جراحی قلب با حداقل تهاجم
جراحیهای قلب با حداقل تهاجم را میتوان در دو دستهٔ اصلی طبقهبندی نمود: ۱) جراحیهایی که از استرنوتومی اجتناب میکنند، و ۲) جراحیهایی که از بای پس قلبی – ریوی اجتنابم یکنند.
در طی ۱۵ سال گذشته، افزایش تجربه پزشکان باعث کاربرد تکنیکهای با حداقل تهاجم در بیمارانی که برای عمل جراحی قلب انتخاب میشوند شده است. اما، بسیاری از این اعمال محدودیتهای زیادی دارند، ولی کاربرد تکنیکهای با حداقل تهاجم در اعمال جراحی قلب در حال تکامل است. برای برخی بیماران خاص، میتوان با بای پس عروقی مستقیم کرونر یا حداقل تهاجم minimally invasive direct coronary artery revascularization (MIDCABG) را از طریق توراکوتومی محدود انجام داد و بیمار را از عوارض استرنوتومی میانی، حفظ نمود. رایجترین رویکرد که از طریق یک برش توراکوتومی کوچک قدامی چپ صورت میگیرد، امکان میدهد تا شریان پستانی داخلی سمت چپ زیر دید مستقیم پیوند زده شود. بنابراین، این تکنیک جهت بیماران مبتلا به بیماری پروگزیمال عروق کرونر قدامی از همه مناسبتر است، اگرچه با استفاده از رویکردهای متفاوت توراکوتومی میتوان عروق دیگر کرونر را نیز بای پس نمود.
محدودیت اصلی این روش در مقایسه با CABG عبارت است از احتمال کمتر باز ماندن رگ پیوندی (شریان پستانی داخلی چپ) با استفاده از این تکنیک و میزان بالای عود ایسکمی در مقایسه با CABG سنتی است. لذا از روش MIDCAB، فقط در بیماران انتخاب شدهای که دچار تنگی شریان کرونر قدامی – نزولی چپ و در کنار آن دچار اختلالات همراه شدید هستند به طوری که مانع انجام عملی استرنوتومی میانی و بای پس قلبی – ریوی میشوند، استفاده میشود.
تجارب اولیه با عمل MIDCAB و متعاقب آن مشخص شدن محدودیت ناشی از آن باعث معرفی روش جراحی قلب Port-acceSS شد. در این روش همانند روش MIDCAB از توراکوتومی محدود طرفی استفاده میشود، بدین ترتیب از استرنوتومی میانی اجتناب میشود، اما به منظور تسهیل انجام اعمال جراحی بر روی عناصر داخلی قلب، شاملترمیم یا تعویض دریچه میترال و نیز پتانسیل دسترسی به سایر شاخههای شریان کرونر به غیر از شریان LAD جهت CABG، از بای پس قلبی – ریوی استفاده میشود. در روش port-access، از یک بادکنک داخل آئورتی از طریق کانولهایی که در عروق فمورال جاگذاری میشوند جهت بای پس قلبی – ریوی استفاده میشود. تعداد اندکی از مراکز با موفقیت از روش port-access برای انجام برخی اعمال قلبی به ویژه عمل ترمیم یا تعویض دریچه میترال استفاده کردهاند. اما به علت مشکلات روبرو در دسترسی به تمام مناطق قلب جهت ترمیم عروق کرونر و عوارض بالقوه فاجعهآور دیسکسیون آئورت در تعداد کمی از بیماران، استفاده از این روش با محدودیت روبرو شده است.
محدودیتهایی که هم در روش MIDCAB و هم در sport-accesso وجود دارد باعث شده که عمل جراحی بای پس عروق کرونر از طریق استرنوتومی میانی امَا بدون بای پس قلبی – ریوی Оff-pump coronary artery bypass (نظیر OPCAB) انجام شود که امکان عمل جراحی را بر روی قلب در حال ضربان فراهم مینماید. مزیت OPCABG بر جراحی کرونر با حداقل تهاجم در این است که رواسکولاریزاسیون کامل عروقی رامیتوان انجام داد و هر دو شریان پستانی داخلی رامیتوان پیوند زد. OPCAB کلاسیک در مقایسه با CABG با کاهش خونریزی، کاهش نیاز به انتقال خون، کاهش آزادشدن آنزیمهای میوکارد تا ۲۴ ساعت پس از عمل جراحی، کاهش اختلال عملکرد کلیه، و به طورتیپیک، کاهش تعداد عروق پیوندی به ازای هر بیمار، همراه است. هرچند، OPCAB در مقایسه با CABG با کاهش مدت بستری بیمار در بیمارستان، کاهش میزان مرگ و میر، یا بهبود عملکرد نورولوژیک در درازمدت همراه نمیباشد. علیرغم اینکه OPCAB شایعترین روش عمل جراحی قلب با حداقل تهاجم میباشند، اما در مقایسه با CABG، در مورد احتمال باز ماندن عروق پیوندی در میان مدت و دراز مدت و اینکه آیا کاهش تعداد عروق پیوندی در هر بیمار باعث تضعیف نتایج دراز مدت قلبی در این بیماران میشود یا نه ابهاماتی وجود دارد. برای پاسخ قطعی به این ابهامات، باید مطالعات بالینی آیندهنگر بیشتری انجام شود.