فیلم راه و رسم کارلیتو – معرفی و خلاصه داستان – Carlito’s Way 1993
سال تولید : ۱۹۹۳
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : یونیورسال
کارگردان : برایان د پالما
فیلمنامهنویس : دیوید کوپ، بر مبنای رمانهای راه کارلیتو و دیر وقت نوشتهٔ ادوین تورس
فیلمبردار : استیون هـ. بروم
آهنگساز(موسیقی متن) : پاتریک دویل
هنرپیشگان : آل پاچینو، شان پن، پنه لوپی آن میلر، جان لگوییزامو، اینگرید راجرز، لوئیس گوزمن، جوزف سیراوو و ایدریان پاسدار
نوع فیلم : رنگی، ۱۴۵ دقیقه
کارلیتو̎ (پاچینو) دلال مواد مخدر، به سی سال زندان محکوم میشود، اما با تلاش وکیلش، ̎دیو̎ (پن) پس از پنج سال آزاد میشود و تصمیم میگیرد سراغ کارهای خلاف نرود. او برای خرید سهمی از یک کلوب شبانه به هفتاد و پنج هزار دلار پول نقد نیاز دارد. پس از قتل عامی که در جریان یک معاملهٔ قاچاق صورت میگیرد، او این پول را به دست میآورد. ̎دیو̎ که با یکی از موکلانش، یک مافیائی به نام ̎تالیالوچی̎ (سیراوو) درگیری پیدا کرده، پای ̎کارلیتو̎ را به میان میکشد. ̎گیل̎ (میلر)، دختر مورد علاقهٔ ̎کارلیتو̎ او را از وارد شدن در ماجرای ̎دیو̎ و موکلش بر حذر میدارد، اما ̎کارلیتو̎ که خود را مدیون ̎دیو̎ میداند با او همکاری میکند. ̎دیو̎، ̎تالیالوچی̎ و پسرش ̎فرانکی̎ (پاسدار) را میکشد و با این کار، آتش کینه و انتقام را شعلهور میکند. ̎کارلیتو̎ نیز که قصد دارد با ̎گیل̎ به میامی برود، سرانجام در ایستگاه قطار کشته میشود.
راه و رسم کارلیتو، در اصل اقتباسی است از کتاب ساعات فراغت نوشته ادوین تورز، قاضی نیویورکی. آلپاچینو در نقش کارلیتو بریگانته، یک قاچاقچی هروئین پرتوریکویی ظاهر شده موردی که دستگیر و محکوم شده، ولی به کمک وکیلاش، دیو کلاینفلد (پن)، بعد از تحمل پنج سال از سی سال محکومیت زنداناش، به نیویورک بر میگردد. کارلینو که اطمینان یافته زندان «اصلاح» اش کرده، تصمیم میگیرد. با گرداندن یک بنگاه معاملات اتومبیل در «پارادایز آیلند» (باهاماس)، کار و زندگی آرامی پیش گیرد، وقتی پسر عمویش را با اکراه. تا محل ملاقات با قاچاقچیهای هروئین همراهی میکند، در تیراندازی سختی که در میگیرد. فقط کارلینو زنده میماند. پول قاچاچیها را به عنوان پسانداز در روزهای بازنشستگی بر میدارد و بعد «پارادایز نایت کلاب» را باز میکند، در آنجا با بنی بلانکو «لگیزامو» اهل برانکس-قاچاقچی تازه به دوران رسیدهای که غبطهٔ شهرت کالیتو را میخورد آشنا میشود. همهچیز بر وفق مراد کارلیتو پیش میرود، اما زندگی سالم داشتن، دشوارتر از آن چیزی است که فکرش را میکرده مشکلات وکیل معتاد به کوکائیناش (که کار لیتو آزادی خود را مدیون وی میداند) امکان دارد دوباره به راههای ناجور بکشاندش، اما با وجود هشدارهای نامزدش گیل (میلر) که مدام به او توصیه کرده از معاشرت با دیو بپرهیزد، کارلیتو، به عنوان «کمکی»، وکیلاش را در ملاقاتی با مشتری دردسرسازش گنگستری به نام وینی، همراهی میکند. ملاقات، به جر و بحث و دعوا میکشد و کارلیتو به ضرب گلوله، وینی را میکشد. حالا رفقای گنگستر دنبالاش میگردند تا انتقام بگیرند کارلیتو به اتفاق گیل به فلوریدا میگریزد. در ایستگاه مرکزی قطار، کارلیتو از دو با یک تیراندازی شدید جان سالم به در رد ولی بعد روی سکوی قطار به دست بلانکو به قتل میرسد.
با وجود آن که منتقدهای کایه دو سینما، راه و رسم کارلیتو را یکی از بهترین فیلمهای دهه ۱۹۹۰ انتخاب کردند. فیلم در بین منتقدهای آنگلوساکسون، چندان تحویل گرفته نشد.
ساختار فلاش بکی فیلم، بدین معناست که سرنوشت کارلیتو در همان سکانس افتتاحیه فاش میگردد و همین، تلویحا نشان میدهد که روایت جنایی تنها یک ترفند است تا فیلم بتواند روی لایههای تفکر برانگیز و درونی داستان جولان دهد. روایتگری شاعرانه پاچینو، با آن لحن شمرده و کوبنده بی شک یکی از بهترین «کلام روی تصویر» های سینمایی است: در اینجا، نماهای عمومی سیال و روانی که دیپالما با «استیدی کم» گرفته، مردی را دنبال میکند که از زندان مرخص شده و مستأصالانه میخواهد به بهشت شخصیاش فرار کند. نقطه ضعف کشندهٔ کارلیتو، وفاداریاش است؛ به قول منتقدی، او پیوسته، په خاطر دلایلی درسث، انتخابهای غلط میکند. شکاف بین کارلیتو و زندگی ایدهآلی که میخواهد داشته باشد، با «فضولی» های دوربین دیپالما، تشدید و تقویت هم شده: در حالیکه گیل را از پشتبام خانهای دیگر در حال تمرین باله تماشا میکند، یا وقتی از توی آینه و از لای در نیم باز آپارتمان گیل، وی را گرد، آرزوی زندگیای را در سر میپروراند که آمادگی داشتناش را دارد، ولی هرگز به چنگاش نمیآورد.
با آن که فیلم بر اساس کتاب ساعات فراغت ساخته شد اما با نام راه و رسم کارلیتو به نمایش در آمد تا با فیلم اسکورسیزی، پس از ساعات کار عوضی گرفته نشود.
ساختار فلاش یکی فیلم، بدین معناست که سرنوشت کارلیتو در همان سکانس افتتاحیه فاش میگردد و همین، تلویحا نشان میدهد که روایت جنایی تنها یک ترفند است تا فیلم بتواند روی لایههای تفکر برانگیز و درونی داستان جولان دهد. روایتگری شاعرانه پاچینو، با آن لحن شمرده و گوینده، بیشک یکی از بهترین کلام روی تصویرهای سینمایی است