معرفی کتاب: صنعت پروپاگاندا :افکار عمومی چگونه تولید و تحریک می‌شوند؟

درباره نویسنده کتاب: ادوارد برنیز

«ادوارد لوئیس جیمز برنیز» (۱۸۹۱-۱۹۹۵ میلادی)، در خانواده‌ای یهودی ساکن وین، پایتخت اتریش ـ که آن زمان تحت حکومت امپراتوری اتریش مجارستان بود متولد شد. خانواده او در سال ۱۸۹۲ به آمریکا مهاجرت کرده و در نیویورک مستقر شدند. نیویورک تایمز در دهم مارس ۱۹۹۵ خبر درگذشت او را این‌چنین منتشر کرد: «ادوارد برنیز، پدر روابط عمومی و رهبر ایجاد افکار عمومی در ۱۰۳ سالگی درگذشت».

مادرش آنا، خواهر «زیگموند فروید» و پدرش الی، برادر همسر این‌روان‌شناس مشهور بود. او که از دانشگاه کورنل  با مدرک کشاورزی فارغ‌التحصیل شده بود، به کار در رسانه‌ها روی آورد و با انجام نوآوریهایی در عرصه تبلیغات و آگهیدهی، از خود استعداد وافری در این زمینه نشان داد.

مطابق برخی گزارش‌ها، او به مدت بیست‌سال برای وزارت دفاع ایالات متحده در تبلیغات جنگی کار میکرد. او را پیشنهاددهنده عنوان وزارت «دفاع» به‌جای وزارت «جنگ» دانسته‌اند. برنیز در کنار «اوی لی» به‌عنوان پدر روابط عمومی و پایه‌گذار تبلیغات مدرن شناخته شده است. برنیز که حرفه تبلیغاتی خود را از تبلیغ صابون، سیگار، گوشت خوک نمک‌زده و کالاهای مصرفی مختلف دیگر آغاز کرده بود، در تبلیغاتی مشهور که هدف آن شکستن قبح سیگار کشیدن زنان و ترویج سیگار بین زنان آمریکایی بود به موفقیت‌های چشمگیری دست یافت. این موفقیت باعث شد که شرکت‌های معتبر آمریکایی برای تبلیغ کالاهای خود با او قرارداد ببندند و همین امر باعث شد که برنیز، تجربه قابل توجهی در عرصه تبلیغات برای شرکت‌های مختلف با کالاهای متفاوت پیدا کند. این تجربیات به یک شرکت خاص و حتی یک کشور خاص محدود نشد و دامنه تبلیغاتی که برنیز طراحی کرد، به کشورهای دیگر، خصوصاً کشورهای اروپایی کشیده شد. این تجربیات بعدها در نگارش کتاب حاضر و دیگر آثار نویسنده نیز به‌کار گرفته شد.

او علاوه‌بر تبلیغ برای بسیاری از کارخانه‌جات و شرکت‌های تولیدی، در خدمت سیاست عمومی و سیاست‌های نظامی ایالات متحده آمریکا نیز قرار داشت. به‌عنوان مثال، بخش تبلیغاتی فعالیت‌های دولت آمریکا در سرنگون کردن حکومت مردمی گواتمالا به ریاست جمهوری «جاکوب آربنز گازمن» بر عهده او بوده است. این کودتا برای حفظ منافع «یونایتد فروت کمپانی» بود که تحت حمایت آمریکا قرار داشت و از بر سر کار آمدن یک حکومت دموکراتیک در گواتمالا و ملیکردن بخش‌هایی از اقتصاد این کشور متضرر میشد. به این واسطه در کودتایی که به رهبری سیا صورت گرفت، حکومت آربنز سرنگون شد و فعالیت‌های تبلیغاتی این عملیات، برای موجه جلوه دادن سرنگونی او، بر عهده نویسنده کتاب حاضر قرار داشت.

برنیز در سال‌های طولانی حیات خود، کتاب‌های متعددی نگاشته است که البته مشهورترین و اثرگذارترین کتاب او، همین کتاب صنعت پروپاگاندا است.

ادوارد برنیز


بریده‌ای از کتاب

فصل اول: سازماندهی آشفتگی

دستکاری هوشیارانه و هوشمندانه عادات سازماندهی شده و افکار توده‌ها، عنصری مهم در جوامع دموکراتیک است. آنها که این مکانیسم دیده‌نشده جامعه را دستکاری میکنند، حکومتی نامرئی را که قدرت حاکمه واقعی جامعه ماست، ایجاد میکنند.

ما تحت سیطره حکومت هستیم؛ ذهن‌های ما مدل‌سازی شده‌اند؛ سلائق ما شکل داده شده است؛ عقاید ما [توسط گروهی خاص] ارائه شده است؛ [و همه این‌ها] توسط مردانی [صورت گرفته است] که ما هرگز در مورد آنها چیزی نشنیده‌ایم. این امر، نتیجه منطقی شیوه سازماندهی جامعه دموکراتیک ماست. در این شیوه، اگر قرار باشد در جامعه‌ای که در آرامش فعالیت میکند زندگی کنیم، تعداد وسیعی از انسان‌ها باید با هم مشارکت کنند.

در بسیاری از موارد، حاکمان نامرئی ما، از هویت اعضای تابع وزارت‌خانه خویش آگاهی ندارند. آنها با استفاده از کیفیت رهبری طبیعی خویش و تواناییشان در ارائه ایده‌های مورد نیاز و همچنین با بهره‌گیری از جایگاه کلیدیشان در ساختار اجتماعی، بر ما حکومت میکنند. هر رویکردی که نسبت به این وضعیت اتخاذ شود، این واقعیت به‌جای خود باقی است که ما در همه افعال روزانه زندگی، چه در عرصه سیاست و چه در عرصه تجارت، چه در عمل اجتماعی و چه در تفکر اخلاقی، تحت حکومت گروهی نسبتاً اندک ـ درصد ناچیزی از جمعیت ۱۲۰ میلیونی جامعه ـ قرار داریم که روندهای ذهنی و الگوهای اجتماعی توده‌ها را میشناسند. این، آنها هستند که سیم‌هایی را که ذهن جامعه را کنترل میکند، میکشند و به این وسیله نیروهای اجتماعی قدیمی را مهار کرده و راه‌هایی جدید برای مقید و هدایت کردن جهان تعبیه میکنند.

معمولاً تشخیص داده نمیشود که این حاکمان نامرئی، برای کارکرد منظم زندگی جمعی ما چقدر ضروری هستند. به لحاظ نظری هر شهروندی ممکن است که به هر کسی که دوست دارد رأی بدهد. قانون اساسی ما احزاب سیاسی را به‌مثابه بخشی از مکانیسم دولت در نظر نگرفته است و به‌نظر می‌رسد که تنظیم‌کنندگان قانون اساسی، چیزی شبیه به دستگاه سیاسی مدرن را در سیاست ملی ما برای خود تصویر نکرده بودند. اما رأیدهندگان آمریکایی خیلی سریع دریافتند که بدون سازماندهی و جهت‌دهی، آرا فردی آنها که به ده‌ها یا صدها کاندیدا تعلق میگیرد، فقط ایجاد سردرگمی خواهد کرد. دولت نامرئی، در شکل احزاب سیاسی ابتدایی تقریباً یک شبه ایجاد شد. از آن به بعد، ما برای ساده‌سازی و عملی بودن، موافقت کردیم که دستگاه‌های حزبی باید عرصه انتخاب ما را به دو کاندیدا و حداکثر سه یا چهار نفر محدود سازند.

از لحاظ نظری، هر شهروندی فکر خودش را در باب سؤالات اجتماعی و امور عملی خصوصی دارد. [اما] در عمل، اگر همه بخواهند برای خودشان اطلاعات غامض موجود در هر مسئله اقتصادی، سیاسی و اخلاقی را بررسی کنند، در خواهند یافت که نتیجه گرفتن در هیچ موردی، ممکن نخواهد بود. ما به‌صورت داوطلبانه موافقت کرده‌ایم که به دولت نامرئی اجازه دهیم تا داده‌ها را غربال کرده و برترین موضوعات باقیمانده را مشخص نماید؛ تا عرصه انتخاب ما به بخش‌های عملی آن محدود شود. ما از رهبرانمان و رسانه‌هایی که آنها برای دسترسی به عموم انتخاب کرده‌اند، شواهد و تعیین حدود موضوعاتی که در عرصه سؤالات عمومی مطرح میشوند را پذیرفته‌ایم؛ ما پذیرفته‌ایم که دستورات استانداردسازیشده در باب عمل اجتماعی را که اغلب اوقات از آن تبعیت میکنیم، از یک معلم اخلاق، یا یک پدر روحانی (۸)، یک مقاله‌نویس مورد علاقه، یا صرفاً یک عقیده مسلط، دریافت نماییم.

به لحاظ نظری، هر کسی بهترین و ارزان‌ترین کالاهایی را که در بازار به او ارائه میشود، خریداری میکند؛ [اما] در عمل اگر هر کسی، قبل از خرید ده‌ها نوع صابون و مواد شوینده یا انواع مختلف علائم تجاری موجود از نان که در معرض فروش است، به‌دنبال قیمت‌گذاری و بررسی شیمیایی برود، زندگی اقتصادی به‌نحو ناامیدکننده‌ای فلج میشود. جامعه برای جلوگیری از این سردرگمی، ترجیح میدهد که دایره انتخابش به ایده‌ها و کالاهایی محدود شود که از طریق همه انواع تبلیغات از سمع و نظر او گذرانده شده است. در نتیجه، تلاشی وسیع و مداوم در جریان است تا توجه و ذهن ما را به برخی سیاست‌ها، کالاها و یا ایده‌ها جلب نماید.

شاید بهتر باشد به‌جای تبلیغات، یک کمیته خاص از متخصصین داشته باشیم که حاکمان ما را انتخاب کنند؛ اعمال خصوصی و عمومی ما را به ما دیکته کرده و در مورد بهترین نوع لباسی که باید بپوشیم و بهترین نوع غذایی که باید بخوریم برای ما تصمیم بگیرند. اما ما روش برعکس را انتخاب کرده‌ایم؛ روش رقابت آزاد. ما باید راهی پیدا کنیم که رقابت آزاد بتواند با آرامش معقولی کار کند. برای دستیابی به این هدف، جامعه راضی شده، تا اجازه دهد که رقابت آزاد توسط رهبری و تبلیغات سازماندهی شود.

برخی از پدیده‌های این روند مورد انتقاد قرار گرفته‌اند؛ تحریف اخبار، تورم شخصیت و به‌طور کلی نمایش پر سر و صدایی که به‌واسطه آن سیاستمداران، کالاهای بازرگانی و ایده‌های اجتماعی به خودآگاهی توده‌ها وارد میشوند. ابزاری که به‌واسطه آن، افکار عمومی سازماندهی و متمرکز میشود میتواند مورد سواستفاده قرار گیرد. اما چنین سازماندهی و تمرکزسازیای برای زندگی معمولی ضروری است.

با پیچیده‌تر شدن تمدن و با مشهودتر شدن نیاز به حکومت نامرئی، ابزارهایی تکنیکی اختراع و توسعه داده شده است که به‌واسطه آن میتوان افکار را تنظیم کرد. مطبوعات و روزنامه‌ها، راه‌آهن، تلفن، تلگراف، رادیو، هواپیماها و… میتوانند به سرعت و حتی به‌صورت همزمان ایده‌ها را در سراسر آمریکا بگسترند.

وقتی «اچ. جی. ولز»(۹) در نیویورک تایمز جملات زیر را مینوشت، ظرفیت‌های این اختراعات را احساس میکرد: «ابزارهای جدید ارتباطات، جهانی جدید از روندهای سیاسی را پیش روی ما قرار داده‌اند. چاپ، تلفن، بیسیم و ابزارهایی از این دست، این توان را ایجاد کرده‌اند که تلقیهایی تکنیکی یا دستوراتی استراتژیک به سرعت در اختیار مراکزی هماهنگ قرار گیرد و نیز پاسخ‌هایی سریع و یا مباحثاتی مؤثر میان این مراکز صورت گیرد. اکنون ایده‌ها و اصطلاحات میتوانند بیش از هر شخصیتی اثرگذاری داشته و همچنین قدرتی بیش از منافع هر بخش از خود نشان دهند. میتوان طراحی عمومی را از انحراف و خیانت محافظت کرد. میتوان آن را با سرعت و گستردگی، بدون هیچ‌گونه سوتفاهم فردی، محلی و یا بخشی، ساخت و توسعه داد».

آنچه آقای ولز در مورد روندهای سیاسی بیان میدارد، به‌همین میزان نیز در مورد روندهای تجاری، اجتماعی و همه مظاهر عملکرد جمعی صادق است. امروزه، دیگر دسته‌بندی و تمایلات اجتماعی، تحت تأثیر محدودیت‌های «محلی و بخشی» نیست.

هنگامی که قانون اساسی به اجرا گذاشته شد، واحد سازماندهی، جامعه روستایی بود؛ جامعه‌ای که بخش اعظم کالاهای مورد نیاز خودش را تولید میکرد و ایده‌ها و افکار گروهی در آن، بر اساس روابط فردی و بحث‌های رو در رو میان شهروندان ایجاد میشد. اما امروزه، از آنجا که ایده‌ها میتواند فوراً به هر جای دور و هر تعداد از افراد مورد نظر منتقل شود، این وحدت جغرافیایی با انواع مختلف دیگری از گروه‌بندی تکمیل شده است؛ از این‌رو افرادی که ایده‌ها و منافع یکسانی دارند، ممکن است در حالی که هزاران مایل از یکدیگر فاصله دارند برای عمل مشترک، متشکل و هماهنگ شوند.

پروپاگاندا

درک این مطلب که این گسست‌ها در جامعه ما چه میزان و چقدر متنوع هستند، به غایت مشکل است. این گسست‌ها ممکن است اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، رادیکال، مذهبی و یا نژادی باشند؛ با هزاران زیرشاخه در هر یک از این‌ها. به‌عنوان مثال در تقویم نجومی ورلد (۱۰)، گروه‌های زیر تحت عنوان «اِی»(۱۱) فهرست شده‌اند:

مجمع منسوخ کردن حکم اعدام (۱۲)؛ انجمن براندازی جنگ (۱۳)؛ انجمن برابری هنرپیشگان (۱۴)؛ انجمن آماری آمریکا (۱۵)؛ انجمن بین‌المللی تبلیغات (۱۶)؛ انجمن ملی هوانوردی (۱۷)؛ موسسه تاریخ و هنر آلبانی (۱۸)؛ آمن کرنر (۱۹)؛ آکادمی آمریکایی در رم (۲۰)؛ جامعه باستان‌شناسی آمریکا (۲۱)؛ مجمع شهروندی آمریکا (۲۲)؛ فدراسیون کار آمریکا (۲۳)؛ آمروک (سبک روسیکوروسین)(۲۴)؛ کلوب اندیرون (۲۵)؛ انجمن تاریخی آمریکایی-ایرلندی (۲۶)؛ مجمع ضدسیگار (۲۷)؛ مجمع ضد بیحرمتی به مقدسات (۲۸)؛ انجمن باستان‌شناسی آمریکا (۲۹)؛ انجمن ملی تیراندازی (۳۰)؛ جامعه خوانندگی آریون (۳۱)؛ انجمن فضانوردی آمریکا (۳۲)؛ انجمن تربیت اسب آیرشایر (۳۳)؛ کلوب ۱۸۴۷ آزتک (۳۴). در همین فهرست محدود نیز اسامی بسیار بیشتری ذیل حرف «اِی» وجود دارد.

سالنامه و لغت‌نامه سال ۱۹۲۸ «روزنامه آمریکایی»(۳۵)، ۲۲۱۲۸ نشریه دوره‌ای در آمریکا را فهرست میکند. من به‌صورت اتفاقی بخش حرف «اِن» انتشارات شیکاگو را انتخاب کردهام که عبارتند از:

نارود (روزنامه بوهمیاییها)(۳۶)؛ نارود-پولسکی (ماهانه لهستانی)(۳۷)؛ ان.ای.ار. دی. (دارویی)(۳۸)؛ شرکت گزارش‌گریملی (۳۹)؛ پیشرفت آشپزی ملی (برای مدیران هتل‌ها)(۴۰)؛ نشریه ملی سگ (۴۱)؛ نشریه ملی کارمندان دارویی (۴۲)؛ نشریه ملی مهندسی (۴۳)؛ نشریه ملی خواروبار (۴۴)؛ نشریه ملی گزارش هتل‌ها (۴۵)؛ مجله ملی مالیات بر درآمد (۴۶)؛ نشریه ملی جواهرات (۴۷)؛ نشریه ملی ماساژ (۴۸)؛ نشریه ملی تولیدکنندگان حیوانات اهلی (۴۹)؛ نشریه ملی آسیاب (۵۰)؛ نشریه ملی اخبار آجیل (۵۱)؛ نشریه ملی ماکیان (۵۲)؛ بولتن کره و تخم‌مرغ (۵۳)؛ نشریه ملی تدارکات (برای بسته‌بندیکنندگان گوشت)(۵۴)؛ نشریه ملی مستغلات و معاملات زمین (۵۵)؛ نشریه ملی خرده‌فروشی پوشاک (۵۶)؛ نشریه ملی خرده‌فروشی الوار (۵۷)؛ نشریه ملی اخبار امنیت (۵۸)؛ نشریه ملی معنویت‌گرا (۵۹)؛ نشریه ملی بیمه‌گر دریایی (۶۰)؛ نشریه سلامت ملی (۶۱)؛ نائوجیونز (روزنامه لیتوانیاییها)(۶۲)؛ تازه‌واردان (هفته‌نامه جمهوریخواهان برای ایتالیاییها)(۶۳)؛ اخبار روزانه (۶۴)؛ جهان جدید (هفته‌نامه کاتولیک)(۶۵)؛ بانک‌داری آمریکای شمالی (۶۶)؛ دامپزشکی آمریکای شمالی (۶۷).

تیراژ برخی از این نشریات حیرت‌انگیز است. نشریه ملی تولیدکنندگان حیوانات اهلی، تیراژی بالغ بر ۱۵۵۹۷۸ نسخه‌ای دارد. نشریه ملی مهندسی ۲۰۳۲۸ نسخه تیراژ دارد. تیراژ نشریه جهان جدید، ۶۷۰۰۰ نسخه برآورد شده است. اکثر نشریات دوره‌ای فهرست شده در بالا ـ که به‌صورت تصادفی از میان ۲۲۱۲۸ مورد انتخاب شده‌اند ـ تیراژی بیشتر از ۱۰۰۰۰ نسخه دارند.

تنوع این انتشارات با همان نگاه اولیه کاملاً مشهود است. در عین حال، این تنوع انتشارات گویای بخش اندکی از انبوه گسست‌های موجود در جامعه ماست؛ گسست‌هایی که اطلاعات و نهادهای ایجاد افکار عمومی، در راستای آنها به سوی گروه‌های متشکل از افراد، جریان می‌یابد.

مطابق یکی از آخرین شماره‌های نشریه «زمان برگزاری مجامع جهانی»(۶۸) از میان ۵۵۰۰ مجمع و گردهم‌آیی که زمان آنها تعیین شده، مجمع‌های زیر در کلیولند اوهایو (۶۹) برگزار خواهد شد:

انجمن استخدام حکاکان تصویرگر آمریکا (۷۰)؛ انجمن نویسندگان خارجی (۷۱)؛ شوالیه‌های سَنت‌جان (۷۲)؛ مجمع والثر (۷۳)؛ انجمن ملی لباس‌های کشباف (۷۴)؛ شوالیه‌های سَنت‌ژوزف (۷۵)؛ نظام پادشاهی ابوالهول (۷۶)؛ انجمن بانک‌داران رهنی (۷۷)؛ انجمن بین‌المللی ادارات استخدام عمومی (۷۸)؛ کلوب‌های تجار و حرفه‌ایهای اوهایو (۷۹)، انجمن حکاکان تصویرگر آمریکا (۸۰)؛ نمایشگاه تولیدگران کلیولند (۸۱)؛ جامعه مهندسان گرمایش و تهویه آمریکایی (۸۲).

برخی از مجامع دیگری که در سال ۱۹۲۸ قرار است برگزار شود، به شرح زیر است:

گردهم‌آیی انجمن‌های تولیدکنندگان الوار (۸۳)؛ انجمن ملی حامیان سیرک‌های آمریکا (۸۴)؛ انجمن آمریکایی پزشکی غیردارویی (۸۵)؛ انجمن آمریکایی ورزش شکار (۸۶)؛ انجمن فولکلور تگزاس (۸۷)؛ انجمن هتل‌داران (۸۸)؛ انجمن فاکس بریدرز (۸۹)؛ انجمن حشره‌کشی و ضدعفونی (۹۰)؛ انجمن ملی تولید کارتن و بسته‌بندی تخم مرغ (۹۱)؛ انجمن آمریکایی تولید و بسته‌بندی نوشیدنیهایی کربناتی (۹۲)؛ و انجمن ملی تولیدکنندگان سرکه (۹۳). البته این فهرست با حذف موارد غیر مهم طبقه‌بندی شده و باید توجه داشت که اغلب این انجمن‌ها، مهمانیها و جلسات سخنرانی وابسته به خود را دارند.

اگر همه این چندهزار سازمان و نهاد رسمی را بتوان فهرست کرد، (که تاکنون هیچ فهرست کاملی تهیه نشده است) باز هم این فهرست بخش اندکی از سازمان‌ها و نهادهایی را نمایندگی میکند که رسمیت کمتری دارند؛ اما زندگیهای قویتری را رهبری میکنند. ایده‌ها و افکار مردم در کلوب‌های قماربازی نزدیک به خانه‌هایشان انتخاب و همسان‌سازی میشود. رهبران، اقتدار خود را از طریق اداره جوامع و تئاترهای غیرحرفه‌ای اعمال میکنند. ممکن است هزاران زن، به‌صورت ناخودآگاه عضو انجمن‌های خواهری تبعیت‌کننده از مدهایی باشند، که یک رهبر اجتماعی به تنهایی آنها را ایجاد میکند.

نشریه «لایف»(۹۴) این ایده را به طعنه چنین معرفی میکند؛ یک فرد آمریکایی به یک انگلیسی که جامعه آمریکا را به‌علت نداشتن طبقه بالا، پایین و بیکم و کاست بودن میستاید، چنین جواب میدهد:

«بله، ما در اینجا فقط گروه‌های زیر را داریم: نخبگان چهارصد (۹۵)؛ مردان سفیدپوست؛ مشروب‌سازان غیرقانونی؛ بارون‌های وال‌استریت؛ جنایت‌کاران؛ گروه دی. ای.ار (۹۶)؛ گروه ک.ک.ک (۹۷)؛ خانم‌های مستعمراتی (۹۸)؛ فراماسون‌ها؛ تجار، حرفه‌ایها و روتاریها (۹۹)؛ گروه کیآف‌سی (۱۰۰)، گوزن‌های شمالی (۱۰۱)؛ سانسورچیها؛ متخصصان؛ کودن‌ها؛ قهرمانانی مانند لیندی؛ گروه دبلیو.سی.تی.یو.(۱۰۲)؛ سیاستمداران، پیروان منچن (۱۰۳)، عوام‌الناس، مهاجران، شبکه‌های سخن‌پراکنی و در کنار همه اینها، ثروتمندان و فقرا».

علاوه بر اینها باید توجه داشت که این چندهزار گروه درهم آمیخته و دارای هم‌پوشانی است. جان جونز (۱۰۴) علاوه بر عضویت در گروه روتارین‌ها، عضو یک کلیسا و یک انجمن برادری، یک حزب سیاسی، یک سازمان خیریه، یک انجمن حرفه‌ای، یک شاخه محلی از یک شبکه تجاری، یک اتحادیه موافق یا مخالف تحریم و یا یک جامعه موافق یا مخالف کاهش تعرفه‌ها و در نهایت عضو یک کلوب گلف است. او عقایدی را که به‌عنوان یک روتارین دریافت میکند، در دیگر گروه‌هایی که ممکن است در آنها مؤثر باشد رواج میدهد.

این ساختار نامرئی درهم‌تنیده گروه‌ها و انجمن‌ها، مکانیسمی را تشکیل میدهد که دموکراسی به‌واسطه آن، ذهن گروه‌ها را شکل‌دهی میکند و تفکر گروهی را ساده میسازد. اظهار تأسف از وجود چنین مکانیسمی، توقع جامعه‌ای است که هرگز وجود نداشته و هرگز وجود نخواهد داشت. اعتراف به‌وجود چنین مکانیسمی و این توقع که از آن استفاده نشود، غیرقابل قبول است.

امیل لودویگ (۱۰۵)، ناپلئون را چنین معرفی میکند:

«همواره منتظر علائمی از افکار عمومی بود؛ همواره به ندای مردم گوش میداد؛ ندایی که محاسبات را به مبارزه میطلبد. او در آن زمان میگفت: میدانی چه چیز بیش از همه من را متحیر میکند؟ ناتوانی کامل قدرت در سازماندهی هر چیزی».

در واقع هدف این کتاب آن است که ساختار این مکانیسم که ذهن عمومی را کنترل میکند، توضیح دهد و بیان دارد که چگونه این ساختار به‌واسطه درخواست‌دهندگانی خاص که میخواهند مقبولیت عمومی برای یک ایده و یا یک کالا فراهم آورند به‌کار گرفته میشود. این کتاب در عین حال تلاش خواهد کرد تا جایگاه مناسب این تبلیغات جدید را در ساختار دموکراتیک مدرن مشخص کرده و مقررات اخلاقی و عملی آن را که به‌مرور در حال شکل‌گیری است، معین کند.


صنعت پروپاگاندا

صنعت پروپاگاندا :افکار عمومی چگونه تولید و تحریک می‌شوند؟
نویسنده : ادوارد برنیز
مترجم : مجتبی عزیزی
ناشر: دانشگاه امام صادق (ع)
۱۴۴ صفحه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا