چیزهایی که باید در مورد فصل آخر (هشتم) سریال گیم آو ترونز (بازی تاج و تخت) بدانید
فقط کمی صبر کنید تا حماسه آتش و یخ تمام جهان را فرا بگیرد، بیشتر و قویتر از همیشه، چون اچ بی او بزرگترین مخلوقاش را برای آخرین بار به میدان می فرستد تا در هیاهوی دنیای رسانه و سرگرمی سال ۲۰۱۹، بازی تاج و تخت فاتح بزرگ باشد.
شش اپیزود؛ این فاصله ما با پایان قصه ای است که جی. آر. آر مارتین نوشته و اغراق نیست اگر بگویم شاید نصف ساکنان کره زمین میخواهند که پایان قصه را بشنوند. با شروع بهار، هیجان برای پیشی گرفتن از بزرگترین زمستان تاریخ وستروس و حدس زدن سرنوشت مخلوقات مارتین به اوج می رسد. اگر اهل ریسک و شرط بندی باشید و بتوانید دست دیوید بنیاف و دی. بی وایس را بخوانید، شاید پول و پله درشتی به هم بزنید. با نزدیک شدن به موعد پخش آخرین فصل سریال، به پیشواز یکی از مهمترین رویدادهای عالم سرگرمی در سال آینده رفته ایم تا شاید بتوانیم با کنار هم گذاشتن شواهد و حدسیات، سرنوشت وستروس و سریر آهنین را پیش بینی کنیم.
در نظر داشته باشید آنچه در ادامه می خوانید چیزی را اصطلاحا اسپویل نمی کند چون هنوز هیچ اطلاعاتی درباره سریال گیم آو ترونز پخش نشده و لو نرفته.
مخزن اسرار سریال گیم آو ترونز
اچ بی او از اینترنت خاطره خوشی ندارد. یک بار که تقریبا تمام اپیزودهای یک فصل چند روز قبل از پخش در اینترنت به صورت غیرقانونی منتشر شد. لو رفتن بخش هایی از فیلمنامه در مورد دو فصل قبلی هم شایعهای است که هنوز تایید نشده ولی پیشبینیهای دقیق بعضی کاربرهای ناشناس اینترنتی نشان میداد که ظاهرا خبرهایی بوده. به غیر از این، پاپاراتزی ها هم دو سال قبل رحم نکردند و یواشکی، سر صحنه، گوشی به دست خیلی از لحظات مهم سریال گیم آو ترونز را ثبت و در اینترنت منتشر کردند، از جمله دیدار جان اسنو با دنریس تارگرین در وستروس که یکی از نقاط عطف قصه در فصل هفتم بود.
برای جلوگیری از این تجربیات تلخ، از زمان پیش تولید تا همین الان، اچ بی او سریال گیم آو ترونز را در امنیتیترین شرایط ممکن پیش برده و اجازه نداده که حتی یک کلمه از فیلمنامه یا یک ثانیه از سریال گیم آو ترونز هم ناخواسته به بیرون درز کند. باوجود تمام این بگیروببندها، خورههای GOT بیکار ننشسته و با تجسس در بدیهیات به پیشرفتهای قابل توجهی دست یافتهاند. مثلا در همایشی که چند ماه قبل طرفداران بازی تاج و تخت در مجارستان برگزار کرده بودند، از زیر زبان ولادیمیر فوردیک (بازیگر نایت کینگ) کشیدند که نبرد بزرگ فصل در اپیزود سوم اتفاق میافتد. نبردی که می گویند نه فقط در مقایسه با فصل های قبل، برای مدیوم تلویزیون هم یک اتفاق تاریخی است و احتمالا شاهد مبارزه تمام آدمیان وستروس با وایت واکرها در وینترفل خواهیم بود. کارگردان این اپیزود میگوئل س اپوچنیک است که قبلا دو اپیزود عظیم «هاردهوم» و «نبرد حرامزادهها» را هم ساخته بود.
همچنین الان می دانیم که نایت کینگ تا قبل از اپیزود سوم این فصل در سریال گیم آو ترونز حضور ندارد. از دیگر اکتشافات طرفدارها می شود به قراردادهای بازیگران اشاره کرد. با توجه به این که پنج بازیگر اصلی، کیت هرینگتون (جان اسنو)، امیلیا کلاریک (دنریس تارگرین)، پیتر دینکلیج (تریون لنیستر)، نیکولاس کاستر والدو (جیمی لنیستر) و لنا هدی (سرسی لنیستر)، دستمزد کامل و معادل بازی در هر شش اپیزود این فصل را دریافت کرده اند، میشود نتیجه گرفت که هیچ کدام از این پنج کاراکتر تا فینال سریال گیم آو ترونز از صفحه شطرنج وستروس حذف نمی شوند. طرفدارها تا اینجا پیش آمده اند و شبکه هم طبق انتظار چیزی را نه تایید کرده و نه تکذیب.
همه باید در سریال گیم آو ترونز بمیرند
لازم نیست حتما فیلمنامه نویس، استاد ادبیات یا از اقوام آقای مارتین باشید تا بتوانید سرنوشت وستروس را درست پیش بینی کنید. چند سال قبل و پیش از پخش فصل ششم ، دانشجویان دانشگاه مونیخ با استفاده از ریاضی و نظریه گراف مشخص کردند که گره های اصلی در درام بازی تاج و تخت کدام اند و با همین شیوه احتمال مرگ شخصیتها را هم تخمین زدند. نتیجه کار آنها ثابت می کرد جان اسنو زنده خواهند ماند، که این اتفاق افتاد و در فصل ششم جان با جادوی بانوی سرخ به زندگی بازگشت. اشاره به احتمال بالای مرگ شخصیت ها هم در مقاله آنها بود که در چند مورد مانند پیتر بیلیش، استنیس باراتیون و تامن باراتیون درست از آب در آمد. بدون نیاز به محاسبات پیچیده و با اتکا به عقل سلیم و منطق درام، می شود چند رویارویی و اتفاق مهم در فصل آخر را پیش بینی کرد.
طبیعتا قصه آریا باید به نتیجه برسد و دختر انتقام جوی ند استارک فهرست مرگ اش را کامل کند. مهم ترین چهره این فهرست که هنوز نفس میکشد، سرسی لنیستر است. سیر درام سرسی در ارتباط با دو برادرش به نقطه پایان می رسد؛ جیمی و تریون. دژخیم فعلی سرسی ، ماونتین، شوالیه از گور بازگشته است. شخصیت ماونتین در اصل سیر برادرش هاوند را کامل میکند. هاوند یکی از مهم ترین شخصیت ها در مسیر سفر آریا است که قبلا در مبارزه از برین شکست خورده، شوالیه زنی که به بانو استارک قول داده تا پای جان از دختران اش محافظت کند. پیش از این رابطه ای به ثمر نرسیده میان برین و جیمی آغاز شده که احتمالا به دیدار مجدد آنها ختم می شود. با مرور گذشته و شبکه ارتباط میان شخصیت ها در درام، مشخص میشود که سرنوشت چه کسانی به هم گره خورده و این گردها در فصل آخر عینیت پیدا میکند و به کنش دراماتیک منجر می شود؛ چگونگی آن به جهان بینی مارتین و خالقان سریال بازی تاج و تخت بستگی دارد.
گسلاننده زنجیرها در سریال بازی تاج و تخت
مارتین سعی کرده یک جهان اسطوره ای خودبسنده و نزدیک به واقعیت خلق کند، با این وجود جهان خیالی اش بیش از آنچه که فکرش را بکنید وامدار تاریخ به ویژه تاریخ بریتانیا است. گذشته وستروس، که با اسطوره و جادو آمیخته شده، تا حدود زیادی بازخوانی خیالانگیز سرگذشت ساکنان جزیره در دوران سلتها، آنگلوساکسونها و ژرمنها است. اصل قضیه و نبرد میان چند مدعی پادشاهی برای نشستن بر سریر آهنین هم به شدت یادآور جنگ رزها میان دو خاندان یورک و لنکستر در سده پانزدهم میلادی است. اگر به نظرتان نوشته های مارتین بیش از حد ساختارشکن و پر از تجاوز، کشتار و زنای با محارم است، فقط نگاهی بیاندازید به ماجرای هنری هشتم به دلیل همین قرابت به تاریخ، می توانید ردپای خیلی از شخصیت ها و وقایع قصه را در دنیای واقعی دنبال کنید.
خیلی از مورخان علاقمند به سریال بازی تاج و تخت (یا برعکس) دنریس تارگرین را خوانشی فانتزی از هنری تودور یا هنری هفتم میدانند. هنری هفتم بیشتر عمرش را در تبعید گذارند و مدعی تاج و تخت بود. خودش را از نسل شاه آرتور افسانه ای می دانست و با پرچم منقش به شمایل اژدها به سرزمین مادری اش برگشت، آن هم با لشگری از سربازان مزدور فرانسوی و ثروتی که از خانواده اش به ارث برده بود. هنری در میانه جنگ یورکها و لنکسترها به جزیره می آید و متحدانی بانفوذ و قدرتمند از هر دو خاندان پیدا می کند و با کمک آنها ریچارد سوم، غاصب بدنام سلطنت، را به قتل می رساند. هنری با پیروزی در نبرد با ریچارد سوم، میان خاندان یورک و لنکستر صلح برقرار کرد و دوره تازه ای را با پادشاهی خاندان تودور بنا گذاشت. تاجگذاری هنری هفتم به سی سال جنگ و خونریزی پایان داد و به نقطه عطفی در تاریخ بریتانیا تبدیل شد. اگر تاثیرپذیری انکارناپذیر مارتین از «جنگ رزها» را جدی بگیریم، که خودش هم به آن اذعان داشته، نباید غافلگیر شویم اگر دنریس همچون هنری بتواند وستروس را فتح و به گفته خودش به چرخه ظلم در این سرزمین پایان دهد.
ازور آهای در سریال گیم آو ترونز
اگر قیاس با تاریخ حکم میدهد به پیروزی نهایی دنریس و فتح وستروس، اسطوره ها به ما می گویند که جان اسنو ناجی زندگان در برابر لشگر مردگان شبزده خواهد بود. از همان ابتدای داستان، دنریس میخواهد بازگردد به وستروس تا با گسستن زنجیرها و شکستن تختها مردم را به عدالت و آزادی دریغ شده ازشان برساند. در مقابل، جان از همان ابتدا به جمع نگهبانان شب می پیوندد تا از سرزمین اش در برابر خطراتی محافظت کند که همه تصور می کنند در قصه ها دفن شده اند. در فصل پایانی و بعد از فراز و فرودهای بسیار، دو قطب مختلف قصه به هم پیوسته اند و برای رسیدن به خانه آخر چاره ای ندارند جز اینکه همسفر شوند. این جا است که باید منتظر همگرایی در تمام آن چیزهایی باشیم که مارتین برای خلق جهان اسطوره ای، و در عین حال برگرفته از عصر حقیقت در تاریخ، از آیین زرتشت، فرقه نزاریه، اساطیر شمالی و تاریخ سلتی به عاریت گرفته هیچ کس در تمام سریال، و شاید در مجموعه رمانها، به اندازه جان اسنو با سفر اسطورههای قهرمان کلاسیک سازگار نیست.
فرزندی که در تحقیر و تبعیض به دنیا می آید، برای اثبات خودش دست به خطر می زند، بار سنگین مسئولیت را به دوش می گیرد، عزیزاناش را از دست می دهد، می میرد، زنده می شود و آخر سر میفهمیم که واقعیت وجودی اش رازی بوده که تمام این سالها ازش پنهان شده. راوی و خالق کاربلد حاضر نیست که بیهوده و چندباره در مسیر قصه اش دست ببرد. پس جان، که از مرگ به زندگی بازگشته، جان ارزشمندی دارد که نباید بی دلیل فدا یا هدر شود. الان می دانیم که جان نواده آخرین پادشاه تارگرین و یک مدعی و وارث قانونی برای تاج و تخت است، هرچند که خودش شمشیر کشیدن برای نبرد را به نشستن بر روی سریر ترجیح دهد. در چند اپیزود باقیمانده، باید منتظر باشیم پسری که هیچ نمیدانست برای نجات مردگان مقابل شاه شب بایستد و نگذارد که زمستان طولانی و شب تاریک برای همیشه بر سرزمین وستروس سایه بیاندازد. اگر جان در این راه کشته شود، باید منتظر مرگی باشکوه باشیم که چرخه درام را کامل کند، حکما تقابل یخ و آتش و نبرد اژدها و سپاه مردگان گذر کرده از دیوار با حضور جان به سرانجام خواهد رسید. در ضمن فراموش نکنید که شاید تارگرین دیگری هم راه باشد؟
سریر آهنین سریال گیم آو ترونز
از همان اول تبدیل شد به نماد سریال، فراتر از تمثال گرگ و اژدها و شخصیت ها بازی تاج و تخت بیش از هر چیزی درباره قدرت و خون هایی است که به پای آن ریخته شده و چه چیزی بهتر از سریر آهنین ساخته شده از شمشیرها به این مفهوم تجسم می بخشد؟
شاید تمام شخصیت ها آخر کار بمیرند و هیچ کس از جنگ و زمستان جان سالم به در نبرد اما سرنوشت سریال بازی تاج و تخت با سریر آهنین تعیین می شود مارتین به جای ساحت اسطوره داستان اش را در عرصه رئالیسم روایت می کند، جایی که به جای نبرد نهایی خیر و شر با نسل کشی، مالیات و عشرتکدهها سروکار داریم. مارتین برای جان بخشیدن به داستان اش قرون وسطی و رنسانس را چندین و چندبار مرور کرده، با این وجود در سرزمین وستروس با ایده هایی مواجه می شویم که متعلق به آن دوران نیست. نباید هم تعجب کنیم. داستان در دهه نود میلادی نوشته شده و در این زمانه حکمران معتقد به برده داری و کندن پوست رعیت نمی تواند قهرمان باشد حتی اگر دودمان اش به اژدهایان برسد! با این حساب اگر قصه با مرگ ملکه خبیث و به تخت نشستن یکی از حاضران در لشگر اولیا، جان، دنریس یا حتی تریون، به پایان برسد، زیادی معمولی و بی اثر است. از طرف دیگر انتظار اینکه فاتح جدید وستروس سلطنت را ملغی و برای برقراری دموکراسی صندوق های رای را برپا کند از حرف زدن اژدها هم تخیلی تر است.
برای این که درام به پایان محکمی برسد، به هر نحوی که شده باید کانسپت غلبه بر خودکامگی و پایان ظلم را ببینیم، شاید با نابودی سریر آهنین به نشانه آغاز دورانی تازه در سرزمین وستروس.
رویای بهار
حدودا یک دهه قبل که اچ بی او با مارتین بر سر اقتباس از رمان های اش به توافق رسید، خودش هم فکر نمی کرد که نوشتن دو جلد آخر این قدر کش پیدا کند و کار به جایی برسد که سریال را سازندگان اش جلوتر از کتاب ها به پایان برسانند. ظاهرا به این زودی ها هم قرار نیست که «بادهای زمستان» و رویای بهار» به چاپ برسد. در حال حاضر مارتین از جریان تولید سریال فاصله گرفته تا کتاب ها را زودتر تمام کند و چراغ راه وایس و بنیان برای ادامه مسیر همان چیزی است که قبل از شروع تولید از آقای نویسنده درباره سرانجام قصه شنیده بودند. مسلما پایان سریال بازی تاج و تخت و کتاب ها یکی خواهد بود ولی الزما هر دو یک مسیر منطبق برهم را طی نمی کنند. الان سه فصل است که نویسندگان سریال بازی تاج و تخت دارند پیرنگ مارتین برای ادامه قصه را به خواست و سلیقه خودشان می نویسند و کم نیستند مردگانی که در کتاب زنده اند و شخصیت هایی که از رمان ها هیچ وقت به قاب تلویزیون راه پیدا نکرده اند. خیلی ها برای همین در چند فصل اخیر از سریال گیم آو ترونز ناامید شده اند و می گویند که دیگر بازی تاج و تخت آن خون و جادوی ابتدای کار را ندارد و شبیه بلاک باسترهای هالیوودی شده. مشکل فقط در دسترس نبودن دو جلد آخر و حضور کمرنگ مارتین نیست.
با تعدد شخصیت ها و خطوط داستانی در هم پیچیده، مارتین در کتاب ها به خوبی تتواسته بود که دست اش را پنهان کند. از اعدام ند استارک و قتل راب حیرت میکردیم، چون تصور بر این بود شخصیت های اصلی قصه اند که به طرز ساختارشکنانهای سلاخی می شوند. بعد از چند جلد کتاب و هفت فصل سریال، الان معلوم شده که اصل درام بر پایه کدام شخصیتها بنا شده و می توانید دست نویسنده پنهان کار و بی رحم را بخوانید. حال سوال اینجا است؛ آیا نویسنده چیره دست یک داستان بدفرجام غیرقابل پیش بینی را به داستانی درست و دقیق هرچند قابل پیش بینی ترجیح می دهد؟ مارتین از روزی که نوشتن را شروع کرده، نام دو جلد آخر حماسه اش را گذاشته «بادهای زمستان» و «رویای بهار». بعید است کسی که قصه پر از خون و نفرت اش را با رویای بهار تمام می کند، پادشاه شب را بر سریر آهنین بنشاند و بهمان نشان بدهد که چگونه مردگان در قلمروی وستروس رژه می روند. ایده ای که با وجود تکان دهنده بودن می تواند تمام قصه را به یکی از شوخی های هالووینی سیمپسون ها تبدیل کند.
پس عقل حکم میدهد منتظر بهاری باشیم که به دست نمی آید مگر با دریغ، درد و خون های بسیار و دور از تصویر همیشگی سرزمین گل و بلبلی که با تاجگذاری شاه یا ملکه جدید همه مردمان اش تا ابد در نعمت و سعادت غرق می شوند. همه رازها برملا و شر و ظلم برای همیشه ریشه کن نمی شود چون قطعا کتاب ها و مجموعه های جنبی دیگری برای بیان ناگفته های وستروس از راه می رسند. بله، زمستان در راه است اما فراموش نکنید که زمستان هم به سر می رسد.
منبع: شماره 294 مجله دنیای تصویر