صنعت droneهای شخصی، چیزی شبیه اپل در سال 1984

ازdroneها یا ماشینهای پرنده بدون سرنشین با کنترل از راه دور، پیشتر هم در یک پزشک نوشتهایم اما به نظر میرسد که این صنعت در حال وارد شدن به مرحلهای جدید است. دورانی که در آن droneهای شخصی برخی از کارهای نظارتی، کسب اطلاعات یا امور دیگر را برای شما به انجام خواهند رساند. دیگر به نباید به این ابزارهای قابل کنترل کوچک همانند ماشینهای کنترلی اسباببازی نگاه کرد.
شما هیچ گاه نخستین droneتان را فراموش نخواهید کرد
زمانی که یک فانتوم از زمین بر میخیزد، صدایی شبیه دستهای زنبور دارد. اما وقتی با سرعت 25 مایل بر ساعت (40.2 کیلومتر بر ساعت) به هوا برخاست و تا ارتفاع 200 فوتی (60 متری) بالا رفت، اصلا صدای آن را نخواهید شنید. تنها نقطهای سیاهرنگ در آسمان است که نورهای چشمکزنی دارد و منتظر دستورات شما برای عکسبرداری یا بازگشت به خانه است.
وقتی کالین گویین (Colin Guinn) مدیر شاخه آمریکای DJI به لسانجلس آمد تا برای آخرین محصول شرکتش یعنی وسیله نقلیه هوایی بدون سرنشین رده حرفهای را به استودیوهای فیلمسازی معرفی کند، تیم فنی کوارتز هم توانستند با یکی از نمونهها یعنی فانتوم کار کنند. یک کوادکوپتر که دوربینی روی آن نصب شده است. ظرف تنها یک هفته از تاریخ عرضه آنها در ۷ زانویه امسال، بیش از ۲۰۰۰ دستگاه از آنها فروخته شد.
DJI شرکتی هنگکنگی است که پکیجهای خلبانی اتوماتیک را برای هلیکودترهای مورد استفاده در صنایع فیلمسازی تهیه میکند. گویین که خودش یک شرکت عکسبرداری هوایی را با استفاده از همین فناوری به راه انداخته و مدیریت میکند، DJI را قانع کرد که به تولید UAVها یا وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین روی آورد. ایده اصلی او فروش این پرندهها به عنوان یکی از ابزارهای جانبی عکاسی است. چیزی که برای گرفتن عکسهایی مانند این به آن احتیاج خواهید داشت. شما میتوانید یکی از این droneها را با قیمت 679 دلار تهیه کنید.
برای داشتن drone شخصی باید آیفون اختراع میشد.
اما فانتوم یک drone کامل نیست. نمیتواند یک مسیر از پیش تعیین شده را بر اساس GPS طی کند. اما میتواند با استفاده از این فناوری به صورت ناشناس در یک محل خاص ثابت بماند و میتواند در صورت آسیب دیدن دستگاه کنترلی، به محلی که از آنجا پرواز کرده است بازگردد. اما فانتوم با ترکیب قیمت مناسب، سادگی استفاده و توانایی و برد پروازی مناسب به نوعی کاملترین drone قابل استفاده برای مصرفگنندگان عادی است و از دوربینهای معمول GoPro استفاده میکند. نمونههای ارزانتر مانند Parrot برد فانتوم را ندارند و نمونههای پیچیدهتری نظیر ArduCopter (محصول 3D Robotics) که قابلیتهای بیشتری دارند پروسه راهاندازی و کارکرد سختتری دارند.
صنعت UAVها به نسبت نوپاست و اکنون بازار مصرفکنندگان خانگی را هدف گرفته است. شاید به این دلیل که در ابتدا نیز از همین جا شروع کرده است. چیزی که وجود این droneها را ممکن کرد، انقلاب تلفنهای هوشمند بود. این انقلاب قیمت قطعات الکترونیکی کوچک را ارزان کرد و این قطعات به نوبه خود هواپیماهای کنترل از راهدور ارزانقیمت را به رباتهایی پرنده تبدیل کرد که میتوانند مسیریابی کنند، ارتباط برقرار کنند و از همه مهمتر احساس (حسگر) داشته باشند. زمانی که فعالان صنایع نظامی droneهای گرانقیمتی را برای ارتش ایالات متحده میساختند، خورههای کامپیوتر در حال پیوند زدن آیفون و ریموت کنترل هلیکوپترها بودند.
درست براساس همین سرگرمی بود که کریس اندرسون (Chris Anderson) نویسنده سابق وایرد مجله را ترک کرد تا 3D Robotics را تاسیس کند. شرکتی که ظرف چند ماه آینده نخستین UAVهایش را عرضه خواهد کرد و وعده داده است که ریشههای اپنسورساش را حفظ خواهد کرد.
دلیل دیگر توجه به بازار مشتریان خانگی و مصرفکنندگان شاید این باشد که droneهای پیشرفته به لحاظ قانونی در ایالات متحده ممنوع هستند. اتحادیه هوانوردی ایالات متحده هنوز قوانینی را برای کنترل این ابزارهای پرنده جدید وضع نکرده است و نگرانیهای مرتبط با حریم شخصی هم هنوز پابرجا هستند. تا زمانی که اوضاع به این شکل باشد، مشتریان تجاری ریسک نخواهند کرد. اما اوضاع در سال ۲۰۱۵ یعنی زمانی که اتحادیه هوانوردی قوانین خود را اعمال کند، به شدت تغییر خواهد کرد.
مسابقهای برای پر کردن آسمان از droneهای تجاری
اما کریس آندرسون می گوید: «در نهایت این کارها برای سرگرمی انجام نمیشوند. ما این کارها را انجام میدهیم چون فکر میکنیم droneها آینده صنعت هوانوردی هستند و پتانسیلهای تجاری این محصولات اکنون هم قابل بهرهبرداری است.»
اما این ابزارها چه کاربردهایی میتوانند داشته باشند؟ در آلمان برای بازدید پرههای توربینهای بادی به کار میروند. کشاورزان از آنها برای بررسی و کنترل زمینهای زیر کشت استفاده میکنند. شرکتهای نفتی droneها را برای بازبینی خطوط لوله مورد استفاده قرار میدهند. فیلمسازان هم به زودی از آنها استفاده خواهند کرد. ژورنالیستها، مهندسان راه و ساختمان، هنرمندان هم به نوبه خود میتوانند کاربردهایی برای آنها بیابند. تازه نمونههای غیرعکاسی مانند Tacocopter (برای تحویل خوراکیهای خریداری شده!) هم در راه هستند. با رواج استفاده از این ابزارها مردم هم کاربردهای بیشتری برای آنها خواهند یافت.
رونق این فناوری باعث خواهد شد که شرکتهای فراوانی به این عرصه هجوم بیاورند و صنعت droneهای شخصی هم به صنعت آینده دنیا تبدیل شود. آندرسون میگوید: «ما از دوران Apple II عبور کردهایم و در حال رسیدن به Mac هستیم». او به نخستین محصول اپل یعنی Apple II اشاره میکند که نخستین کامپیوتر خانگی بود که در سال 1977 به صورت تولید انبوه عرضه شد. اما Mac که 7 سال بعد در سال 1984 عرضه شد، مدتی طولانی به استاندارد طلایی شرکت اپل و صنعت کامپیوترهای خانگی تبدیل شد و درست به همین شکل نخستین drone آندرسون هم در گاراژ سرهم شده است.
درست همانند داستان تلفنهای هوشمند و تبلتها، با رونق این ابزارها مردم فایدههای آنها را خواهند دید و انتظارات حرفهایتری از آنها خواهند داشت. تطابق فرهنگی با این محصولات درست همانند تطابق تجاری با آنها از اهمیت زیادی برخوردار است و شرکتی که بیشترین سهم از بازار مشتریان را به خود اختصاص دهد، بیشترین تجربه ساخت و محصولات قدرتمندتری را در اختیار خواهد داشت.
به این شکل است که ما از فانتوم، به نمونههایی برای تحویل غذا یا سایر کاربردهای مفید روزمره خواهیم رسید.
منبع (+)
سلام آقای شریف پور.اسم منم احمدشریف پوره!ساکن برازجان استان بوشهر
من هم می خوام درون بسازم خیلی دوست دارم یکی داشته باشم
کاربری های Droneها بنظر میاد که حد و مرزی نداشته باشه… این لینکو حتماً ببینید که توضیح میده دانشمندان آلمانی تلاش دارند به کمک مینی Droneها و توپهای لیزری متصل به اونها آفات و علفهای هرز رو نابود کنند!!!…
http://nextbigfuture.com/2013/02/germans-developing-weed-control-using.html