آیا میتوان با کتاب بیماران را درمان کرد؟!
درمان با کتاب شامل یـکسلسله کتابخوانی است که تـحت نـظر و با نظارت پزشک به منظور درمان هیجانها و مشکلات عاطفی دیگر انجام میگیرد.
درمان با کتاب، نوعی ایجاد ارتباط است. کتاب و دیگر مواد کتابخانهای به منزلهٔ رسانههائی برای برقرار کردن ارتـباط مـورداستفاده قرار میگیرند و با کمک آنها روحیهٔ تسلیم یا قبول که لازمهٔ محیطدرمانی است تقویت میشود.
تاریخچه:
اساس نظریهٔ درمان با کتاب مسئلهای تازه نیست؛ ریشههای عمیق آن را میتوان در گذشته جستجو کـرد. بـراساس نوشتههای تاریخی تردیدی نیست که قدرت درمانی کتاب برای دانشمندان و محققان روشن بوده است و میتوان قبول کرد که گاه به گاه کتاب با تأثیر قابل توجهی به ویژه در درمان بیماران روانی مورد اسـتفاده قـرار میگرفته است.
رابرت برتون 1 در کتاب (تشریح مالیخولیا ) اشارات فراوانی به موارد استفاده در تسکین آلام روحی دارد.
کتاب مقدس در شمار کتابهائی است که غالبا مورد استفاده واقع میشود و برتون از آن مانند داروخانهای یاد میکند که برای هـر نـوع مرضی دارو در اخـتیار دارد. اهمیت همبستگی مذهب با”کـتاب درمـانی”از هـمان ابتدا که کتابخانه در بیمارستان تأسیس شد، مشهود است.
قدیمترین سابقهٔ استفاده از درمان با کتاب به مفهوم واقعی یعنی استفاده از کتاب برای مـعالجهٔ بـه قـرون وسطی در قرن سیزدهم میرسد. در بیمارستان المنصور که به تـازگی در آن ایـام در قاهره بنا شده بود، علاوه بر مراقبتهای پزشکی، روحانیون با خواندن آیاتی از قرآن نیز در بهبود حال بیماران اقدام مـیکردند.
در چـند قـرن بعد هم، اشتیاق مذهبی غالباً از عوامل عمده و اصلی کتابخوانی بـمیاران در بیمارستانها و مؤسسات وابسته محسوب میشد و بر پایهٔ همین مجموعهٔ آثار مذهبی و اخلاقی بود که نخستین کتابخانههای بیمارستانی پدید آمد تکامل یـافت. از آنـجا کـه این کتابخانهها صرفاً بخاطر علاقهٔ مذهبی به بهبود حال بیماران تأسیس یافته بـود مـفهوم اساسی درمان با کتاب آنها منتشر بود:
کتاب خواندن کلاً هر انسانی را بهتر از آنچه که هـست مـیکند، و در دورهٔ بـیماری و نقاهت طبعاً نیاز انسان به چنین حمایتی اهمیت خاصی پیدا میکند.
قرنها پیـش سـلسوس گـفته بود که بیماران باید در دورۀ نقاهت از طریق قصههای نقالان و بحثهای فیلسوفان سرگرم شوند. در صورتی که ایـن اقـدام نـتیجهای نمیبخشد، سلسوس با نشان دادن نقائص و نادرستی شیوههای درمانی، دستور العملهای جدیدی را که میتوانستند داروهای قـاطعی بـاشند توصیه مینمود.
درمان با کتاب در قرن 18 و 19 در همهجا بطور وسیع یبکار میرفت. پزشکان در انگلستان، فـرانسه، آلمـان و اسـکاتلند انواع مختلف مطالعه را که در ایجاد افکار شادمانه و آرامبخش مؤثر ومناسب تشخیص میدادند تجویز میکردند بـیمارستانها و تـیمارستانها اغلب کتابخانه داشتند. بیشتر کتابها البته جنبه مذهبی داشتند ولی از اواسط قرن نوزدهم پزشکان خـواندن آثـار غـیر مذهبی را هم که مناسب حال و در خور استعداد هر فرد باشد توصیه میکردند. اصولی که آنـها بـنیان نهادند بر بیمارستانهای آمریکا ثأثیر گذارد و مورد قبول قرار گرفت.
بنجامین راش اولین پزشـک آمـریکائی بـود که کتابخوانی را بهعنوان آموزش و سرگرمی برای بیماران روانی تجویز کرد. راش در سال 1810 توصیه کرد کـه بـیمارستانهای روانـی علاوه بر اینکه برای درمانب یماران خود کارگاههای و وسایل و ابزار حرفهای و ماشینهای نـخریسی تدارک مـیبینند، باید بیماران را با مطالعه نیز سرگرم کنند و افکار آنها را با این روش پرورش دهند.
جانمینسون گالت اولین مـقاله در بـاب کتاب درمانی را در سال 1848 نوشت. گالت مقالهٔ خود را تحت عنوان”گفتاری در باب کتابخوانی و تـفریح و تـفنن دیوانگان “در یکی از جلسات انجمن روانپزشکان امریکا قرائت کـرد و در سـال 1853 مـنتشر نمود گالتدر این مقاله دلایل کاربرد درمـان بـا کتاب را در پنج نکتهٔ مهم بهشرح زیر بیان میکند:
1) ذهن بیمار را باید از افکار نـاسالم وخـیالات واهی به سوی اندیشههای درسـت و مـنطقی سوق داد.
2) بـامطالعه در اوقـات بـیکاری فراغت، آرامش ذهنی و روحی در بیمار بـوجودآورد.
3) بـه یادگیری و آموزش بیمار کمک کرد.
4) دید نادرستیکه اغلب بیماران از بیمارستانها دارند بـا تـوجه به رفاه وآسایشبیماران را بین برد.
5) افـکار و اعمال بیماران را از طریق مـطالعهتحت کـنترل قرار داد.
گالت برای هر گـروه از بـیماران روانی، مطالعات خاصی را توصیهمیکند و معتقد است که در انتخاب کتاب بایستی حالات روحی بـیمار رادر نـظر گرفت و کتابی مناسب حال و درخـور اسـتعداد بـیمار انتخابکرد. علاوه بـر ایـن کتابهای دیگری را نیز از قـبیل تـاریخ، زندگینامه، داستان، سفرنامه و آثار مذهبی توصیه میکند. گالت تأکید مینمایدکه انتخاب کتاب در ضمن بـایستی بـراساس مراقبتهای پزشکی و حالاتروحی بیمار بوده و در اهـمیت ایـن کار سـرپرستان و مـسئولین امـر را موظفمیداند که در مطالعهٔ حـالات ویژهٔ بیماران توجه بیشتری مبذول دارند. در اواسط قرن 19 نیز نظریات مشابهی در مورد درمان با کـتاب ارائهـشده است، مثلاً اینکه عقیده داشتند مـجموعهٔ کـتابخانه بـایستی در آنـحد بـاشد که نیاز جـامعهٔ بـیمارستان را برطرف سازد و مسئلهای کههمیشه مورد توجه قرار میگرفت این بود که بیماران را به خواندنداستان و رمانهای مـفید تـشویق مـینمودند زیرا که جنبههای افسانهایداستان موجب جلب و تـمرکز قـوای فـکری بـیمار مـیشده اسـت و داستان بهعنوان داروی بسیار مؤثری برای برطرف کردن افسردگی بیمار به کارمیرفته است.
علاوه بر اینکه با مطالعه به درمان بیماران اقدام میشد، پیشگاماناین علم توصیه میکردند کـه اشخاص مجرب و آگاه ضمن اینکه کتاب را برایبیماران خود میخوانند آنان را نیز دائماً به مطالعه و یادگیری مطالبتشویق کنند و بدین ترتیب کتابهای مورد علاقهٔ هر بیماری، برحسبنوع بیماری و حالات روحی بیمار تـدارک و تـهیه میشد و این کار به وسیلۀپزشک معالج، سرپرست و مربی انجام میگرفت. تا قرن بیستم هیچکتابدار تحصیلکردهای نتوانسته بود نقش مؤثر و ارزندهای در اجرای این برنامه داشته باشد تا اینکه بیمارستان عـمومی ایـالت ماساچوست 1 کنترلو اداره بیمارستان مک لین 2 را به عنوان بخشی از بیمارستان عمومیپذیرفت و پس از تلاش و فعالیت کمنظیری که تقریباً سه چهارم قرن بطولانجامید بالاخره در سال 1904 بیمارستان عـمومی مـاساچوست، کتابخانه-های خود را با یـک سـیستم خاص، به ویژه با دقت کامل در انتخاب کتابمناسب و به کار گرفتن کتابداران حرفهای بنیاد نهاد. آثار ترسناکو نفرتانگیز به این کتابخانهها راه نداشتند. مطالبی کـه تـوسطخانم ای.کتلین جونز 3 کتابدار مـنتشر شـده اولین یادداشتهائی هستندکه نقش فعال کتابداران و روانپزشکان را در امر استفاده از کتاب برایدرمان بیماران روانی نشان میدهد و بدین ترتیب درمان با کتاب استقلالخود را به عنوان بخشی مهم از علم کتابداری به ثبوت رسـانده و بـاشناساندن خود ارزش کلی در درمان بیماران روانی پیدا کرده است.
در سالهای بعد میزان گزارشها و مطالعاتی که در پیراموندرمان با کتاب انجام گرفته بود گسترش فراوانی یافت و نظریات مختلفیابراز شد و واژه”درمان با کتاب”یـا”کـتاب درمانی”ابـداع شدو به عنوان شاخهای از طب روانی مورد قبول واقع گردید و به فرهنگهایطبی راه یافت. بعلاوه در سال 1950 تقریباً 400 مـقاله به قلمکتابداران مختلف دربارهٔ درمان با کتاب منتشر شد و به بـطور کـلیپزشکان، روانـپزشکان و مربیان در بسط و گسترش این علم صمیمانههمکاری کردند.
وضع کنونی:
اگرچه شصت سال از پذیرفتن درمان با کتاب بـه عـنوان بخشی مهماز علم کتابداری گذشته، است ولی تحقیق در این خصوص هنوز در مراحلتجربی خود مـیباشد و ارزش بـالقوهٔ آن شـناخته نشده است و سئوالاتبیشماری بدون و جواب مانده است مثلاً درمان با کتاب چه نوعمعالجهای است؟ و در این رشـته از درمان، بیماران روانی را چهاشخاصی حاصل میشود چگونه و تا چه اندازه رضایتبخش بوده است؟
در سـالهای اخیر وقایع متعدد دیـگر سـبب جنبشهای بعدی دراین رشته از علوم بشری شده است از جمله در سال 1961 واژه درمانبا کتاب برای نخستینبار در فرهنگ وبستر 1 به مفهموم”استفاده از-مطالب خواندنی و برگزیده جهت کمک در معالجات پزشکی و روانپزشکیو همچنین به عنوان راهـی به منظور حل مسائل و مشکلات شخصی ازطریق مطالعه”به کار رفته است. در سال بعد سمپوزیومی با شرکتکتابداران، پزشکان، و روانپزشکان، پرستاران و متخصصین درمانشناسیتشکیل شد. در این سمپوزیوم شرکتکنندگان در این امر توافق حاصلکردند کـه سـرویس خواب کتابخانه میتواند در درمان کلی بیماران و اعادۀوضع آنان به حالت نخست مفید و مؤثر باشد و بنا به همین تصمیماتدرمان با کتاب باید با برنامهای صحیح زیر نظر کتابداران تحصیلکردهو همچنین بـا هـمکاری و نظارت مستقیم تیم پزشکی (پزشکان، مددکاراناجتماعی، پرستاران) انجام پذیرد. در این گردهمآئی سه پیشنهادمهم و ضروری در زمینهٔ مطالعه و پیشبرد هدفهای درمان با کتاب ارائه شد:1) برنامههای آموزشی این علم هرچه بیشتر و سـریعتر توسعه یـابد: 2) تحقیقات وسیعی در فرضیات و موارد ابهام این علمبه عمل آید.3) واژه و اصطلاحات و استانداردی برای این علمتدوین شود.
رحهای تازه:
“کتاب درمانی”یک دوران سخت و ابتدائی را پشت سر گذاشتهاست و اندک زمانی اسـت کـه اسـتفاده از آن دیگر تنها محدود بهکتابداران و پزشـکان بـیمارستانها و مـؤسسات درمانی نیست، بلکه اکنونآموزگاران، و روانپزشکان جامعهشناسان و مشاورین در حرفههای خوداصول و قواعد کتاب درمانی را به کار میبرند.
برخی از کمیتههای کتابداری که در زمینهٔ ادبـیات کـودکان فـعالیتمیکنند به تازگی فهرست کتابهائی را که در مورد امراضی مـانندخیالپرستی، غـرق شدن در تصورات و خیالات، عدم توجه به حقایقو واقعیتهای خارجی و بزهکاری کودکان و نوجوانان میتواند مورد استفادهقرار گیرد گردآوری نمودهاند اکـنون بـرنامههای گـروهی کتاب درمانیبسیار مؤثر و مفیدی برای بیماران افسردهحال، معتادان الکلی و مـوادمخدر و بزهکاران نوجوان اجرا میشود. از طرفی برای ایجاد انگیزههایجدید در بیماران،”کتاب درمانی”نقش مهم و ارزندهای را در انتخابمواد و ارشاد و هدایت افـراد بـرای مـطالعه مداوم ایفا میکند.
کاربرد:
تقویت و تحکیم کار گروههای”کتاب درمانی “یـکی از هـدفهای عمده این علم بوده و تجزیه و تحلیل احتیاجات خواننده و تهیهٔ مواد خواندنی از هدفهای دیگر درمان با کتاب مـیباشد. درمـان بـا کتاب در حقیقت احیاء و تجدید زندگی عادی بیمارانی است که نمیتوانند خود را بـا شـرایط مـحیط وفق دهند. در این شرایط تجربیات شخصی و انتخاب مطالب خواندنی در شکل گرفتن مجدد فکر بیمار سـهم بـه سـزائی دارد. ایجاد تعادل روانی در بیماران مفهوم جدید درمان با کتاب است ومنظور از آن تهیهٔ موادی اسـت کـه بیمار را مجذوب محیط درمانی خودمیکند. بیمار که به عللی در مؤسسات درمانی تحت مـداوا قـرار مـیگیردتا حدودی در یک محیط نامأنوس و غیر واقعی به سر میبرد، زیراکه محیط آرام و قابل قبول او مـورد هـجوم واقع شده و برای رهایی از اینوضع به دنبال وسایل و امکاناتی است که دنیای واقـعی او را بـسازدلذا کـتاب و کتابخانه عواملی برای درک حقیقت بوده و خواننده از طریقمطالعه میتوانند با دنیای خارج به طریقی عـادی ارتـباط برقرار سازد. کاربرد بیشتر درمان با کتاب بستگی به مهارت و تجربهٔ کـتابداران وپزشـکان مـعالج در فراهم آوردن مطالب خواندنی و برگزیده برایبرطرف کردن احتیاج بیماران در مراحل مختلف درمانی دارد. در اینمیان کتابداران مهمی ایـفا مـیکنند:1) روابـط نزدیکی که بینکتابدار و خواننده به وجود میآید عامل مهمی در شکوفائیاستعداد خواننده بـرای قـبول تجارب جدید باشد.2) کتابدار آنچهرا که مشاهد میکند و میشنود به اعضاء تیم درمانی گزارش میدهد ودر نـتیجه راه پیـشرفت را در بهبود حال بیماران به ویژهٔ در آگاهی، خلاقیت و تربیت آنان میگشاید.
بطور کـلی درمـان با کتاب را میتوان در فرمول ساده خلاصه کـرد: انـتخاب کـتاب خوب و راهنمائیهای فردی توأم با هدفهای مـشخصمنتهی بـه درمان بیماران خواهد شد.
انتخاب کتاب:
در این علم بهطور کلی هیچ معیار و مـلاکی بـرای انتخاب کتابانتشار نیافته است. مـجموعهٔ کـتابخانه بایستی نـیاز جـامعهٔ بـیمارستانرا برطرف سازد و جذابیت و گیرائی محتوی و مـوضوع کـتاب بایستی برارزش ادبی کتاب ارجحیت داشته باشد. مطالب مورد استفاده درکتابخانه مـیتواند از کـارتون تا انواع کتابهای تحقیقی و علمی گـسترشیابد. علاوه بر این مـطالب، کـتابخانه میتواند مواد سمعی و بصریمثل فـیلم اسـتریپها و نوارها را برای آموزش بیشتر در دسترس مراجعانخود قرار بدهد. انتخاب این مواد در بهبود و تـجدید حـیات بیمارنقش مهمی دارد، زیرا که بـیمار را در انـطباق یـافتن با محیط اجـتماعیخود یـاری میدهد و بدین وسیله بـیمار فـکر خود را به چیزی دیگری معطوفداشته و خود را از فشار محیط درمانی رها میسازد و به صورت یـکدستیار واقـعی به خودش کمک میکند تا دلبـستگیهای تـازهای را جانشینافکار نـامطلوب خـود سـازد.
محدودیتها:
درمان با کـتاب ظاهراً به صورت مسئلهای نامأنوس و غیر قابل لمسجلوه مینماید ولی آنچه بیشتر مورد نیاز است تـجزیه و تـحلیل خدماتآن است. عاملی که توسعه و درک درمـان بـا کـتاب را مـحدود مـیسازدفقدان راه روشن و تکنیکهائی اسـت کـه نمیتوان از آنها در این علماستفاده کرد زیرا بدون یک خطمشی معین، برنامهها به سختی پیشمیروند و احتمالاً بـا شـکست مـواجه میشوند. نارسائی دیگر در “کتاب درمانی”فقدان کـتابداران مـاهر و حـرفهای بـرای انـجام ایـن نوعکارها میباشد. در رفع این نارسائیها کمیتهٔ آموزش انجمن کتابدارانآمریکا دورههای ویژهای برای کتابداران کتابخانههای بیمارستانیو درمانگاهی دایر کرده است. مسئله دیگر محدودیت دانش خوانندهاست چرا که خـواننده کتابی را که در اختیار دارد برگزیده است؟ و چراکتابهای مشخصی مورد مطالعهٔ این افراد قرار میگیرد؟ و چه نیازیاز طریق این مطالعه برطرف میشود؟ اینگونه سئوالات در بیمارستانهابررسیهای عمیق را در مورد مختلف درمانی برانگیخته است که منجربه گردآوری مفروضات و طـرحهای قـابل کنترل گردیده، ولی باید اذعانداشت که مدارک کمی انتشار یافته و کارهای مختصری در این زمینه انجام گرفته است.
نوشته راث م.تیوز
ترجمه جعفر مهراد
منبع: نامه انجمن کتابداران ایران , دوره هفتم، تابستان 1353