رپورتاژ: معکوسسازی سالخوردگی با سلولهای زنده بنیادی در مرکز سلامت بیکن مالزی

اندیشه جاودانگی، ریشهای کهن دارد، ابدیت – والاترین آرزوی بشر- انسان را به دامان خلق افسانههای زندگی جاوید کشانده است، حتی کهنترین اثر ادبی یعنی حماسه گیلگمش که بر جای مانده، حاوی این معنی است. جوهر حماسه گیلگمش عبارت است از چارهناپذیری مرگ.
از آنجا که عملا تحقق جاودانگی برای انسان غیر ممکن مینمود، انسانها رویینتنی را تنها برای قهرمانانش در خیال تجسم کردند، اما حتی رویینتنی این این قهرمانان هم تمام و کمال نبود.
انسان در پاسخ به سؤال «چگونه میشود رویینتن شد»، رو به طبیعت آورد و نخست به سراغ عناصری رفت که در زندگانی او نقش حیاتی دارند: آب، آتش، گیاه، نور.
حتی خیال جاودانگی به وسیله آب حیات در متون ایران بعد از اسلام هم راه یافته است، بر این اساس، اسکندر در جستجوی آب حیات ناکام ماند و خضر از آن خورد و جاوید شد. افسانه جستجوی اسکندر برای رسیدن به آب حیات به شکلهای مختلفی روایت شده است. (+ و +)
اسفندیار، آشیل، زیگفرید و بالدر، قهرمانان تخیلی بودند که هر یک به گونهای ناقص رویینتن بودند.
ما در مورد روند سالخوردگی چه میدانیم؟ واقعا در اندرون ما چه چیز باعث میشود که سلولهای و بافتهایمان دچار کاهش عملکرد شوند؟
روند سالخوردگی، فرایند پیچیدهای است که در آن همه سلولها و اعضای بدن درگیر میشوند و در نهایت منجر به نقصان عملکرد بدن در طی طول حیات بک شخص میشود.
در طی این فرایند برای مثال، پوست حالت کشسانی خود را از دست میدهد و نسبت به دوران کودکی بعد از جراحات، زمان بیشتری برای ترمیم نیاز دارد. استخوانها شکننده میشوند و در صورت شکستگی، به زمان بیشتری برای جوش خوردن نیاز دارند. ظرفیت تنفسی هم به خاطر کاهش حجمپذری ریه و عملکرد عضلات تنفسی کم میشود. عروق خونی در فرایند تصلب شرایین یا آترواسکلروز سخت و شکننده میشوند و مجرای درون آنها به خاطر رسوب مواد، تنگ میشود. ظرفیت بازسازی بافتها و اعضا کم میشود و فرد مستعد ابتلا به عفونتها و سرطانها میشود.
همه این موارد، در صورتی که سلولهای بنیادی بدن ما کمیت و کیفیت لازم را برای ترمیم اعضای آسیبدیده یا دچار کاهش عملکرد داشتند، رخ نمیداند.
بیشتر از یک قرن از زمانی که الکساندر ماگزیموف، مفهوم سلول بنیادی را ارائه داد میگذرد. پژوهشهای مدرن در مورد سلولهای بنیادی از سال 1963 شروع شد، زمانی که سه دانشمند به نامهای جیمز تیل، ارنست مککولو و لو سیمینویچ، شیوههای برای تشخیص سلولهای بنیادی خونساز پیدا کردند.
در پزشکی در تحقیقاتی که به منظور مقابله با سالخوردگی و حتی معکوس کردن این روند، صورت گرفته است، به دو دسته از سلولهای بنیادی بیشتر توجه شده است:
1- دستهای که از آن به سلولهای بالغ، سوماتیک یا وابسته به بافت یاد میشود.
2- سلولهای بنیادی جنینی.embryonic stem cells یا به صورت اختصاری ESC
سلولهای بنیادی جنینی، ظرفیت نامحدودی برای رشد و تمایز دارند، در صورتی که سلولهای بنیادی بالغ، تنها به نوع خاصی از بافتها میتوانند تبدیل شوند.
چند وقت پیش آزمایشی با نتایج دراماتیک در موشها انجام شد، در این آزمایش که نتایج آن در مجله معتبر «نیچر» منتشر شد، مشخص شد که تزریق سلولهای بنیادی میتواند طول عمر موشها را سه برابر بیشتر کند. محققان دانشگاه پیتسبورگ که این آزمایش را انجام داده بودند، بر این باورند که بررسی اقدام مشابه در انسان میتواند، گامی مهم در به تأخیر انداختن یا معکوس کردن فرایند سالخودرگی باشد.
موشهای مورد آزمایش به صورت ژنتیکی طوری تغییر داده شده بودند که دچار بیماری پروجریا progeria یا پیری زودرس شوند، این موشهای بیمار معمولا 28 روز بیشتر زندگی نمیکنند، اما بعد از تزریق سلولهای بنیادی به طور متوسط 66 روز زندگی کردند. موشهای طبیعی عمری حدود 800 روز دارند. موشهای درمانشده در مدت زندگیشان، سالمتر بودند، قدرت عضلانی بیشتری داشتند و جریان خون مغزشان بهتر بود.
ظرفیت درمانی سلولهای بنیادی بسیار فراتر از اینهاست، در کنار همه کاربردهایی که در مورد سلولهای درمانی از منابع خبری از این سو آن سو میشنوید، یکی از کاربردهای نوین آنها میتواند در سالخوردگی باشد.
سلولها بافت همبند موسوم به فیبروبلاستها، در بدن ما ما تنها 50 بار تقسیم میشوند و بعد از آن توانایی تکثیر را از دست میدهند، همین از دست دادن تدریجی ظرفیت ساخت دوباره بافتهاست که باعث پیری میشود.
منابع: نشریه نیچر – وبسایت ساینس دیلی – ویکیپدیا و + و +
در ایران خودمان، پژوهشهایی در مورد کاربرد سلولهای بنیادی، مثلا در بهبود عملکرد بافت عضلانی قلب بعد از سکته انجام شده است، در سطح بینالمللی هم علیرغم برخی از سیاستهای محدودکننده در آمریکا که مثلا در دوران جورج بوش بر سر مطالعات روی سلولهای بنیادی وضع شد، اقدامات زیادی در این زمینه صورت گرفت.
اما یکی از معدود مراکز پیشگامی که به صورت عملی روی کاربرد سلولهای بنیادی در معکوس کردن سالخوردگی تحقیق کرده است، بیمارستان بیکن مالزی است و جالب است بدانید که این مرکز از هماکنون به صورت عملی این خدمات را به متقاضیان ارائه میدهد.
شاید این مطلب که در دوران زندگیمان شاهد برنامهای عملی و قابل دسترس برای عموم برای معکوسسازی سالخوردگی باشیم، برای ما در حد داستانهای تخیلی مینماید، اما با برنامهای که بیمارستان بیکن ارائه میدهد، گامهای بلندی در این زمینه برداشته شده است.
مرکز سلامت بیکن، زیر مجموعه بیمارستان فوق تخصصی بیکن میباشد که در در زمینه مراقبتهای بهداشتی و خدمات سلامت در پیری در سراسر جهان می باشد. در حال حاضر، این مرکز تخصصی با همکاری پیشگامان مالزی، ارائه کننده درمان مزانشیمی سلولهای بنیادی بند ناف، برای سلامتی بافتهای داخلی و معکوسسازی پیری است.
سلولهایی که در این مرکز برای درمان استفاده میشوند، از بافت بند ناف نوزاد به دست میآیند. روش کار به این صورت است که در یک برنامه درمانی سه روزه، یک سری آزمایشات جامع پزشکی در مورد متقاضیان انجام میشود و سپس سلولهای بنیادی زنده مناسب به بدن این متقاضیان به صورت مستقیم تزریق میشود. این سلولها به صورت هوشمند در داخل بدن به ترمیم بافتهای آسیب دیده بدن میپردازند و فرد دریافت کننده به صورت نتیجه را بر روی بدن خود مشاهده میکند . بعد از انجام عمل انتقال سلولهای بنیادی فرد میتواند انتظار این تفاوتها را در بدن خود داشته باشد. همچنین این روش باعث افزایش هورمون رشد به صورت طبیعی برای فرد متقاضی خواهد شد.
این روش در واقع درمان بیماری خاصی نیست بلکه باعث ترمیم داخلی بافتهای آسیب دیده افراد مسن میباشد که نتیجه آن سلامتی بیشتر آنها میشوند . این روش نمیتواند برای بیمارانی که مبتلا به سرطان هستند استفاده شود.
هزینه این فرایند سه روزه بسته به تعداد و میزان سلولهای بنیادی مهندسی شده برای متقاضی بین بین 20 تا 26 هزار دلار است.
این مرکز همچنین از سلولهای بنیادی جهت ترمیم غضروفهای صدمه دیده پا نیز استفاده میکنند .
لطفا حتما به این توضیحات ضروری در مورد این تبلیغ توجه فرمایید.
این نوشتهها را هم بخوانید
سلام آقای مجیدی
آیا شما قصد دارید از این خدمات استفاده کنید؟ یا استفاده کردین؟
اگر آره، چرا؟ اگر نه، چرا؟
آیا پزشکانی تا به حال از خدمات این مرکز استفاده کردن؟
سلام، نه من شخصا استفاده نکردم.
واقعا مثل این میمونه فیلمای علمی تخیلی که تو دوران بچگی میدیدیم الان به واقعیت بدل شده…
چرا در رابطه با تازه های ژزشکی داخل کشور نمی نویسید؟
مثلاً همین سلول های بنیادی بینائی که ایران بر روی جانبازان آسیب دیده از ناحیه چشم انجام شده و هشتاد درصد موفقیت نیز کسب شده است.
لطفاً افتخارات ژزشکی ایران را هم بنویسید.
با تشکر.
اخبار پزشکی با شرط جذاب بودن، کاربردی بودن و داشتن منابع معتبر در یک پزشک طرح میشن. هر کدام از این شرایط نباشه، با روال کار وبلاگ تناقض داره. ممکنه پروژه پزشکیای برای خواننده عام اصلا جالب نباشه یا اصلا در ژرونال معتبری نتایجش طرح نشده باشه.
آیا کسانی که دچار بیماریهایی نظیر سیروز کبدی هستند میتونن از خدمات این کلینیک استفاده کنند؟
در مورد استفاده از سلولهای بنیادی در درمان سیروز من شخصا چیزی ندیدهام. در بیمارستان بیکن گمان نمیکنم در این مورد کاری انجام شده باشه، اما در مورد اینکه در سطح جهانی تا حالا کاری در این زمینه انجام شده باشه، بیاطلاعم.
افرادی که این رپورتاژ رو دادن میتونن در مورد این مورد جوابی ارائه کنن؟ برام مهمه که جوابی بدن
خیلی جالبه و قابل امیدواری. اما به نظرتون آیا هنوز برای قضاوت خیلی زود نیست؟! چون هنوز معلوم نشده آیا این روش، عوارض جانبی هم داره یا نه و همونطور که تو گزارش هم اومده، آزمایش بر روی موش هایی که عمداً دستکاری شده بودن انجام گرفته و نه بر روی موشهای طبیعی!
به هر حال عمر طولانی به همراه سلامتی کامل هست که ارزش داره وگرنه همین الآن هم میشه کسی رو برای صد سال یا حتی بیشتر، در زیر دستگاه زنده نگه داشت ولی این تکنولوژی، “زندگی” بهش نمیده…
مطمئن باشین بدون اخذ مجوز امکان نداره اجازه درمان دارویی یا روشهای دارویی روی انسان داده بشه. در مورد اون مورد هم، کاری است که محققان یک مؤسسه دیگر در این زمینه انجام داده بودن. غرض این بود که برای خواننده روشن بشه که استفاده از سلول بنیادی برای کند کردن یا حتی معکوس کردن روند سالخوردگی داره معمول میشه.
این نظر به صورت خصوصی منتشر می شود. در صورت تمایل می توانید بعد از ویرایش منتشر نمایید.
لینک ویدئویی زیر را چند روز پیش دیدم. متاسفانه حساسیت مسئله سلامت و موارد دیگر، ممکن است برداشت نادرستی از میزان تاثیر استم سلها ایجاد کنند. به گونه ای که این موضوع در خود آمریکا تبدیل به منبع سودجویی شده است. صرفاً به خاطر حساسیت موضوع و نیز بی چارگی و بی پنهاهی بسیاری از مریضها که علاوه بر درد بیماری، درد مالی هم دارند. به نظرم می توانید، توصیه های بیشتری در مورد موارد جواب ندادن چنین روشهایی بکنید. ویدئوی زیر، داستان چند پزشک محکوم به زندان در آمریکا را نشان می دهد که مبحث سلولهای بنیادی را به طرز نادرستی به محل سودجویی تبدیل کرده بودند. آنگونه که متخصص امر سلولهای بنیادی در این ویدئو می گوید، در عین تمام امیدها، ما تا استفاده عملی از سلولهای بنیادی چیزی حدود 10 سال فاصله داریم.
http://www.youtube.com/watch?v=ovPZkQYee8Y&feature=youtu.be
نگاه شما به موضوع به عنوان یک پزشک با برداشت یک فرد عمومی از همه جا بریده که به شدت سطح باورپذیری اش پایین آمده، بسیار متفاوت می باشد و نگرانی من این است که نا خواسته، انتخابهای اشتباهی در این زمینه توسط هموطنان درگیر با مسائل عدیده اقتصادی صورت پذیرد. به هر صورت یک پزشک هم پر مخاطب است و هم محل اعتماد. چه رسد که نوشته در مورد موضوع مهمی مثل سلامت و مسائل پیچیده ای مثل سلولهای بنیادی باشد.
منتظر پاسخ شما به پیام و یا نشر عمومی آن بعد از انجام ویرایش هستم.
با احترام،
اسماعیل
اتفاقا نظر شما خوب بود و من اصرار دارم به صورت کامل منتشر بشه.
ببینید برداشتهای نادرست هم در مورد سلولهای بنیادی وجود داره، در مقطع حاضر ظرفیت محدودی از کاربرد سلولهای بنیادی را شناختیم.
همون طور که در عنوان میبینید این مطلب، یک رپورتاژ هست و یک مرور مقاله نیست، با این همه سعی کردم در رپورتاژ هم بزرگنمایی یا اطلاعات اشتباه ندهم.
در متن هیچ جا به معجزهبخش بودن سلولهای بنیادی، یا جوان کردن شخص یا درمان بیماریها اشاره نشده و گفته نشده که این روش نوپا مثلا جایگزین درمانهای دیگر میتونه باشه.
شما در نظر بگیرین مثلا در کشور ما برای درمان سکته قلبی از سلولهای بنیادی برای برگردوندن عملکرد عضله آسیبدیده قلب استفاده شده، نتایج دراماتیک نبودن، اما بیفایده هم نبودن.
در خود وبسایت به اثرات بالقوه درمانها اشاره شده، توجه خواننده محترم را به این جلب میکنم که فعلا سلول بنیادی درمان قطعی برای دیابت، برطرف کردن آرتروز، ام اس یا نارسایی کلیه نیست. فعلا این روش میتونه به عنوان یک درمان کمکی مطرح بشه و در هر حال بیماران قطعا باید درمان اصلی که پزشکشون توصیه میکنه را انجام بدن. در متن رپورتاژ هم من به شفابخش بودن این شیوه در این حد اصلا اشاره نکردم و هم در این مقاله و هم در رپورتاژهای دیگر اگر اطلاعات خصوصا در حوزه بهداشت و سلامت تناقضی با واقعیت داشته باشن، اصلا من رپورتاژ را تأیید نمیکنم و قطعا در این مورد حساس هستم.
تشکر می کنم به خاطر پیگیری و نشر این کامنت و بیان نظرات.
انصاف هم خوب چیزیه .اخه عزیز من مجیدی هنوز پیر نشده که بخواد از خدمات اینا استفاده کنه .رپورتاژ اگهی اسمش باخودشه .درمثل مناقشه نیست ولی مثل این می مونه از (صدا و سیما) بپرسن شامپ سدرصحت استفاده میکنی یا مثلا” برا بچه ات ازفلان پوشک استفاده میکنی ؟ سایت اقای مجیدی مشتری زیاد داره .خب بعد سالها یه چند تا سایت دارن هزینه خودشونو با تبلیغات در میارن .مبارکه انشالله روز بروز سایت های بیشتری بتونن تبلیغات بدست بیارن ماخواننده ها هم مطمئنا” مطالب جدید ودست اول ومایه دار بیشتری با توجه به سلیقه هامون پیدا میکنیم . سوال غیب نداره ولی ایراد عجیب غریب نگیرید ..
آقای مجیدی در سایت شما و مقالات دیگر علمی ای که هر از چند در بلاگ خودتون منتشر میکنین به منابع علمی ارجاع میدین.مثلا مجله نیچر یا ساینس و … اگه مقدوره درباره ی برخی از این مجلات معروف و رفرنس ها و میزان اعتبار این مجلات برای خوانندگان یک پزشک بنویسید .