مغز همه ما محدودیتهایی دارد، افزایش ظرفیت فکر و اندیشه، بدون توجه به کالبد و تعاملات اجتماعی ممکن نیست!

به تازگی کتابی با عنوان The Extended Mind: The Power of Thinking Outside the Brain توسط آنی مورفی پاول نوشته و منتشر شده. او یک نویسنده علمی است که در نشریههای معتبری مانند نیویورک تایمز، بوستون گلوب، ساینتفیک امریکن و تایم هم کار میکند.
کتاب او حاوی نکات بسیار جالبی است که درک ما را درباره کارکرد مغز و فرایند اندیشیدن تغییر میدهد و ترفندهای خوبی به ما برای ارتقای ظرفیت ذهنیمان یاد میدهد.
1- فکر کردن فقط در مغز رخ نمیدهد!
بیش از دو دهه پیش، دو فیلسوف به نام اندی کلارک و دیوید کلمرز این سؤال عجیب را مطح کردند که «ذهن کجا متوقف میشود و بقیه دنیا از کجا شروع میشود؟»
در زمانهای کهن، قلب را جای فکر و احساس میدانستند و بعد که متوجه کارکرد مغز شدیم، تصور کردیم که این تنها مغز است که روی کل فرایند اندیشیدن تاثیر میگذارد. اما به هر حال مغزهای همه ما در کالبدهایمان قرار گرفتند و نوع سیگنالهایی که از اندامهای حسی دریافت میکند، روی شیوه اندیشیدن ما تاثیر میگذارد.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
به عبارتی کالبد را نباید به کلی در فرایند اندیشیدن بیاثر بدانیم و برای آن هم نقشی قائل باشیم، چیزی که به آن اصطلاحا پدیده extended mind یا ذهنیت گسترشیافته میگویند.
2- منظور از شناخت بدنمند Embodied cognition چیست؟
مغز و بدن از هم جدا نیستند و بنابراین اصطلاح شناخت بدنمند به این اشاره میکند که اندیشه فرایندی است که کل بدن در آن نقش دارد.
ما یک حس درونی از خودمان داریم. حتی دستگاه گوارش ما با سیگنالهای حسی که میفرسند، اندیشه ما را تغییر میدهد.
از سوی دیگر حتی حرکات فیزیکی بدن ما روی فکر کردن ما تاثیر میگذارند. گرچه اندیشههای خیلی عمیق بیشتر در حال سکون رخ میدهند، اما چه کسی است که نداند راه رفتن و ورزش، باعث هجوم ایدههای ناخواسته و باز شدن مغز به شیوههای میشوند که در حالت سکون امکان نداشت.
حتی اشاراتی که با دستهایمان انجام میدهیم، روی تمرکز و شیوع اندیشه ما تاثیر میگذارند.
3- حتی فضای فیزیکی پیرامون ما هم روی فکر کردن ما تاثیر میگذارد
خیلی روتین شده که مغز را به کامپیوتر تشبیه کنیم. اما در واقع این طور نیست. یک لپ تاپ در روی میز یک دفتر یا در پارک، به شیوه یکسانی کار میکند. اما مغز ما در شرایط محیطی مختلف ظرفیتهای و شیوههای کارکرد متفاوتی دارد.
به همین خاطر است که محیطهای کاری دلپذیر یا اتاق کار بهتر میتواند خلاقیت ما را افزایش دهد.
4- تعاملات اجتماعی، ظرفیت فکری ما را بیشتر میکنند
تماموقت خود را در خانه حبس کنید و کتاب بخوانید و یادداشت بردارید. بعد نتیجه کار را با وقتی که درگیر معاشرت با دیگران و تبادل نظر یا تدریس هستید، مقایسه کنید.
تعاملات اجتماعی مغز ما را بارورتر میکنند.
5- مغز خالص و مجرد، چندان قدرتمند نیست
خلاصه این بند میشود همان عبارت مغز سالم در بدن سالم است. منتها با تفاسیری…
سالهاست که ما داریم در مورد جاودانگی فناورانه صحبت میکنیم. یعنی تخیل میکنیم که اگر کل دیتا و فرایندهای پردازشی مغزمان را بشود به کامپیوترها منتقل کرد، ایا این مترادف با جاودانه شما نیست؟
اما من همان موقع که نخستین مقالات را میخواندن شک داشتم. اگر قرار باشد اندیشه بدون آن حس همیشگی کالبد و سیگنالهای اندامهای حسی، به صورت خالص استخراج شود، آیا شبیهسازی ما خوب خواهد بود.
احتمالا جادوانهکنندههای آینده، باید فکری به حال تغذیه اندیشههای استخراج شده با یک کالبد مجازی هم بکنند. کسی هم چه میداند شاید تغذیههای جسمانی بهینهتری را ترتیب دادند.
نتیجهگیری که از این پست میشود کرد که محیطهای کاری مناسب، پیدا کردن خودانگاره مثبت از بدن، فهم شرایط بدنی که باعث ریلکسیشن عمیق ذهن میشوند؛ تعاملات اجتماعی مفیدتر، ظرفیت فکر و اندیشه ما را بالا میبرند و بدون اینها ظرفیت مغز آنچنان که قبلا تصور میکردیم، نامحدود نیست.
منبع: + با تغییرات