درسی از استیو جابز: هرگز در کارهای گروهی کسانی را انتخاب نکنید که به آرمانهای شما اعتقاد ندارند

کار گروهی، رهبری و مدیریت یک گروه اصلا کار سادهای نیست. شما باید گروهی ناهمگن را هماهنگ کنید و متناسب با تواناییهایشان به آنها وظایفی محول کنید، روی آنها نظارت داشته باشید و به صورت متناسب تشویق و تنبیهشان کنید و به مرور زمان عملکرد اعضا را بهبود ببخشید و در جهت منافع گروه قرار بدهید.
اما سعدی میگوید که «درشتی و نرمی به هم در به است.» و این نکتهای است که هیچگاه نباید فراموش کنید!
فیلم جابز را خیلی از شماها حتما دیدهاید، قسمتی از فیلم را شاید بعضیها نشانه رفتارهای عصبی یا تکانهای جابز تلقی کنند، اما اگر خوب دقت کنید و تجربه داشته باشید، این درست عکسلالعملی که گاهی لازم میشود در برابر آدمها سر به هوا، کسانی که همیشه ساز خود را میزنند و در جهت اهداف و آرمانها و رؤیاهای شما حرکت نمیکنند، انجام بدهید.
– جابز: کدوم منو رو بزنم تا بتونم یه فونت دیگه رو انتخاب کنم؟ چندتا فونت رو سیستم عامل قرار دادین؟
– برنامهنویس: این همون چیزیه که میخواستم باهات صحبت کنم
– جابز: من چندین ماهه که میگم باید انواع مختلف فونت ها رو داشته باشیم
– برنامهنویس: هر چیزی که ما صحبت میکنیم فقط تصوراته ولی داشتن فونت زیاد برای ما مهم نیست
– جابز: در حال حاضر هر چیزی برای ما مهمه، اگه بخوایم تصورات لیسا رو به واقعیت بیاریم، باید حسابی کار کنیم و چیز عالیای بسازیم.
– برنامهنویس: آره ولی ما روزهای سختی رو توی خود سیستم عامل سپری میکنیم و معذرت میخوام ولی اضافه کردن فونتهای مختلف این مشکلات رو برطرف نمیکنه.
– جابز: اگه اشتیاق ما رو در خودت نداری و اهمیتی برای تصورات این شرکت قائل نمیشی…
– برنامهنویس: نه ، نه …من فقط متوجه نمیشم …
– جابز: گمشو بیرون!
– برنامهنویس: چی؟
– جابز: آشغالات رو جمع کن و برو. کارت تموم شد!
– برنامهنویس: میخوای اخراجم کنی؟
– جابز: نه ، خیلی وقته اخراجت کردم. چرا هنوز اینجایی؟
– برنامهنویس دوم: استیو ، اون بهترین برنامه نویسمون توی بخش بود.
– جابز: بهترین برنامه نویس ولی برای تصوراتمون اهمیتی قائل نمیشد.
این نوشتهها را هم بخوانید
فوق العاده بود – مخصوصا برای من که عاشق استیوم
www.tech-news.ir
عشق کورت کرده بندهی خدا! هیتلرم موفق بود تو گرفتن قدرت تو آلمان دیلیل نمی شه که هرکاری کرد خوبه یا هر آدم موفق دیگه تو کسب و کار!!! دفاع کورکورانه ار یک شخص اصلن منطقی نیست.
من توهین کردن بلد نیستم !
آقا احسان شما خوبی!
دیالوگ بالا اشتباه محض جابز رو میرسونه!
از یک برنامهنویس نمیشه انتظار داشت کلکسیون فونت محیا کنه! اشتباهش اینه که کاری رو از فرد نادرست خواسته! این یک موضوع پیش پا افتاده در بحث مدیریت هست.
ی.ن.ب!: دوستان طرفدار اپل لطفاً به این دیالوگ استناد نکنند، به شکل بسیار ناشایستی شخصیت و لیاقت جابز رو زیر سوال میبرید!
چقدر رفتار بی ادبانه ای داشت….متاسفم
اگه با نظریات دمینگ (رهبر معنوی مدیریت کیفیت) به این اتفاق نگاه کنیم برخورد جابز در حد فاجعه بوده. دلیل نمیشه که اگه اپل کمپانی موفقی بوده همه کارهاش درست باشه. چنین برخوردی از یک مدیر احساس امنیت شغلی همه کارکنان رو به خطر میندازه و وقتی امنیت از بین بره خلاقیت و کیفیت رو هم با خودش برده…
کاملاً موافقم! چقدر جالب. منم به دمینگ خیلی علاقه دارم. به نوعی ژاپن رو بخاطر نبوغش در کیفیت مثالزدنیش، مدیون دمینگ میدونم (:
دکتر عزیز تو ای بلبشوی سر بریدنها و بی رحمی ها شما دیگه از ادبیات خشن دفاع نکنید که همینجوری هم حالمون بده
خوبی نوشته های دکتر اینه مه همیشه دنبال نکات مثبت و درس گرفتن است، اینجا هم نظر دکتر در مورد درسی که از جابز گرفته بسیار ارزشمنده، البته منظور من دفاع از این پست نیست همیشه همینطور بوده
بینید شاید من این سکانس فیلم را «مصادره به مطلوب» کردم. اما واقعا تجربه شخصی خود من در زندگی این بوده که جایی که حق انتخاب داری و شیفته تغییر و اعمال رؤیاهات هستی، هیچ وقت با کسی همداستان نشو که رؤیاهات رو درک نمیکنه. حالا این نکته را ما میخوایم از جابز یاد بگیریم یا هر کس دیگه.
درک اون سکانس و این رفتار جابز هم نیاز داره که شما بیوگرافی جابز رو کامل خونده باشید و شرایط توسعه سیستم عاملها را در آن زمان بدونید: اینکه چقدر یک سیستم عامل گرافیکی در آن زمان تحول ایجاد کرد و اینکه چقدر رابط گرافیکی از دید جابز مهم بود و به باورش ایجاد تمایز میکرد.
دلیلی که من بخاطرش شراکتم رو با بهترین دوستم بهم زدم
سلام، درباره این مکالمه چیزی نمیتونم بگم چون نه فیلم را دیدم و نه با روحیات آنها آشنا هستم اما با حرف اصلی مطلب موافقم. یه نمونه عملی هم در خود ایران مربوط به پژوهشگاه رویانه:
http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=22324
من باب مثال گفتم.
به نظرم برنامه نویس داشته منطقی حرف میزده، برنامه نویسه داره میگه ما روزای سختیو تو سیستم عامل داریم، وقتی هنوز سیستم عامل درست دولوپ نشده نباید دنبال فونت های مختلف بود. ضمن اینکه برخورد جابز با اون آدم فاجعه بوده، نباید به خودش این حق رو بده که چون مدیر هست به هر نحوی با هر کس صحبت کنه
متاسفانه هنوز هم برنامه نویس ها حکم عمله برای مدیران دارند
و با فشارهای تاحدی حتی غیر منطقی اونا طرف هستند.
فراموش نکنید پای هر اپ زییا یا سایت عالی خون برنامه نویسان جاری گشته است که ما نمیبینیم
از اینکه استیو جابز آدم موفقی بوده و شوک بزرگی به این صنعت داده حرفی نیست.به نظر بنده خاص بودن افرادهمیشه منجر به موفقیت نخواهد شد.خیلی از مسایل دیگر در این امر دخالت دارند. شرایط اجتماعی وضعیت اقتصادی جامعه- طرز تفکر و تعقل افراد مورد مخاطب و و و
کما اینکه در تاریخ میبینید که هنرمندان و انسانهای بزرگی زندگی کردند که در دوران حیات کسی به تفکرات ونتایج کارشون توجه ای نکرد ولی بعد از مرگ پی به اهمیت و ارزش کارشون برده شد. بعیارت دیگر شاید شرایط درآن زمان مهیا نبوده.نکته دیگر که مد نظرم است به آن اشاره کنم بزرگی کار جابز و امثال او نباید سرپوش باشد بر اشتباهات رفتاری و کردار و مدیریتی. ایشون بعنوان مدیردر این داستان مختصر کار درستی انجام نداد و بهترین پاسخ آن برنامه نویس میتوانست این باشد که شما به تخصص من وامثال من نیاز دارید و من هم به انجام کار تخصصی خودم.حال به بهانه کار بزرگی که بعضی از نخبگان انجام میدهند نباید باعث توجیه کارهای اشتباه آنان شود. بنده که سالها در امر مدیریتی کار کردم وبا مدیران گوناگون چه در ایران وچه در خارج کشور کار میکنم نمیتوانم با این داستان به طور کامل نسبت به درستی و یا نادرستی جابز نظر بدهم. نتیجه گیری یک مدیر نسبت به اخراج حتما برآیندی از زمان و حوادث رخ داده شده در محیط کار با کارمند خواهد بود . به هر حال نظریست که بد نیست در این جمع مطرح میشد. موفق باشید.
طرف باید یه ربات استخدام می کرده به جای آدم
انسانهای مختلف افکار متفاوت دارند و تجمیع این افکار باعث دیدن مسائل از زوایای مختلف میشه
متاسفم که همین الان در مورد این پست خیلی ها دارن فکر میکنن که استیو چه کار جذابی کرده و از این دست مسائل
یک زیر دست صرفا یک ماشین نیست که بله قربان گوی محض باشه
دارای فکر و اندیشه است و مطمئنا خیلی مواقع خیلی چیزها رو بهتر از یک مدیر متوجه میشه
چون نتیجه کار از زیر دست اون خارج میشه و به همه زوایا آشناست
متاسفم که عنوان این مطلب درسی از استیو جابز هست
من به هیچ وجه نمیخوام این درس رو یاد بگیرم
کاری که میشد کرد دادن این مسئولیت به شخص دیگه ایی بود و یا شنیدن توضیح شخص
یکی از احمق ترین انسان هائی که دنیا به خودش دیده بود یک کاسب کار صرف با دیدی توسعه طلبانه و عیر انسانی.
من جای برنامه نویس بودم قبل همچین بر خورد غیر حرفه ای خودم استعفامو امضا میکردم کار کردن تو همچین محیطی با همچین نگرش منفی رفتار انسان رو متاثر از خشم و نفرت میکنه
حمابت شما از این ادبیات بعید بود دکتر
فکر کنم به هدف محتوایی این پست و رفتار خود جابز کمتر توجه میشه. چیزی که یکی از کمبودهای جامعه کاری ماست. به عبارات خود جابز دقت کنید: “اگه اشتیاق ما رو در خودت نداری و اهمیتی برای تصورات این شرکت قائل نمیشی…”
اشتیاق و آرمان. دوستان عزیز، حساب کتابها و تکنیکهای برنامه نویسی را خیلی ها بلدن. ولی تفاوت آدمها و کارها از اشتیاق و آرمان شروع میشه. چیزی که جابز خودش داشت و از دیگران هم انتظار داشت. جایز حق داشت و شما هم دکترجان. ممنون
روحش شاد،بزرگ مرد دنیای تکنولوژی.
ممنون از انتخاب این سکانس فوقالعاده. متاسفانه دوستانی که اینجا نظر دادن فقط از روی احساس و کینه ناا معلوم و بی هدف نسبت به اپل این کامنتهای بچگانه رو نوشتند.
میدونید قسمت جالب ماجرا کجاست؟ اینکه تک تک دوستانی ک با اپل حال به هر دلیلی مشکل دارند، عمیقا در دلشان به نبوغ و یکتاییِ اپل و استیو فقید باور دارن :)
از این دیالوگ فقط به یه نتیجه میتوان رسید
جابز به آدم خودبین مغرور بوده که برای ادمای اطرافش هیچ ارزشی قائل نبوده
واقعا متاسفم براش
استیو جابز برام خیلی محترمه
ولی نوشتن این جور متنی باعث میشه خیلی از رییس های بیسواد ایرانی که غالبا دیکتاتور هم هستند، توجیهی برای کارخودشون پیدا کنند.
امیدوارم نظرم منتشر بشه
این داستان نقل شده هم بد نیست دوستان بخوانند تا با این روش مدیریتی جابز بیشتر آشنا شوند.
http://www.applestan.com/archives/38639
این که میفرمایید آدم باید برای رسیدن به رویاهاش سرسخت باشه و کوتاه نیاد کاملا درسته. در عین حال یکی دیگه از ویژگی های رهبری مطلوب توجه به نظرات، عقاید و پیشنهادات تک تک اعضای گروه هست که این باعث ایجاد اعتماد به نفس، احساس با ارزش بودن و ارتقای کار کارمندان میشه.
جابز میتونست نگرانی کارمند رو درک کنه و باهاش راجع به مشکلات اساسی تر سیستم عامل صحبت کنه. و بعد از اون دوباره قضیه فونت رو پیش بکشه. به نحوی که کارمند اینطور سرخورده نشه و برعکس، به حرف رئیسش بیش از پیش اهمیت بده.
و خب اینکه میگین “هرگز کسایی رو انتخاب نکنید که به آرمان های شما اعتقاد ندارند” به نظرم چیزیه که همون اول موقع انتخاب اعضای تیم باید مورد توجه بگیره و آدم کسایی رو انتخاب کنه که باهاش هم عقیده اند. که البته با این تعریف داشتن فونت های متنوع یه “آرمان” نیست.
من مشاور سیستمهای مدیریتی هستم. بنا به تخصصم معتقدم که کار جابز اشتباه محض بوده. بهتره پوزیشنهای بهتری رو برای درس گرفتن انتخاب کنیم. در دنیای مدیریت تا به حال کسی به جابز استناد نکرده.
من یکی از علاقه مندان به جابز هستم ولی پس از مرگش با دیدن فیلمها و خوندن کتابهایی که راجع بهش ساختن رفته رفته علاقه ام بهش کاهش پیدا کرده. من خودم بعید می دونم واقعا استیو همیشه چنین رفتارهایی رو داشته چون در این صورت امکان نداشت کسی در اطرافش باقی می موند. به نظرم این بخشها از زندگی اون صرفا به خاطر متفاوت بودنشون در رسانه ها بزرگنمایی شدن و نمی تونه نشون دهنده سبک مدیربتی اون باشه.
برای ما که حکایت همون شعریه که میگفت:
“باید بکشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد”
بارها شده دغدغه های ذهنی و افکار ناآرام خودم را با دیگران-حتی بهترین دوستانم- در میان گذاشته ام و متاسفانه یا درک نمی کنند و یا اگر درک میکنند، راه حلی ارائه نمی دهند.
به نظر بنده، اینکه یک عده کسی مثل استیو جابز را تحمل کنند (یا مثلا شلدون کوپر را) فقط به این دلیله که یک چیز بزرگی در اون فرد می بینند که بداخلاقی ها و غرولندهای او را قابل تحمل میکنه.
مقایسه کنید با وضعیت اکثر مردم جامعه که چنین کریزمایی ندارند که مردم را شیفته خودشان کنند. برای اکثر ما، کوچکترین ناملایمتی با افراد دور و برمان (حتا بهترین دوستانمان) به منزله ی ترد شدن توسط اونها خواهد بود.
با این وجود، آیا میشود ادعا کرد رفتارهای جابز قابل انجام توسط همه مردم است؟
با مطالعه کتاب زندگینامه جابز، متوجه میشویم که آقای جابز، مدیر و شخصیت چندان مؤدبی نداشته.
دوستان طرفدار اپل هم فکر نمیکنم شیفته ادب ایشان باشند. شرکتی که آقای جابز ساخته و محصولاتی که تولید کرده، آنها را شیفته کرده است.
کاملا مخالم این رفتارم
مخصوصا اگه بهترین برنامه نویس بخش بود … مسلما خیلی از چیزا رو از دست داد
واقعا بهترین روش ممکن رو انجام میداد! بدون تعارف!
دمش گرم