آیا انسانهای غارنشین، تحت تأثیر مواد توهمزا نقاشی میکشیدند؟
چیزی که بسیار اوقات بعد از بررسی نقاشیهای انسانهای اولیه در غارها، محققات را شگفتزده میکرد، سوررئال بودن بسیاری از نقاشیها و تکرار بعضیها از طرحها بود. این سؤال مطرح بود که غارنشینها که منطقا بایستی نقاشیهای ساده و عینی میکشیدند، تحت چه شرایطی این آثار را خلق میکردند.
سه محقق به نامهای تام فروس، الکساندر وودوارد و تاکاشی ایکگامی، به تازگی نتایج پژوهش خود را که نقاشیهای دیوارههای غارها را در یک بازه زمانی 40 هزار ساله بررسی میکند، منتشر کردهاند. آنها متوجه شدند که طرحهای حلزونی و لابرینتی مشابهی در این نقاشیها تکرار میشود، بسیار جای تعجب بود که انسانهای اولیه با وجود اینکه هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند، نقاشیهایی با طرحهای مشابه میکشیدند. این موضوع اصلا نمیتوانست تصادفی باشد.
آنها به این نتیجه رسیدند که این طرحها در واقع بعد از مصرف مواد توهمزا در غارنشینها در ذهن آنها ایجاد میشد و آنها اصطلاحا وقتی «های» میشدند، مبادرت به کشیدن این نقاشیهای خاص میکردند.
پژوهشگران ایجاد طرحهای مشابه را جلوهای از ناپایداریهای تورینگ میدانند: سیستمهای واکنش- انتشار، مدلهای ریاضیای هستند که توضیح میدهند چگونه غلظت یک ماده خاص تحت تأثیر دو فرایند قرار میگرد: 1- واکنشهای شیمیایی که مواد را به یکدیگر تبدیل میکنند و 2-پخش شده ماده که ماده را از یک محیط دور میکند. تغییر غلظت مواد، باعث ایجاد طرحهایی میشود. در این مورد خاص، تغییرات شیمیایی در درون مغز غارنشینان به دنبال مصرف مواد توهمزا رخ میداد و منجر به ایجاد طرحهایی در ذهن آنها میشد.
تحت تأثیر همین مواد توهمزا، این طرحها در ذهن، دارای ارزش و اهمیت میشدند و معنیدار تلقی میشدند، طوری که انسانهای اولیه در مراسم مذهبی، خود به این نقش و نگارها اهمیت میداند.
البته این اولین بار نیست که مشخص شده است توهمزاها در ایحاد نقاشیهای غارها، نقشی داشتهاند، چند سال پیش هم یک نقاشی شش هزارساله در اسپانیا پیدا شد که در آن تصویر قارچهایی توهمزا هم پیدا بود.
متن کامل این تحقیق با فرمت PDF
این نوشتهها را هم بخوانید
اوه اوه
یعنی اونا هم از این چیزا داشتن
این تورینگی که اینجا گفتین همون تورینگ مشهور زمان جنگ جهانیه که متخصص شکستن کد و از افراد تاثیر گذار علم کامپیوتر بوده ؟؟؟
دقیقا
Cv
راستش تئوری وون دانیکن قابل باور تر از مواد توهم زا بود!
مگه میشه همه این انسانهای غار نشین که در نقاط مختلف دنیا پراکنده هستند مواد مخدر رو کشف کرده باشند؟ و تحت تاثیر همین مواد (که اگر باز خوشبین باشم این مواد مشابه هم هستند) یک سری نقاشی با موضوع نسبتاً نزدیک رسم کنند؟!
حالا اقلیم آب و هوایی، امکان و نحوه کشت اونها، تاثیر نوع مواد بر نوع نژاد و غیره جای خود…
به نظرم تردیدی که بیان کردید منطقی و درسته. منم قبول دارم
بله. این قضیه کاملاً امکان داره. درسته که گیاهان توهّمزا با همدیگر متفاوت هستند، ولی اثر همهی آنها مثل هم است. و در همه جای دنیا یافت میشوند. اگر بدانید که کشیدن این نقّاشیها یک امر مقدّس تلقّی میشده و امور مقدّس به واسطه ارتباط با خدایان/ارواح/جهان دیگر تقدّس پیدا میکردهاند، درک موضوع برایتان ملموستر خواهد بود. چون ارتباط با جهان دیگر احتیاج به نشئگی داشت.
میتوان این مسأله را به این صورت خلاصه کرد. کشف مواد توهّمزا -> استفاده از این موّاد برای ارتباط با جهان دیگر -> تبدیل شدن این ارتباط به یک روند و نهایتاً به آیین -> استفاده از آیین به عنوان جادو برای تأثیر در مسائل اساسی تمام انسانها ( یعنی شکار و باروری)
نگاهی هم به این سایت بیاندازید . Graham Hancock درزمینه همین نقاشی های غارها در کتاب خود به نام Supernatural از این هم فرا تر میرود و میگوید هیچ دلیلی نداریم که مصرف مواد توهم زا هالوسیناسیون های بی معنا باشد.بلکه این ها ذهن را قادر به درک ابعاد دیگری از جهان میسازند که به طور طبیعی وجود دارند ولی در حالت عادی برای ما قابل درک نیستند.
http://www.grahamhancock.com/archive/supernatural/article_02.html
راستش منم با نظر آقا فرشد موافقم
البته من چیزی از تئوری وون دانیکن نمیدونم. فقط برای منم این سوال پیش اومد که چطور ممکنه انسانهایی که به قول خودشون هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند، همزمان به کشف یک نوع مواد مخدر و توهم زا دست پیدا کرده باشن؟!!!
حتما شما بهتر میدونید که آثار مواد مخدر با همدیگه فرق دارند. اون موقع که مواد شیمیایی نبوده. نهایتا حشیش و تریاک و توتون بوده که اینا آثار متفاوتی دارند.
موّاد توهّمزا اگرچه آثار متفاوتی دارند، ولی خلسه، که اثر مشترک تمام آنهاست روی تمام مغزهای انسانی اثر مشترکی دارد.
اتفاقا تو اون زمان مواد توهم زای قویتری مثل مسکالین مصرف میشده
سؤال من ابنه که دلیل کارشون به نظر شما جی میتونه بأشه