یک سال تا «درونستارهای» شدن!

فرانک مجیدی:
«کریس نولان»، کارگردانی است که احترام فوقالعادهای را در من برمیانگیزد. او از ریسک هر لحظه تغییر سمت و سوی داستان نمیهراسد (پرستیژ) و با معنای پایان دوگانه به خوبی آشناست و آن را خوب به کار میبندد (اینسپشن و ممنتو) . در طراحی و بیان شخصیتها درخشان عمل میکند و به انتزاعیترین شخصیتها مفهومی قابل درک و انسانی میبخشد و بهترین نمایش ممکن را از آنها عرضه میدارد (سهگانهای که از بتمن ساخته)، نمادها را به زیبایی به کار میگیرد تا مفهومی عمیق را غیر شعاری عرضه نماید («زندان» و تقابل «ترس و امید» در «خیزش شوالیه تاریکی»).
سینمای نولان ما را سرگرم میکند، اما نه یک سرگرمی بیشعور و بیخیال، او کاری میکند که دیگر فیلمش را فراموش نکنید. فیلمی میسازد که برای همیشه بماند. لذت تماشای «اینسپشن»، باعث شد تا ژانر علمیتخیلی برایم به قبل و بعد از تماشای این فیلم تقسیم شود. نولان جوان اینقدر خوب کار کرده که از این به بعد، تنها کارهای «بهتر» از او قابل پذیرش باشد.
به تازگی، نخستین تریلر فیلم جدید نولان، «درونستارهای»، دوستداران سینمای نولان را مشتاق داستانی کرده که آرزو و حرفهایش در زمین نخواهد گنجید.
در فیلم جدید او، خبری از ستارهی محبوبش، «کریس بیل» نیست، اما «آن هاتاوی» و «سر مایکل کین» باز در کنار نولان خواهند بود. از بازیگران دیگر فیلم میتوان از «کیسی افلک» و «متیو مککاگنی» نام برد.
فیلمنامهنویسان، باز نولان و برادرش جاناتان هستند و آهنگسازی فیلم به عهدهی «هانس زیمر» است. فیلم جدید نولان، ۷ نوامبر سال ۲۰۱۴ ما را مهمان داستانی ورای زمین خواهد کرد. باید ۳۵۷ روز دیگر هم منتظر بمانیم!
توجه داشته باشید که تریلر فیلم، فقط به صورت مبهم به داستان فیلم اشاره میکند و آن را دراماتیزه میکند و حاوی هیچ صحنه خاصی از فیلم نیست. هیچ عکسی هم از فیلم هنوز منتشر نشده است، فقط بعضی از دوستداران نولان، با توجه به داستان فیلم، پوسترهایی تخیلی طراحی کردهاند، مثل این:
شاید با دیدن پوستر و در نظر گرفتن نام فیلم بتوانید حدس بزنید که داستان فیلم میتواند چه باشد:
بشر آنقدر جاهطلب است که از وقتی متوجه شد که محدودیتی برای حداکثر سرعت وجود دارد و از نور نمیتواند سریعتر سفر کند، این امر را در حکم پایبندی دانست، سخت آزارنده.
از همین رو بود که سعی کرد، گریزی برای این محدودیت پیدا کند، چه از طریق دانش فیزیک و چه ار طریق داستانهای علمی- تخیلی.
نویسندگان علمی – تخیلی هر یک به نوعی، در داستانهایشان خواستند غرور جریحهدار شده انسان به خاطر مطلع شدن از این محدودیت را احیا کنند.
اما در این میان کرمچالهها هم مبدل به یکی از راههای گریز ما شدند.
«کِرمچاله در فیزیک یک پل میانبر فرضی در فضا و زمان است.
کرمچالهها ساختارهای فضازمانی پل مانندی هستند که دو گسترهٔ جدا از یک فضازمان یا دو فضازمان جدا از هم را به یکدیگر پیوند میدهند. کرمچالهها مسافت و زمان بایسته برای رسیدن از یک نقطه به نقطهٔ دیگر را کوتاه و آسان می کنند.» ویکیپدیا
در فیلم نولان گروهی از فضانوردان از طریق یک کرمچاله، سعی میکنند یک سفر بین ستارهای انجام دهند.
بی صبرانه منتظر دو فیلم هستم: یکی «نوح» ِ آرونوفسکی، و دیگری هم این فیلم.
راستی دکتر جان، «بین ِ ستارهای» ترجمهی بهتریاست، درون ستارهای میشود intra-stellar.
سلام دوست عزیز. من هنوز دکترا نگرفتم 🙂
برای اصطلاحی که شما میفرمایید، بله. اما اسم این فیلم interstellar است، نه intrastellar.
http://www.imdb.com/title/tt0816692/?ref_=nv_sr_1
ضمن اینکه همین «اینتر» و نه «اینترا» بودن خودش فرضی در مورد داستان فیلم مهیا میکنه که کسانی که رمان علمی تخیلی خوندن میتونن حدس بزنن: سفر از طریق کرمچاله (یا جهش به سبک داستانهای آسیموف) چیز امنی نیست، ممکن است یکدفعه در قلب یک ستاره سفر شما ختم بشه. احتمالا فیلم روی چنین مخاطراتی هم تأکید داره.
با عرض معذرت از اشتباه در مخاطب قرار دادن، امیدوارم دکترا هم بگیرید D:
فکر می کنم منظورم رو متوجه نشدید،
درون ستاره ای = intra-stellar
بین ستاره ای = interstellar
وگرنه واقف هستم که نام فیلم کارگردان محبوبم Interstellar است 🙂
من تمام فیلمهایی که از ایشان اسم بردید دیدهام. آخرین فیلمی که از ایشان دیدم، فیلم حافظه یا ممنتو بود.از خلاقیت این آدم مبهوت شدم. به قول شما ایشان آنقدر انتظارات روبالا بردن که دیگه سقفی نمیشه براش قائل شد. بیصبرانه منتظر اثر جدید ایشان هستم.
انسپشن یک فیلم معمولی نیست!
کافیست بخواهید به این فیلم یک ژانر نسبت دهید. فیلم با دو ژانر کم نداریم. اما انسپشن رمانتیک علمی تخیلی اکشن تریلر . مضمون فیلم معناگرا روانشناسانه اجتماعی سیاسی . یه جورایی فقط میشه گفت نولانی هست.
یکی از ارزوهام اینه که نولان ها برن سراغ صنعت گیم و یه گیم بسازن. اخ یعنی میشه!
درود بر خانم مجیدی. معمولا این پست ها را از دکتر انتظار داشتیم ممنون. واقعا نولان با آن تخیل بی حدو مرز و سبک خاصی که دارد یکی از اسطوره های زنده ی فیلم سازی است. فیلم هایش یکی از یکی بهتر و عالی تر است.اینکه نوشتید فهمیدن عدم امکان دست یابی به سرعت بالای نور سرخوردگی شدیدی ایجاد کرد واقعا همینطور است! خیلی ها حتی الان هم به هر تخیلی رو می آورند که این مانع را دور بزنند. البته کرم چاله بنیادِ علمی دارد اما تا استفاده از آن راه بسیار زیادی هست. به هر حال بیصبرانه منتظر دیدن این فیلم هستم و ندیده اطمینان دارم با یک شاهکار نولانی دیگر مواجهیم.
هرچند نولان محصول آکادمی های آموزشی خود هالیوود هست ولی اگر نولان کمتر سراغ فیلم های سفارشی هالیوود مثل بتمن بره فیلم های فوق العاده ای میتونه بسازه که هر کسی توانایی ساختش رو نداره .
حتی اگر بتمن رو یه کار سفارشی هالیوودی در نظر بگیریم (که به نظر من اینجوری نیست) بسیار بسیار بسیار فراتر از فیلمهای قهرمانی هالیوودی بود. فقط شخصیت جوکر رو در نظر بگیرید از همه شخصیتهای فیلمهای دیگه هالیوودی تو هر ژانری سره!
توصیه می کنم همه ی دوستان نسخه ی chronological order فیلم memento رو ببنن 🙂 حتی با وجود خطی شدن داستان، هم بسیار فیلم زیباییه.
کاش به جای ..می تخیلی می رفت توی ژانرهای فلسفی تر.
ایول، خیلی خوشحال شدم
کریستوفر نولان از کارگردانهای محبوب منه.
فقط تورو خدا خانوم مجیدی، لطفا اسمها رو دیگه اینطور خلاصه ننویسید؛ کلی به مغزم فشار آووردم تا کریستوفر و کریستین رو یادم اومد (اونم ۱۲ شب…)
به نظر من فیلم های کریستوفر نولان و به خصوص فیلم های اخیرش بسیار ضعیف و بی محتوا هستند. خانم مجیدی، از سمبل ها و نشان ها در سه گانه بتمن گفتید، اما به نظر من کار نولان تنها پوسته ای تو خالی از مفهوم بود. ظاهری بی مایه.
فیلم های نولان ممکنه برای چند ثانیه ای که در حال تماشای لحظه ی خاصی از فیلم هستید، حس هیجان یا حسی عاطفی ایجاد کنه، اما هم چیز همونجا تموم میشه.
یک فیلم باید در یکی از این دو دسته باشه، یا برای سرگرم کردن بیننده در سالن سینما (یا در خانه) در حال تماشا باشه (برای مثال، فیلم های Die hard یا پارک ژوراسک و James Bond و … ) و یا باید حرفی برای گفتن داشته باشه که تاثیر اون در نوع تفکر و بینش بیننده باقی خواهد ماند. (فیلمی مثل ۱۲ مرد خشمگین )
در این بین فیلم هایی در هر دو دسته به موفقیت میرسند، برای مثل فیلم The Kid و یا Modern times از چارلی چالین. یا V for Vendetta و سه گانه Matrix که ایده هایی رو در ذهن بیننده میپرورانند و هم از جلوه های ویژه و صحنه های اکشن جذابی برخوردارند. –سعی کردم مثال هایی بزنم که برای بقیه قابل لمس باشه–
و البته فیلم های مستقل که معمولا اکثرشون بهتر از فیلم های استدیو های بزرگ هستند.
در این بین فیلم های نولان همگی در دسته ی اولی قرار دارند. سه گانه بتمن، پرستیژ و … که به نظر من جذاب ترینشون ممنتو هست ، همه در دسته ی اول هستند و فقت برای پرکردن اوغات فراقت هستند. که این هیچ اشکالی نداره. اما چیزی که بر خلاف شما، احترام کریستوفر نولان رو برای من به شدت کاهش میده، القا کردن این حس توسط نولان هست که فیلم های من چیزی فراتر هستند.
برای نمونه، سری بتمن ایشون، هیچ حرفی برای گفتن نداره، جز جلوه های ویژه و پر هزینه (و پر از ایرادات منطقی که نشان دهنده عدم احترام سازنده ها به فهم و تیز ببینی بیننده هاست) و استفاده از نماد ها و قهرمان سازی کلیشه ای نداره. تمام درون مایه این سه گانه بسیار بهتر از این در خود کمیک استریپ های مارول گفته شده، و یا در بسیاری از داستان های مصور کودکانه که بدونه هیچ بزرگ ننمایی بسیار شیوا تر از این سگانه حرفشون رو بیان میکنند.
به عقیده ی من، متاسفانه چرغ پولسازی استدیو های فیلمسازی بزرگ، هر نوع تفکر و حس زیبایی رو از سینما بدر کرده. تنها امید، فیلمهای مستقل هست که همیشه بهترین ایده ها رو در فیلم هاشون میبینیم.
در مورد اینسپشن چی میگید؟ واقعا از هر لحاظ فیلم پر مایه ای هست. حتی اگر نولان در رده فیلم سازان سرگرم کننده هم قرار بگیره باز هم داره با برانگیزش و تحریک اندیشه و وجدان مخاطب این کار رو میکنه و این باعث میشه احترام همه نسبت بهش افزایش پیدا کنه. شما استثنا هستید!
جناب آقای کیان، به شخصه خیلی با صحبتهای شما موافق نیستم.
به نظر من برمیگرده به دیدگاه و طرز تفکر هر فرد.
اینطور که من متوجه شدم، احتمالا شما سری ارباب حلقهها ویا هابیت رو هم خیلی بهشون علاقهای ندارید.
(به نظر من) شما صرفا به معنا، مفهوم و حرفی که فیلم داره علاقهمند هستید. احتمالا درسته که فیلمهای نولان به اندازهی V for Vendetta یا فیلمهایی از این دست، حرف برای گفتن ندارن، ولی در کنارش یک عنصر دیگه رو دارن.
نولان توی فیلمهاش یک دنیا خلق میکنه که ممکنه مثل ممنتو خیلی رئال باشه، یا مثل اینسپشن و بتمن همراه با خیال باشه؛ بعد توی این دنیا شروع به زدن حرفهاش میکنه.
که این حرفها میتونن مثل نشون دادن خوبی ذات انسانها تو فیلم شوالیهی تاریکی، تو قسمت دوتا کشتی باشه. یا نشون دادن یک سایکوپات به تمام معنا (جوکر) باشه. یا یه بحث جنجالی راجع به این باشه که “آیا هدف وسیله رو توجیه میکنه؟” که بتمن اول و سوم نولان دنبال این قصه بودن.
از نکتههای مثبت کار نولان شخصیت پردازیهاش هست؛ به طوری که من همیشه حس میکنم مشابه این شخصیتها رو تو دور و اطرافم میشناسم.
و مسالهی آخر اینکه من از دیدن فیلمهایی که احساساتم رو تحریک میکنن (شادی، تعجب، خشم، غم…) لذت زیادی میبرم؛ و معمولا فیلمهای نولان دو یا سه تا از این احساسات رو در من برانگیخته میکنن.
باز هم میگم زیبایی فیلمها به طرز فکر، محیط اجتماعی، سطح تحصیلات و خیلی موارد دیگه ارتباط داره؛ همونطور که Avengers فروشش خیلی خیلی بیشتر از فیلمهایی مثل V for Vendetta هستش.
ممنون از نظر خوبتون.
به نظر من بزرگترین عیب شخصیت پردازی نولان، کنتراست شدید خیر و شر هست که انسان ها رو در دو دسته (یو به قول شما در دو قایق) نشون میده. یه عده که ذاتا در نهایت خوب هستند، و عده ای که ذاتا سیاه و شرور هستند. تفکر بسیار ساده لوحانه و غیر واقعی هست که دنیا سیاه و سفید هست.
و مشکل بعدی کلیشه های بسیار سطحی، مثل همان مثال دو قایق، وقتی زندانیان خلافکار کسانی بودند که حاضر به منفجر کردن قایق دوم نبودن، در حالی که شهروندان عادی در قایق دوم در تلاش برای اینکار بودند. کلیشه از این سطحی تر کجا میشه پیدا کرد؟! و بعد از به عنوان یک نکته عطف جذاب در داستان اسم برد؟! واقعا برای من عجیبه.
در قسمت دوم باید بگم، من از کتاب های ارباب حلقه ها و مخصوصا هابیت لذت بردم و بعد از اون هم از فیلم های اون ها. این ها فقط داستان های جذاب از سرزمین های خیالی هستند و هیچ ادعایی بیش از این هم ندارند. بر خلاف کریستوفر نولان. قبلا هم گفتم، هیچ ایرادی نداره یک فیلم صرفا برای سرگرمی باشه به شرطی که خوب ساخته شده باشه و البته ادعایی بیش از اون هم نداشته باشه. یکی از بهترین نمونه ها، فیلم Rear Window از آلفرد هیچکاک هست که بسیار خوش ساخته، بدون اینکه هیچ مفهموم و پیامی داشته باشه، یک داستان مهیج هست که بیننده رو تا انتهای فیلم روی نوک پنجه هاش نگه میداره! و یا فیلم Wait until dark با بازی آئودری هپبرن. که هردو و سایر فیلم های اینگونه برای من قابل تحسین هستند.
با قسمت آخر حرفتون کاملا موافقم. هالیوود و استدیو های بزرگ فقط ماشین های پول سازی هستند. فیلم های سفارشی هالوودی از هر نوع هنر و ایده ی نابی خالی هستند و با تبلیغات به موفقیت میرسند. یکی از ایرادات من به سه گانه بتمن نولان همین هست، آیا ضعیف نیست اگر ما اخلاقمون رو از فیلم های سفارشی پول ساز هالیودی بگیریم؟
من دارم از بحثمون لذت میبرم؛ چون علیرغم تشابه نظراتمون، تفاوت دیدگاههای جالبی هم داریم.
این رو قبول دارم که آثار نولان جزو آثار جاودان سینمای جهان نیستن؛ در عین حال از سینمای سفارشی و معمولی هالیوود خیلی خیلی بهتر هستند.
تفاوت نگاه رو اینجا میبینم:
من خیلی با این نظرتون راجع به کلیشهی سیاهی ویا سفیدی محض موافق نیستم.
مثلا هاروی دنت که شوالیهی سفید بتمن بود، وقتی روح و از خودگذشتگیاش رو به اندازهی جایگاهی که توش بود بزرگ نکرده بود؛ تو یک بحران روحی، خودش رو باخت و تبدیل فرد کینهتوز و انتقام جوی داستان شد.
یا تو همون صحنهی دوتا کشتی، تو هر دوتا کشتی هم آدم خودخواه بود، هم آدمی که اعتقاد داشت حق تصمیم گیری راجع به جون انسانها رو نداره.
در عین حال هم کاپیتانهای دوتا کشتی به خاطر وظیفهی اجتماعیای که داشتن، بین نجات جون خودشون و گرفتن جون کشتی دیگر، جرات تصمیم گیری رو نداشتن.
نقطهی عطفش هم اینجاست که هم توی اخلاق و رفتار انسانی، هم توی اخلاق حرفهای پزشکی و هم تو ادیان الهی، کسی حق تصمیمگیری راجع به زندگی و مرگ بقیهی انسانها رو نداره.
و البته یک نظریهی فلسفی هم هست که میگه دانش و تصمیمگیری جمعی در اکثر موارد موفقتر و بهتر از دانش فردی عمل میکنه.
که این صحنه به نظر من یک جور اثبات به این دو بحث بود.
و در نهایت اینکه من راجع به نگاه شما نسبت به خیال و تخیل پیش داوری کردم، که اشتباه از آب دراومد :دی
به خاطر این پیش داوری هم عذز خواهی میکنم.
از پاشخ های شما دو دوست عزیز به هم لذت بردم.در ارامش اعتدال و تواضع رعایت ادب هر چند مخالف هم.حظ بردم.به اقای دکتر تبریک میگم به خاطر داشتن خواننده های به این خوبی و تشکر به خاطر فراهم کردن همچین محیطی
آقای کیان
به نظر بنده دوستاران سینما به دو دسته تقسیم میشن :
۱. افرادی که آثار برادران نولان رو درک میکنن
۲. افرادی که آثار برادران نولان رو نمیتونن درک کنن
و شما از نوع دوم هستین،امیدوارم روزی به این درک
چون آن روز ادراک شما از جهان پیرامونتان دگرگون خواهد شد
آقای کیان
به نظر بنده دوستاران سینما به دو دسته تقسیم میشن :
۱٫ افرادی که آثار برادران نولان رو درک میکنن
۲٫ افرادی که آثار برادران نولان رو نمیتونن درک کنن
و شما از نوع دوم هستین،امیدوارم روزی به این درک برسین
چون آن روز ادراک شما از جهان پیرامونتان دگرگون خواهد شد
حالا نه دیگه در این حد.
نولان بین هم نسل های خودش فیلمساز خیلی خوبیه، من هم خیلی دوستش دارم، اما اونقدرها هم بالا نیست که سینما رو بشه به نولان و غیرنولان تقسیم کرد. کوبریک شاید، هیچکاک شاید، اما نولان؟ فکر نمیکنم.
اگر روزی فیلمی رو که شما معرفی می کنید ندیده باشم و با کیفیت خوب موجود باشه، اینقدر به سلیقه فیلمی شما و وجه اشتراکش با خودم اطمینان دارم که هر طور شده اون فیلمو دانلود می کنم و همه برنامه های شبمو لغو می کنم و در کمال آرامش و دقت،از دیدن اون فیلم لذت می برم.
سایت ۱ پزشک به نظر من یکی از کاملترین سایت های ایرانیه…تشکر از همتون
خواهشم اینکه قسمت فیلم،سینما،نقدو…زیاد تر از الان کنید…مطلب خیلی زیاده و موضوع لذت بخش…
هر دو نولان ها با هم کاری هم آثاری عمیق و به یاد ماندنی خلق کردن که اینجا حرفی برای تعریف و تمجیدشون نمی زنم چون نیازی بهش ندارن و خود فیلم ها گویای ماهیتشونن و کسی که این ماهیت رو دوست نداره ، من نمی تونم قانع کنم .
تیزر Interstellar فوق العادست . از مفهوم حرف هایی که گفته میشه تا موسیقی متنش که احتمال زیادی میدم کار خود هانس زیمر باشه … فقط می تونم بگم انتظار این فیلم رو خیلی میکشم و بابت مطلب ممنون …