تصویربرداری از کلیه و دستگاه ادراری: سونوگرافی کلیه – IVP کلیه – MRI کلیه
سونوگرافی کلیه
یکی از رایجترین مطالعات تصویربرداری از دستگاه ادراری، سونوگرافی کلیه است. اولتراسونوگرافی کلیه یک روش غییرتهاجمی برای تصویربرداری آناتومیک از کلیه و تشکیلات جمعکننده است. این روش بخصوص برای تعیین اندازهٔ کلیه، شناسایی تودههای کلیوی، کیستها، اتساع سیستم جمعکننده و تشخیص هیدرونفروز مفید است. در زمان انجام سونوگرافی باید مثانه را نیز رؤیت کرد. بخصوص در وضعیت بلافاصله پس از ادرار کردن چون تعیین دقیق تخلیهٔ مثانه به سادگی میسر است. فقدان هیدرونفروز در سونوگرافی، احتمال اوروپاتی انسدادی را در نمیکند، بخصوص در مواردی که انسداد حاد، کاهش حجم [داخل عروقی] یا فیبروز خلف صفاق وجود دارد. در بیمار مبتلا به نارسایی پیشرفتهٔ کلیه، وجود کلیههای کوچکتر از cm8 در هر دو طرف، بیانگر یک فرآیند مزمن و برگشتناپذیر است، در حالی که وجود کلیههای با اندازه طبیعی cm13 ـ 11، نشانهٔ نارسایی حاد کلیوی یا نارسایی مزمن کلیوی ناشی از بیماریهایی مانند دیابت، آمیلوئیدوز یا میلوم مولتیپل میباشد. علاوه بر اندازه، اکوژنیسیتهٔ پارنشیم نیز ارزیابی میشود. کلیههای دارای بافت جوشگاهی بیشتر تولید اکو میکنند. اولتراسونوگرافی دوپلکس که در آن اولتراسونوگرافی B-mode با تصویرسازی داپلر ضرباندار ترکیب میشود، ممکن است در شناسایی بیماری وریدها یا شریانهای اصلی کلیه مفید باشد. کیستهای ساده به راحتی با اولتراسونوگرافی تشخیص داده میشوند. اما تشخیص کیستهای مرکب یا تودههای توپر ممکن است مستلزم بررسیهای بیشتر با CT اسکن یا MRI باشد. اختلاف بیش از cm5/1 در اندازهٔ کلیهها، ممکن است مطرحکنندهٔ آسیب ایسکمیک به کلیه مانند بیماری عروقی کلیه (renovascular)، نفروپاتی ناشی از رفلاکس همراه با اسکار کلیه یا ناهنجاریهای مادرزادی باشد. معمولاً از اولتراسونوگرافی برای هدایت نمونهبرداری از کلیه، کار گذاشتن لولهٔ نفروستومی، یا تخلیهٔ مایعاتی که دور کلیه جمع شده باشند، استفاده میشود.
IVP کلیه
در پیلوگرافی داخل وریدی (IVP)، ماده حاجب حاوی ید را که از طریق پالایش گلومرولی از کلیه دفع میشود از راه ورید وارد بدن بیمار میکنند. مادهٔ حاجب در لولههای کلیه تغلیظ میشود و ظرف چند دقیقه پس از تزریق تصویر نفروگرام را ایجاد میکند. با عبور مادهٔ حاجب به درون دستگاه جمعکننده، کالیسها، لگنچهٔ کلیه، میزنایها و مثانه قابل رؤیت میشوند. در صورت نیاز به تصویربرداری دقیقتر از ساختمانهای آناتومیک یا در زمان بررسی انسداد و سنگهای کلیوی حاد، باید علاوه بر اولتراسونوگرافی از IVP استفاده نمود. نقطهٔ ضعف IVP، نیاز به استفاده از مادهٔ حاجب است که میتواند به خصوص در بیمارانی با نارسایی کلیه (که به صورت GFR کمتر از m273/1 /min/mL60 تعریف میشود)، کاهش حجم، دیابت یا نارسایی احتقانی قلب منجر به سمیّت کلیوی گردد. در بسیاری از مراکز اسکن توموگرافی کامپیوتری (CT) با مادهٔ حاجب جایگزین پیلوگرافی داخل وریدی کلاسیک گشته است.
پیلوگرافی پس گستر (retrogradepy elography) به این صورت انجام میشود که ماده حاجب را مستقیماً در زمان سیستویکوپی به داخل میزنای تزریق میکنند. این روش برای شناسایی ضایعات مسدودکننده در میزنای یا لگنچهٔ کلیه، بخصوص در شرایطی که کلیهها در پیلوگرافی وریدی قابل رؤیت نیستند مناسب است. با این روش میتوان سنگهای حالب را به کمک یک سبد مخصوص خارج نمود.
توموگرافی کامپیوتری (CT) کلیه معمولاً با تزریق مادهٔ حاجب همراه است (بجز در مواردی مثل بررسی سنگ کلیه یا خونریزی). توموگرافی کامپیوتری در ارزیابی تودههای کلیوی، کیستهای مرکب (complex cysts)، بیماریهای اطراف کلیه و عروق آن نظیر ترومبوز ورید کلیوی مفیدتر است. در برخی موارد از این روش برای هدایت نمونهبرداری از کلیه، یا [تخلیهٔ] تجمع مایع نظیر آبسههای اطراف کلیه استفاده میشود. همانند دیگر مطالعات تصویربرداری از دستگاه میشود. همانند دیگر مطالعات تصویربرداری از دستگاه ادراری، توموگرافی کامپیوتری غالباً از مواد حاجب استفاده میکند و استفاده از آن در بیماران با عملکرد مختل کلیه، ممنوع است.
تصویربرداری با تشدید مغناطیسی (MRI) روشی است که در آن برای ایجاد تصویر از میدانهای مغناطیسی قوی و فرکانسهای رادیویی استفاده میشود. MRI بیشتر در موارد زیر مفید است: مشخص کردن تودههای کلیوی پیچیده، مرحلهبندی تومورهای کلیه، شناسایی تهاجم به وریدهای کلیوی، تشخیص بیماری عروق کلیوی و به عنوان جایگزین توموگرافی کامپیوتری در بیماران مبتلا به نارسایی کلیه (به منظور اجتناب از کاربرد ماده حاجب) زیرا گادولینیوم، برای کلیهها سمی نیست. البته باید از گادولینیوم هنگامی که GFR کمتر از 40 میلیلیتر در دقیقه است در صورت امکان به خاطر نقش احتمالی آن در ایجاد فیبروز سیستمیک نفروژنیک اجتناب کرد. پیشرفتهای تکنیکی در آنژیوگرافی با تشدید مغناطیسی (magnetic resonance angiography)، تشخیص تنگی شریان کلیوی را بهبود بخشیده است و میتوان از طریق آن، شدت بیماری را درجهبندی نمود. در افرادی که در بدنشان وسایل آهنی ـ مغناطیسی نظیر ضربانساز کاشته شده است نباید از MRI استفاده کرد.
تصویربرداری رادیونوکلئید از کلیه، روش غیرتهاجمی مهمی برای بررسی کلیهها است. در این روش ترکیبات نشاندار با مواد پرتوافشان را داخل ورید تزریق میکنند و سپس توسط دوربین گاما، تصاویر کلیه را میگیرند. حاملگی تنها مورد منع استفاده از این روش است. موارد استفاده از آن در جدول 7 ـ 27 ذکر شدهاند.
آرتریوگرافی کلیه به این صورت انجام میشود که ماده حاجب به طور مستقیم به داخل آئورت و شریانهای کلیه تزریق میشود؛ از این روش برای ارزیابی وضعیت عروق کلیه استفاده میشود. آرتریوگرافی کلیه به خصوص در ارزیابی بیماران مشکوک به ترومبوز یا تنگی شریان کلیه و افراد دارای تودههای کلیوی مفید است. در بیماران دچار هماچوری غیرقابل توجیه یا بیمارانی که در آنها احتمال ناهنجاریهای عروقی مطرح است باید آرتریوگرافی کلیه انجام شود. در بیماران مبتلا به پلیآرتریت ندوزا ممکن است برای شناسایی میکروآنوریسمها نیاز به آرتریوگرافی انتخابی کلیه باشد. کاتتریزاسیون ورید کلیوی برای قطعی کردن تشخیص ترومبوز ورید کلیوی با نمونهگیری از خون ورید کلیوی انجام میشود. هرچند با توموگرافی کامپیوتری یا MRI میتوان ترومبوز ورید کلیوی را تشخیص داد، اما در موارد مشکوک یا بالا بودن ظن تشخیصی در ابتدای بررسی، ممکن است ونوگرافی کلیوی ضروری باشد. جهت غربالگری از CT آنژیوگرام و آنژیوگرافی با تشدید مغناطیسی استفاده شده است اما اینها مستلزم تزریق وریدی بدون دسترسی به شریانهای کلیوی هستند و بنابراین مداخلهٔ [درمانی] نیازمند انجام روش مجزای دیگری خواهد بود.
جدول 7 ـ 27. موارد استفاده رایج تصویربرداری رادیونوکلئید از کلیه |
بررسی خونرسانی کلیه هیپرتانسیون عروقی کلیه (renovascular) تخمین GFR برای هر کلیه پیلونفریت / آبسههای کلیه نفریت بینابینی بررسی اسکارهای قشر کلیه انسداد تومور کاذب کلیه |
نمونهبرداری از کلیه
نمونهبرداری از کلیه اکثراً در مواردی انجام میشود که احتمال ضایعهٔ گلومرولی وجود دارد و به میزان کمتر در موارد نارسایی حاد یا مزمن کلیوی توجیه نشده به کار میرود. در جدول 8 ـ 27 موارد لزوم انجام نمونهبرداری از کلیه ارائه شدهاند. متداولترین روشی که مورد استفاده قرار میگیرد، نمونهبرداری از راه پوست (percutaneous) است که روش نسبتاً بیخطری است. عوارض احتمالی نمونهبرداری بستهٔ کلیه عبارتاند از هماچوری، هماتوم کلیوی، پارگی عروقی همراه با پیدایش فیستول شریانی ـ وریدی و نمونهبرداری ناخواستهٔ کبد، طحال یا روده. نمونهبرداری از کلیه از راه پوست در کلیههای منفرد یا نابجا (به استثنای کلیههای پیوندی)، کلیههای نعل اسبی، اختلالات خونریزیدهندهٔ کنترل نشده، هیپرتانسیون کنترل نشده، عفونت کلیه، نئوپلاسم کلیه و بیمارانی که همکاری خوبی ندارند ممنوع است.
جدول 8 ـ 27. موارد لزوم انجام نمونهبرداری از کلیه |
سندرم نفروتیک پروتئینوری مداوم، بخصوص اگر همراه با رسوب غیرطبیعی یا کارکرد غیرطبیعی کلیه باشد. هماچوری همراه با رسوب غیرطبیعی ادرار یا پروتئینوری. هماچوری غیرقابل توجیه پس از رد علل دستگاه ادراری تحتانی. اختلالات سیستمیک همراه با درگیری کلیه (مانند لوپوس ارتماتوی سیستمیک، پورپورای هنوخ شوئن لاین) نارسایی حاد کلیه با ویژگیهای غیرعادی یا عدم بهبود ظرف 8 هفته نارسایی سریعاً پیشروندهٔ کلیه اختلال عملکرد توجیه نشدهٔ کلیه |
چشماندازهای آینده |
تشخیص زودهنگام بیماری کلیوی باید مدتها قبل از تغییر مقادیر نشانگرهای سرمی داده شود که فقط پس از حدوث اختلال چشمگیر عملکرد کلیه افزایش پیدا میکنند. شاخصهای زیستی بدیعی به عنوان ابزارهای تشخیصی در حال ظهور هستند که در شناسایی افراد در معرض خطر بیماری کلیوی کمک کرده و امکان مداخلات درمانی نوظهور را فراهم خواهند ساخت. این مداخلات از ایجاد نارسایی کلیه پیشگیری کرده یا از دست رفتن پیشروندهٔ عملکرد کلیه را محدود خواهند ساخت. به علاوه تجزیه و تحلیل ژنتیکی افراد مبتلا به بیماری کلیوی امکان استفاده از رژیمهای درمانی هدایت شده که خطر بیماری پیشروندهٔ کلیه و نیاز نهایی به درمانهای دیالیزی یا پیوند کلیه را کاهش میدهند در آینده فراهم خواهد ساخت. |