نویسندهها و سریالها جلوتر از واقعیات تاریخی، سریالی که در سال 1987، برخی از واقعیات آمریکای کنونی از جمله تأثیرگذاری روسیه بر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را پیشبینی کرده بود
این روزها اخبار رسانههای آمریکایی پر است از اتهام به روسیه، اینکه تحت دستور مستقیم پوتین، هکرهای روسی با یک رشته هک هدفمند و افشای محتوای برخی از ایمیلهای افراد منتسب به دموکراتها و نیز با همهگیر کردن یک سری اخبار دروغ یا دستکاریشده، جایگاه هیلاری کلینتون را تضعیف کردهاند و در نهایت باعث برتری ترامپ شدهاند.
ما پیش از این در پستی، این موضوع را تحلیل کرده بودیم. خلاصه آن پست این بود که حتی اگر این اتهام درست باشد، جامعه آمریکا باید بپرسد که چرا جایگاه رسانههای معتبر و تحلیلی و روزنامهنگاری این کشور آنقدر تضعیف شده که چند هکر میتوانند سرنوشت کل انتخابات را در دست بگیرند و چرا اصلا توانایی تصمیمگیری و استدلال مردمی که قرار است در یک دموکراسی پوپا، واحدهای مستقل تصمیمگیری باشند، چنان نزول کرده که بر بیپایهترین اخبار تکیه میکنند و تصمیمشان بسیار تکانهای و سطحی شده است؟
در این زمینه حرف و حدیث بسیار است و باید در فرصت دیگری به موقعاش آن بحث را تکمیل کنیم.
اما موضوع اصلی این پست چیز دیگری است:
اینکه نویسندگان و آیندهبینها سالها پیش از بروز واقعیات کنونی دنیا، میتوانند در قالبها و پوستههای مختلف آینده را پیشبینی کنند و در آثار خود بگنجانند.
یکی از آثاری که بخشی از داستان آن در جامعه کنونی آمریکا هویدا شده است، سریالی است که به احتمال زیاد من و شما پیشتر آن را ندیده بودیم.
این سریال که در سال 1987 پخش شد Amerika نام دارد. این سریال را شبکه ABC ساخته بود و آمریکایی را پیشبینی میکرد که در آن روسیه توانسته با یک کودتای بدون خونریزی، رئیسجمهور مورد نظر خود را به قدرت برساند.
داستان سریال وقایع 10 سال بعد از گزینش رئیس جمهور آلت دست روسیه را بررسی میکند. کل سریال را که 14.5 ساعت است، میتوانید در یوتیوب در 13 قسمت تماشا کنید.
سریال نشان میداد که در آمریکای سال 1977، آمریکا به 12 ناحیه مدیریتی تقسیم شده است، خبری از ارتش آمریکا نیست و نواحی مدیریتی توسط نیروهای سازمان ملل متحد، تحت نفوذ روسیه، اداره میشوند. مردم برای شستشوی مغزی به بیمارستانهای مردمی «پذیرش» برده میشوند. سالخوردهها نگران غذا و البته شیوه آمریکایی زندگی هستند که از دست رفته است. به کودکان گفته میشود که پیشینیان آنها، ابلههایی بودهاند که تنها کارشان کشتن آمریکاییهای بومی بوده است. افراد ناتوان از کار به حومههای شهرها برده میشوند تا در آنجا به آرامی بمیرند.
سریال در زمان پخش، مجموعه مشهور و پرتماشاگری از آب درنیامد، اما الان بعد از سالها توجه برخیها را به خود جلب کرده است. جالب است که ما انسانها عادت داریم، تنها در وقت بحران اقدام به ورق زدن تاریخ و پندآموزی و جستجوی اشتباهات خود کنیم.
[mks_separator style=”solid” height=”2″]
برهههای تلخ تاریخ، علیرغم ناگواریشان برای انسانها، باعث میشوند که ذهن انسانها هم فعالتر شود، طوری که آنها نگاه دوبارهای به آثار ادبی متناسب با شرایطشان میکنند و از داستانها و پیام مستتر در آنها برای ترمیم روح آسیبدیده خود استفاده میکنند.
بهیادآوری یک سریال قدیمی فراموششده در آمریکایی که ترامپ به زودی رئیسجمهورش خواهد شد، تنها اقدام از این دست نیست، من در هفتههای اخیر شاهد بودهام که سایتها و وبلاگهای آمریکایی، کتابهای پادآرمانشهری مشهور ادبی را دوباره بررسی و پیشنهاد کردهاند. برای مثال این مقاله نیوزویک یا این مقاله را بخوانید.
این نوشتهها را هم بخوانید