معرفی کتاب « زنان یونان باستان »، نوشته دان ناردو
این کتاب ترجمهای است از:
Women of Ancient Greece
Don Nardo
Lucent Books, 2000
پیشگفتار: تصویری محدود، اما جذاب از زنان یونانی
کسانی که با جامعه یونان باستان آشنایی ندارند، با خواندن کتاب حاضر شگفتزده میشوند و احتمالاً از رفتار سلطهجویانه بیشتر مردان یونانی با زنان، آشفته میگردند. واقع آن است که در سراسر تاریخ باستان، زنان یونانی از اندک حقوق مدنی برخوردار بودند. افزون بر این، تقریبا همه مردان و بیشتر زنان، این وضعیت را به عنوان امری طبیعی پذیرفته بودند. اما باید گفت از دیدگاه امروز چنین امری بیتردید غیرطبیعی و ناعادلانه مینماید و شایسته جامعهای چون جامعه یونان نیست که از بسیاری جهات و به شکلی نامعمول نسبت به عصر خود پیشرفته و روشنبین بود.
با این همه، قبل از آنکه مردان یونان باستان را موجوداتی بیرحم بخوانیم باید نقطه نظر ویژهای را مطرح کنیم و تاریخ باستان را از آن منظر ببینیم. بیشتر مردم ایالات متحده و دیگر کشورهای پیشرفته صنعتی بدون شک به مفاهیم اخلاقی و اجتماعی و حقوق مدنی و ارزش و مقام والای انسانها، از جمله زنان، توجه میکنند و به آنها پایبندند. در بیشتر این کشورها قوانینی جاری است که بر اساس آن زنان از حقوقی برابر با مردان برخوردارند و شمار زیادی از دختران در این جوامع، با این باور که از هر نظر به اندازه پسران توانمندند و شایسته برخورداری از همان فرصتهایی هستند که برای پسران وجود دارد، پیشرفت میکنند و با جامعه سازگار میشوند.
نیمتنهای از یک زن یونانی که اکنون در موزه ملی باستانشناسی آتن قرار دارد. چشمها و موهای اصل این مجسمه، برای واقعنمایی بیشتر، رنگ شدهاند.
آنچه نظریه برابری حقوق زن و مرد را بهطور خاص محل بحث و جدل قرار داده است، فقدان مطالعهای تاریخی در باره این موضوع است. در سراسر تاریخ و در همه جوامع باستانی مانند مصر و یونان، و در بیشتر جوامع، گروهها و مذاهب عصر میانه، بهطور طبیعی زنان را فرمانبردار و زیردست مردان میدانستند. اغلب قطعات منقول در کتاب مقدس یا آثار چهرههای دینی معروف چون پولس قدیس یا آگوستین مقدس حاکی از این عقیدهاند که خداوند مرد را به عنوان مظهری از وجود خود، و زن را به عنوان خدمتگزار و فرمانبردار او آفریده است. اما گهگاه زنان پرتوان و برجستهای چون ایزابل ملکه اسپانیا، ملکه ژان پادشاه فرانسه، الیزابت اول ملکه انگلستان نیز شکوه و عظمت یافتند؛ هر چند که اینها نمونههایی استثنایی تلقی میشدند. نظریه تفوق مرد بر زن تا سدههای هفدهم و هجدهم همچنان پابرجا بود تا برخی از فیلسوفان عصر روشنگری، نظریه مبتنی بر ارزش یکسان زن و مرد را مطرح کردند و پس از آن اصلاحات اجتماعی و سیاسی، گرچه بسیار آرام، در همین جهت پیش رفت؛ چنانکه در استرالیا تا ۱۹۰۲ م، در بریتانیا تا ۱۹۱۸ م، در ایالات متحده تا ۱۹۲۰ م و در یونان جدید تا ۱۹۵۱ م به زنان حق رأی نداده بودند.
بنابراین جایگاه زنان و رفتار با آنها، موضوع مورد بحث دنیای رو به پیشرفت جدید قرار گرفت؛ موضوعی که در یونان باستان پرداختن به آن، با توجه به اوضاع و احوال تاریخی، غیرعادی و غیرعملی بود.
صدور حکمی کلی در باره زندگی همه زنان یونان باستان قابل قبول نخواهد بود. اگر چه تقریبا همیشه زنان نسبت به مردان از ارزش کمتری برخوردار بودند، ولی موقعیتها و فرصتهای آنها و رفتار دیگران با آنها در همه قلمروها و دورههای تاریخی یونان یکسان نبوده است. دانشمندان معاصر، تاریخ یونان باستان را به چندین دوره کلی تقسیم میکنند: عصر برنز (۱۱۰۰ ـ ۳۰۰ ق.م)، عصر تاریکی (۱۱۰۰ ـ ۸۰۰ ق.م)، عصر کهن (۸۰۰ ـ ۵۰۰ ق.م)، عصر کلاسیک (۵۰۰ ـ ۳۲۳ ق.م) و عصر هلنی (۳۲۴ ـ ۳۰ ق.م) و البته نسبت و میزان جایگاههای قانونی، فعالیتهای اجتماعی و فرصتهای اقتصادی زنان بر حسب زمان و مکان، متفاوت بود. زنان آتنی نسبت به زنان ایالتهای دیگر یونان، خیلی بیشتر تحت نظارت و کنترل قرار داشتند، و نیز از فرصتهای کمتری برای نشان دادن خود برخوردار بودند. مثلاً زنان اسپارت (واقع در جنوب پلوپونز، شبهجزیره بزرگی که یکسوم جنوب یونان را دربرمیگیرد) میتوانستند ورزشهای پهلوانی بیاموزند؛ در حالیکه زنان آتنی در همان زمان و در همان سرزمین از این امتیاز بیبهره بودند.
از آنجا که بیشتر مدارک برجای مانده از یونان باستان مربوط به آتنیهاست، تصویر موجود از زنان یونان باستان بسیار پیچیده و محدود است (در باره آداب و رسوم اسپارتیها و نقش و موقعیت زنان در آنجا، مجموعه قابل توجهی شناسایی شده است، اما اطلاعات برجای مانده در باره ایالتهای دیگر یونان، بسیار اندک است). آتن یکی از بزرگترین و مقتدرترین دولتشهرهای یونان محسوب میشد، و از این رو بسیاری از پژوهشگران معاصر، آداب و رسوم و عقاید آتنیها را نمونه آداب و رسوم و عقاید اجتماعی سراسر یونان دانستهاند. بر اساس این نظریه، زندگی زنان در بیشتر دولتشهرهای یونان به زندگی زنان آتنی بسیار نزدیک بوده است. با این همه چنین مینمود که نقش و موقعیت زنان در اسپارت، سخت محدود، و با دیگر قلمروهای یونان ناهمگون بود.
ولی محققان معاصر در این نظریه تردید کردهاند و اکنون معلوم شده است که رفتار مردم اسپارت با زنان بسیار آزاداندیشانهتر و معتدلتر بوده است، در حالیکه در آتن با زنان بسیار محافظهکارانهتر رفتار میکردند و حتی در اکثر ایالتهای یونان باستان، آزادی و فرصتهای بیشتری، نسبت به آتن، به زنان میدادند. دگرگونی دیدگاهها نسبت به زنان یونان باستان، مستلزم تجدید مطالعه و پژوهش در باره خانواده، حیات شخصی و اجتماعی و نقش زنان و مردان دیگر در آن جامعه است که غالبا به سبب توجه مورخان به تاریخ سیاسی و نظامی نادیده گرفته شده است.
کتاب سارا پامروی زیر عنوانِ الههها، روسپیها، همسران و بردگان: زنان در دوره کلاسیک باستان (چاپ ۱۹۷۵ م)، نخستین پژوهش اساسی و ژرف در باره زنان یونان باستان است. در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ م، چندین اثر ارزشمند دیگر به چاپ رسید که یکی از آنها کتابی از پامروی در باره زنان یونانی در دوره هلنی (۱۹۸۴ م) بود که بعدا سوبلاندل، استاد دانشگاه لندن، پژوهشی جامع و ژرف در باره آن (۱۹۹۵ م) انجام داد و از آن پس همواره کتابها و مقالههای جدیدی در این باره چاپ میشود.
شش کاریاتید، ستونهایی به صورت مجسمه زن، در ضلع جنوبی نمای ارکتیوم، سقف ایوان معروف دوشیزهها، را سرپا نگه داشته است و یکی از معابد آتنی واقع در آکروپولیس آتن است.
توجه به این نکته نیز ضروری است که تصویر زنان یونان باستان، از جمله زنان آتنی که موقعیت آنها در این مطالعات به تصویر کشیده شده است، تا حد زیادی مبتنی بر انواع مدارک و منابع مکتوب و برخی از استنباطها و قیاسهاست. اگرچه منابع غیر آتنی اندکی در این موضوع در دست است و البته، همانطور که پامروی در مقدمه چاپ اول کتاب (۱۹۷۵ م) اشاره کرده است، بخش زیادی از آن منابع توسط زنان نوشته نشده است و از این رو در این موضوع از جمله مدارک دستاول به شمار نمیآید.
شواهد ادبی، مشکلاتی جدی برای مورخ تاریخ اجتماعی پدید میآورد. تقریبا در همه انواع ادبی یونان و روم باستان در باره زنان صحبت شده است. اما جانبداریهای نویسندگان غالبا موجب تحریف و تغییر واقعیات شده است. در کنار برخی اشعار تغزلی، بخش عمده ادبیات رسمی دوره باستان به قلم مردان نوشته شده است. افزون بر آن، مواضع زنستیزانه در بسیاری از نوشتههای ادبی باستانی نمایان است. (۱)
بنابراین دانشمندان باید منابع مکتوب دوره باستان در باره زنان یونانی را با دقت تمام و با دیدگاهی نقادانه بررسی کنند. افزون بر آن برخی از اشعار سروده زنان، اشعاری که پامروی آورده است، و بیش از آن، آثار شاعرانی چون هومر و هسیود در دوره باستان تا تئوکریتوس در دوران هلنی، نمایشنامههای ائوریپیدس و دیگر نمایشنامهنویسان بزرگ قرن پنجم ق.م، نوشتههای فیلسوفان بزرگ که افلاطون و ارسطو (هر دو در قرن چهارم ق.م) از مشهورترین آنها به شمار میروند و جایگاه واقعی یا آرمانی زنان را مورد بحث قرار دادهاند، نوشتههایی از بقراط، پزشک معروف قرن پنجم ق.م و مؤسس مکتب بزرگ پزشکی، که در باره اندامشناسی زنان و طب عمومی زنان صحبت میکند، آثار برخی از مورخان و زندگینامهنویسان متأخر یونانی، و از همه معروفتر پلوتارک [پلوتارخ] (سده اول میلادی)، که در باره تعدادی از شخصیتها و فعالیتهای زنان گزارشهایی به دست داده است، و خطابههای سخنورانی (بیشتر در آتن قرن چهارم ق.م) که بهویژه برای دعاوی قضایی نوشته شده است، همه جنبههای مختلف زندگی شخصی زنان و موقعیتهای حقوقی آنان را نشان میدهد.
این منابع رسمی مکتوب، با انواع شواهد باستانشناسانه تکمیل میشود. این شواهد باستانشناسانه عبارتند از: ترسیم اوصاف زنان در مجسمهها، نقاشیهای روی گلدان و دیوار، موزائیکها، سکهها، نوشتههای روی سنگهای قبور، کتیبهها، لباسها، دستساختههایی شخصی چون جواهرات و دیگر آلات زینتی، دستگاههای نساجی و چیزهایی مثل آن، پاپیروسهای مختلف مشتمل بر قطعاتی از نامهها، دعاها، قراردادهای ازدواج و اسناد دیگر حقوقی که به زنان مربوط میشود (که بیشتر به مصرِ دوره هلنی تعلق دارد). اگرچه این شواهد اندک است، ولی در باره بخش عمدهای از مردم که مدتها در عزلت روزگار میگذراندند و جنسی که متأسفانه بسیار تحت فشار قرار داشت، دیدگاهی کلی ارائه میکند.
۱. زنان در جوامع اولیه یونان
در باره زندگی زنان یونان باستان اسناد عینی و مستقیم، بس اندک است و در حقیقت تصاویر روشن و کامل در باره اموری چون عشق و آرزو و رؤیاهای آنان، قرنها پیش در لابلای غبارهای زمان از میان رفته است. بسیاری از همین شواهد اندک نیز مربوط به عصر آتن و نیز دوران کلاسیک و عصر هلنی یعنی از پنج قرن پیش از میلاد به این سوی باقی مانده است. بنابراین در باره جنبههای اجتماعی و یا تاریخی دورههای برنز، تاریکی و باستان آگاهیهای اندک وجود دارد و اطلاعات موجود با زحمت بسیار از راه شواهد باستانشناختی بسیار پراکنده، اندک تکههای برجای مانده از آثار ادبی دوران اولیه و شخصیتها و داستانهای اساطیر یونانی به دست آمده است.
این تندیس در تاناگرا واقع در مرکز یونان پیدا شده است و زن جوانی را نشان میدهد که پوششی همانند چادر سر تا پایش را پوشانده است.
البته به این نکته باید توجه کرد که اطلاعات موجود در آثار ادبی و اساطیر، روایات و گزارشهای تاریخی روشن و صریح محسوب نمیشود؛ از این رو، تصویری که از زنان در اینگونه منابع ترسیم شده است، نباید تصویری از زندگی واقعی آنان تلقی شود. با وجود این، داستانهای مندرج در آثار ادبی و اساطیر اولیه خالی از واقعیت نیست و پژوهشگران معاصر معتقدند که این داستانها عناصر گوناگون و برخی روابط اجتماعی عمده آن روزگار را نشان میدهد.
حماسههای هومری
اشعار حماسی هومر، شاعر نیمهافسانهای که احتمالاً در قرن هشتم ق.م میزیسته است، مهمترین و برجستهترین منبع ادبی ـ اسطورهای قرون اولیه به شمار میآید. پیش از پانزده هزار بیت از ایلیاد، صحنهای از آخرین سال محاصره ده ساله شهر مستحکم تروا (واقع در کرانه شمال غربی آسیای صغیر) به دست ائتلافی از پادشاهان یونانی را وصف کرده است. دوازده هزار بیت اُدیسه، در باره سرگردانی یکی از حکمرانان به نام اُدوسیوس (پادشاه جزیره سلطنتی، ایتاکا) در سالهای پس از سقوط تروا، سروده شده است. در نتیجه حداقل در اوایل قرن ششم ق.م، این آثار به دیده یونانیان، منابع بسیار مهم ادبی، هنری، اخلاقی، اجتماعی، آموزشی، سیاستنامه و حکمت عملی محسوب میشد. این آثار از جنبههای دیگر نیز مفید بود؛ چنانکه به عنوان یک نیروی اتحادآفرین فرهنگی که سرمایه عمومی همه یونانیها به شمار میرفت، موجودیت آنها را در یک هویت فرهنگی مورد تأکید قرار میداد.
این نقاشی متعلق به دوره رنسانس است و صحنهای از اُدیسه هومر را به تصویر کشیده است که در آن پنلوپه همسر ادوسیوس در حال کار کردن با دستگاه پارچهبافی است و خواستگارانش او را مینگرند.
کتاب زنان یونان باستان
مجموعه تاریخ ۶۰
نویسنده : دان ناردو
مترجم : لیلا رضایی
ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
تعداد صفحات: ۱۲۷ صفحه