پیشنهاد دو سریال تازه در مورد کاترین کبیر: سریال The Great و Catherine the Great با بازیهای ال فانینگ و هلن میرن
مقدمه: کاترین کبیر کیست؟
در میان زنان حکومتگر جهان، کاترین تنها زنی است که لقب «کبیر» به او داده شده و در تمام منابع تاریخی نیز این عنوان برای وی به رسمیت شناخته شده است.
اما نکته شگفت انگیز این است که این لقب را نویسندگان و مورخین روسی به قصد تملق به کاترین ندادهاند، بلکه نخستین بار یک نویسنده و فیلسوف نامدار فرانسوی، که افکار آزادیخواهانه و نوشته های جسورانهاش زمینه را برای انقلاب کبیر فرانسه فراهم ساخت، این عنوان را در مورد کاترین به کار برده. او «ولتر» است، که شیفتگی خاصی به کاترین داشت و مکاتبات زیادی با او انجام میداد.
در شرح زندگی کاترین، چند نکته قابل توجه است. نخست قدرت اراده و جسارت این زن، که عامل اصلی موفقیت او در طول زندگی پرماجرا و سلطنت 34 سالهاش بوده است. تاریخ را لحظهها می سازند و کاترین با تصمیم گیری درست در حساسترین لحظات زندگی، سرنوشت خود و مسیر تاریخ روسیه را تغییر داد. حساسترین لحظه در زندگی او، شبی بود که به کمک اندکی نیروی نظامی که در اختیار داشت، علیه شوهرش پتر سوم دست به کودتا زد و با همین نیروی اندک، تاج و تخت روسیه را تصاحب کرد. شوهرش بتر سوم، فردای همان روز، قصد طلاق و طرد او را از دربار روسیه داشت و اگر کاترین همان شب دست به کودتا نمیزد، سرنوشت خود او و مسیر تاریخ روسیه و جهان به کلی تغییر میکرد.
کاترین عاشق قدرت بود و وقتی آن را به چنگ آورد به هیچ قیمتی رهایش نکرد، او شاگرد راستین مکتب ماکیاولی بود و برای رسیدن به هدف، توسل به هر حیله و نیرنگ و شیوه و وسیلهای را مباح میشمرد.
او زنی هوسران بود، ولی در تمام مدت سلطنتش به هیچ مردی اجازه تجاوز به حریم قدرت خود را نداد. تنها یکی از مردان مورد توجه او، گریگوری پوتمکین، در نیمی از دوران سلطنت کاترین شریک قدرت او بود، ولی علاقه کاترین به این مرد سیهچرده بکه چشم نیز از روی حسابگری بود، زیرا در وجود پوتمکین خدمتگزاری مصدیق و توانا برای خود یافته بود. پوتمکین تا پایان عمر صادقانه به کاترین خدمت کرد و کاترین بسیاری از موفقیتها و پیروزیهای نظامی خود را مدیون اوست.
یکی از دلایل دادن لقب «کبیر» در مورد کاترین، پیروزیهای بزرگ نظامی روسیه در دوران سلطنت اوست، که حاصل تلاش و فداکاری سردارانی چون پوتمکین و «سووروف» یا آلکسی اورلف و «رومیانتسف» بوده، ولی افتخارات آن نصیب کاترین شده است.
قلمرو امپراتوری روسیه در دوران سلطنت کاترین بیش از همه سلاطین تاریخ آن کشور توسعه یافت. کاترین به فتح منصرفات امپراتوری عثمانی در شمال دریای سیاه و پیشروی تا قلب اروپا اکتفا نکرده و در اواخر عمر به منظور اجرای وصیتنامه پتر کبیر و دست یافتن به آبهای گرم خلیج فارس نیروهای خود را بسوی قفقاز گسیل داشت. نیروهای روسیه در تابستان سال 1796 در سرتاسر قفقاز شروع به پیشروی نموده و پس از اشغال گرجستان و دربند و باکو و لنکران، در اوائل پائیز همین سال از رود ارس گذشته و در دشت مغان مستقر شدند. هدف بعدی کاترین اشغال ایالات شمالی ایران و حرکت به سوی تهران بود که اجل مهلتش نداد و با مرگ وی در ۱۷ نوامبر سال 1796 عملیات تهاجمی روسها در ایران متوقف گردید. اگر کاترین فقط یک سال دیگر زنده مانده بود، نیروهای روسیه با استفاده از وضع آشفته آن روز ایران تا کرانههای خلیج فارس پیش میرفتند و مسیر تاریخ ایران نیز با این حرکت به کلی تغییر می یافت.
در تاریخ روسیه از دوران سلطنت کاترین، به عنوان یک «عصر طلایی» یاد می شود، زیرا متاسفانه در تاریخ به «حاصل کار» یک سلطان با زمامدار، بیش از ماهیت حکومت او اهمیت داده میشود و توسعه و پیشرفت روسیه در دوران سلطنت کاترین، فساد دربار او را تحت الشعاع خود قرار داده است. دربار روسیه در «عصر طلایی» کاترین غرق در فساد بود، ولی فساد، حکومت او را از پای در نیاورد، چنانکه لویی پانزدهم نیز که در فساد دست کمی از کاترین نداشت، بیش از پنجاه سال با کمال قدرت بر فرانسه حکومت کرد، ولی جانشین او لویی شانزدهم که نسبت به اسلاف خود پادشاهی سلیم النفس بود و گامهای بلندی نیز در راه رفع مفاسد گذشته برداشت، با ضعف و بیتصمیمی در برابر حرکتهای انقلابی، تاج و تخت فرانسه و سر خود را بر باد داد.
رمز موفقیت کاترین و دوام سلطنت او، علاوه بر قدرت و قاطعیت، انعطافپذیری و گذشت و نرمش به موقع بود. او از هیچ کس کینه به دل نمیگرفت و در صورت مصلحت، حتی دست دشمنان شناخته شده خود را نیز میفشرده که در تحلیل نهایی خود جلوه دیگری از قدرت است.
او در آغاز سلطنت، که هیچ یار و یاوری جز برادران اورلف و چند نظامی دیگر نداشت، مصلحت خود را در دعوت از «ورونتسوف، صدراعظم پادشاه مخلوع به همکاری تشخیصی داد. ورونتسوف دشمن شماره یک کاترین به شمار می آمد و پتر سوم تحت تأثیر تلقینات او، در صدد طرد کاترین و ازدواج با خواهرزاده وی «الیزابت ورونتسوا» بر آمده بود. کاترین از همه این جریانات آگاه بود، ولی همکاری مرد کاردانی مانند ورونتسوف را برای تثبیت مقام و قدرت خود فروری می دانست. ورونتوف نیز که با مشاهده عاقبت شوم مختوم سابق خود، از ادامه مخالفت با کاترین بیمناک بود، پیشنهاد همکاری او را پذیرفت و در مقام نخستین صدراعظم کاترین به استحکام پایههای سلطنت او کمک کرد.
کاترین ضمن سپردن کار به دست مردان کاردان، از نظارت و مراقبت دقیق اعمال آنها غافل نبود. او برای تفریح و شب زندهداریهایش نیز برنامه معینی داشت و هر روز دوازده تا چهارده ساعت پشت میز کارش می نشست و در فواصل معین به بازدید از تأسیسات دولتی و نظامی با کارهای ساختمانی میپرداخت. کاترین ساعاتی از وقت روزانه خود را به نامهنگاری اختصاصی داده بود، که خود بخشی از تلاش او برای تبلیغ به نفع روسیه و توجیه کارهایش در نظر جهانیان به شمار میرفت، درواقع کاترین با مکاتبات مستمر خود با سران کشورهای دیگر و بزرگان علم و ادب، کار سازمانهای تبلیغاتی و وسائل ارتباط جمعی امروز را به تنهایی انجام میداد و در این کار توفیق زیادی هم به دست آورد.
منبع: کتاب کاترین کبیر – ترجمه محمود طلوعی
با این مقدمه طولانی میرسیم به پیشنهاد دو سریال:
سریال اولی Catherine the Great نام دارد و سریالی درام در مورد کاترین کبیر است. هنرپیشه شاخص این مینیسریال هلن میرن است. در این سریال جیسون کلارک هم بازی میکند که نقش گریگوری پوتمکین را بازی میکند.
این سریال شبکه HBO در اکتبر 2019 پخش شد و چهار قسمتی است. حوادثی که این سریال پوشش میدهد مربوط به 2 سال پس از به قدرت رسیدن کارتین کبیر تا زمان مرگ او در سال 1796 است.
سریال بسیار خوشساخت است، اما کمتر دیده شده و هلن میرن به خاطر بازی درخشانس در آن نامزد بهترین هنرپیشه نقش زن در مینیسریال در گلدن گلوب شد.
اما سریال دوم که به تازگی هر 10 قسمت آن از شبکه هولو پخش شده، The Great نام دارد و سریالی کمدی – درام است که فقط خط داستانی کلیاش ریشه در واقعیت دارد و قسمت بیشتر آن تخیلی است.
در این سریال که اتفاقا از سریال معتبر اول، بیشتر مورد استقبال قرار گرفته است، ال فانینگ در نقش کاترین کبیر بازی میکند و نیکولاس هولت هم بازیگر کاراکتر پتر سوم است.
هر دو سریال برای پر کردن اوقات فراغت شما بسیار مناسب هستند.