چگونه به خودمان باور داشته باشیم؟
فرانک مجیدی: چیزی در زندگیمان کم است. خیلی وقتها به این حس میرسیم. همهی چیزهایی را که آرزوی دیگران است، داریم اما خوشحالمان نمیکند. دنبال «آن» هستیم که نیست، ولی خودمان هم نمیدانیم دقیقاً چه؟ تا بهحال فکر کردهایم این آن، ممکن است «باور به خود» باشد؟
ممکن است نقشی را که فکر میکنیم مناسبمان است، نصیبمان نشده باشد، نتوانیم تجارت خودمان را شروع کنیم، و اینها فقط یک دلیل داشتهباشد: من که نمیتوانم! اینطور، سراغ عادات هم نخواهیم رفت، چرا که نظمی در زندگی ما تعریف نشدهاست. در چنین شزایطی، یافتن دوستان جدید برای مان دشوار خواهد بود و در محل کار هم احساس راحتی و تعلق نمیکنیم. به جایی میرسیم که اصلاً دلمان نمیخواهد از منطقهی امنی که برای خودمان ساختهایم، خارج شویم. همهی این محدودیتها و احساسات بد، میتواند یک دلیل داشتهباشد: باور نداریم که میتوانیم!
رهایی کامل دربارهی تردید در خود و تواناییهایمان، البته هرگز بهطور کامل ما را رها نخواهد کرد، اما میتوانیم باورمان را به خود بیش از پیش کنیم. البته افزودن باورمندی مان به خود، نمیتواند جلوی شکستهای آتی را بگیرد. شکست، بخشی از زندگی است که پیش خواهد آمد و شاید کم هم نباشد. ولی طبیعی است و چیزی نیست که فقط ما با آن مواجه باشیم!
نکته اینجاست که باید بپذیریم در تلاش کردن و شکست خوردن، چیزی ناامیدکننده و بد وجود ندارد. پذیرش این نکته وقتی آسانتر میشود که از خیال «کامل بودن» خارج شویم. قبول کنیم هر فردی را که میشناسیم، قرار نیست شیفتهی ما باشد. هر راهی که میرویم، بالاخره انتقادات و قضاوتهایی با خود به همراه دارد.
شکست، کامل نبودن، اشتباه کردن، عدم موافقت دیگران با نظرات ما، پذیرفته نشدن در برخی زمانها و جمعها واقعاً نکتهای منفی دربارهی ما نیست. اگر نیک بنگریم، خیری هم در آن نهفته است.
نکتهی مثبت شکست، در چیست؟ این تنها راهی است که ما واقعاً چیزی میآموزیم. مثلاً یک مبحث ریاضی میخوانیم، تا زمانی که روش تازهای را که آموختهایم امتحان نکنیم، نخواهیم دانست که کجای آن مبحث را خوب متوجه نشدهایم. بهترین راه آموختن چیزی، مطالعهی بیشتر دربارهی آن، امتحان کردنش، اشتباه کردن و آموختن بیشتر دربارهاش است.
نکتهی مثبت اشتباهات در چیست؟ میتوان به آن مانند بخشهایی کوچک از بازخورد لازم برای رشد و آموختن، نگریست.
نکتهی مثبت نفی شدن در چیست؟ این نشان میدهد که ما سوای قانون پذیرفتهشدهی اجتماعی رشد کردهایم. بهترین نمونههای افراد مؤثر در تاریخ، هرگز در جامعهی خود پذیرفتهشده نبودند. افراد بزرگی مانند پیامبران، سقراط، مارتین لوترکینگ یا گاندی را در نظر بگیریم. چیزهایی که از آزمودنشان وحشت داریم و واقعاً هم رسیدن به آنها خواستنی است، تنها زمانی به دست میایند که دربارهشان بیاموزیم و برای داشتنشان بسیار تلاش کنیم و ترس از نرسیدن به آنها را کنار بگذاریم.
وقتی معنای این سخن را بهخوبی دریافتیم، که البته لازم است بهخاطرش تمرین کنیم، میتوانیم با عواملی که ما را عقب نگاه میدارند، روبرو شویم و کنارشان بگذاریم. شاید بهتر باشد در این زمینهها تمرین کنیم:
– احساس ناراحتی را کنار بگذاریم. تعریفمان از حس اذیت شدن و ناراحتی باید تغییراتی کند.
– خودمان را راحت از جمعی که نمیپذیرندمان، کنار بگذاریم و خود را با فکر این عدم پذیرفته شدن، آزار ندهیم.
– روی کاری که میخواهیم انجام دهیم، تمرکز کنیم. و صدای درونی را که حرف از هدم توانایی ما میزند و می خواهد ما را حقب نگاه دارد، نشنیده بگیریم.
– تمرکزمان را روی ان کار بیشتر کنیم، و یاد بگیریم که به خودمان اعتماد داشتهباشیم.
– در موقعیتهایی قرار بگیریم که برایمان تازگی دارند، و با آن کنار بیاییم.
– از تلاشهایی که مجدداً بعد از شکست انجام میدهیم، هرچه بیشتر بیاموزیم که نفْس شکست خوردن ایرادی ندارد، و اینقدر بزرگ شدهایم که می توانیم علیرغم کست ادامه دهیم و با آن کنار بیاییم.
– در حین تکرار و تلاش دوباره برای رسیدن به هدف، ببینیم و بیاموزیم که ما قویتر از آن چیزی هستیم که میپنداشتیم و ظرفیت و انعطافپذیریمان در برابر موقعیتهای ناراحتکننده، بیش از آن بوده که تصور میکردیم.
با این تمرین است که «خود» را مییابم. خواهیم دانست در تمام مدت عمر، چقدر بزرگ بودهایم!
این نوشتهها را هم بخوانید
عالی بود مثل نوشته ی قبلی شما “ترس، ریشهی واقعی تمام مشکلات ما!”
اون نوشته یجورایی باعث شد خوشحالتر باشم و بعد از مدتی طولانی درگیری با مشکلات، دوباره روزهای خوب و موفقی رو شروع کنم.ممنون
“چیزی در زندگیمان کم است. خیلی وقتها به این حس میرسیم. همهی چیزهایی را که آرزوی دیگران است، داریم اما خوشحالمان نمیکند. دنبال «آن» هستیم که نیست، ولی خودمان هم نمیدانیم دقیقاً چه”
من همیشه فکر می کردم وقتی و به این حس می رسم و دلیلشم هم می دونم و اون نبود یکی دیگه هست!
ولی با این حال می ترسم که روزی به این “آن” می رسم یعنی باز این حس می آید؟!!!
ولی میگن وقتی تو یه جمع شاد یهو دلت نگرفت یعنی همه چیز روبراهه!!
سایت بسیار جالب و پر مجتوایی دارید . امیدوارم در تمامی مراحل زندگی موفق باشید .
درک معنای زندگی و شناخت خود تاثیر عمیقی بر خود باوری دارد.
عالی عالی عالی .اولین بار هست که کامنت میزارم تو این چند سال . عالی
مرسی فرانک عزیز
“بهترین راه آموختن چیزی، مطالعهی بیشتر دربارهی آن، امتحان کردنش، اشتباه کردن و آموختن بیشتر دربارهاش است.”
خیلی موافق این جمله ت بودم
وقتی معنای زندگی را به درستی درک کنیم ،وقتی که خود را آن گونه که باید شناختیم و درک و باور کردیم. به این نتیجه خواهیم رسید که آن نیمه گمشده ما انسان ها که همواره به دنبالش هستیم تنها ” خدا”است. حتما تا به حال این گفته را از معصوم در جایی شنیده یا خوانده ایم که” من عرف نفسه، فقد عرف ربّه -هر کس خود را شناخت، خدای خود را شناخته” و می دانیم که عشق حاصل شناخت است .چون خدا را شناختیم عاشقش می شویم و آن وقت به این گفته شهید دکتر چمران می رسیم که «…عشق هدف حیات و محرک زندگی من است.زیبا تر از عشق چیزی ندیده ام.عشق است که روح مرا به تموج وامی دارد…استعداد های نهفته مرا ظاهر میکند…به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنایی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم…». فراموش نکنیم که ما از آنِ خداییم و تنها باید به او دل ببندیم. حافظ:
«تا نفختُ فیهِ مِن روحی شنیدم شد یقین/ بر من این معنی که ما زاَنِ وی و او زآنِ ماست»
فرانک عزیز
ممنون خواندنی بود
اوریانا فالاچی میگه ” فقط کسانی که زیاد گریه کردهاند میتوانند خوب بخندند” … واقعا همنطوره، و کسانی که شکست خوردهاند میتونن واقعا پیروز بشن. کسی که شکست نخوره، حتی اگر پیروز هم بشه، طعم واقعیه پیروزی رو درک نمیکنه.!!!
گرچه با مطلب خوبتون موافقم ولی کاش به همین سادگی بود. و واقعا اگراین طور بود فکر می کنید الان شمار انسان هایی که از وضعیتشون راضی هستن انقدر کم بود؟!
به نظرم انرژی مثبت داشته باشیم وافکار منفی رودور کنیم خیلی توی موفقیت تاثیرداره همچنین کسب تجربه ازدیگران
باورکردن خودمون یچیزدرونی هست تابه خودمون اطمینان نداشته باشیم فایده نداره باید توی خودت احساسش کنی
لطفا این فونت رو عوض کنید، به نظرم فونتی که طراح سایت در وبلاگ خودش استفاده کرده بسیار مناسب هست.
خوب بود
سلام
تا حالا مطالب زیادی در مورد
خودشناسی خودندم اما وبلاگ شما
یه حس واقعی رو بهم داد ممنون
از مطالب خوب و آموزندتون
من دارم تموم تلاشم رو می کنم و حتما به موفقیت
می رسم و امیدوارم تموم آدمایی که هدفی دارن
به هدفشون و خواستشون برسن و موفق بشن
واقعا حرف های تاثیرگذاری بود…
عالی بود ولی نمیشه.وقتی میری کلاس گیتار و خانوادت به جای اینجه تشویقت کنن منت میزارن و منه سیزده ساله رو نابود میکنن با حرفاشون راهی بجز کنار گذاشتن گیتار و افسردگی و گریه هست آیا؟