شروط بوده، معترض شوید. در مورد اپلیکیشنهایی که هم توسعهدهندگان به اپ استور میفرستند، وضعیت مشابهی وجود دارد و اپلیکیشنها از نظر تکنیکی، محتوا و طراحی مورد قضاوت قرار میگیرند و باید از صافی اپل بگذرند. تیم بررسیکننده اپلیکیشنها در اپل، چندان بزرگ نیست و میتواند فقط 10 هزار اپلکیشن را در هفته مورد بررسی قرار بدهد.
نخستین ایراد تیم به اپلیکیشن، در مورد نحوه عملکرد اپلکیشن نبود و نه محتوای آن، اما بعدا متوجه شد، اشکال بیشتر محتوایی بوده است. توسعهدهنده آن، حالا مردد است که آیا شانس خود را برای بار چهارم هم امتحان کند یا نه.
اپلیکیشن Drones+ نحوه کار سادهای دارد: وقتی حملهای صورت میگیرد، اپلیکیشن آن را کاتالوگ میکند و روی نقشه منطقه، وقوع حمله را نشان میدهد و اطلاعات پایهای در مورد اشخاصی که مورد حمله قرار میگیرند، نمایش میدهد. این اپلیکیشن همان طور که گفتیم، به صورت نوتیفیکیشن هم وقوع حملات را به کاربر متذکر میشود.
مشخص است که اپلیکیشن Drones+ تنها اپلیکیشنی نیست که با این میشود اخباری در مورد حملات هواپیماهای بیسرنشین آمریکا کسب کرد، انبوهی از اپلیکیشنهای خبری دیگر هم هستند که با آنها میتوانید به صورت جامع در این مورد اطلاعات کسب کنید، مثلا در فلیپبورد یا زایت میتوانید کانال خبری در این مورد برای خود بسازید. اما کاری که Drones+ انجام میدهد و احتمالا باعث نگرانی اپل شده بود، برجسته شدن این حملات، یادآوری مرتب آنها به کاربر و امکان نمایش آنها روی یک نقشه بود، همه اینها ممکن بود باعث شود که کاربران به سادگی در ذهن خود تعداد افراد کشتهشده، تعداد مأموریتها، میزان تأثیرگذاری آنها و پولی که از کیسه مالیاتهایشان صرف این حملات میشود، جمع بزنند و بعد سؤالاتی را مطرح کنند، سؤالاتی که روی تصمیمها و رأیها بعدی آنها تأثیر بگذارد و این یعنی دردسر … دردسر برای شرکتی که میخواهد دامن خود را از هرگونه حرف و حدیث دور نگاه دارد.
اما آیا اپل و شرکتهای بزرگ دیگری مثل سامسونگ را باید واقعا حافظ سیاست خارجی یک کشور به خصوص بدانیم؟
نه! اپل و شرکتهای دیگر در این مورد تبعیض چندانی قائل نمیشوند. اپل همان طور که از درگیر شدن با کاخ سفید اجتناب میکند، هیچ علاقهای ندارد که با دولت چین هم در بیفتد، این هم خبری که نشان از این موضوع دارد:
اپل در ماه ژوئن خبر داد که نسخههای ماندارین (زبان اصلی چینیها) و کانتونی اپلیکیشن سیری را وارد مارکت چینی میکند. اما بسیار جالب است که وقتی از سیری چینی سؤالی در مورد میدان تیانانمن یا چهارم ژوئن بشود، سیری میگوید:
I didn’t find an appointment about Tiananmen Square
طبیعی است که امکان ندارد سیری در مورد یک میدان بزرگ در قلب شهر پکن چیزی نداند و روز چهارم ژوئن هم یکی از روزهای خداست!
راهبرد شرکتهای بزرگ حفظ منافع طولانیمدت و صیانت از وجهه عمومیشان در نزد مردم است. بر این اساس اگر از سیری در مورد «سقط جنین» هم چیزی بپرسید، سیری چیزی نمیگوید، چون اپل دوست ندارد با کلیسا یا مذهب درگیریای پیدا کند.
به صورت مشابهی اپل در مورد «بورنوگرافی» سیاست ممانعتی بسیار شدیدی اعمال میکند، طوری که انتشار هرگونه عکسی که نزدیک به برهنهنمایی هم شود، به هر صورت در اپلیکیشنهای iOS ممنوع است.
به صورت خلاصه شرکتهای بزرگ بر اساس منافع «طولانیمدت»، بازار جمعیت هدف، حفظ آرامش و پرهیز از حاشیه و ایجاد نفرت در میان تودهها، راهبردهای طولانی خود را اتخاذ میکنند. این شرکتها به مفهوم واقعی کلمه چندملیتی هستند، اپل، گوگل، سامسونگ، مایکروسافت و شرکتهای دیگر همان قدر آمریکایی هستند که این چند ساله چینی عمل کردهاند.
آیا باید از شرکتهای بزرگ انتظار داشت که جوانمردانه و یا به تعبیر فرنگیها مانند یک شوالیه عمل کنند؟ گمان نمیکنم! این شرکتها مجموعههای بزرگ اقتصادی هستند و گاهی همان طور که در جنگ پتنتها نباید توقع بیجای بزرگواری و متانت را از آنها داشت، نباید انتظار داشته باشیم، سازنده گجت محبوب ما، همواره رفتاری نیکوکارانه داشته باشد. قضیه وقتی بغرنجتر میشود که به قضیه فلسفیتر هم نگاه کنیم، تعریف اخلاقی بودن یا غیراخلاقی بودن یک کار پیچیده بسیار دشوار است، همانگونه که خیلی وقتها جمع و تفریق کردن اثرات یک کار در تأمین خشنودی عمومی، ناممکن است.
در اینجا مایلم این بحث را پیش بکشم که خیلی وقتها این سیاست که روی بازتاب رسانهای امور اخلاقی تأثیر میگذارد. یک مثال:
میدانید که در دو سال اخیر، در مورد سیاست شرکت اپل در کارخانههای مونتاژ گجتهایش در چین، حرفهای زیادی مطرح شده است، در یک پزشک هم در پستهایی در مورد این قضیه نوشتهام:
– مرگ، کار و کسب من است!: خودکشی پس از گم کردن آیفون!
– حقیقت ناخوشایند: گجتهای مورد علاقه ما در چه شرایطی تولید میشوند؟
اما چند وقت پیش، به صورت تصادفی به فیلم مستندی برخوردم که در سال 2010 تولید شده بود. اسم این مستند Blood in the Mobile بود. دیدن این مستند آدم را یاد فیلم مشهور «الماس خون» میانداخت، فیلم مشهوری باز بازی جنیفر کانلی و لئوناردو دی کاپریو.
این فیلم را یک کارگردان دانمارکی به نام Frank Piasecki Poulsen تهیه کرده بود. این مستند شما را به یکی از استانهای کشور کنگو میبرد، جایی که در آن عده زیادی از مردم در معادن قلع مشغول کار هستند.
این مستند ارتباط بین گوشیهای موبایل و گجتهای محبوب ما را با جنگ داخلی در کنگو بررسی میکند، با این مستند با هم به معدنهای غیرقانونی کنگو میرویم، جایی که بچهها در تونلهای تنگ معادن در شرایطی غیرانسانی کار میکنند، تا مواد اولیه و فلزات کمیابی که در گجتهایمان کاربرد دارد، استخراج کنند.
سود حاصل از این بیگاری به جیب گروههای نظامی میرود که این معادن را در کنترل خود دارند، کارگردان در این فیلم از مقامات شرکت نوکیا خواست که تأیید کنند که آنها این مواد معدنی را نمیخرند و به این ترتیب به صورت غیرمستقیم هزینه جنگهای داخلی کنگو را تأمینت نمیکنند، اما نوکیا ترجیح داد هیچ تضمینی ارائه ندهد.
با جستجویی اندک میتوانید لینک دانلود این مستند را پیدا کنید و البته اگر میخواهید ساخت مستندهایی اینگونه را حمایت کنید میتوانید مستند را از طریق آیتونز بخرید.
حقیقت ناخوشایند این است که میزان توجه به حقوق اساسی انسانی در دنیای امروز بر اساس اهمیت اقتصادی-جغرافیایی-سیاسی منطقهای که در آن زندگی میکنیم، تعریف میشود، بر این اساس متأسفانه جانهای مردمان آفریقایی اهمیت چندانی ندارد.
شخصا همیشه با نوشتن در مورد بخشی از واقعیت و نه همه آن مشکل داشتهام، یه گمانم اگر کسی تعمدی در بازتاب برجسته بخشی از خبر داشته باشد، گرچه ممکن است در خبر و نظر خود دروغی مستقیم نگوید، اما نتیجه نهایی، تفاوت زیادی با دروغگویی هم ندارد.
در این مورد هم تمرکز بر کارخانههای فاکسکان و ندیدن واقعیتهای دیگر در مورد شرکتهای دیگر، میتوانند در ذهن، دخالت سیاست در رویکردهای بشردوستانه را متبادر کنند.
البته در این پست، ما توانستیم صرفا بخشی از قضیه را که بیشتر بر جلوه ظاهری و خارجی رفتار شرکتهای متمرکز بود بررسی کنیم، برخی از مسائل چالشانگیز دیگر مثل حفظ حریم خصوصی، صیانت از اطلاعات کاربران، پیچیدگیهای خاص خود را دارند.
بله صحیح می فرمایین. نه تنها نباید انتظار داشت که این شرکت ها عادلانه و منصفانه و همچون شوالیه عمل کنند. بلکه حتی نباید انتظار داشت که این شرکت ها بر ضد حقوق بشر نیز فعالیت نکنند!
…
طراحی های کاربر پسند و زیبا و شگفت انگیز البته که برای جلب رضایت مردم و دریافت پول آن هاست. انسان باید حماقت بزرگی داشته باشد که مثلا فکر کند سونی و اپل و .. برای رضایت خدا یا بهبود شرایط دنیا! دست به تحقیق و بررسی برای تولید گجت های تازه میزند.
ممنون بابت این پست متفاوت و تاثیر گذار، برای خود من تلنگری بود. نه ازین جهت که تا حالا شرکتها در نظرم شوالیه بوده باشند: هرگز. بلکه ازین جهت که شاید نشه انتظار شوالیه بودن ازشون داشت. شاید نشه انتظار دنبال نکردن سیاستهای ماکیاولیستی رو ازشون داشت. هدف این شرکتها فقط بازار سرمایه است و حقوق بشر و مسائل انسانی فقط و فقط در دو زمینهی وجهه اجتماعی شرکت و بعضا تاثیر فردی روی کارمندان اون شرکت نقش داره. مشکل اینجاست که ما شاید آزادی بیان داشته باشیم، حتی شاید شفافیت داشته باشیم (که خیلی کمه) ولی درد اصلی اینجاست که توی این حجم اطلاعات غرق میشیم مشکل در بمباران اطلاعاتی هست که میشیم برای همین ممکنه مثلا این پست (به قول جادی توی رادیو گیک در اعماق) یکصدم یه پست دعوای سامسونگ/اپل خواننده نداشته باشه!!
الان متاسفانه شیوهی تبلیغاتی شرکتها (بخصوص شرکتهای حوزهی IT) پر از بیاخلاقی، تحریف و دروغ هست. شاید ناامیدانه باشه ولی کلا نمیشه به مکانیسمی مبتنی بر عدالت توی دنیا امیدوار بود.
نقش آگهی کجاست؟ یا واقعا ارزش گجتهای تکنولوژیک در کل حیطهی علم چقدره؟ اونچیزی که من میبینم یا خبرهای که هرروز خود من «دوست دارم» بخونم سطحیترین لایهی این حیطه هست. دو سال پیش هفتهای حداقل ۱ یا ۲ تا مقالهی مثلا مجلهی scientific american رو میخوندم (با گودر) اما الان ماهی ۱ بار هم نمیشه در عوض سایت wired یا Engadget و … روزی صدها فید!! چرا؟
بهرحال بابت این تلنگر ممنون
مستند الماس خون قبلا از شبکه چهار تو برنامه مستند۴ پخش شده. فک کنم بشه از سروشسیما خرید.
دوستان و عزیزان موضوع و دیدگاه انتخاب شده هر یک از خوانندگان را به تفکر ویا اظهار نظرات هم سو ویا غیر هم سو وا میدارد. ولی در کل باید خدمت شما عرض کنم که دقیقا نمی توانیم بین مسایلی از این قبیل و واژگانی مثل ( عدالت- سیاست – محدودیت اخلاقی و…) حد و مرزی قایل شویم. فقط همیشه باید افراط و تفریط را در هر زمینه مورد توجه و انتفاد قرار داد. مثالی میزنم تا کمی روشن تر مقصودم را بیان کرده باشم. اگر شما میبینید که فلان شرکت و یا فلان شخص نسبت به برخی مسایل انسانی و بشر دوستانه قدم پیش میگذارد و میلیونها دلار و… هزینه میکند فقط برای خشنودیو رضای خودش و برای دلسوزی واحساس وظیفه کردن نیست و نخواهد بود بلکه مسایلی فراتر از این دست زیاد است…
مثلا فلان شرکت در زمینه درمان سرطان و… قدم بر میدارد و یا فلان هنرپیشه از کشورهای فقیر بچه هاب رنگا رنگ را به فرزندی قبول میکند… اینها در نهایت نتایج خوبی هم دارد ولی اگر کمی دقت کنیم همین شرکتها و افراد در زمینه کاری و حرفه ایی خود فاقد اخلاق و مناسبات اخلاقی هستند…
بعبارت دیگر انجام وجه مثبت کار و اخلاقی آنها به سیستم موجود در آن جامعه و تشویق و تخفیف های ویژه ایی است که برایشان قایل شده و موجب شهرت روز افزون میگردد . بنابراین نمی توانیم عدالتی درستی در این زمینه تعریف کرد….
اگر بخواهیم درباره این مفاهیم بحث و صحبت کرد وارد مباحث فلسفی و علوم اخلاقی و اجتماعی می شویم که در اینجا جایی ندارد…!
فقط به نظر بنده همیشه می توانیم د رتمام مناسبات حد اعتدال را رعایت کرد ( که این خودش جای بحث دارد )
و زیاد تعادل طبیعی جهانی را نمی توان با ایده پردازی و … تغییر داد . این بی نظمی و بی عدالتی خودش یک نوع نظم است…!
از اینکه به عرایض بنده توجه کردید متشکرم…
دکتر تحلیل خیلی خوبی بود
اون مستند رو هم یادمه مستند چهار تو دوران اوجش پخش کرد
عالی بود دکتر
کاش اشاره ایی هم به تولید اون تبلیغ ضد ایرانی برای سامسونگ می کردین و اگر اطلاعاتی احیاناً داشتین در مورد علت تولید و یا فشاری که برای این کار روی اونها بوده رو اینجا اضافه می کردین
این مسئله برای ما ایرانی ها شاید از کل حوادثی که اینجا نام بردین مهم تر باشه
نکات بسیار جالبى رو اشاره کردین. من فکر میکنم ذات نظام سرمایه دارى معیوبه. یعنى از منابع یک سرى از قسمت هاى جهان(مثل نیروى کار ارزان، منابع معدنى، جنگل ها و محیط زیست و غیره) رو مصرف میکنه، تا بتونه کالایى پر رنگ ولعاب و نسبتاً ارزان براى مصرف کنندگان جوامع قویتر عرضه کنه. و در واقع اون جوامع و افراد ضعیفتر هزینه رو دادن. این سیستم در دراز مدت جهان رو ویران میکنه و جوابگو نخواهد بود. امیدوارم قبل از اینکه دیر شه فرهیختگان دنیا کارى از پیش ببرن.
عالی بود
من این فیلم رو عید سال 1390 از شبکه چار دیدم
این نوشته هاتون خیلی کمن ولی خیلی خوبن
تو فکر این بودم که این نوشته چه برچسبی داره (نداره ظاهرن؟) که دنبال نوشته ی مشابه بگردم
که مطلب وب 2 و نفت و سیاست رو پایینش دیدم
حتماً به لینک هایی که داده سر بزنید پشیمون نمیشد
من بعد خوندن این اخبار دیگه نارنجی نمیرم
دکتر …. بینظیر بود …!
با سلام و درود خدمت آقای علیرضا مجیدی .
من فکر میکنم یک شرکت تولید کننده سخت افزار و نرم افزار مثل اپل و سایر شرکت ها با شبکه ها و سایت های خبری فرق دارن .
و این که حاضر نمیشن چنین اخباری رو در بین نرم افزار های خودشون قرار بدن بسته به سیاست های داخلیه اون شرکت ها هست نه سیاست کشور .
با تشکر از مطلب خوبتون .
خدانگهدار .
خیلی ممنون از مطلب زیبا و منطقی و بی طرف تان از این مطلب ها باز هم پست کنید
/دردسر برای شرکتی که میخواهد دامن خود را از هرگونه حرف و حدیث دور نگاه دارد./
اگه میخوان دور نگه دارن میتونن بکشن بالا