هفته نامه صوراسرافیل: تاریخچه این نشریه تاریخی و تاثیرگذاری آن در عصر مشروطه

یکی از مؤثرترین نشریات دوره قاجاریه و عصر مشروطه هفته نامه صوراسرافیل» بود. «اسرافیل» یکی از فرشتگان پرارج پروردگار است که بنا به روایات دینی، در روز رستاخیز در ((صور) میدمد. در سرلوحه روزنامه نیز تصویر اسرافیل نقش بست که با آوای صور مردگان را از خواب گران بیدار میکند. نام روزنامه و تصویر آن تمثیلی بودند؛ چه آنکه روشن فکران ایرانی از سده نوزدهم به این سو رسالت خود را بیدار کردن مردم میدانستند و اکنون قرعه به نام صوراسرافیل افتاده بود که صور به دست گیرند و بیداری مردم و آگاهی ایرانیان را هدف قرار دهند. سرلوحه روزنامه به خط نسخ درشت نوشته میشد و بالاتر از سرلوحه، تصویر فرشته آزادی بود که گروهی او را به یکدیگر نشان میدادند و در بالا و پایین آن هم دو آیه از قرآن کریم از سوره پس و مومنون نوشته شده بود. در میان دهها روزنامهای که پس از برقراری مشروطیت در ایران منتشر شدند، صوراسرافیل نام و آوازهای بیهمانند یافت.
این نشریه، ابتدا با مدیریت میرزا جهانگیر خان شیرازی و سرمایه میرزا قاسم خان تبریزی و دبیری و قلم میرزا علی اکبرخان قزوینی (دهخدا) تهیه و منتشر میشد. جهانگیرخان که از اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی تاثیرپذیری داشت، روزنامه را با هدف تکمیل معنی مشروطیت و حمایت مجلس شورای ملی و کمک به روستائیان، ضعفا، فقرا و مظلومین انتشار میداد. این نشریه به صورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. تاریخ اولین شماره آن هشتم خرداد ۱۲۸۶ است. شماره دوم صوراسرافیل، یک هفته بعد، در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۲۸۶ به چاپ رسید. صوراسرافیل با بالاترین تیراژ ممکن (۲۴ هزار نسخه) در هفته منتشر میشد.
جذابترین بخش آن را ستون فکاهیاش دانستهاند که به عنوان «چرند و پرند)) به قلم دهخدا و با امضای ((دخو» نوشته میشد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود منتشر میکرد و سبک نگارش آن در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در عالم روزنامهنگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. این مقالات به زبان عامیانه و شیرین و طنز آلود نوشته میشدند و بر مسائل حساس جامعه انگشت میگذاشتند. در عین حال مقالههای جدی آن نیز به گونهای بودند که برای روشنفکران جذابیت داشت.
سید حسن تقیزاده درباره انتشار صوراسرافیل و چگونگی پیوستن دهخدا به آن گفته است: «در سال ۱۳۲۵ ه. ق / ۱۲۸۶ ش، میرزا قاسم خان تبریزی، که بعدها به صوراسرافیل معروف شد، در دستگاه درباری مظفرالدین شاه جزو اداره امین حضرت بود. چون در حوزه مشروطه طلبان درامده بود، به خیال تاسیس یک روزنامه با سرمایه خود برآمد. مشارالیه که این جانب او را از ایام صبی میشناختم و هم درس بودیم، روزی پیش من آمد و اظهار میل به نشر روزنامه نمود. با من مشورت کرد و گفت: یک جوانی هست که چیزنویس است، ولی نمیدانم نویسندگی او تا چه اندازه است و میخواهم بدهم چیزی به طور نمونه بنویسد و به شما نشان بدهم، اگر پسندیدید خود او را پیش شما بیاورم تا ببینید؛ و گفت: خیال دارم اگر مطابق مطلوب شد، ماهی چهل تومان به او بدهم که از کار فعلی خود صرف نظر نموده و به اداره روزنامه بیاید. من پس از دیدن نمونه تحریر، خیلی پسندیدم و میرزا قاسم خان را، که به معیت مرحوم میرزا جهانگیرخان شیرازی عازم نشر روزنامه بود، به استخدام میرزا علی اکبرخان تشویق نمودم؛ و بدین ترتیب روزنامه صوراسرافیل به مدیریت و صاحب امتیازی مرحوم میرزا جهانگیرخان و مدیریت مشترک میرزا قاسم خان و منشیگری میرزا علی اکبر خان انتشار یافت. )
صور اسرافیل اولین روزنامهای بود که به طور رسمی در کوچه و بازار به دست روزنامه فروشها و بیشتر به وسیله کودکان به فروش میرفت. در برخی مناطق کشور آوردن یک نسخه صوراسرافیل بهترین سوغاتی شمرده میشد. عبدالله مستوفی نیز که آن زمان کارمند سفارت ایران در پترزبورگ بود، در شرح زندگانیاش مینویسد، در پایتخت روسیه روزشماری میکرد تا هفته سر آید و «آن چند صفحه صوراسرافیل» | به دستش برسد. این نشریه با بهره بردن از نفوذی که میرزا قاسم خان تبریزی به سبب وابستگی به دربار مظفرالدین شاه در دربار قاجار داشت مقالات سیاسی تندی علیه استبداد محمدعلی شاه منتشر میکرد. میرزا قاسم خان تبریزی که از مشروطه طلبان بود، بعدها وکیل و وزیر و مدافع رضاخان و مخالف مدرس شد.
حتی یک بار محمدعلی شاه برای گردانندگان روزنامه پول میفرستد و چند نفر محافظ را حافظ جان آنان میکند. دهخدا پول را نمیپذیرد و دستور میدهد که قزاقان آن را بین خود تقسیم کنند و هر چه زودتر شرشان را از س ر او و روزنامه کم کنند. تهدید و تطمیع نویسندگان صوراسرافیل را نمیترساند،
چراکه مردم بهترین پشتیبان آنها بودند. تندرویها و جسارت به مردم و معتقداتشان، از زبان سرخ صوراسرافیل، س رش را بر باد داد و رفیقش دهخدا را به خارج از کشور فراری داد. ابراهیم صفایی در کتاب
رهبران مشروطه )) مینویسد: «دهخدا در طهران سردبیر و نویسنده مقالات اساسی صور اسرافیل بود و تندرویها و بیپرواییهای او، میرزا جهانگیر خان را به کشتن داد و خود از معرکهگریخت. بعد از کشته شدن میرزا جهانگیرخان، تمام بار نشریه (نشر سه شماره آخر) بر دوش دهخدا افتاد و به همت او و سرمایه مالی معاضدالسلطنه پیرنیا در خارج از کشور چاپ میشد. این روزنامه چندین بار، به خاطر جسارت به مقدسات دینی و شخصیتهای دینی و
حاکمان، توقیف شد و از طرف سید محمد طباطبایی حکم تکفیر نویسندگان آن داده شد. نقل میشود طباطبایی یک بار در اعتراض به مقالهای در این نشریه گفته بود: «نویسندگان این مقاله کافرند و به اسلام توهین کردهاند و واجب القتلاند. فشارهای داخلی سبب شد که صوراسرافیل در طول عمر ۱۳ | ماهه خود، ۱۰ بار توقیف و تعطیل شود؛ به نحوی که در طی این مدت به جای ۵۵ یا ۵۶ ش ماره، بیش از ۳۲ شماره منتشر نمیشود. این توقیفها، گاه به « امر مجلس))، گاه به حکم دولت)، زمانی در اثر حمله اوباش و چند روزی بر حسب ضرورت و مصلحت)) صورت میگرفت.
دهخدا در خاطرات خود درباره قتل س ردبیر صور اسرافیل مینویسد: «مرحوم میرزا جهانگیرخان شیرازی، یکی از دو مدیر صوراسرافیل را قزاقهای محمدعلی شاه دستگیر کرده، به باغ شاه بردند و در ۲۴ همان ماه، در همان جا، او را با طناب خفه کردند. » آخرین شماره صوراسرافیل را دهخدا در ۱۷ اسفند ۱۲۸۷ در سوییس منتشر کرد. در آن شماره دهخدا شعری را در رثای شهید مشروطیت یعنی میرزا جهانگیر خان شیرازی چاپ کرد.
منبع: روزنامه سازندگی