معرفی کتاب « راز دختران موفق »، نوشته کاراالویل لیبا

مقدمه

زن، دایره‌ای کامل است.

«درون این دایره، قدرت آفرینش، پرورش و دگرگونی نهفته است.» داین مریچایلد (۱)


این روزها شاهد پدیده‌ای شگرف هستم. به نظر می‌رسد بخشی از زنان سراسر جهان رمز کامیابی و شادمانی را در زندگی و شغل خود یافته‌اند و هر روز بر تعداد آنان افزوده می‌شود. در واقع، گویی قدرتی مخفی و زیرزمینی در این زنان وجود دارد، زیرا آنان رمزی جادویی را گشوده‌اند: آنان مثبت می‌اندیشند، از یکدیگر حمایت می‌کنند و این باور راستین را دارند که می‌توانند به همهٔ خواسته‌هایشان برسند ـ و به این ترتیب شما هم می‌توانید.

بیایید واقع‌بین باشیم. مدیریت کسب‌وکار، دشوار است و حتی پس از استخدام بهترین مربیان کسب‌وکار، خواندن همهٔ خبرنامه‌های بازاریابی در زیر آفتاب و تماشای هزاران وبینار (۲)، تا زمانی که ذهنیت و نگرش خود را تغییر ندهید، پیروز نخواهید شد. پیروزی زمانی از آنِ شما خواهد بود که توانمندی‌های خود را باور کنید، زمانی که برای همیشه به افکار منفی پایان دهید و به همهٔ چیزهایی که در خدمت هدف شما نیستند، یک «نهٔ» بلند بگویید. شاهد پیروزی را زمانی در آغوش خواهید گرفت که خودتان را در احاطهٔ زنانی مثبت، قدرتمند و ثابت قدم قرار دهید.

هنگامی که زنان برای حمایت از هم صادقانه به پا می‌خیزند، وقتی ظواهر فریبنده را به بوتهٔ فراموشی می‌رساند، وقتی گفتن حرف‌های بیهوده را کنار می‌گذارند و وقتی محکم پشت هم می‌ایستند، رویدادی پویا و زنده رخ می‌دهد. وقتی از این تظاهر که همه‌چیز خوب و عالی‌ست دست برمی‌داریم و بخش‌های به هم ریخته اما دوست داشتنی وجودمان را می‌پذیریم و آن‌ها را با قدرت نشان می‌دهیم، وقتی در مورد ترس‌هایمان حرف می‌زنیم، از شکست‌ها و عقب‌گردهایمان می‌گوییم و، از همه مهم‌تر، هنگامی‌که از شادی‌ها، پیروزی‌ها، تلاش‌ها و توفیق‌هایمان حرف می‌زنیم، پدیده‌ای ناب به وقوع می‌پیوندد.

زنان زیادی با الگوهای ذهنی منفی رفتارهای تضعیف کننده، زندگی می‌کنند. آنان به حمایت، عشق و هدایت نیاز دارند تا بتوانند زندگی و شغل خود را طرزی سپری کنند که معتبر، مطمئن و الهام‌بخش به نظر رسد. آنان در جست‌وجوی شبکه‌ای از دیگر زنان هستند که رؤیاهای خود را دنبال می‌کنند، زندگی خوبی برای خود آفریده و، با وقاری مثال زدنی، با همان کفش‌های پاشنه بلند، قدم‌هایی محکم بر زمین گذاشته‌اند.

باید بگویم متأسفانه کار چندان راحتی نیست.

این امر که زنان همیشه به حسادت و خودخواهی شهره هستند، رازی سر به مُهر نیست. خود من نه تنها از این دست زنان را زیاد دیده‌ام، بلکه باید صادقانه اعتراف کنم که در گذشته یکی از آنان بودم. من دختری بودم که یکریز غیبت می‌کرد و البته پشت سر من نیز غیبت می‌کردند. و حدس می‌زنید چگونه است؟ هر دو حالت ملال‌آور است.

پس چرا زنان پیوسته قربانی این دام حسادت، مقایسه، منفی‌نگری و بدجنسی می‌شوند. چرا همهٔ ما زنان نمی‌خواهیم به این دیدگاه برسیم که اگر به جای تخریب، یکدیگر را حمایت کنیم، زندگی جذاب‌تر خواهد شد. پاسخ این پرسش را نمی‌دانم، اما یک چیز را خوب می‌دانم: زندگی در آن سوی سکه خیلی زیباتر است.

من چه کسی هستم و چرا این کتاب را نوشتم

در بهار سال ۲۰۰۸، یک بلاگ رژیم شخصی به راه انداختم. این بلاگ برای من روزنه‌ای بود تا دگرگونی وتحول شخصی را آغاز کنم و، به نوعی، خود را بهبود بخشم. هر هفته داستان‌هایی را با خوانندگان خود در میان می‌گذاشتم و می‌کوشیدم به آنان چیز جدیدی یاد بدهم. من از میان رنج و دردهایم، هدف خویش را یافته بودم و به ارتباط با خوانندگانی پرداختم که عاشق کمک به دیگران بودند، زیرا خودشان متحول و دگرگون شده بودند.

هر هفته ایمیل‌هایی از زنان سراسر دنیا برای من فرستاده می‌شد که آخرین مطلب (پست) های مرا خوانده بودند. وقت می‌گذاشتم و به تک‌تک آن‌ها پاسخ می‌دادم. اگر آنان پرسشی داشتند، پاسخشان را به بهترین نحو می‌دادم. اگر آنان فقط گوشی برای شنیده شدن سخنانشان می‌خواستند، به حرف‌هایشان توجه می‌کردم و برای‌شان بهترین‌ها را آرزو می‌کردم.

قدرت بلاگ من در برقراری ارتباط با خوانندگان آشکار بود. این که می‌توانستم با زنانی از استرالیا، سوئد و انگلستان حرف بزنم برای من جذاب بود. صرف‌نظر از اینکه چه پیشینه و گذشته‌ای داریم، بیم‌ها و امیدهایمان یکی بود. انرژی جاری میان من و خوانندگانم چیزی است که نمی‌توانم آن‌ها را با کلمات توصیف کنم. می‌دانستم با تعریف کردن بخشی از زندگی خود، زن‌های دیگر را تحت‌تأثیر قرار داده‌ام و آنان نیز، با بیان داستان‌های خویش مرا متأثر می‌کردند. موضوعی که هنگام راه‌اندازی آن وبلاگ تصورش را نیز نمی‌کردم مرا به اینجا برساند و اصلاً نمی‌دانستم چه چیزی انتظارم را می‌کشد، اما می‌دانستم که بلاگ رژیم مرا به چیزی عظیم هدایت می‌کند.

سال ۲۰۱۵ به سرعت از راه رسید و آن بلاگ را به شغلی موفق و خرسنده‌کننده تبدیل کردم. اکنون مربی زندگی ارشد دارای مجوز هستم و در طول چهار سال گذشته، چهار کتاب پرفروش در مورد تعالی و رشد شخصی چاپ کرده‌ام. در مجلات متعددی مانند کوزمو (۳)، ماری کلیر (۴)، گلامور (۵) و شیپ (۶) در موردم مطالبی نوشته شد و به‌طور منظم در برنامه‌های تلویزیونی داخلی و خارجی شرکت کردم. در حقیقت، بلاگی کمتر شناخته شده را به چیزی بیشتر از کسب‌وکار تبدیل کردم. اکنون این کسب‌وکار شغل، رسالت و آرمان من است. همان چیزی است که هر روز با آن نفس می‌کشم و زندگی می‌کنم.

تا به امروز به هزاران زن کمک کرده‌ام که ذهنیتشان را تغییر دهند و زندگی و شغل خود را بهتر کنند. کارگاه‌های مربیگری متعددی برای زنان سراسر جهان تشکیل داده و از کار با کارآفرینان خانم لذتی وافر برده‌ام. می‌دانم اینکه مسیر خودت را روشن و خواستهٔ درونی خود را دنبال کنی، چه حس نابی دارد. می‌دانم وقتی دیگرانی که احساست را زیاد نمی‌فهمند و تو را زیر سؤال می‌برند که چرا باید چنین مسیر پرخطری را طی کنی، چه حسی دارد. و می‌دانم نداشتن نقشهٔ راه مناسب و روشن به سوی کامیابی چه حالی به آدم می‌دهد.

این را نیز می‌دانم که بهترین حس این است که اندک افرادی که این مسیر را رفته و نتیجه گرفته‌اند، پیدا کنی. یافتن چنین افرادی که مشتاق‌اند رمز و راز خودشان را برای تو بگویند، دری بگشایند یا گاهی همراهت شوند و پای درد دلت بنشینند، خیلی شیرین است. هیچ‌چیز بیشتر از این مرا بر سر ذوق نمی‌آورد که زنانی را ببینم که با صمیمیتی صادقانه از یکدیگر حمایت می‌کنند. این اتفاق در همهٔ کارگاه‌ها و گروه‌های آنلاین من رخ می‌دهد و من از هر لحظهٔ آن لذت می‌برم و البته دیگر زنان نیز چنین حسی دارند. اکنون که می‌دانم آن روزهای بلاگ‌نویسی در من قدرت آفریده‌اند حالم خوب می‌شود و همین شور و اشتیاق را به کار امروز خود وارد کرده‌ام.

اما همیشه هم این طور نیست. در واقع، خانم‌هایی که به من مراجعه می‌کنند، معمولاً در زندگی خود از نبود سامانه‌ای پشتیبانی کننده رنج می‌برند و در برنامه‌های من به دنبال آن می‌گردند. بسیاری از مراجعه‌کنندگانم شاهد حسادت، منفی نگری و بدخلقی دوستان و حتی اعضای خانوادهٔ خود هستند و این احساس‌ها، بویژه زمانی که جهشی به سوی دنیای کارآفرینی کرده‌اند، بیشتر نمایان شده است. این مسیر ساده و سهل نیست و اغلب با ترس و نکوهش دیگران همراه است. زنانی که پا در این جاده می‌گذارند، نیاز فراوانی به حضور دیگر زنان با ذهنیت مشابه دارند تا بتوانند دستاوردهایشان را با آنان به اشتراک بگذارند و همان پیشرفت‌های کوچک را با هم جشن بگیرند. آنان می‌خواهند به دیگر بانوان کمک کنند تا روی پای خودشان بایستند. آنان از معجزهٔ نیروی ارتباط به خوبی آگاهی دارند و می‌دانند این نیرو چه عامل مهمی در زندگی و کسب‌وکار آنان است.

وقتی چنین زنانی را در کارگاه‌های آموزشی مربیگری خود دیدم و به این نتیجه رسیدم که بینش و خردی که با آنان سهیم می‌شوند چه پیوندها و منافع ماندگاری می‌آفریند، می‌دانستم که باید این کتاب را بنویسم. آنچه اکنون می‌خوانید، ابزار و تدابیری را ارائه می‌دهد که با کمک آن‌ها توانستم زندگی بسیاری از مراجعه‌کنندگانم را به بهترین شکل تغییر دهم. می‌خواهم داستان زندگی خودم را برای‌تان تعریف کنم و بگویم که چگونه نشان تجاری کاملی برای تقویت روحیهٔ دیگر زنان به وجود آوردم. می‌خواهم داستان‌هایی را که در پشت صحنهٔ این دنیای شکوهمند و عظیم قدرت زنان و دختران هست، برای‌تان بازگو کنم.

در این کتاب مصاحبه‌هایی را که با بانوانی کارآفرین انجام داده‌ام که از قوانینی مشابه پیروی می‌کنند، گنجانده‌ام. این زنان همگی تأثیرهایی در زندگی من گذاشته‌اند و از اینکه یکی از آنان هستم به خود می‌بالم. آنان در صنعت خود برجسته و نمونه‌هایی زنده از پیروزی بر ترس‌ها، باور به خویشتن و قدرت زنانه‌اند. خرد و بصیرتی که در این مصاحبه‌ها کسب می‌کنید، نایاب و ارزشمند هستند و از اینکه آن‌ها در این کتاب مرا یاری داده‌اند، در پوست خویش نمی‌گنجم.

این کتاب به شما نشان می‌دهد که تنها با چند تغییر ساده در نگرش خویش، می‌توانید «رمز دختران موفق» را بگشایید و زندگی و شغلی شادتر، مطمئن‌تر و سرشار از پیروزی را خلق کنید. هیچ دلیلی برای احتکار اطلاعات، ارتباط‌ها و بینش آدمی نیست. خرد، یعنی دانش خود را با دیگری سهیم شدن، یعنی آموزه‌های خویش را به دیگران بدهیم تا زندگی بهتری را از سر بگذرانند. پس بیایید از همین امروز به رشد یکدیگر کمک کنیم. بیایید قابلیت‌های یکدیگر را بیابیم و امتیاز زندگی و دنیای خود را در دست خویش بگیریم.

کتاب راز دختران موفق با کارآفرینان، زنان متخصص، زنانی که رؤیاهایشان را دنبال می‌کنند و همهٔ بانوانی که می‌خواهند زن بهتری باشند، گره خورده است. این کتاب به شما یاد نمی‌دهد چطور کسب‌وکاری چندین میلیون دلاری بسازید. این کتاب به شما یاد نمی‌دهد که نظام‌ها و روندهای عملیاتی درست و نادرست کدام‌اند. اما این کتاب به شما می‌آموزد که چگونه در خودتان اعتمادبه‌نفس بیافرینید، خودتان را به مبارزه بطلبید، حسادت را در خود ریشه‌کن کنید، و در نهایت، از قدرت ایجاد ارتباط آگاهی یابید. زیرا در پایان روز، زندگی و کسب‌وکار شما می‌ماند و خودتان.

پس به صندلی راحتی خود تکیه بزنید، لیوانی نوشیدنی برای خودتان بریزید و آماده شوید که رمز دختران و زنان را بگشایید.


فصل اول: راز اصلی این است: برای همهٔ ما به وفور هست

«برای زندگی خود، والاترین و برترین دورنمای ممکن را تجسم کنید.

زیرا شما همانی می‌شوید که باور دارید.» اپرا وینفری (۷)

همان‌گونه که بیانسه (۸) در یکی از ترانه‌هایش با نام «دختران» می‌گوید: «چه کسی دنیا را به حرکت در می‌آورد؟ دختران!» من از شما می‌پرسم: چه کسی می‌تواند با حرف او مخالفت کند؟ زنان امروز بسیار قوی‌تر و مستقل‌تر از همیشه هستند. در حقیقت، شمار زنان صاحب کسب‌وکار از سال ۱۹۹۷، افزایش ۶۸ درصدی داشته و جالب اینجاست که بیش از ۱/ ۹ میلیون از این کسب‌وکارها از سال ۲۰۱۴ راه‌اندازی شده‌اند. این رقم حیرت آور است!، نه‌تنها اثبات می‌کند که ما توفیق را یک لقمهٔ چپ می‌کنیم، بلکه نشان می‌دهد که توان زنان کارآفرین برای کسب پیروزی بی‌نهایت است.

فناوری و رسانه‌های اجتماعی کارآفرینی را دسترس‌پذیرتر از همیشه کرده است و زنان، خوب از پس آن برآمده‌اند. ما زنان نشان‌های تجاری را خلق می‌کنیم، شرکت‌ها را راه می‌اندازیم و زندگی خود را طوری ترسیم می‌کنیم که به ما نوآوری و آزادی دهد. همهٔ زنان کارآفرین دو عامل نوآوری و آزادی را پایه‌های اصلی کامیابی می‌دانند.

اما جای تأسف دارد که هنوز به شکل‌های گوناگون تقلاهایی می‌کنیم. هنوز زنان به اندازهٔ توانمندی‌های خود پول در نمی‌آورند. در حقیقت، بر طبق برآورد وب سایت آی.ان.سی (۹) زنان کارآفرین تنها نوزده درصد از سرمایه‌گذاری‌های فرشته (۱۰) و شش درصد از سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر را در اختیار دارند. ضمن اینکه پژوهش‌ها نشان می‌دهد برای زنانی که کسب‌وکار خود را به‌طور مستقل راه‌اندازی کرده‌اند، افزایش قیمت‌ها و رساندن آن به حدی که شایسته زحماتشان باشد، کاری بسیار سترگ و دشوار است.

مشکلات به مسائل مالی ختم نمی‌شود. بسیاری از مراجعه‌کنندگان من با مشکلاتی عمیق‌تر همچون ترس، نداشتن امنیت و ذهنیت محدودی که می‌گوید پول یا فرصت کافی برای آن‌ها وجود ندارد، دست به گریبان هستند. این ذهنیت حس محدودیت و نومیدی را در آنان زنده می‌کند و نمی‌توانند تغییرهای مثبت را در زندگی و کسب‌وکار خود ایجاد کنند. آنان گیر می‌افتند و، در نهایت، در الگویی از باورهای غلط می‌مانند که آنان را از دستیابی به همهٔ توان خود باز می‌دارد ـ و این جالب نیست.

خب پس قضیه چیست؟ و از همه مهم‌تر، چگونه می‌توان به این وضعیت جهنمی پایان داد؟ نخستین چیزی که می‌خواهم در این کتاب به شما بیاموزم، آن قدر اهمیت دارد که آن را آویزهٔ گوشتان خواهید کرد یا با یک ماژیک رنگ روشن صورتی جیغ، آن را مشخص می‌کنید. این تغییر نگرش قدرتمند تغییردهندهٔ بازی و تختهٔ جهشی به سوی پیروزی است. پس، سراپا گوش باشید! به جرئت می‌گویم که توانایی شما در رسیدن به خواسته‌هایتان نامحدود است. امکانات شما بی‌نهایت است و شما قدرت را آن دارید که زندگی و کسب‌وکار رؤیایی خود را محقق سازید. شما باید در درون خود جایی را بیابید که در آنجا همه‌چیز شدنی است.


راز خانم‌ها: رمز

باید درون خود جایی را بیابید که در آنجا همه‌چیز شدنی است.

اگر هم‌اکنون با خود فکر می‌کنید، «کارا، حرف‌هایی می‌زنی! چطور چنین کاری کنم؟» باید این را بدانید: شما منحصر به فرد هستید، شما، همین‌طور که هستید، بی‌هیچ تغییری دوست داشتنی هستید، درست است، با شما حرف می‌زنم. شما با صدایی خاص، استعدادی خاص و توانمندی‌هایی که هیچ‌کس دیگری ندارد و نخواهد داشت، به این دنیا آمده‌اید.

کمی تأمل کنید. خواه بانویی سرسخت در کسب‌وکار باشید، خواه هیچ فکری در مورد «شغل رؤیایی» خود نداشته باشید، بدانید که ویژگی بی‌نهایت استثنایی در شما وجود دارد که دنیا نیازمند آن است.

این را نیز بایستی بدانید که این ویژگی، هر چه هست، هیچ‌کس به‌جز شما صاحب آن نیست. یکی از بزرگ‌ترین دام‌هایی که ما زنان در آن گیر می‌افتیم، دام مقایسه است: این که «فلانی از من بالاتر است»، «او از من طرفداران بیشتری دارد» و یا «او بیشتر از من پول در می‌آورد.» ما دوست داریم خودمان را با دیگری مقایسه کنیم و، بر اساس کاری که دیگری انجام می‌دهد، خود را به انزوا بکشانیم. این روند معیوب نه‌تنها از ما زنانی باهوش‌تر یا قوی‌تر نمی‌سازد بلکه خلاقیت، شور و اشتیاق ما را نیز از بین می‌برد و احساس خستگی و نومیدی به ما می‌دهد. و این دستور کاری مناسب برای خانم‌های موفق نیست.

حقیقت این است که میلیون‌ها زن دیگر نیز در این دنیا هستند و بسیاری از آنان شغل‌ها و کسب و کارهایی شبیه به شما دارند. اما واژهٔ کلیدی، شباهت است. کسی نمی‌تواند نبوغی را که خاص شماست از شما بگیرد. این مفهوم حقیقی را هر چه سریع‌تر بفهمید، زودتر می‌توانید خود را از ترس و ناامنی‌ای که بر خیلی از ما سایه افکنده است، رها کنید. همان‌گونه که دکتر سئوس (۱۱)، داستان‌نویس کودکان، می‌گوید: «امروز خودتان هستید. و این خویش بودن حقیقتی فراتر از واقعیت است. هیچ آدم زنده‌ای واقعی‌تر از شما وجود ندارد.» ما داستان‌های دکتر سئوس را برای کودکان خود می‌خوانیم، اما چرا این پیام‌های شگفت‌انگیز را درون خویشتن تقویت نمی‌کنیم؟ (نگران نباشید ـ بعداً به آن دست می‌یابیم.)

خب، حالا که فهمیدید تا چه اندازه والا و عظیم هستید، بهتر است در مورد وفور و ثروت حرف بزنیم. آیا تاکنون به آسمان خیره شده‌اید؟ یا از شیشهٔ هواپیما بیرون را نگاه کرده‌اید؟ آیا دستخوش شگفتی نشده‌اید که جهان هستی تا چه اندازه بی‌مرز و بی‌کران است؟ ساده‌ترین کار این است که خودمان را در حباب‌های کوچکی که ساخته‌ایم، حبس کنیم و به خود بقبولانیم که دنیا به کوچکی حیاط خلوت خانهٔ ماست. اغلب آن قدر غرق حسادت، غیبت و منفی نگری می‌شویم که یادمان می‌رود در این سیارهٔ زیبا و وسیع چه فرصت‌های بی نظیر و متعددی وجود دارد. همچنان که در این کتاب پیش می‌روید، از شما می‌خواهم که بزرگ فکر کنید، حرف‌ها و آدم‌های حقیر را به فراموشی بسپارید. اندیشه‌های کوچک را نادیده بگیرید. برای اینکه زنی موفق و قوی باشید، باید فراتر از محدودیت‌ها بروید.

عبارتی را که با مراجعه‌کنندگانم درباره‌اش حرف می‌زنم، عبارت دنیای بی‌حدومرز است. وقتی ما در فضای بی‌حدومرز قرار می‌گیریم، آرزوهایمان نیز بی‌حدومرز می‌شوند و، صرف‌نظر از اینکه این آرزوها از دید ما تا چه اندازه دست نیافتنی باشند، همهٔ آن‌ها محقق می‌شوند. ابتدا باید برنامه‌ریزی ذهنی خود را تغییر دهیم. باید عبارت «ما نمی‌توانیم» را از ذهن‌هایمان محو کنیم. باید این ذهنیت را که به خاطر فلان خواسته احساس شرم، گناه یا خودخواهی می‌کنم از یاد ببریم. باید این نگرش را که چون فرد دیگری از من بهتر است پس چیزی برای من نمی‌ماند، فراموش کنیم. آرزو، هر چه باشد، شرمندگی ندارد و همین که احساس کردید این آرزو تمام و کمال از آنِ شماست، جریان آن را در زندگی خود خواهید دید.

شما این توانمندی را دارید که هر چیز واقعی را که برای خود آرزو دارید، رقم بزنید. اگر هدف‌های خود را با دیگران در میان می‌گذارید و آنان به جای آنکه شما را تشویق کنند، می‌گویند: «کمی واقع‌گرا باش.» بدانید که این نسخهٔ آنان است و ربطی به شما ندارد. این جمله نشان از تجربه‌ها، ترس‌ها و باورهای محدود آنان دارد. حقیقت شما مخصوص خودتان است و باید همان‌طور که شما می‌خواهید، شگفت‌انگیز و جذاب باشد.

اگر چیز واقعی شما شامل جت خصوصی، امپراتوری‌ای چند میلیون دلاری و سفر به دور دنیاست، حقیقتی جذاب است و باید صاحب آن باشید. اگر چیز واقعی شما زندگی در کلبه‌ای در کنار ساحل و درست کردن گردنبندی از مرواریدها و گوش‌ماهی‌هاست، این نیز چیزی شگفت‌انگیز است! نمی‌توان گفت کدام یک از دیگری بهتر است. شما لایق همهٔ آرزوهای قلبی خود هستید و چیزهای واقعی هیچ‌کس نبایستی بر آرزوهای شما سایه بیندازد.

این را نیز بدانید که عالم هستی بسیار غنی‌تر از آن است که بتوانید تصورش را بکنید. اگر کتاب‌های قبلی مرا خوانده باشید، می‌دانید که من قانون جذب را باور دارم و قدرت انرژی مثبت را به خوبی می‌شناسم. شما باید جهان خود را با نگاه مثبت و سرشار از توان و امکان تجسم کنید. لحظه‌ای که این کار را کردید، جهانی آکنده از ثروت و کامیابی در برابر دیدگانتان پدید می‌آید. اگر انرژی یا اندیشهٔ منفی در مورد آرزوهایتان داشته باشید، همهٔ اتفاقی که می‌افتد، این است که مانع ورود آن‌ها می‌شوید. بهتر است نیمهٔ پر لیوان را ببینید و بهتر است لذت‌بخش‌ترین نوشیدنی را در لیوان خود بریزید.

وقتی تصمیم گرفتم از شغل تمام وقت خود در ام تی وی (۱۲) استعفا کنم و به‌طور تمام‌وقت نشان تجاری رژیم شخصی را راه بیندازم، زمان زیادی را صرف تمرکز بر دنیای بی‌حدومرز می‌کردم. در حقیقت، این کار را هر روز هنگام بیدار شدن از خواب انجام می‌دادم و دقایقی، با چشمان بسته، زندگی دلخواهم را تجسم می‌کردم. پیش از آنکه به سراغ تلفن بروم یا ایمیل‌هایم را بررسی کنم، پیش از بیرون آمدن از رختخواب، چند لحظه چشمانم را می‌بستم و نفس‌هایی عمیق می‌کشیدم. همان‌طور که نفسم را به داخل ریه‌هایم می‌فرستادم، به این فکر می‌کردم که دنیای شیرین من چه شکلی است. خودم را در آن دنیا تصور می‌کردم که از خواب بیدار شده، صبحانه‌ای دلچسب درست کرده‌ام، و، در حالی که قهوه‌ام را می‌چشم، عبارات تأکیدی مثبت را تکرار می‌کنم و سپس بیشتر روز مشغول انجام دادن کسب‌وکار دلخواهم هستم. وقتی که نفسم را بیرون می‌دادم، با هر بازدم اضطراب‌ها، ترس‌ها و نگرانی‌ها را از درونم خارج می‌کردم. همهٔ باورهای محدودی را که می‌گفتند نمی‌توانی، بیرون می‌ریختم. بعضی روزها، به محض بیدار شدن، خودم را تصور می‌کردم که در هواپیمای درجهٔ یک نشسته‌ام تا به شهری جدید بروم و در آنجا برنامهٔ تلویزیونی داشته باشم. گاهی خودم را می‌دیدم که به بوتیک‌های شیک شانل (۱۳) می‌روم و برای خودم زیباترین کیف و کفش را می‌خرم. افکارم مال من بودند و از هیچ‌یک از آن‌ها خجالت نمی‌کشیدم. از صمیم قلب باور داشتم که آن‌ها محقق می‌شوند. من، آگاهانه و مشتاقانه، زندگی رؤیایی خود را می‌طلبیدم.

و حدس بزنید چه شد؟ آرزوهایم به واقعیت بدل شدند. همهٔ آرزوهایم!

اگر به تحقق آن‌ها ایمان نداشتم، هیچ‌یک از آن‌ها ممکن نمی‌شدند. اگر چنین چیزی برای من رخ داد، بی‌تردید برای شما نیز شدنی است. تنها باید باور کنید. باید با همهٔ وجود باور کنید که می‌توانید دنیای رؤیایی خود را خلق کنید. باید باور کنید که ارزش رؤیاهایتان را دارید. باید هر آنچه سرزنش، ترس، اضطراب و حس منفی است و همهٔ چیزهایی را که دیگر در خدمت شما نیستند دور بریزید.

راز خانم‌ها: رمز

شما باید جهان خود را با نگاه مثبت و سرشار از توان و امکان تجسم کنید.

لحظه‌ای که این کار را کردید، جهانی آکنده از ثروت و کامیابی بی‌پایان در برابر دیدگانتان پدید می‌آید.

کامیابی او، شکست شما نیست.

ابتدا بیایید این باور را که توفیق زن یا دختری دیگر به معنای شکست شماست رها کنیم. بیایید روراست و واقع‌گرا باشیم. باشد؟ همه می‌دانیم وقتی در شبکه‌ای اجتماعی، خانمی مطلبی خواندنی می‌گذارد و در آن از دستاوردهای اخیر خود با آب و تاب تعریف می‌کند، ته دلمان چه غوغایی بر پا می‌شود. حاضرم با شما سر یک کیف گران قیمت مارک شانل شرط ببندم که حتی اگر زیر مطلب او تعریف و تمجید بنویسید و به او تبریک بگویید، باز هم حسادت جایی در اعماق وجودتان ریشه می‌دواند. و این موضوع طبیعی است. طبیعی بودنش به این دلیل است که ما شرطی شده‌ایم به اینکه فکر کنیم اگر کسی چیزی دارد، پس مقدار کمتری برای ما باقی مانده است و تا زمانی که چنین باوری داریم، همین مسئله را در زندگی خود می‌بینیم.


کتاب راز دختران موفق نوشته کاراالویل لیبا

کتاب راز دختران موفق
رمزگشایی از توفیق،سلامت و شادمانی دختران کارآفرین
نویسنده : کاراالویل لیبا
مترجم : فاطمه باغستانی
نشر پارو
تعداد صفحات: ۱۶۸ صفحه


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]