هیپنوتیزم چیست؟
هیپنوتیزم برگرفته از نام خدای خواب یونان باستان «هیپنوز» است. این واژه برای اشاره به ارتباط و تعامل میان دو فرد و یا فردی با گروهی به کار می رود که در آن یکی (هیپنوتیزم گر) سعی می کند بر ادراک، احساسات، افکار و رفتار دیگری (هیپنوتیزم شونده) تأثیرگذارد. هیپنوتیزم گر از هیپنوتیزم شونده می خواهد تا بر ایده ها و تصاویری خاص تمرکز کند و از این طریق سعی می کند به هدف مورد نظر خود دست یابد. انجمن پزشکی بریتانیا در سال ۱۹۹۵ تعریف زیر را برای هیپنوتیزم ارائه کرد:
هیپنوتیزم با کاهش دادن میزان تمرکز و دقت یک فرد مضطرب، برانگیختگی حسی و پاسخ دهی اعصاب او را کم می کند.
«هیپنوتیزم حالتی موقتی از ادراک تغییریافته است که توسط یک فرد در فردی دیگر ایجاد می شود و در او دسته ای از پدیده ها به شکلی خود به خودی و یا در پاسخ به محرک های کلامی و یا دیگر محرک ها به وجود می آید؛ این پدیده ها عبارتند از: تغییر در هشیاری و حافظه، افزایش تلقین پذیری و به وجود آمدن ایده ها و پاسخ هایی که در مقایسه با وضعیت عادی ذهنی برای فرد نامتعارف و ناآشناست. پدیده های دیگری چون بی حسی، فلجی و سفتی عضلات و تغییرات عروقی می تواند در حین حالت هیپنوتیزمی به وجود آید یا از بین برود». در جریان هیپنوتیزم با کاهش نسبی برانگیختگی حسی و افت در پاسخ دهی سیستم عصبی مرکزی روبه رو هستیم، این فرایندی است که در مقابل عدم تمرکز و دقت فرد مضطربی که مدام محیط پیرامون خود را در جست وجوی خطری فرضی واکاوی می کند، قرار می گیرد. کلماتی را که هیپنوتیزم گر برای ایجاد این تأثیرات به کار می گیرد «تلقینات» می نامند. تفاوت «تلقینات» هیپنوتیزمی با توصیه ها، درخواست ها و دستورات روزمره در این است که در تلقینات هیپنوتیزمی با پاسخ موفق هیپنوتیزم شونده به شکل رفتاری «خودکار» و «غیرارادی» سر و کار داریم. در حقیقت «غیرارادی» بودن پاسخ که هیپنوتیزم شونده پس از خروج از حالت هیپنوتیزمی گزارش آن را می دهد، از دید بسیاری از محققین قابل اعتمادترین ملاک برای بودن فرد در حالت هیپنوتیزمی است. تقریبا تمام افرادی که هیپنوتیزم می شوند، می پندارند که پاسخ آن ها نتیجه ی عملکرد هیپنوتیزم گر است.
در تلقین هیپنوتیزمی با پاسخی خودکار و غیرارادی از سوی هیپنوتیزم شونده روبه رو هستیم.
در حقیقت، این فرد هیپنوتیزم شونده است که با آمادگی ذهنی خود آغاز کننده عمل است. زمانی که تفکر انتقادی فرد به حالت تعلیق درآید، رفتاری تلقین شده به شکلی خودکار و بدون آن که سازوکارهای منطقی و ارزیابی کننده ی مغز در آن دخالتی داشته باشد، انجام می شود و زمانی که تلقینی پس از تلقین دیگر پذیرفته شد، قابلیت بیش تری برای قبول تلقینات مشکل تر پیدا می شود.