پیشنهاد یک فیلم یا کتاب خوب: خدا بودن سخت است!
میگویند که محدودیت خلاقیت میآورد و متاسفانه درست هم میگویند! سال 1964، دو نویسنده روس به نام آرکادی و بوریس استروگاتسکی، تصمیم گرفتند که در اعتراض به سیاستهای محدودکننده فرهنگی در شوروی عهد خروشچف، کتابی کنایی بنویسند. اسم این کتاب این بود:
خدا بودن سخت است
«داستان نگارش این کتاب و آنچه نوشتن آن را شکل میدهد به اذعان یکی از نویسندگان آن سخنرانی عجیب خروشچف در نمایشگاه مدرنیستها در مسکو طی سالهای دهه ۱۹۶۰ بود. در آن سخنرانی ویژه خروشچف در سال ۱۹۶۲ وی ضمن بازدید از نمایشگاه هنرمندان و هنر در روسیه آن زمان را به شدت مورد تخطئه قرار داد و زیر سوال برد و به دنبال آن دستور توقیف و مقابله با بسیاری از هنرمندان و رویدادهای هنری در زمان خودش را صادر کرد.
نویسندگان این رمان این اتفاقات را نوعی انتقام از طرفداران به منش نواستالینیستی در روسیه عنوان کردهاند و این حرکت خروشچف را نوعی تسویه آنها از جامعه پیرامونی خود عنوان کردهاند.
خشم و انزجار شکل گرفته در ذهن آرکادی و بوریس به دنبال این اتفاقات به اندازهای بود که آنها را به فکر نگارش رمان «خدا بودن سخت است» انداخت؛ رمانی که خشونت و انزجار ناشی از تسلط و حکومت احمقها و دشمنان فرهنگ و زیبایی بر شوروی سابق در آن موج میزند.»
این کتاب را نشر نیستان با ترچمه هادی بهارلو در 224 صفحه منتشر کرده است.
در سال 2013، فیلم خوبی برای اساس این کتاب به کارگردانی الکسی ژرمن ساخته شد.
داستان و تم کلی این کتاب و فیلم این است که گروهی تشکیل شده از 30 دانشمند به سیاره دوقلوی زمین سفر میکنند. سیارهای که از نظر فناوری و پیشرفت، چند صد سال از زمین عقب مانده است و راه رنسانس در آن سد شده است. این گروه سعی میکنند که کاتالیزوری شوند برای درآوردن این سیاره از جهالت و بربریت، اما به زودی موانع زیادی بر سر راهشان سبز میشود و هزینههای زیادی میدهند تا عاقبت به این نتیجه میرسند که نقش خدا را بازی کردن، بسیار دشوار است!