احمد کایا و شبی که زندگیاش را تغییر داد

در ماه فوریهٔ سال 1999 در ترکیه، احمد کایا -آوازهخوان محبوب کرد- جایزهٔ بهترین خوانندهٔ سال را در مراسمی در استانبول دریافت کرد. اما این مراسم و حواشی اون باعث شد که زندگی حرفهای احمدکایا در ترکیه به پایان برسد، چرا که او میخواست به کردی آواز بخواند، به زبان نیاکانش.
عبارات نقل قول شده در این نوشته، روایت گولتن کایا -همسر احمد کایا- است:
مراسم شام و اهدای جوائز در یک سالن بسیار شیک و با حضور مهمانانی خوشپوش و آراسته برگزار میشد.
اما احمد موقع دریافت جایزه سخنانی بر زبان آورد که همه چیز را زیر و رو کرد. آن سخنان نقطهٔ عطف مراسم آن شب و نقطهٔ عطف زندگی حرفهایش بود.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
از آنجایی که من کرد هستم تصمیم دارم در آلبوم بعدیام آوازی به زبان کردی بخوانم. یک ویدیو هم برای این آواز میسازم. میدونم که شبکههای تلویزیونی شجاعی وجود دارند که این ویدیو موسیقی رو پخش خواهند کرد. اگر پخشش نکنند نمیدونم چطور میتونن عملکردشون رو به مردم ترکیه توجیه کنند.
جو سالن بلافاصله تغییر کرد، گولتن کایا -همسر احمد- واکنش خصمانه میهمانان حاضر در مراسم را به خوبی به یاد دارد.
ناگهان همهٔ اون خانمها و آقایون شیکپوش مثل یک هیولا شدن و کارد و چنگالهایی که دم دستشون بود به سمت ما پرت کردند. فحش دادند و مارو هو کردند تصور کنید جو مراسم در عرض 5 دقیقه عوض شد همهٔ اون خانمها و آقایون آراسته و با وقار تبدیل شدن به کسانی که میخواستن واقعاً به ما آزار برسونن. یک تغییر باور نکردنی تقریباً به سبکی که در آثار کافکا میبینید. مردم داد میزدن که چیزی به اسم کرد وجود نداره بعد فهمیدم که اون چیزی که غیر قابل تحمل بوده کلمهٔ کردیه یعنی همین که اون اصلیت کردی خودشو اعلام کرده بود.
احمد کایا از مادری ترک و پدری کرد متولد شد و به عنوان خوانندهای محبوب در دنیای موسیقی سنتی در ترکیه به شهرت رسید اما هرگز به زبان کردی آواز نخوانده بود .حتی ابراز تمایل به چنین کاری هم نکرده بود. با این حال همسرش گولتن کایا از تصمیم او متعجب نشد.
او هنرمندی بود که آوازهاشو به زبان رسمی که یاد گرفته بود تصنیف میکرد، هیچ کدوم از آوازهاش به زبان اجدادیش نبود. همهٔ اونها به زبان ترکی بودن. احمد کسی بود که به ترکی فکر میکرد و به زبان ترکی هم میسرود متأسفانه او زبان اجدادیاش رو بلد نبود.
در آن زمان مطرح شدن زبان کردی توسط یک خواننده حرکتی زشت و غیر قابل قبول تلقی میشد. در آن سالها درگیری میان نیروهای امنیتی ترکیه و جنگجویان کردی که خواستار حقوق بیشتری برای اقلیت کرد در جنوب شرقی ترکیه بودند شدت یافته بود. از نظر بسیاری از مردم صرف اذعان یک فرد به کرد بودن حمایت او از مبارزهٔ مسلحانهٔ کردها تلقی میشد.
آن شب در مراسم اهدای جوایز احمد کایا آوازش را خواند و بعد هم سر میزش بازگشت تا کنار همسرش بنشیند.
وقتی که از بالای صحنه پایین اومد و به سمت میزمون برگشت مورد توهین و ناساز قرار گرفت. بعضیها حتی سعی کردند به طور فیزیکی بهش حمله کنند. اونا فریاد میزدن: جداییطلب، خائن، این مردو با لگد از کشور بندازین بیرون. اونا میگفتن چیزی به عنوان کردی وجود نداره هر دوی ما شوکه شده بودیم. بعد از سر میز خطاب به روزنامهنگارهایی که منتظر واکنش او بودند گفت: شما باید این واقعیت رو که کردها وجود دارند بپذیرید.
اما آنها نمیتوانستند فوراً سالن مراسم را ترک کنند. بعد از آن که احمد کایا جایزهاش را دریافت کرد یک خوانندهٔ دیگر ترک به روی صحنه رفت و با تغییر قسمتی از آوازش احمدکایا و همسرش را خطاب قرار داد.
اشعار آواز او اول مثل نسخهٔ اصلیش آغاز شد با این عبارت که در این دوره زمان هیچ کسی سلطان و یا پادشاه نیست، اما بعد این عبارت اضافه شد که مطابق راه و رسم آتاترک ترکیه سرزمین ماست و نه سرزمین خارجیها. و در حالی که این کلمات را بر زبان میآورد نگاهش را به احمد دوخته بود.
احمد کایا و همسرش سرانجام مجبور شدند تحت حفاظت پلیس محل برگزاری مراسم را ترک کنند؛ عدهٔ زیادی خبرنگار هم هنگام ترک سالن آنها را دنبال میکردند.
احمد وقتی که دید منو نمیتونه پیدا کنه نگرام شد بعداً توی تلویزیون دیدمش که اسم منو فریاد میزد. بالاخره بعضی از مسئولان برگزاری مراسم به ما کمک کردند و احمد در حضور پلیس به بیرون از ساختمان منتقل شد و بعد هم با تاکسی او را به خانه فرستادند.
این واقعه باعث شد که احمد کایا تحت پیگرد قضایی قرار بگیرد. حرف زدن به زبان کردی در ترکیه جرم نبود، اما رسانهها او را به خیانت و تفرقهافکنی در جامعهٔ ترکیه متهم کردند. خیلی زود افکار عمومی هم با رسانهها همصدا شد.
پوسترهای احمد کایا را از روی دیوارها میکندند، مردم CD هاشو خرد میکردند و فروش آلبومهاش هم متوقف شد میخواستن که به کلی از صحنه حذفش کنند. نامهها و فاکسهایی دریافت میکردیم که او رو به مرگ تهدید میکردند در یکی از نامهها نوشته شده بود چه جور مرگی رو ترجیح میدی؟ خفه شدن با زنجیر یا یه جور دیگه؟
زندگی در ترکیه برای احمد کایا دشوار شد، همان کشوری که او همیشه نسبت به آن ابراز عشق میکرد:
من به ترکیه خیلی عشق میورزم. باور نمیکنم که بتونم جایی غیر از ترکیه موسیقی تولید کنم و هنرم رو اجرا کنم.
با وجود خشم عمومی که متوجه احمد بود، او و همسرش بر این باور بودند که اوضاع بالاخره آرام خواهد شد. احمد کایا در ماه ژوئن 1999 برای اجرای مجموعه کنسرتهایی در اروپا ترکیه را ترک کرد، مدتی بعد رسانههای ترکیه سفر او به اروپا را فرار توصیف کردند. احمد کایا هرگز به ترکیه بازنگشت. او در سال 2000 میلادی براثر سکته قلبی در پاریس چشم از جهان فروبست.
تدریجاً خاطرات وقایع مربوط به مراسم اهداء جایزه به احمد کایا که سرانجام به تبعید او انجامید باعث عذاب وجدان مردم شد و خوانندهای که بعد اهدای جایزه به احمدکایا به صحنه رفته و جمعیت را علیه او تحریک کرده بود هم از بابت رفتارش عذرخواهی کرد. در سال 2013، دولت ترکیه نشان عالی فرهنگ و هنر این کشور را به احمد کایا اهدا کرد. دولت همچنین از او به دلیل آنچه نقشش در ایجاد اتحاد در ترکیه خواند ستایش به عمل آورد.
امروز صدها آواز از احمد کایا همچنان در ترکیه محبوب است. از دید همسرش گولتن فقط یک آواز است که میتواند وقایع آن شب در مراسم اعطای جایزه به او را توصیف کند، آوازی که او میخواست به زبان کردی بخواند.
برای من فقط یک آواز میتونه اون شب رو به تصویر بکشه، آوازی که اون میخواست به زبان اجدادیش کردی بخونه در اشعارش یک جمله هست که میگه: من قطعاً یک روز باز خواهم گشت. او این آواز را با قلبی شکسته و اندوهی عمیق خوند، اسم این آواز «کاروان» بود.