ترنسهیومنیسم؛ چقدر تا تبدیل شدن به یک «فرا-انسان» فاصله داریم؟
علی ارغوان: آینده به هیچ عنوان قابل پیشبینی نیست؛ هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که حتی تا یک دهه آینده بشر به چه فناوریهایی دست پیدا خواهد کرد که تصورش هم برایمان در شرایط کنونی هیجانانگیز است. اما خب اگر همین آرزوهای به نظر محال نبودند، شاید هیچگاه بشر به آرزوهایی مانند پرواز و روشنایی در شب به وسیله الکتریسیته دست پیدا نمیکرد؛ اما هنوز آرزوهایی وجود دارد که به نظر دستنیافتنی میآید: نامرئی شدن، سفرهای راه دور در کسری از ثانیه، سفر در زمان، جاودانگی انسان و بسیاری چیزهای دیگر. موضوعی که امروز میخواهیم آن را بررسی کنیم ترنسهیومنیسم (Transhumanism) یا تبدیل انسان به یک «فرا-انسان» است، آرزویی که شاید بسیاری آرزوهای قبلی را با خودش محقق کند.
واژه ترنسهیومن برای اولین بار توسط فیلسوف فرانسوی “پیر تیلهارد دِ چاردین” در سال 1949 میلادی در کتابش با نام “آینده بشر” به کار گرفته شد اما اولین ردپاهای میل به تفاوت و تکامل را میتوان در افسانههای قدیمی مانند گیلگمش و اکسیرهایجوانی و جاودانگی جستجو کرد. امروزه این آرزوها تا جایی پیش رفته که جنبشی فکری فرهنگی در دنیا تحت عنوان ترنسهیومنیسم نیز شکل گرفته و از معتقد به امکان چنین عملی است. اما یک فرا-انسان دقیقاً چه ویژگیهایی خواهد داشت. در جواب باید گفت که هر کسی توقعات خاص خودش را دارد؛ یکی دوست دارد بتواند سنش را در عدد خاصی متوقف کند و بیش از آن پیر و سالخورده نشود، فرد دیگری ممکن است بیشتر به تواناییهای جسمی و قدرت بدنی ماوراء طبیعی علاقه داشته باشد و دیگری هوش خارقالعاده را ترجیح دهد.
برای درک بهتر میتوان به چندین فیلم سینمایی مشهور اشاره کرد که جنبههای مختلفی از فرا-انسانها را به تصویر کشیدهاند. برای مثال دو فیلم ترمیناتور (1984) و آواتار (2009) از جیمز کامرون، سه گانه ماتریکس و یا همین مرد عنکبوتی شگفتانگیز (2012) را میتوان نمونهها ملموس اما متفاوتی از مفهوم فرا-انسان عنوان کرد.
اما حالا زمان این پرسش فرا رسیده که چه زمانی این رؤیاها به حقیقت خواهد پیوست و چه زمینههای باید برای تحقق آن فراهم شود؟ “کایل مانکیتریک” از مجله دیسکاور سه شاخص جالب را مطرح میکند:
– تغییراتی در سیستم درمانی برای تغییر و یا جایگزینی یک عملکرد از بدن انسان
– دید عمومی نسبت به پیری و سالخوردگی از یک لازمه زندگی و حقیقت تغییر ناپذیر به یک “بیماری” تغییر کند.
– بحثهای حقوقی از اینکه آیا انسانهایی با گرایشهای «متفاوت» باید حقوق مساوی با دیگر انسانها داشته باشند یا قوانین به گونهای تغییر کنند که قادر به پذیرش غیرانسانها یا انسانهایی تغییریافته شود.
بهتر است به جای تفکر به خود تکنولوژی و نحوه عملکرد آن به تأثیرگذاری آن در زندگی بیشتر فکر کنیم؛ بهتر است ساخت یک جتپک برای پرواز آسان انسان که یک آرزوی مضحک قرن بیستم به حساب میآمد را فراموش کرده و به ابداعاتی که بیشتر زندگی را برایمان آسان میکنند فکر کنیم. ماشینهای پرنده، اسلحههای لیزری و زندگی در آسمانها را به عنوان اولین تصاویری که در ذهنمان از آینده پدید میآید کنار بگذاریم و ببینیم اختراعاتی مانند تلفن همراه یا حتی ماشین لباسشویی بهتر توانسته زندگی ما را آسان کند. حالا اگر موافق باشید هفت شاخص مهم برای تحقق ترنسهیومنیسم را عنوان کنیم.
یک – ترجیح اعضای مصنوعی به اعضای طبیعی بدن: در حال حاضر شاید تصور اینکه یک عضو مصنوعی مانند دست یا قلب بتواند بهتر از یک عضو طبیعی بدن برایمان کار کند دشوار باشد. اما اگر روزی برسد که یک چشم مصنوعی بتواند دید بهتری به شما دهد، دست مصنوعی با حفظ حس لامسه قدرت بیشتری برایتان به ارمغان بیاورد، آن موقع چطور؟ البته راه رسیدن به این فناوریها دشوار است و علاوه بر پیشرفت علم، موانع دیگری نیز در میان دارد؛ به طور مثال چه کسی حاظر میشود دست خود را قطع کند تا یک دست مصنوعی گران قیمت خریداری کرده و نصب کند؟! اگر بخواهیم به یک فرا انسان تبدیل شویم استفاده از اعضای مصنوعی نباید تنها برای معلولان و ناتوانان جسمی رایج باشد.
دو – مغزهایی تواناتر: به نظر میرسد سه راه برای افزایش توانایی مغز و تقویت قدرت فکرو حافظه وجود داشته باشد؛ این سه راه به ترتیب احتمال وقوع در آینده عبارتند از: داروهای تقویتی، مهندسی ژنتیک و ایمپلنتهای مغزی یا حتی مغزهای مصنوعی. روزی را تصور کنید که هر فرد عادی پس از بیدار شدن از خواب و نوشیدن یک فنجان چای یا قهوه یک قرص محرک قوی (شاید قویتر از مدافینیل) نیز نوش جان کند تا توانایی فکری اضافه خود را در طول روز تأمین کند. همچنین پیشرفتهای مهندسی ژنتیک و علم پزشکی شاید در آینده ایمپلمنتهای مغزی و حتی مغزهای مصنوعی ممکن است تا جایی پیش رود که فاصله طبقاتی مالی باعث شود قشر ثروتمند جامعه، باهوشتر نیز بشوند.
سه – دستیار مصنوعی: حتماً با هوش مصنوعی یا همان Artificial Intelligence (AI) و واقعیت افزوده یا همان Augmented Reality (AR) آشنایی دارید. حالا تصور کنید که در فرا انسانها این دو قابلیت با همکاری یکدیگر در نقش یک دستیار مصنوعی یا Artificial Assistant ظاهر شوند و تقریباً هر جنبه از زندگی فردی و اجتماعی را برایتان آسانتر کنند. شخصیت روباتی “جارویس” در فیلم مردآهنی (Iron Man) را به خاطر بیاورید که چگونه همه جا با کمک واقعیت افزوده و هوش مصنوعی به کمک آقای استارک میآید و هر اطلاعاتی را در اختیارش قرار میدهد.
فکر کنید وارد یک میهمانی بزرگ میشوید؛ مغز مصنوعیتان با قابلیت هوش مصنوعیش تمامی چهرههای موجود در سالن را آنالیز کرده و آنهایی که بیشتر از همه برای شما آشنا یا مرتبط هستند را شناسایی می کند، با ایمپلنت یا چشم مصنوعیتان که توانایی واقعیت افزوده را دارد همان هوش مصنوعی اطلاعاتی را مربوط به تک تک اشخاصی که آنها را می بینید اعم از لیست علاقمندیها، سن و نوع شخصیت در اختیارتان قرار میدهد. حال این سطح از اطلاعات را در تمامی جنبهها و کارهای روزمرهتان تصور کنید.
چهار – عمر متوسط بالاتر: هدف اصلی مراقبتهای پزشکی عمر بیشتر، بهتر و سالمتر است. مهم نیست این هدف با نانوتکنولوژی محقق شود یا مهندسی ژنتیک یا اعضای مصنوعی و ترکیبی. آنچه مهم است این است که انسانها به مرور زمان دیرتر پیر و سالخورده شوند و بیشتر عمر کنند. اگر این عمر متوسط انسان به چیزی در حدود 120 سال برسد آنوقت میتوان گفت یک قدم به تحقق ترنسهیومنیسم نزدیکتر شدهایم.
پنج – تولیدمثل با مسئولیت: ممکن است در آینده بیشتر تولید مثلها توسط شیوههای ART انجام شود؛ این گونهی تولید مثل که توسط ابزار مصنوعی یا نیمه مصنوعی حاصل میشود علاوه بر اینکه میزان بیماری و خطرات زایمان را کاهش میدهد از باروریهای ناخواسته جلوگیری میکند. در آینده دورتر امکان تغییرات ژنتیکی و شاید رحمهای مصنوعی نیز بیشتر شود و فرا انسانهای آینده از همان ابتدای کار سالمتر و تواناتر پا به این جهان بگذارند.
شش- بدن من، به دلخواه من: زمینه دیگری که برای تحقق ترنسهیومنیسم باید فراهم شود؛ آزادی بیشتر در حقوق جسمانی افراد است. داروهای روانگردان و محرک، استروئیدها و نانوتکنولوژی حق و مسئولیت هر فرد باشد. اقداماتی نظیر سقط جنین، قطع عضو داوطلبانه، تغییر جنسیت، حاملگی جانشینی (Surrogacy) و تغییرات در بدن در سرتاسر دنیا قانونی شود و تنها عامل محدودکننده تکنولوژی روز و نظر شخص باشد. ترنسهیومنیسم زمانی رخ میدهد که ساختاری قانونی اجازه کنترل کامل بدن هر شخص را داده باشد.
هفت – اشخاص، نه مردم:همانطور که پیش از این هم گفتیم یکی دیگر از پیشزمینههای ترنسهیومنیسم این است که تمامی اشخاص حقوق برابر و مشخصی داشته باشند. وقتی حتی حیوانات را نیز جزو اشخاص محسوب کنیم و حقوق برابری را با انسانها تا حد امکان برایشان قایل شویم آن وقت است که یک فرا انسان که شاید در آینده شباهت زیادی به انسانهای قدیمی نیز ندارد میتواند در همین کره خاکی زندگی کند.
بنا به چیزهایی که گفته شد ترنسهیومنیسم رؤیاییست که شاید دیر اما بالاخره به حقیقت خواهد پیوست؛ شاید بتوان حدس زد که تا یکی دو قرن آینده بشر بتواند اکثر زمینههای ذکر شده را فراهم کند اما همانطوری که میدانید هیچ چیز قابل پیشبینی نیست.
این نوشتهها را هم بخوانید
تاثیر ترنس هیومنیسم بر حیوانات و محیط اطرافش که باعث میشه اونها هم مجبور به رشد باشند خیلی نکته ظریفی بود.
خیلی جالبه اگر نگاه کنیم میبینیم که شیوه ی برقراری ارتباط در انسان ها همراه با رشد تفکر اون همراه و همگام بوده . مثلا روزی فقط با ایما و اشاره میتونسته ارتباط برقرار کنه . روزی با زبان .بعد کاغذ رو به وجود میاره و نامه.بعد این گستره رو افزایش میده و با تلگراف و تلفن و… و حالا رسیده به اینترنت .حالا رسیده به یک گستره ی ارتباطات فوق العاده بالا با میزان تاثیرگذاری بالاتر. و دقیقا سطح تفکر اون به همین میزان رشد داشته و پیچیده تر شده . نتیجه این شده که میزان تاثیر گذاری انسان ها بر هم فوق العاده بالا رفته و دیگه اطلاعات به شکل بازتابی در سطح جهان در حال انتقال هستش. یک سوال جالب میتونه این باشه که سطح ارتباطات در عصر ترنس هیومن ها به کجا میرسه و این چه تاثیری بر زندگی اون فرا انسان میذاره؟
فوق العاده بود، مطالب این چنینی رو فقط توی یک پزشک میشه خوند
درود
تکامل پیوسته در حال حرکت است و باز نمی ایستد ، اما شاید این فرایند کند و خسته کننده برای انسان امروزی بیش از حد ابتدایی باشد ، انسان خود دست به کار میشود ، ترس های قدیمی در مورد روبات های انسان نما به نحو دیگری تعبیر میشود،انسان های روبات نما(!) بله،عاقبت روزی انسان به حدی از دانش دست پیدا میکند که مسیر تکامل خویش را خود رقم بزند ….
مسلمن قسمتی از این رویاها به واقعیت خواهد پیوست…
اگه مغزتو بابت مشکل جایگزین یه چیپست کنی حافظتو انتقال بدی میتونی بگی خودتی اگه فراتر بری و بیشتر اعضای بدنت به خاطر پیری و نقص مصنوعی بشن چی برسی به رباتی که تو فیلم نابودگر4 بود اگه چیزه زیادی از تو از انسانی که قبلا بودی باقی نمونه اونوقت خودتی روحت مال تو یا یه کس دیگه یا چنتا قطعه فلزی که فکر میکنه قبلا کسی بوده
نظر دوم به خاطر اینه که به قبلی ربطی نداشت
تمام اینا خوبه عمر بیشتر هوش دستیار مجازی قدرت بیشتر اما واسه کی واسه پول دار ها قشر مرفح جامعه گروهی که میتونن با ژنتیک کاری کنن که بچه هاشون باهوش تر قویتر زیباتر مقاوم تر بشن در مقابل گروهی که نسل های بعدشون ضعیف تر میشن اموزش های ابتدایی میبینن دچار مشکلات جسمی هستن اون وقت انسان به دو گروه انسان های سالم و خوبو قوی و پولدار و گروه دوم انسان هایی که حتی نمیتونن برای زندگیشون کار کنن نه به خاطر این که مشکلات خیلی زیادی دارن که نمیذاره به خاطر این که اون قشر خوبه به جای کارگر از ربات استفاده میکنن
انسان با درکی که الان از برابری داره نمیتونه به چنین چیزی دست پیدا کنه فقط وسیله ای برای ذره ذره نابود کردن خودش میشه
با سلام خدمت دوست عزیز و بزرگوار
مقاله ی حضرتعالی را خواندم فوق العاده جالب و زیبا بود
mamnon jaleb bod vali hers nakhorid doroste ina yezamani etefagh miofte vali na be nasle ma rabt dare na be naveha na be natijamehamon :D on moghe ke in etefagha biofte maha on donyayim :D
به موازات دانش آکادمیک، دانش شفاهی و سینه به سینه ای در بین برخی آحاد انسانی جاری است که سیر صعودی خود را طی می کند. دانش های رسمی کنکاش عقلانی بشر در کائنات اند که بر پایه درک کمیت- عدد از جهان بنا شده است. در این نوع از دانش، مفاهیم ذهنی واسطه ادراک پدیده ها قرار میگیرند، که گذشته از نقص ماهیت ذهنی در ادراک خارج، به دلیل محدودیت حافظه جاری بشر، امکان بهره مندی از تمام تمکُّن اندوخته ی ادراکات و پردازش آنها را، اندک می سازد.
شیوه مکتوم، بر پیشفرض وجود ارگانیسم ادراکی مستقل و وابسته به پیکر انسانی، استوار است که خاستگاهی تاریخی در سیر پیدایش و تکامل انسان دارد. بازشناخت “من”، عالی ترین رهیافت بشر برای برون رفت از تمام محدودیتهای جسم و ذهن و خروج از منظومه حصارهای متعارف است.