نقد و بررسی فیلم کلاهبرداری – The Hustle (2019)

کارگردان: کریس آدیسون. بازیگران: ربل ویلسون (پنی راست)، آن هاتاوی (جوزفین چسترفیلد)، تیمونی سیمونز (جرمی)، اشلی مگگوئیر (مأمور پلیس)، کاسپر کریستنسن (ماتیاس). 94 دقیقه. درجه نمایشی:.PG-13
«بازسازی زنانهٔ یک فیلم قدیمی
این فیلم کمدی از نوع خلافکاری، سطحی و کممایه است و به محض تماشای آخرین صحنهاش احتمالاً برای همیشه از یاد و خاطرهٔ تماشاگران میرود. این از آن نوع فیلمهاست که برای دیدناش نیاز به کوچکترین تمرکزی ندارید. فیلمهایی که میتوان هنگام سفر هوایی تماشا کرد و احیاناً وسطاش هم یک چرتی زد. کلاهبرداری بازسازی زنانهٔ یک فیلم قدیمی است. این «بازسازی زنانه» هم رویکرد تازهٔ صنعت فیلم آمریکاست. این روزها تهیهکنندگان آمریکایی، فیلمهای قدیمی و پرمخاطب – گاهی هم فیلمهای نه چندان قدیمی – را میگیرند و نقشهای اصلی مردانهٔ آنها را زنانه میکنند و تمام. این فرمول در مواردی جواب داده است. مثلاً بازسازی زنانهٔ یازده یار اوشن واقعاً خوب از کار درآمد. منتقدان هم اصولاً نظر مثبتی به این نوع فیلمها دارند چون در راستای «قدرتمندسازی زنان» و تعدیل فضای مردسالار فیلمهاست. حتی ابر قهرمانهای زنی مثل «کاپیتان مارول» نیز میتوانند جذابتر از همتایان مرد خود باشند. اما این فرمول «بازسازی زنانه» یا «وارونه کردن جنسیتها» همیشه جواب نمیدهد. خلاقیت و ابداع و الهام هم لازم است وگرنه هیچ وارونهسازی جنسیتیای جواب نمیدهد.
کلاهبرداری بازسازی زنانهٔ فیلمی است به اسم شیادان پست کثیف که در سال 1988 به کارگردانی فرانک آز ساخته و عرضه شد. خود این فیلم هم بازسازی فیلم دیگری بود به نام داستانهای وقت خواب (والف لوی، 1964، با بازیگری مارلون براندو و دیوید نیون). کلاهبرداری با وجودی که داستاناش آپدیت شده اما تقریباً موبهمو شبیه شیادان پست کثیف است.
در فیلم 1988 یک کلاهبردار مؤدب و خوشظاهر انگلیسی به اسم لورنس (مایکل کین)، با کمک گرفتن از یک پلیس فاسد، در یک شهر خیالی اروپایی به اسم بیمونت، به تلکه کردن آمریکایی عجیب و غریب به اسم بنسون (استیو مارتین) از راه میرسد. بنسون با مشاهدهٔ وضع مالی خوب لورنس تصمیم میگیرد از او الگوبرداری کند.
اما مشکل اینجاست که تعداد زنان پولدار در شهر بیمونت اندک است. نهایتاً این دو کلاهبردار شرطی با هم میبندند: هر یک بتواند زودتر از دیگری کلاهِ یک زن پولدار (گلن هیدلی) را بردارد و 50000 دلار پولاش را بالا بکشد شهر بیمونت در زیر سلطهٔ انحصاری او خواهد بود و دیگری باید شهر را ترک کند. این قصه عیناً در کلاهبرداری تکرار شده با این تفاوت که دو کلاهبردار اصلی قصه تبدیل به دو زن شدهاند: جوزفین چسترفیلد (آن هاتاوی) و پنی راست (ربل ویلسون). اولی کلاهبردار باسابقه و باکلاسی است که در بیمونت حق آب و گِل دارد اما دومی تازهکار و بیکلاس. این دو در ابتدا همکار میشوند و پنی میکوشد که ظرایف کار را از استادش جوزفین بیاموزد اما سپس رقیب هم میشوند. و نهایتاً کار به آنجا میکشد که شرطی باهم میگذارند: هر کدام زودتر بتواند 500 هزار دلار از یک جوانک میلیاردرِ متخصص در امور اینترنت به اسم توماس وستربرگ (آلکس شارپ) تلکه کند حق بهرهبرداری انحصاری از شهر بیمونت مال او میشود و دیگری شهر را باید ترک کند…
بازسازی زنانهٔ شیادان پست کثیف از هر حیث که حساب کنیم ناموفق است. در فیلمهای اینچنینی شیمی رابطهٔ دو کاراکتر اصلی باید حتماً کارآمد باشد. متأسفانه هاتاوی و ویلسون در اینجا اصلاً به هم نمیآیند. و این در حالی است که هر دوی آنها بازیگران و کمدینهای قابل و توانمندی هستند. مشکل فیلمنامه است که نتوانسته شرایط لازم برای جورشدن این دو کاراکتر با یکدیگر را فراهم کند.
نکتهٔ دیگر آنکه در فیلمهای ژانر خلافکاری نقشهٔ دزدی یا کلاهبرداری اهمیت زیادی دارد و فیلمساز باید با لحاظ کردن همهٔ جزئیات، آن را روی پرده نشان بدهد. اما کریس آدیسون این نکتهٔ ضروری و اساسی را نادیده گرفته و به سرعت از روی این بخش از قصهٔ فیلماش عبور کرده است. همین دو عیب اساسی کفایت میکند که شالودهٔ فیلم را از هم بپاشد. قصهای که فیلم از روی آن ساخته شده ظرفیتهای لازم برای نمایاندن سویههای جذابتر و احیاناً تاریکتر زندگی کلاهبرداران را دارد اما فیلمساز از این ظرفیتها استفاده نکرده و در سطح لغزیده. و نتیجهاش فیلمی شده که به دشواری میتوان تماشای آن را به کسی توصیه کرد.
منبع: مجله دنیای تصویر
این نوشتهها را هم بخوانید