هدی لامار: زن زیبایی که وای فای و شبکههای وایرلس را برایمان به ارمغان آورد

هِدی لامار Hedy Lamarr -اگر زنده بود- امروز صد ساله میشد، شبهنگام وقتی داشتم اخبار را مرور میکردم و عکس این هنرپیشه زیبایی هالیوود در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ دیدم، بدون اینکه خودم بخواهم، یک لحظه تصور کردم که عکس اشتباهی در کنار خبر «فلیپبورد» درج شده است. خب! پیش میآید که در اپلیکیشنهای گردآورنده خبر، گاهی عکس نامتناسبی در کنار خبر، درج میشود.
اما نه! این دفعه خبری از عکس اشتباه نبود و ذهن شرقی من علیرغم این همه سال ممارست نمیخواست قبول کند که یک زن زیبا هم میتواند، مخترعی تأثیرگذار باشد! و این هم از عجایب روزگار است که ما هنوز در لایههای پنهان ذهن خود، این سوگیریهای ناپسند را داریم.
بگذریم! بیایید بیشتر در مورد او بدانیم:
هدویگ کایسلر در نهم نوامبر سال ۱۹۱۴ در وین به دنیا آمد. او کودکی کنجکاو بود و پدرش -امیل- هم این میل و شوق او برای فناوری را تشویق میکرد.
در همان نوجوانی، لامار حرفه هنرپیشگی سینما را در اروپا شروع کرد. در ۱۹ سالگی او با فردریک مندل ازدواج کرد. همسر خانم لامار، یک تولید کننده مهمات و جنگافزار بود و خوی تصاحبگر و کنترلی که میخواست روی همه چیز اعمال کند و در خانه هم روا بدارد، مورد پسند لامار جوان نبود. همسرش او را وادار میکرد در نشستهایی که او با مشتریهایش داشت و در مورد فناوری نظامی بحث میکرد، شرکت کند.
سرانجام لامار از مندل جدا شد و نخست به پاریس و سپس به لندن رفت و در آنجا با یک نام هنری جدید، پایش به هالیوود باز شد. در این مدت البته شوق او به دانش پابرجا بود و بیشتر وقت آزادش را صرف سرگرمیاش یعنی «اختراع» میکرد.
در روزهای نخستین جنگ جهانی دوم، خانم لامار به بزرگترین دستاورد علمیاش رسید، او به همراه شخصی به نام جورج آنتیل، روشی برای جلوگیری از مزاحمت رادیویی و داخل در امواج کنترلکننده اژدرها پیدا کرد.
اگر به یاد داشته باشید، دیروز در «یک پزشک» برایتان نوشتم که آلمانها هم فناوری کنترل اژدر با امواج رادیوی داشتند و خلبانهای هواپیمای نیروی هوایی آلمان میتوانستند با یک جوی استیک، بمبها و اژدرها را هدایت کنند. منتها مشکلی که آلمانها داشتند این بود که با مزاحمت رادیویی و تداخل با امواج رادیویی میشد باعث خطا رفتن بمبها و اژدرها شد.
جالب است بدانید که در همین زمان، همسر سابق خانم لامار با آلمان همکاری میکرد. سابقه حضور خانم لامار در همایشهایی که شوهرش در مورد فناوری نظامی برگزار میکرد، باعث شده بود که او زمینه ذهنی در مورد فناوری کنترل اژدرها داشته باشد.
اما شیوه کنترل اژدری که لامار و آنتیل، ابداع کرده بودند، جالب بود. آنتیل در آن زمان سیستمی برای نواخت خودکار پیانو درست کرده بود. با تغییراتی در این فناوری، آنها راهی برای کنترل اژدرها با ردیفی از ۸۸ فرکانس مختلف(به تعداد کلیدها پیانو) یافتند.
فناوری که این دو ابداع کرده بودندFHSS نام داشت که مخفف Frequency-hopping spread spectrum است و به این معنی است که بیاییم به گیرنده و فرستنده امواج رادیویی یک ردیف تصادفی از کانالهای فرکانسی معرفی کنیم، بعد بر اساس همین ردیف، امواج به تناوب در فرکانسهای معرفیشده ارسال شوند. از آنجا که امواج فقط در یک فرکانس صادر نمیشوند، امکان مزاحمت رادیویی و تداخل وجود نخواهد داشت.
به این ترتیب کشتیها میتوانستند اژدرها را بدون مزاحمت سیگنالی آلمانها، شلیک کنند.
در ژوئن سال ۱۹۴۱، لامار و آنتیل، پتنت خود را تحت عنوان سیستم ارتباطی مخفی، ثبت کردند. اما در آن زمان نیروی دریایی آمریکا به اشتباه تصور کرد که این فناوری بیش از حد پیچیده است و دنبالش نکرد!
در دهه ۱۹۶۰، نیروی دریایی آمریکا، بار دیگر متوجه پتنت شد و بر اساس آن فناوریهای تازهای را توسعه داد، اما در این زمان اعتبار پتنت به سر رسیده بود، بنابراین لامار و آنتیل، هیچ پولی دریافت نکردند!
نسخههایی از همین فناوری طیف گسترده ارتباطی، بعدها برای توسعه GPS استفاده شد و بعدها از همین فناوری برای توسعه شبکههای وایرلس و شبکههای تلفن موبایل بهرهبرداری شد. بدون این فناوری گوشیهای موبایل نمی توانستند بدون تداخل فرکانسی با هم با دکلهای مخابراتی ارتباط برقرار کنند. باز هم بر همین پایه بود که ایجاد فناوری وای فای و بلوتوث ممکن شد.
شش دهه طول کشید تا لامار و آنتیل به عنوان مخترعان سیستم مخابراتی وایرلس به رسمیت شناخته شوند.
در ۸۳ سالگی، در سال ۱۹۹۸، به خانم لامار جایزه بنیاد آزادی پیشگامان ارتباط اهدا شد. وی دو سال بعد فوت کرد.
در ابتدای سال میلادی جاری، نام لامار و آنتیل در تالار مشاهیر مخترع، ثبت شد.
در مورد خانم لامار، کتب ارزشمندی توسط ریچارد رودس نوشته شده است. (لینک کتاب در سایت آمازون)
از بعد سینمایی هم باید فیلمهای این هنرپیشه که زمانی زییاروترین زن اروپا شناخته میشد را بازبینی کرد.
خاطرهانگیزترین حضور وی در سینما ، ایفای نقش دلیله در فیلم حماسی سامسون و دلیله اثر کارگردان شهیر سینما سیسیل ب دومیل بود که او توانست با ایفای نقش یک زن بسیار زیبا، فریبنده و اغواگر که قهرمان شکست ناپذیر فیلم را به تباهی می کشاند هنر خود در عرصه بازیگری را به منصه ظهور گذارد.
پنج فیلم برگزیده او:
Tortilla Flat
تورتیا فِلت (ویکتور فلمینگ، ۱۹۴۲) دولورس رامیرز
بر اساس رمانی از جان استینبک، نمونه تمام عیار سینمای فلمینگ و بهترین اثر او، بعد از بربادرفته. فیلمی سرشار از روح، خلاقیت و طنز با بازیهای خارقالعادهای از اسپنسر تریسی، جان گارفیلد، فرانک مورگان و البته هدی لامار در آغاز راه بازیگریاش است.
Experiment Perilous
تجربه خطرناک (ژاک تورنر، ۱۹۴۴) آلیدا بِدِرو
فیلمی که کریس فوجیوارا «قلب دنیای تورنر» و یکی از «زیباترین و شخصیترین فیلمهای او که متأسفانه قدرندیده مانده» میخواند. لامار با این نقش به گروهی از ستارههای سینما در دهه چهل میپیوندد که تصویرگر خروج زنان از دنیای ویکتوریایی و پاگذاشتن آنها به عصر مدرن بود، خروجی که معمولاً با وحشت، کشمکش و درد جسمی و روحی همراه است (اینگرید برگمن و چراغ گاز، جون فونتین و ربکا).
The Strange Woman
زن عجیب (ادگار اولمر، ۱۹۴۶) جنی هِیگر
داستان زنی که از بیغولههای پایین شهر به خانههای اعیانی بالای شهر راه پیدا میکند را هم میتوان مثل یک ملودرام روایت کرد (که نمونههایش در دهه ۱۹۳۰ فراوانند) و هم مثل این فیلم، در قالب یک نوآر که در اواخر قرن نوزدهم میگذرد. نقش لامار، همچون تجربۀ خطرناک، تصویری از تلاش زن ویکتوریایی برای بیرون آمدن از محبس دنیای پدرسالار است.
Dishonored Lady
بانوی رسوا (رابرت استیونسن، ۱۹۴۷) مادلین دِیمیِن
استعارهای از زندگی خود لامار که ثروت و مکنت را به خاطر هنر و علم رها میکند. فیلم متوسطی با حضوری موثر از ستارهای که بعد تازهای به شخصیت زنِ قوی و مستقل میدهد.
A Lady Without Passport
بانویی بدون پاسپورت (جوزف اچ لوییس، ۱۹۵۰) ماریان لورِس
یکی از مانیفستهی سینمایی نابغۀ هنوز ناشناخته سینما، لوییس و آخرین فیلمِ نوآر لامار در نقش زنی که میخواهد غیرقانونی، و به هرقیمتی، از هاوانا به آمریکا برود. لامار را برای آخرین بار در مقام زن تنها و تکرو تصویر میبینیم و شیفتگی جان هودیاک به او یکی از باورکردنیترین رومانسهای دنیای سیاه نوآر است.
جناب آقای مجیدی عزیز
با سلام
ممنون به خاطر این مطلب زیبا، همیشه فیلم سامسون و دلیله رو نگاه میکردم و به ذهنم هم خطور نمی کرد که این هنرپیشه زیبارو، مخترع یکی از کاربردی ترین روش های ارتباطی باشد.
چقدر زیبا بوده ایول به این شیر زن
“ذهن شرقی من علیرغم این همه سال ممارست نمیخواست قبول کند که یک زن زیبا هم میتواند، مخترعی تأثیرگذار باشد! و این هم از عجایب روزگار است که ما هنوز در لایههای پنهان ذهن خود، این سوگیریهای ناپسند را داریم.”
خودت رو سرزنش نکن چون تقریبا درست فکر می کنی. البته تفکر استریوتایپیکال خوب نیست ولی چه بخواهیم و چه نخواهیم معمولا درسته. در مورد این شخص هم اگر بیشتر تحقیق کنی متوجه میشی که حقیقت اونطور که رسانه ها نشون میدن نیست. اونها علاقه خاصی به بزرگنمایی موارد این چنینی دارند: “زندگی و اختراعات مهم هدی لامار، زیباترین زن جهان”
زیبایی اتفاقیه و به صورت تصادفی ژن های که از پدر و مادر به ارث رسیده قرار می گیرن حالا چه ربطی به سوادش که اکتسابیه داره؟
جمله ای که در ابتدا نوشته اید واقعن تعجب برانگیز و کمی دور از انتظار خواننده ی وبلاگ است. مثل این که بگویی: من نژادپرستم ولی مهم نیست چون این مساله برای یک ذهن شرقی کاملن طبیعی ست.
ضمن این که: این تصور شاید تنها مربوط به ذهن شخص شما باشد و تعمیم آن به “شرقی” بودن درست نیست.
به نظر میرسه اگر با خواننده اگر صادق نباشی، بیشتر مورد پسند بعضی قرار میگیره. نه! من دلیلی برای صادق نبودن و تظاهر نمیبینم و فکر میکنم از بس در عالم آفلاین مجبور به تظاهر هستیم، بهتر است در محیط آنلاین با خودمان صادق باشیم.
پاسختان عالیتر از متنتان بود
امثال این خواننده وبلاگ ! واقعا ملال آورند…
صادق بودن و تظاهر نکردن ورای ترویج و تایید تفکر مردسالارانه ست.
این متن به گونه ای نوشته شده که خواننده را به تایید این که زن (حالا ورای نوع چهره و فرم آراستگی) قادر به انجام یک کار انقلابی نیست تشویق می کند.
چیزی که از زندگی این زن به من منتقل می شود قبل از همه چیز هوش سرشار و موفقیت متداوم ایشان است. تاکید ابتدایی و مرکزیت دادن به تعجب شما از چهره ی ایشان، بیش تر زن ستیزی است تا صداقت.
ما مردان دیگر عادت کرده ایم به تلاش زنان برای رمزگشایی “مرد سالاری” و “زن ستیزی” از هر جمله ای که به زبان می آوریم و هر عملی که انجام می دهیم.
بد نیست وقتی دنیا رو همیشه تیره می بینیم شک کنیم شاید عینکی که به چشم زده ایم تیره باشد.
ما زنان هم عادت کرده ایم که در برابر هر ابراز وجود و موفقیتی مورد حمله از سوی مردان قرار خواهیم گرفت.
دنیا را تیره دیدن لزومن به معنی داشتن عینک تیره نیست. شاید دنیا واقعن برای زنان تیره تر از آن چه شما می پندارید باشد.
سلام
من تعجب می کنم،علیرغم توضیح خوب دوستان این موضوع ختم به خیر نشد و منظور نگارنده هم درست فهمیده نشد و این موضوع در راستای ترویج و اشاعه تفکر مرد سالارانه! انگاشته شد.
تفکر مردسالارانه این است که شما فکر کنید به عنوان یک مرد بهتر از یک زن منظور نگارنده را درک می کنید!
از صمیم قلب از فمنیست و تفکر امثال شما بدم میاد …. گوییی از آن طرف پشت بام افتاده اید …
استاد خانمی داشتم که فمنیست افراتی بود مانند شما … که در یک درس گروهی به عمدا نمره مرا کم و هم گروهی مرا زیاد داده بود … که حق زنها را بستاند و از این جور چیزا … نتیجه ؟ …. منی که برابری و عدالت و غیره را قبول داشتم کاملا زد زن شده بودم … جوری که میخواستم برتری تاریخی مرد ها را ثابت کنم … که در قرون حاضر دیگر این برتری وجود ندارد … البته کمی بعد کینه ها خوابید و باز جو عادی شد …
خلاصه رفتار تهاجمی و دشمنی موجب تهاجم و دشمنی میشود …
شما هم بدانید و آگاه باشید در این مملکت که تبعبض ها فراوان وجود دارد چه حوضه قومی چه جنسی و غیره .. با این کارتان نه تنها به وجهه فمنیست کمک نمیکنید بلکه شاید فقط شاید نتیجه معکوس بدهد …
…
در ثانی .. پارادایم ها معمولا سوای بحث جنسی در بحث های دیگر هم وجود دارد و ذهن ما از هر گروهک اجتماعی یک سری صفات خاص در ذهن دارد و یک سری صفات ندارد … در مثال ها یم تماما از مرد استفاده میکنم که برای شما که متعصب فمنسیت هستی ملموس کنم ..
پارادایم شما از یک حاجی بازاری چیست ..؟
یا از یک لات چاله میدانی … ؟
این که ببینی لاتی با سبیل و غیره نشسته باشد و بگوید بونژو سینیور و فرانسوی صحبت کند برایتان قاعداتا باید عجیب باشد … کما اینکه پارادایم یک دکترای فلسفه این نیست که بگوید داش مشتی چطوری .. بزن قدش ما بیشتر !!!
قشر خواننده و بازیگر ( در اینجا مرد ) .. یک سری صفاتی دارند که پارادایم ذهنی ما آنها را به گونه ای تصور میکند .. و مخترع بودن هم معمولا با آن جور نیست .. شما فکر کن مثلا جای ایشون یک اقا بود … شما قیافه یک هنر پیشه کلاسیک میبینی چه به یادت میآید ؟ اصلا بیاییم قرن ۲۱ مطمئننا جایی بخوانی برد پیت یک آلبوم موسیقی داده بیرون .. خب برایت قابل باور هست .. چون در پارادایم یک بازیگر معروف اینکه خوانندگی کند تعریف شده … خبر را میخوانی و تعجب هم نمیکنی …. حالا جایی بخوانی که برد پیت رفته و برنانه نویسی یاد گرفته و نه یک اپ ساده موبایل بلکه برنامه ای تخصصی برای شبیه سازی حرکت سیالات نوشته !!! مطمئننا کمی جا خوردن و تعجب خواهی داشت …
کما اینکه اگر این خانوم یک آدم امروزی بود .. و هنر پیشه هم نبود خیلی راحت تر و قابل باور تر بود چرا که در دنیای اروپا آن زمان هم میانگین سواد کمتر از امروز بود ..
در هر صورت …
این هم یادتان باشد که در جامعه هایی که برابری کمتری وجود دارد مانند اروپا همین چندین سال پیش اصولا محدودیت های زیادی برای زن (حالا ورای نوع چهره و فرم آراستگی) وجود داشت … و آنها خیلی سخت قادر به انجام یک کار انقلابی بودند … پس دیدن کار انقلابی از آنها کمی عجیب است …
یا … الان در دوره سرعت و زندگی ماشینی اصولا کمتر کسی حوصله انجام دادن کارهایی را دارد که در زمان گذشته امری بدیهی بود …
یا … اصولا بچه ها به دلیل بدن کوچکتر قدرت کمتری از بزرگسالان دارند … اینکه ببینی یک بچه زیر ۱۰ سال دارد وزنه ۱۰۰ کیلویی بلند میکند اصولا تهجب دارد .. پارادایم ما از یک کودک بازی کردن و کارهای بچه گانه است نه وزنه برداری .. و اینکه کودکی کامنت بگذارد که : آهای آدم بزرگا چرا ما بچه ها را اینگونه میبینی که قادر به بلند کردن ۱۰۰ کیلو نیستیم !!!
فمنیست افراتی !
زد زن !
حوضه قومی !
راستی پارادایم شما از خودتون چیه ؟؟؟؟ 😉
درود بر شما
آقای مجیدی نوشتن : و ذهن شرقی من علیرغم این همه سال ممارست نمیخواست قبول کند که یک زن زیبا هم میتواند، مخترعی تأثیرگذار باشد!
فکر می کنم نه تنها شرقی ها اینطور فکر می کنند بلکه غالب مردم دنیا دیدگاه چنین دیدگاهی به زنان زیبا دارند. زیرا ما بندرت شاهد حضور زنان ، آن هم زنان زیبا در عرصه فناوری و علم بوده ایم. واقعیت موجود و رسانه ها اغلب زنان زیبا را موجودی جذاب سکسی و … نشان داده اند. شاید این موضوع در شرق بیشتر به چشم بخورد ولی در غرب هم که سالهاست جنسیت کمتر بر انسانیت تاثیر سوء خود را نشان می دهد وجود دارد.
انتظار من به عنوان یک زن (موفق) از نویسنده ی این وبلاگ پربیننده این است که به مبارزه با این تفکر بپردازد نه این که به بدیهی سازی مساله بپردازد.
شما مادران نسل بعدی مردان هستید، از پسران خودتون شروع کنید.
و جالبتر اینکه آقای مجیدی ارزشگذاری هم کردن و نوشتن «ناپسند»؛ که اگه نبود اونوقت شاید میشد گفت زنسنیزی.
وای به حال مردان نسل بعدی! لابد همشون مردستیز از آب در میان.
ما (زنان) قبل از مادران نسل بعد بودن انسان هستیم و حق حیات، پیشرفت و شادی داریم!
امثال شما ستیزه جوی متعصب هستید که متاسفانه با این تعصب نه تنها فرایند طبیعی رو به جلو را معکوس می کنید، بلکه با این تعصب های بی مورد.. هیچ دستاوردی نخواهید داشت
اتفاقن بزرگ ترین دستاورد امثال ما به لرزه درآوردن امثال شماست. چون به هیچ وجه صحنه از حضور ما خالی نخواهد شد!
من فکر می کنم نویسنده قصدش فقط اشاره به واقعیت ذهنی حاکم بر جامعه شرقی ( بخصوص ایران ) بوده و قصد نداشته چنین دیدگاهی را بررسی و نقد کند. از این جهت هم درست می فرمایید . شاید بهتر بود که در پرانتز اشاره ای به این موضوع می شد تا این امر بدیهی تلقی نشود. فکر می کنم خیلی از آقایان حاضر در این بحث با دیدگاه شما مبنی بر نظام مردسالانه تاریخی بشر و ظلم و فرصتی که در این بین به زنان شده موافق باشند.
متاسفانه نظراتی که از تعدادی از بانوان شاهد هستیم باعث میشه برخی از مردانی که مثل نویسنده محترم و اکثریت خوانندگان این سایت به برابری زن و مرد اعتقاد دارند دچار تردید شوند که آیا حرکتهایی که تحت عنوان فمینیسم یا توانمند سازی زنان در جریانه واقعا به دنبال برابری هستند و یا در کشور ما هم در صورت بهتر شدن اوضاع اجتماعی مثل کشورهای پیشرفته غربی در سالهای آینده شاهد تبدیل شدن مردستیزی به یک ارزش و هنجار اجتماعی خواهیم بود.
به خانم سمیه:
برداشت من از “ذهن شرقی” که آقای مجیدی مطرح کردند با شما زمین تا آسمان متفاوت بود. به عنوان یک زن قبول دارم که خیلی از حقوق زنان در جامعه نادیده گرفته شده ولی به نظرم مطرح کردن اینگونه بحث های جنسیتی در چنین متنی که هیچ ربطی به این بحث نداره و مقصود نویسنده به طرز واضحی خلاف برداشت شما رو می رسونه اصلا مناسب نیست و حتی اثر معکوس داره.
خانم سمیه! شاید بهتر باشه گاهی ما زنها عینک بدبینی رو از روی چشممون برداریم و هر چیزی رو زن ستیزی نبینیم و هر حرفی رو تضییع حقوق زن نشنویم!
پریسا:
شما اگر تصور می کنید که عینک بدبینی دارید اون رو بردارید!
من به روش خودم عمل می کنم. هر جا ببینم که به زن داره نگاه از بالا به پایین میشه، در موردش صحبت می کنم.
غیر از اینکه بکم برای امثال خانم سمیه بسیار متاسفم مطلب دیکه ای نمی تونم بکم
خیلی تلاش کردم نکم و به دکتر هم بابت صبرش که جیزی نکفت حسودی ام شد ولی نتونستم نکم
خانم سمیه ای کاش قبل از داد و فریاد کردن و احساس شجاعت کردن به خاطر داد و فریادت کمی انسانس هم نکاه می کردی نه فقط زن و مرد…
دوستان وقت گوهر ذی قیمتی ایه تجربه خوبی بود که در آینده به جای پاسخ و وقت گذاشتن برای امثال سمیه ،موضوعات دیگری رو دنبال کنیم .با تشکر از همه
نمیشناسمش اما با پیشداوری میگم نقشش در این مورد نمیتونه زیاد پررنگ باشه وبیشتر تبلیغات بنظر میرسه
من هم فکر میکنم شریکش در این اختراع اگر بیشتر نقش نداشته باشد مطمئنا کمتر نیسد ..
اما وقتی شما یک رسانه باشی .. این خبر که فلان مرد که هنر پیشه نبود فلان چیزو اختراع کرد …. خیلی کمتر مخاطب دارد تا دیدن یک هنر پیشه …
کما اینکه اگر امروز فلان دکتر ای فیزیک اگر اختراعی را هم کرده باشد کمتر رسانه ای میشود تا اختراع کردن یک وسیله توسط تام کروز !!! ( مثال مرد زدم که جنسی نشود )
شما یک روزنامه ببین نوشته تام کروز امروز فلان اختراع را کرد .. سریع میری میخریش …
حالا اگر خبر از ان دکتر بود .. میگویی خب طرف دکترای فیزیک هست و اختراعی هم که کرده با توجه به پیشه اش امری طبیعیست … بروم خبر بعدی !
در ویکی پدیا به اختراعش مفصل اشاره شده و اغراقی هم نیست در مورد ذهن شرقی خوشحالم یک نفر افکارش رو صادقانه بیان کرد
http://www.wikiwand.com/en/Hedy_Lamarr#/Frequency-hopping_spread-spectrum_invention
ذهن شرقی رو خوب اومدی دکتر:))
واقعا بهش نمیاد مخترع باشه 😮
روحش شاد که چنین کار بزرگی برای بشر کرد
در مورد عموم زنها میدونستم این تفکری که اشاره کردید هست ولی فکر نمیکردم زیبایی اون شخص این تفکر رو تشدید کنه!
مردها به صادق بودن ادامه بدند ، چه حقیقت ها کشف بشه برای امثال ساده اندیشی مثل من!
aalis mersi
تعریف زیبایی از تصورات ما رو با ترکیب دو کلمه بیان کردی”ذهن شرقی” ترکیبی زیبا و پرمعنا و با تمام توان میگویم که کاملا صحیح و درست هست با همه تلاشی که برای روشنفکری و بینش صحیح داریم برخی اوقات همچنان در پستوی افکار و فرهنگ نهادینه شده ما این نگاه ها هست و نمیشود پنهان کرد .
و ممنون از صداقتتون تو بیان این کلمه
اتفاقا الان در این دوره که فعالیت زنان زیاد شده … برای یک ذهن شرقی هم آنجور ها که فکر میکنید این تفکر وجود ندارد …
اگر این خانوم تو همین دوره بودند و بازیگر هم نبودند .. مطمئنا خیلی عادی بودند برای ذهن های شرقی ما ..
کما اینکه اینهمه خبر دیگر در همین سایت از خیلی زنان بزرگ دیگر هم هست که اتفاقا زیبا هم هستند و برای ما هم امری عادی هستند …
میتوانید آرشیو را ببینید …
یا اصلا خودتان ! اگر امروزه زنی موفق را ببینید امری عادی هست .. اما آیا برایتان دیدن هنرپیشه مرد موفق که مخترع هم باشد امری عادی هست ؟ دیدن بحث فلسفی در یک سایت زرد ؟ دیدن یک زن باسواد در دوره قاجاد ؟ دیدن یک زن تو سری خور بدبخت مرد زلیل شبیه زنان دوره قاجار به عنوان همسر یک آمریکایی امروزی که کار آکادمیک میکند و وضع مالی خوبی دارد ؟ دیدن یکی که در کشوری افریقایی با اقتصادی ناسالم بتواند کمپانی مانند اپل راه بیندازد .. تصور شخص استیو جابر که الان تو کشور اصلی اش بود و همین شرکت اپل را آنجا داشت !!! یا تصور اینکه گروهی مانند داعش در بستر فرهنگی سویس شکل بگیرد ؟
این یک ویژگی انسانی هست که یک پدیده های دور و برش را
گوره بندی میکند و بر اساس یک سری مشخصات عمومی که هر پدیده دارد آنها را طبقه بندی میکند .. تاثیر شرقی یا غربی بودن هم در آن کم هست …
اگر اینگونه نبود ودیو گنک استایل کمتر بیننده میداشد چون برای یک غربی پارادایم اینکه یک سیاه پوست رپر آهنگ مشابه بخواند وجود دارد نه یک کره ای ….
ذهن شرقی
هنگام خواندن مطلب ، در پس ذهنم بود که در کامنت بنویسم مقدمه را دوست داشتم ؛ و ادامه مطلب رو با شوق خاصی دنبال کردم . حالا نمیدونم برا همزادپنداری بود یا اطمینان به خلوص مطلب بابت صداقت نگارنده یا چی
طبق معمول متنهای شما آدم رو به فکر فرو میبره، خیلی برام پیش اومده زمانی رو که صرف خوندن پستهای شما میکنم نقش مدینه فاضله به ذهنم متواتر میشه و آرزو میکنم ای کاش جای دنیای مجازی و واقعی عوض میشد. ممنون بابت این متن قشنگ و صداقت شما.
با تشکر از پست اما:
تیتر خیلی اغراقآمیزه … چون اولا اصل ماجرا خیلی این طوری نبوده (که حالا آن بماند …) و ثانیا حتی فناوری نسبت داده شده، آن قدر پایه ای نیست که کل شبکه های وایرلس رو مدیونش بدونیم (در اصل بیشتر کاربرد نظامی داره)
این مساله رو اغلب رسانهایها و برای جذاب کردنش این طور بازتاب میدن
این هم یک دلیل دیگر که ثابت می کند افراد موفق، فقط شانس می آورند … (مطلبش را پند وقت پیش شما گذاشته بودید، در مورد ۱۰۰۰۰ ساعت کار و…)
دوستان لطفاخودتونو اذیت نکنید این سمیه خانم .. یا خودشو زده به اون راه .جمله اقای مجیدی رو باید با طلا بنویسند وقاب کنند.حتی اروپایی ها هم هنوز از این تفکر رنج میبرندواقای مجیدی صادقانه گفته اند .وچه زیبا.
سلام.
چقدر جالب بود این مطلب …
نمی دونستم …
و چقدر خوبه که زیبایی به همانگونه که در ظاهر وجود داره در ذهن هم وجود داشته باشه.
ممنون بخاطر تمام مطالب خوبی که به اشتراک می گذارید.
وقتی این مطلب رو می خونم و بعدش میام سراغ کامنتها ( نظر خوانندگان و خودم رو می خونم ) وبعد سراغ متنهای دیگه و نطرات دیگه در همین سایت و سایر سایتها رو به یاد میارم متوجه می شم چقدر کامنتها به حاشیه ها کشیده می شن و اصل آنچه که نوینده منظورش بوده فراموش میشه. فکر می کنم آقای مجیدی می خواست بگه : ببینید. خیلی وقت پیش. اون موقع هایی که جامعه و بخصوض زنها محدودیتهایی داشتن یه زن بازیگر ( یا اصلا فرق نمی کنه بقول پژمان طیبی در همین متن مثلا آقای براد پیت که بازیگر هستند ) و از این دو انتظار نمی ره که مخترع یا … باشند چنین کاری کرده. همین تمام شد.
اصل کامنت اینه که نظرتو درباره اصل مطلب بگی حالا من بیام اینجا بیام ربطش بدم به دین. فرهنگ و شرقی یودن غربی بودن فکر نمی کنم مناسب باشه.
موضوع خوبی بود نظرات دوستان نیز بسیار بهتر همین تکثر ایده هاست که من رو جذب ۱ پزشک میکنه من هم که شغلم جوری ایجاب میکنه که باید مرتب اخبار دنیای مد و فشن رو دنبال کنم واقعا از استفاده ابزاری از بانوان در رنج هستم دوست داشتم جناب مجیدی به این مسئله نیز بپردازند
ممنون دکتر
لطفا اطلاعات اشتباه به مردم ندید.مخترع وای فای یه دکتر مصریه به اسم حاتم زغلول است دآخه کجای قیافه این بازیگر هالیوودی بهش میاد مخترع باشه
این مخترع مصری از ایده انتقال جریان رادیویی ایشون استفاده کرده وگرنه مخترع وای فای نیست.
خدا خیرسان بده این بانوی بزرگوار را
اگر وای فای نبود باید همه جا سیم رد میشد
سمیه عزیزم
از این نوع دیدگاه آشفته نشو.مدتی هست بعنوان محقق ایرانی در دوره دکترا در اروپا روی پروژه ای کار میکنم که افتخارش نصیب من شده.افتخاری بعنوان اولین نفر آنهم ایرانی آنهم با موضوعی سنگین در زمینه فلسفه دین و گفتگوی ادیان.بنیانگذاری نوع جدیدی از تحقیق تطبیقی تلفیقی ازدین شناسی در حوزه ادبیات و فرهنگ رو با وجود سنگینی کار به دوش میکشم.تا نام ایران و ایرانی رو به سهم خودم پرآوازه کنم.خداروشکر از جمال ظاهری هم بهره مندم تا حدی که در ایران و حتی اینجا مورد توجه قرارمیگیرم.ولی هدف من رسیدن به تایید مردان نیست.زنها و مردها شاید در تفکر ایران و برخی کشورها نابرابر باشند ولی وقتی خوب دقت میکنید تمام این کشورها دچار عقب ماندگی تربیتی هستند.دوستان به عمل کار برآید به سخندانی نیست!مردی و مردانگی در کشور ما به خلاف تعبیر شده.که نیاز به تفکر اصلاحی داره.درواقع شخص بنده نیازی به تعریف و یا تایید مردان ندارم.درحالیکه جایگاه اجتماعی و علمی خودم(البته قبل از ازدواج) رو بعنوان یک زن ایرانی و همسر یک مرد مهربان بدست اوردم.اصولا مرد اصیل! فارغ از نگاههای سخیف درکنار زن قرارمیگیره.بنده در ایران بدلیل زن بودن در نظام حقوقی مانند برده بودم.
آقایون سهم شما از بلندکردن نام سرزمینتان ایران چه بود؟
بدون شک یکی از افراد موفق تاریخ سینما است.
این خانم فیزیکدان و ریاضیدان بود اونم بدون هیچ مدرک دانشگاهی و کاملا خود آموز.
واقعا زیبا است.