موش را بجنبان! ارتباط مغز انسان با مغز موش
پژوهشگران دانشگاه هاروارد، نخستین سیستم غیرتهاجمی رابط بین مغز انسان و موش را ساختهاند. حالا با این رابط به سادگی، با فکر کردن میشود، دم موشی را حرکت داد.
این امر شاید نخستین گام برای عملی کردن یعنی تلهپاتی باشد، چیز متاقضی که از یک سو، وقتی پای ارتباط با دوستان و اعضای خانواده در میان باشد، یک آرزوی دوستداشتنی است و وقتی به کاربردهای آن در دنیاهای پادآرمانشهری نگاه کنیم، میبینیم که میتواند سلاحی هولناک برای خودکامههای فردا باشد!
برای اینکه ارتباط بین دو مغز برقرار شود، باید دو کار صورت بگیرد:
1- افکار و فرامین مغزی، توسط کامپیوتر ترجمه و آنالیز شوند. برای این کار میشود به صورت تهاجمی عمل کرد، یعنی الکترود داخل جمجمه و روی مغز گذاشت که طبعا دلخواه نیست یا اینکه از تحلیل نوار مغز استفاده کرد که به سبب عدم نیاز به جراحی، دلخواهتر است، اما فرایند کار به سبب دشوار بودن استخراج روندهای فکری از امواج الکتریکی که از همه سطح مغز میآیند، دشوارتر است. (تصویر سمت چپ)
2- کامپیوتر بتواند فرامین یا فرضا افکار را به مغز دوم منتقل کند. این کار از کار اول بسیار دشوارتر است. چون ما از نحوه رمزگشایی افکار در مغز اطلاع نداریم. به عبارت دیگر تصور این را نداشته باشید که یک کابل به مغز متصل کنید و افکار بتوانند به راحتی مغز منتقل شوند!
در حال حاضر حداکثر کاری که میشود کرد، این است که ناحیهای از مغز را که فرامین حرکتی را صادر میکند، تحریک کرد. بنابراین ما تا مرحله کاشت و انتقال افکار، فاصله بسیار زیادی داریم.
در پژوهش تازه، دانشمندان یک دستگاه ثبت نوار مغز یا EEG را روی سر یک آدم گذاشتند و از سو دیگر یک موشی را به یک دستگاه اولتراسوند تمرکزی یا FUS متصل کردند.
FUS یک فناوری جدید است که به محققان اجازه میدهد یک ناحیه خاص از مغز موش را تحریک کنند. با این شیوه تازه، نیازی به نصب الکترود روی مغز نیست، یعنی این روش اصطلاحا غیرتهاجمی است.
در مرحله بعد از مردی که در آزمایش شرکت داشت، خواسته شد که روی صفحه نمایش به یک طرح کامپیوتری نگاه کند. همین کار باعث میشد که فرمان حرکت دم موش از مغز فرد صادر شود، به کامپیوتر منتقل شود و بعد با FUS قشر حرکتی مغز موش تحریک شود و نهایتا دم موش حرکت کند.
در 94 درصد موارد، این آزمایش موفق بود و فرد میتوانست بعد از 1.5 ثانیه دم موش را بجنباند.
در مرحله بعدی، دانشمندان قصد دارند کاری کنند که بشود با فکر کردن، اعمال پیچیدهتری در موشهای مثل حس گرسنگی یا برانگیختگی جن..سی را باعث شد.
در مراحل بعدی FUS را شاید بشود روی یک انسان هم آزمایش کرد و بعد یک دستگاه یکپارچه EEG و FUS را ساخت و ارتباط مغزی دو انسان را آزمایش کرد.
هدف نهایی ارتباط فکری دو انسان یا تلهپاتی است، اما شاید در مراحل ابتدایی بشود به ارتباط انسان و سگ خانگیاش رضایت داد!
این نوشتهها را هم بخوانید
اگه بشه سیگنال فکر رو با یک روش معقول از مغز استخراج کرد و به روش مناسبی به مغز دوم انتقال داد شاید نیاز به رمزگشایی در بین راه نباشه، چون هر دو مغز احتمالاً از یک نوع الگوی عصبی برای ارتباط استفاده میکنند.
خیلی قشنگ گفتید.
خوشم اومد.
+
(هکر خوبی میشید!)
ممنون مطلب بسیار جالبی بود… کلی فکر متفاوت مثبت و منفی تو ذهن آدم متباتر میشه…
ضمناً تیتر هوشمندانه ای انتخاب کردید… بیاد فیلم درخشان Wag the dog
برقرار و پیروز باشید همیشه
مقاله جالبی بود. به نظر من از این طریق نمی توان به شیوه عملکرد مغز دست پیدا کرد و اینگونه آزمایش ها هم فقط برای دریافت پول پژوهش از سازمان های ذیربط هست. برای دستیابی به اطلاعات مغز بایستی به نحوه ارتباط بین نرون ها و تمامی فیزیولوژی و عملکرد شیمیایی شان دست پیدا کرد و اینکار با تکنولوژی موجود امکانپذیر نیست. تنها راه بازسازی و یا شبیه سازی مغز به وسیله عناصر شیمیایی سازنده آن است. چند وقت پیش با استفاده از مخلوط آمینو اسیدها در چهار ظرف مختلف و ارتباط آنها باهم پردازشگر بیولوژیک ساخته شد و عکسهایی از مناطق فعال این محلول ها شبیه عکسهای سی تی اسکن از مغز بود. به نظر من اگر روی این ایده کار شود هم میتوان به کامپیوتر های بیونیک دست یافت و هم به نحوه عملکرد مغز موجودات زنده و کد سازی و ارتباط نرون ها باهم اشراف پیدا کرد. و اگر با پیشرفت تکنولوژی ژنتیک بتوان این مغز مهندسی شده را به فرآیند خودکار رشد و تکثیر رساند در واقع میشود موجود زنده خلق کرد. به خاطر اعجاب انگیز بودن مغز انسان با داشتن 12 میلیارد نرون و ارتباط خاص این نرون ها است که انسان امروزی را کاملا از رده موجودات کره زمین مجزا کرده بدین معنی که در حلقه تکوین داروین چند حلقه بین میمون که نزدیکترین موجود غیر انسان در حلقه داروینی به انسان هست گم شده است. گفته میشود که چهار درصد از ژنوم افراد رنگین پوست نژاد اروپایی حاصل از تلفیق مرد نوانتردال با زن هیومان یا همان انسان امروزی است ولی در مورد نژادهای دیگر مانند زرد پوست های آسیایی یا سیاه پوستان و سرخ پوستان چیزی یافت نشده است و به همین خاطر حدس زده میشود که در حلقه های داروینی دستکم چهار الی پنج حلقه گم شده و هنوز ارتباط داروینی بین میمون و انسان یافت نشده و بایستی به سنگواره و یا نشانه هایی از آن دست یافت تا این حلقه های تکوین داروینی از میمون به انسان اثبات گردد. شاید مغز انسان امروزی محصول مهندسی توسط فرازمینی یا فرازمینی ها باشد که به خاطر انطباق یافتن با شرایط کره زمین با استفاده از نزدیکترین موجود بومی کره زمین یعنی میمون ژنتیک انسان طراحی و مهندسی شده باشد و شاید امواج مغزی ما در جایی دیگر ثبت و کنترل میشود که هنوز از دسترس ما خارج است.
تا حدی موافقم! ولی متاسفانه چنین نظریههایی رو با برچسب شبهعلم محکوم میکنند و حتی اون رو بعنوان نظریه هم نمیپذیرند!
للطفا این لینک را که درباره دی ان ای انسان هست نگاه کنید تا پی به وجود اسرار آمیز بودن انسان ببرید .
http://www.youtube.com/watch?v=cwhaQOp7rOs&feature=youtube_gdata_player
بله شهرام عزیز. من کاملاً باهاتون موافقم و در مورد این تئوری مطالعه دارم. کامنت من بیشتر درد دل بود تا ساز مخالف ;)
سلام
شهرام عزیز ممکن هست مرجعی برای تحقیق اولی که اشاره کردی در اختیارم بگذاری تا مطالعه کنم…
ممنونم…
http://www.gizmag.com/organic-molecular-computer/15041/
این مقاله ساخت کامپیوتر بیولوژیک میباشد.
به عکسهای آن و شباهتی که با عکسهای مغز انسان دارد توجه کنید
تشکر بابت نظر کامل.