چیزی که همه می‌خواهند …

بابک عزیزافشاری:

[در اینجا قصد ندارم درباره تاریخچه چالش سطل یخ یا تعداد کسانی که تاکنون این کار را انجام داده اند یا حتی خطرات آن بنویسم. یا اینکه این کار خیر خواهانه در کمتر از یک ماه بیش از 80 میلیون دلار نصیب انجمن ALS کرده، موضوع بحث ما نیست. مشاهده ویدئوهای فراوان از هنرپیشه ها و ستاره های سینما و ورزش و سیاستمداران تا افراد عادی که به چالش سطل یخ توجه می کنند برای من این پرسش را پیش آورد که چرا؟ تصور می کنم پشت ایده سطل یخ، این موضوع کاملاً ساده نهفته است که همه ما می خواهیم دیده شویم. لازم نیست حتماً دیگران کار ما را تأیید کنند. همین که ما را ببینند کافی است. کسی چه می داند؟ در دنیایی که کمتر فرصت توجه به اطراف خود داریم، شاید رمز گرایش روزافزون ما به فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی نیز همین باشد.]

 می بینمت

این جمله ای است که اهالی پاندورا در فیلم “آواتار” به جای سلام به هم می گویند. می بینمت. [ما و به ویژه فرنگی ها می بینمت را بیشتر هنگام خداحافظی می گوییم. اینجا می بینمت یعنی به امید دیدار. ولی در آواتار معنی آن متفاوت است. می بینمت یعنی دیده شدن.] این یک نیاز ابتدایی است. نیاز به دیده شدن. همه ما می خواهیم دیده شویم. به وضوح هر چه بیشتر.

8-27-2014 7-07-47 PM

تمایل به تأیید شدن هم یک نیاز است. همه ما تلاش می کنیم—در واقع بیشترین زور خود را می زنیم—که دیگران ما را تأیید کنند. وزن خود را کم می کنیم. پول بیشتری در می آوریم. دنبال عشق می رویم. آدم بهتری می شویم. ولی با همه این احوال، دیده شدن مهم تر است. هرچند، دیدن یا دیده شدن به معنی تأیید نیست.

یک نفر بود که همیشه با من بحث می کرد. عاشق این بود که ثابت کند من همیشه در اشتباه هستم. او مرا تأیید نمی کرد ولی مرا می دید. حتی کوچک ترین چیزها را درباره من می دانست. چیزهایی که مرا خاص و متفاوت می کرد. مرا آن طور می دید که بودم و من این را دوست داشتم.

دیده شدن به وضوح، احساس خاص بودن به ما می دهد. احساس اینکه وجود ما تغییری در این جهان ایجاد می کند. اگر ما نبودیم، جهان کامل نبود. می خواهی مردم را خوشحال کنی؟ آنها را ببین.

چگونه؟

به چشمهایشان نگاه کن. به آنها گوش کن [فقط شنیدن کافی نیست]. حضور خود را نشان بده. شتابزده نباش.

از خود بپرس—چه چیزی درباره او خاص است؟ می خواهد به چه چیزش توجه کنند؟ پاسخ را خواهی شنید.

حتی در مورد افراد کاملاً غریبه، فقط از خود بپرس و گوش کن. پاسخ را خواهی شنید. متوجه چیزی خواهی شد که آنها می خواهند به آن توجه شود.

آن چیز ممکن است بسیار کوچک باشد ولی اگر به همان چیز کوچک توجه کنی، او شاد خواهد شد.

8-27-2014 7-07-02 PM

کانون توجه ات را از خود به آن فرد تغییر بده. ولی تظاهر نکن. واقعاً اهمیت بده.

مهم تر از همه، با خود تکرار کن—می بینمت. اگر وقت کافی نداری یا نمی دانی چه بگویی، لازم نیست حرف بزنی، فقط نگاه کن و پیام را در سکوت بفرست—می بینمت.

آنها این را حس می کنند. این را می فهمند.

و این لطف تو را جبران می کنند. و شما یکدیگر را کمی شادتر می کنید. و روزتان کمی بهتر خواهد بود. دنیای بهتری برای زندگی خواهید ساخت.

فقط کافی است فرد مقابل خود را ببینی.

او شاید دوست یا همسر تو و یا صندوق دار یک مغازه باشد. آنها را ببین. در آنها ببین.

بگذریم—می بینمت. و به نظر من فوق العاده هستی.

8-27-2014 7-07-55 PM

منبع

17 دیدگاه

  1. ممنون از مطلب و نگارش زیبای شما ،‌ این گونه مطالب که اطلاعاتی راجع به ناخودآگاه و دلایل اصلی عکس‌العمل‌های ما را به همراه دارند ، در دسته مطالب مورد علاقه من هستند ، باز هم ممنون آقای عزیز :)

  2. آرزو میکنم وقتی حواست نیست، یهو سرت رو برگردونی و ببینی یکی که خیلی دوسش داری، داشته با یه فکر مثبت و یه لبخند زیبا بهت نگاه میکرده (:

  3. آقای بابک عزیز افشاری مطلبتون رو دیدم و خوندم. صادقانه بگم جالب بود.
    اینکه در میان اطرافیان و نزدیکانت دیده شوی آن هم عادلانه برای وجود واقعی خودت شاید خیلی خوب باشه،
    اما تشنه دیده شدن، خواستن اینکه همیشه در مرکز توجه اطراف و برای بعضیها مورد توجه تمام دنیا باشی و همه جور ترفند رو استفاده کنی که خودی برتر از اون چه که هستی نشون بدی،این می تونه یه دروغ باشه این یه نقاب مجلل هستش که ما پشتش قایم شدیم. یه چیزی مثل همین شبکه های اجتماعی که شما مثال زدی
    از اون طرف برای بدست آوردن دل هر کسی که با اون در ارتباطی مدام اون رو ببینی و ستایش کنی که اون خوشحال بشه و تو رو ببینه و ستایشت کنه بیشتر از شایستگی واقعی تان،و این یه دور باطله
    به نظر من به جای تمرین کردن برای دیده شدن، تمرین کنیم که چجوری خود واقعی بهتری باشیم و اونوقت اصلاً مهم نیست دیده بشیم

    1. شیرین ترین لحظه های زندگی من هنگامی است که در برابرم پرسشی می بینم و زمانی که پرسشی نباشد، … حتی تصور چنین زمانی هم برایم تحمل ناپذیر است. چیزی شبیه پرسش شما را در لابلای کامنتهای متن اصلی دیدم: “تصور می کنم بیشتر ما می خواهیم طوری دیده شویم که هستیم و همان طور هم تأیید شویم (هه هه هه…) ولی اگر به جایی برسیم که نتوانیم هر دو را داشته باشیم، با یکی از آنها می سازیم. برخی افراد با دیده شدن قانع نمی شوند. آنها خود را فریب می دهند تا توسط دیگران تأیید شوند. در نهایت، معتقدم این کار برخلاف شادی آنان است.” و جواب این کامنت: “نه، مطمئناً فریب شادی نمی آورد، حق با توست. سپاس بابت کامنت!”

  4. دکتر مجیدی عزیز
    لطفا در صورت صلاحدید اطلاع‌رسانی فرمایید که از طریق وبسایت www.mehrabane.ir امکان حمایت مالی از انجمن حمایت از بیماران ALS ایران فراهم شده است.

  5. به نظر من به جای تمرین کردن برای دیده شدن، تمرین کنیم که چجوری خود واقعی بهتری باشیم و اونوقت اصلاً مهم نیست دیده بشیم

    ممنون دکترازمطلبتون … ولی من جمله بالایی رو بیشتر می پسندم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]