وقتی دیافراگم فلج میشود!
فلج دیافراگم
دیافراگم قفسه سینه را از شکم جدا میکند و عضله اصلی دم میباشد. ضعف یا فلج دیافراگم میتواند یک یا هر دو نیمه آن را درگیر کند.
فلج یکطرفه دیافراگم از فلج دوطرفه آن شایعتر است. شایعترین علل فلج یکطرفه ] دیافراگم[شامل آسیب عصب فرنیک در اثر ضربه، زونا، بیماری نخاع گردنی و تومورهای فشارنده میباشند.
ممکن است بیماران بدون علامت باشند یا ناهنجاری به عنوان یافتهٔ اتفاقی به شکل بالارفتن نیمه دیافراگم در عکس سینه یافت شود. تشخیص با توجه به حرکت متناقض دیافراگم درگیر رو به بالا با یک مانور دم عمیق (sniff maneuver) در حین فلوروسکوپی مسجُل میگردد.
هیچ درمان اختصاصی برای این بیماری وجود ندارد؛ اما گهگاه بهبود به دنبال آسیب اولیه دیده میشود. وقتی علائم ناتوان کننده و بالازدگی قابل توجه دیافراگم در عکس سینه وجود دارند اقدام به چین دادن دیافراگم از طریق جراحی با موفقیتهایی همراه بوده است.
فلج دوطرفه دیافراگم بیشتر اوقات در بستر یک بیماری که ضعف عضلای عمومی ایجاد میکند یا بیماری عصب حرکتی مثل اسکلروز جانبی تحلیل برندهٔ عضلات (amyotrophic lateral sclerosis) دیده میشود.
تنگی نفس درازکش (orthopnea) یک علامت به ویژه برجسته است و بیماران اغلب در خوابیدن به حالت تاقباز دچار مشکل میشوند. آزمونهای عملکرد ریوی با اختلالات محدود کنندهٔ شدید همراه میباشند. هنگام گرفتن وضعیت تاقباز ممکن است کاهش بیشتر تا حد ۵۰ درصد در ظرفیت حیاتی رخ دهد.
تشخیص فلج دوطرفه دیافراگم میتواند مشکل باشد. یافتن حجمهای پایین ریوی اغلب به تلاش ضعیف دمی نسبت داده میشوند و مانور دم عمیق در فلوروسکوپی میتواند نتایج منفی کاذب و مثبت کاذب به دست دهد. اندازهگیری فشار خلال دیافراگمی قابل اطمینان است؛ با این وجود یک آزمون نسبتاً تهاجمی است که نیازمند کارگذاری کاتترهایی در مری و معده میباشد. به جای آن سونوگرافی به شیوهٔ B از دیافراگم در ناحیه اتصال دو نیمهٔ دیافراگم (zone of apposition) روشی غیرتهاجمی برای تشخیص فلج دیافراگم میباشد.
ممکن است فلح دوطرفه دیافراگم قابل برگشت نباشد مگر بیماری زمینهای قابل درمان باشد؛ با این حال در بیش از ۵۰ مبتلایان به فلج دیافراگم با علت ناشناخته یا فلج ناشی از تحلیل عضلانی نورالژیک (neuralgic amyotrophy) (نوریت شبکه بازویی) در مجموعههای کوچک بهبود دیده شده است. کاهش تهویهٔ شبانه توسط تهویهٔ غیرتهاجمی با فشار مثبت قابل درمان است.
چشم اندازهای آینده
پیشرفتهای متعدد در درمان مبتلایان به بیماریهای جنب، مدیاستن و جدار قفسهٔ سینه مورد انتظار است. پ
یشرفتهای اخیر در تجزیه و تحلیل مایع جانبی با استفاده از شاخصهای زیستی نوظهور و آزمایشهای تقویت اسید نوکلئیک ممکن است منجر به تشخیص سریع و دقیق تراوش جانبی سلی شود. سنجش شاخصهای توموری مایع جانبی و تجزیه و تحلیل کروموزومی، پیشرفتهای امید بخشی در تلاش برای افتراق تراوشی جنبی بدخیم و غیر بدخیم هستند.
مزوتلیوم به رویکردهای درمانی مرسوم مقاوم مانده است؛ با این وجود تکنولوژی در حال تکامل با محوریت ژن درمانی ممکن است روش درمانی جدیدی پیش رو قرار دهد. رویت بهتر ساختمانهای مدیاستن یا تکامل تصویربرداری با تشدید مغناطیسی (MRI) به دست خواهد آمد و به طور رایجتری برای تصویربرداری از قفسه سینه مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت.
ردیابهای مولکولی که گیرندهها یا پروتئینهای تومور را هدف میگیرند ممکن است همراه با MRI یا تکنیکهای تصویربرداری توموگرافی تابش پوزیترون برای افتراق بهتر بین تودههای بدخیم و خوشخیم مدیاستن مورد استفاده قرار گیرند.
تهویه غیر تهاجمی شبانه سنگ بنای درمان در مبتلایان به بیماری جدار قفسهٔ سینه و بیماریهای عصبی-عضلانی باقی مانده است اما پذیرش از جانب بیمار میتواند مسألهساز باشد. تکامل مستمر تکنیکهای تهویهٔ غیر تهاجمی شبانه ممکن است پذیرش درمان از سوی بیماران را بهبود بخشیده و اعمال این تکنیک به بیماران دچار سندرم چاقی- کاهش- ممکن است عوارض و مرگ و میر در این افراد را کاهش دهد.
بیماران دچار فلج دیافراگم به علت ضایعات واقع در قسمتهای بالای طناب نخاعی گردنی ممکن است از پیشرفتهای جدید در قرار دادن ضربانساز داخل عضلانی در دیافراگم بهرهمند شوند. این تکنیک ممکن است روشی جایگزین برای درمان نارسایی تنفسی در این افراد و سایر مبتلایان به فلج دیافراگم فراهم آورد.