بهترین سریال های خارجی قدیمی کدامها هستند؟ 41 عنوان برتر و تماشایی

عجیب است، تا چشم بر هم زدیم، سریالهایی که زمانی تازه قسمت پایلوتشان را دانلود کرده بودیم یا روی DVD از کسی گرفته بودیم، تبدیل شدهاند به سریالهای قدیمی. خب در دنیای که اینقدر پرشتاب شده و روزانه رنگ عوض میکند، مگر میشود سریالی را که مثلا سال 2007 شروع شده بود، قدیمی ندانست.
شوربختانه میدانیم که این گذر سریع روزها، مشمول خودمان هم شده، اما نمیخواهیم باور کنیم. میرویم و از آرشیو نگاهی به قسمتهای نخستین این سریالها میاندازیم و میبینیم که بله! حتی نوع فیلمبرداری و تیتراژ و رخت و لباس و خودروها و موبایلها و دکوراسیون ادارات و خانهها هم ظرف همین یک تا یک و نیم دهه کلی عوض شده.
پس این سریالها، واقعا سریال های قدیمی شدهاند. با هم مروری میکنیم بر این سریال های حالا قدیمی خارجی و خاطرهشان را زنده میکنیم!
1- سریال مردان دیوانه – Mad Men
کارگردانان: فیل آبراهام، لسلی لینکا گلتر تیم هانتر، مایکل آپندال، متیو وینر.
بازیگران: جان هام (دان دریپر)، الیزابت ماس (پکی اولسن)، وینسنت کارتایزر (پیت کمپبل)، جنوری جونز (بتی دریپر)، کریستینا هندریکس (جوآن هریس)، آرون استیتون (کین کاسگروو)، ریچ سامر (هری کرین)، جان اسلاتری (راجر استرلینگک)، کایرنان شیپکا (سالی دریپر)، رابرت مورس (برترام کوپر)
ماجراهای سریال در سالهای پایانی دههٔ پنجاه و سالهای آغازین دههٔ شصت در دنیای آغشته به دود سیگار و بوی الکل تبلیغات در خیابان مدیسن در شهر نیویورک و شرکت تبلیغاتی استرلینگ کوپر میگذرد. شخصیت کلیدی آن دان دریپر، یکی از مدیران خلاق شرکت است که بعدها در به راه اندازی شرکت استرلینگ کوپر دریپر پرایس سرمایه گذاری هم میکند. در فصلهای مختلف سریال به رابطهٔ دان دریپر با همکاراناش در محیط کار و همسرش بتی و فرزندانش در خانه پرداخته میشود.
در سریال مردان دیوانه همه چیز هست، یک مقطع تاریخی خاص با فضای منحصربه فردش، مدل لباسها و موهای خاص آن دوران.
نام دوپهلوی سریال از اصطلاحی گرفته شده که در اواخر دههٔ پنجاه برای مدیران اجرایی شرکتهای تبلیغاتی در خیابان مدیسن استفاده میکردند.
مردان دیوانه سریالی چشم نواز است؛ از طراحی صحنه و کارگردانی هنری درخشان آن گرفته تا فیلمبرداری، نورپردازی و فضاسازیهای روشن و سایه روشن آن، همه و همه در خلق دنیای خاص سریال نقشی کلیدی ایفا برعهده دارند.
عنوان بندی آغازین مردان دیوانه تماشایی است؛ در قالب انیمیشن مردی با کت و شلوار رسمی را میبینیم که از ارتفاع به پایین سقوط میکند و اطراف او پر از آسمانخراشهای پوشیده از تبلیغات هستند.
2- سریال ماوراء الطبیعه – Supernatural
کارگردانان: فیلیپ اسکریچیا، رابرت سینگر، کیم منرز، چارلز بیسن، مدیر فیلمبرداری: سرژ لادوسر.
بازیگران: جارد پادالکی (سام وینچستر)، جنسن الوتر (دین وینچستر)، جیم بیور (بابی سینگر)، میشا کالینز (کستیل)، مارک شپارد (کراولی)، جفری دین مورگان (جان وینچستر)،
سریال با کشته شدن مری، همسر جان توسط نیرویی مرموز شروع میشود. کمی بعد جان به دو پسرش سام و دین یاد میدهد که چطور باید با موجودات و نیروهای ماورالطبیعه که در شب به سراغ انسانها میآیند نبرد کنند و آنها را از بین این ترتیب سام مصمم میشود که پدر را پیدا کند و انتقام مادر و نامزدش را بگیرد. وقتی دو برادر پدر را پیدا میکنند، جان برای درشان ناپدید شده، دین از سام کمک میخواهد تا بتواند پدر را پیدا کند. بعد از مدتی نامزد سام هم مثل مادرش کشته میشود. به سرانش توضیح میدهد که میداند چه موجود شیطان صفتی مادر آنها را کشته و راهی برای دنبال کردن و کشتن آن یافته است. سام تواناییهای تازهای به دست میآورد ولی مرگ پدر دو برادر را در این مسیر دشوار یکه و تنها رها میکند.
نام بسیاری از قسمتهای سریال از فیلمهای سینمایی یا ترانههای کلاسیک موسیقی راک گرفته شده، بخش عمدهای از حاشیهٔ صوتی سریال به ترانههای کلاسیک راک اختصاص دارد که از آرشیو شخصی اریک کریپکی برداشته شدهاند هرچند او نتوانست از ترانههای یکی از گروههای محبوباش یعنی لد زپلین در این سریال استفاده کند چون خرید امتیاز ترانههای آنها بسیار گران بود.
این سریال خالی از اشکال هم نیست. قالب کلی آن هم چندان تغییری نمیکند دو برادر که در آمریکا دوره میافتند و هر هفته یک موجود ماوراالطبیعه را میکشند.
لحن سریال جدی است اما هر جا اریک کریپکی احساس کند لازم است از چاشنی خنده استفاده کند، سرو کلهٔ نکتهای خندهدار پیدا میشود. رگههایی هم از فیلمهای ترسناک آسیایی یکی دو دهای اخیر مثل چشم و حلقه در سریال دیده میشود. با وجود این، چیزی که ماوراالطیبه را به سریالی تماشایی تبدیل میکند ساختار منسجم آن و استفادهی به اندازه سازندگان از وسایل صحنه، نورپردازی، موسیقی و حتی دیالوگ است.
3- سریال بخش آی تی – The IT Crowd
کارگردانان: گراهام لینین، ریچارد بودن، بن فولر، باربارا ویلت شایر
بازیگران: کریس اوداد (روی)، ریچارد آیو آدی (ماس) کاترین پارکینسوں (جن)، مت بری (داگلاس)
موریس ماس و روی ترنمن دو کارمند بخش کامپیوتر و آی تی شرکت صنایع رینولم در لندن هستند و در زیرزمین ساختمان این شرکت کار میکنند. هر دوی آنها چندان از آداب معاشرت بویی نبردهاند و در روابط اجتماعی شان دچار مشکلات بسیاری هستند. ماس، جوان سیاهپوست و عینکی بخش فردی تحصیلکرده و در حد یک نابغه الکترونیک است و روی جوانی پرخاشگر و تنبل است. با ورود جن باربر به شرکت وضعیت ماس و روی پیچیده تر از گذشته میشود چون جن ادعا میکند که اطلاعات بسیاری درباره کامپیوتر دارد و رئیس بخش آی تی میشود، در حالی که از کامپیوتر هیچ سررشتهای ندارد و حتی فرق بین سخت افزار و نرم افزار را هم نمیداند. در هر قسمت سریال ماس و روی سعی میکنند از فرصتهایی که برایشان پیش میآید استفاده کنند تا بتوانند با افراد دیگر رابطهٔ اجتماعی برقرار کنند اما هر بار شکست میخورند. روسای شرکت، دنولم رینولم (کریس موریس) و پسرش داگلاس (مت بری) هم در هر قسمت نقشی برعهده دارند.
یک سریال تلویزیونی بسیار بامزه، با هنرپیشههای خوب شخصیتهای خوب، دیالوگها و نویسندههای خوب و مهمترین نکتهٔ آن این است که یکی از معدود سریالهایی است که هر بار میتواند شما را با نکتهٔ تازهای شگفت زده کند. این سریال همه را به خنده میاندازد ولی اگر در دنیای واقعی با کامپیوتر سرو کار داشته باشید، خیلی بیشتر از تماشای آن لذت خواهید برد.
4- سریال واقعه- The Event
کارگردانان: جفری رینر، نوربرتو باربا، میلان چیلوف
بازیگران: جیسون ریتر (شان واکر)، سارا مر الید، یان آنتونی دیل (سایمن لی)، بلر آندروود (رئیس جمهور الیاس مارتینز)، لورا اینس (سوفیا مگوایر)، تیلر کول (ویکی رابرتز) سات باترسون (مایکل)
لیلا نامزد مرد جوانی به نام شان واکر طی سفری به طرز اسرار آمیزی ناپدید میشود. شان خیلی زود متوجه میشود که نامزدش ربوده شده و هر دوی آنها در دردسر بزرگی افتاده اند. از طرف دیگر، رئیس جمهور آمریکا پی میبرد که نگهداری میشوند. حتی مشاوران رئیس جمهور هم خبر ندارند که عده ای از این افراد خاص وارد زندگی انسانها شده اند. درست در روزی که رئیس جمهور قصد دارد خبر ورود بیگانگان انسان نما که دی ان ای آنها با انسانهای معمولی فرق دارد و در نتیجه سرعت شدنشان هم کمتر است را به اطلاع همگان برساند، به جان رئیس جمهور سوءقصد میشود و اتفاق عجیبی رخ میدهد. از آن طرف جستجوهای شان واکر خیلی زود پای او را به مسائل سیاسی و امنیتی باز میکند.
واقعه یکی از بهترین سریالهای علمی- تخیلی بود اما شبکهٔ ان بی سی به خاطر کاهش تعداد بینندگان سریال ساخت آن را متوقف کرد. یکی از دردناکترین توقف سریالها برای من!
واقعه شروعی توفانی دارد. فصل اول سریال با ریتمی بسیار تند و با استفاده از موسیقی دلهره آوری شخصیتها را معرفی میکند و سازندگان سریال با استفاده از فلاش بکهای متعدد داستانی چندلایه را مقابل چشم بیننده آشکار میسازند. فلاش بکها حکم قطعههای پازل را دارند که بیننده باید آنها را در ذهناش نگه دارد تا بتواند به مرور از زوایای پنهان داستان سردربیاورد.
واقعه یکی دیگر از سریالهایی است که به آمریکایی پس از حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰۱ میپردازد و اشارههای پرتعدادی به ماجراهای سیاسی روز آمریکا هم در آن دیده میشود.
5- سریال پیکان – Arrow
کارگردانان: دیوید ناتر (پایلوت)، گای بی، دیوید برث،
بازیگران: استفن امل (اولیور کوئین)، کیتی کسیدی (داینا لورل لنس)، کالین دانل (تامی مرلین)، دیوید رمزی (جان دیگل)، ویلا هالند (تنا کوئین)، سوزان تامپسون (مویرا کوئین)، پل بلکنورن (کارآگاه کوئینتین لنس)، کالین سالمون (والتر استیلی)، امیلی بت ریکاردز (فلیسیتی اسموک)،
اولیور کوئین میلیاردر پرحاشیه و پسر رابرت کوئین، سرمایهدار بانفوذ شهر «استارلینگ سیتی» در یک سفر دریایی به همراه پدرش دچار سانحه میشود. از میان تمام همراهان، او تنها کسی است که نجات پیدا میکند و خود را به یک جزیرهٔ متروک میرساند. بعد از پنج سال زندگی مشقت بار در این جزیره، اولیور نجات پیدا میکند و به شهر بر میگردد. اما این دوران سخت از او انسان دیگری ساخته و اولیور پس از بازگشت، تصمیم میگیرد که در قالب تیراندازی نقابدار به سراغ سرمایهداران فاسد شهر برود و شخصاً عدالت را اجرا کند. اما هم پلیس در حال تعقیب این ناجی رابین هودمآب است و هم ثروتمندان و خلافکارها در فکر از میان برداشتن او.
سازندگان سریال برای به روز کردن دنیای سریال و رسیدن به لحنی واقع نمایانه، کمی داستان و شخصیتهای «گرین ارو» در کامیکها را تغییر دادهاند و چیزهای جدیدی را به آن اضافه کردهاند.
6- سریال 24
کارگردانان: جان کاسار، براد ترنر، میلان چیلوف، برایان اسپایسر، استیون هاپکینز
بازیگران: کیفر ساترلند (جک بائر)، لسلی هوپ (تری بائر)، سارا کلارک (نینا مایرز)، الیشا کاتبرت (کیم بائر)، دنیس هیزبرت (دیوید پالمر)، سارا وینتر (کیت وارنر)، کارلوس برنارد (تونی آلمدیا)، مری لین راجسکوب (کلوئه ابراین)
جک بائر، مامور پلیس فدرال آمریکا، یکی از آن شخصیتهای آشنای آثار پلیسی آمریکایی است؛ او دوست ندارد همیشه طبق قوانین رایج کارش ماموریتهایش را انجام بدهد. جک بائر عضو واحد ضدتروریسم لسآنجلس است و کارش این است که از انفجار بمب، پخش ویروس و اقدام به ترور جلوگیری کند. معمولاً در حین انجام دادن کار پردردسرش هم جان فردی از نزدیکان و دوستاناش به خطر میافتد و او باید دست به عصا راه برود. با وجود این، جک بائر یکی از آن ماموران کلهشق پلیس است که شیوهٔ کارش نشان میدهد او به این آموزه معتقد است که «وسیله، هدف را توجیه میکند».
ایدهٔ ساخت سریال اول به ذهن جوئل سرنو، تهیه کنندهٔ مجموعهها و برنامههای تلویزیونی، رسید. ایده این بود که سریالی تلویزیونی با ۲۴ اپیزود در هر فصل ساخته شود که هر قسمت آن یک روز کامل را به نمایش بگذارد. سرنو ایدهاش را تلفنی با همکارش رابرت کوچران در میان گذاشت. پاسخ اولیهٔ کوچران منفی بود: «بیخیالاش شو، این بدترین ایدهای است که تا به حال شنیدهام. هم جواب نمیدهد و هم اینکه اجرای آن خیلی سخت است.» اما ماجرا طور دیگری پیش رفت و روز بعد آن دو با هم ملاقات کردند تا ایدهٔ ساخت این سریال برای شبکهٔ فاکس را بررسی و نهایی کنند. فاکس قبل از پخش تست اول سریال در بیانیهای گفت: «این سریال گامی رو به جلو در فرم سریالهای تلویزیونی خواهد بود.»
کیفر ساترلند، بازیگر، کارگردان و تهیه کنندهٔ کانادایی، وقتی در سال ۲۰۰۱ بازی در ۲۴ را شروع کرد ۲۳ سال سن داشت. این اولین باری بود که او در مجموعهای تلویزیونی نقشی ثابت را بر عهده میگرفت.
24 یکی از موفقترین سریالهای تاریخ آمریکا بود.یکی از مهمترین دلایل این اقبال عامه، ساختار نو و متفاوت فیلمنامه این کار بود که هر قسمت در یک ساعت روایت میشد و بیننده را کاملاً مجذوب داستان میکرد و باعث میشد لحظه به لحظه احساسات و شرایط بحرانی داستان را لمس کرده و با شخصیتهای داستان همراهی و همذات پنداری کند. دلیل دوم در اهمیت این سریال، به موضوعات مطرح شده آن (تروریسم، قدرت، سیاست، امنیت، مقابله با بحران) که جز چالشهای امروز جامعه جهانیست بر میگردد.
7- سریال آسمانهای در حال سقوط – Falling Skies
کارگردانان: گرگ بیمن، سرجیو میمیکا گزان، فرد توی.
بازیگران: نوآ وایلی (تام میسون)، مون بلادگود (آن گلس)، درو روی (هال میسون)، مکسیم نایت (مت میسون)، سیشل گابریل (لوردس)، پیتر اسکین کودا (دای)، وبل پیتون (کاپیتان وبور). تولید و پخش: دریمورکز تلویژن، شبکهٔ تیانتی. محصول ۲۰۱۱ آمریکا.
شش ماه از حملهٔ موجودات فضایی به کرهٔ زمین میگذرد. این موجودات، که گونهای از آنها به نام اسکیترها فرماندهی حمله را برعهده داشتهاند، همهچیز را روی زمین از بین بردهاند و ظرف چند روز نود درصد از جمعیت زمین را کشتهاند. داستان از آنجا شروع میشود که گروهی از بازماندگان کمشمار این حمله دور هم جمع میشوند تا با موجودات فضایی مبارزه کنند. این گروه نام خود را هنگ ماساچوست دوم میگذارد و کاپیتانی بازنشسته به نام ویور و تام میسون، استاد تاریخ دانشگاه بوستون هدایت جمعیت حدود ۳۰۰ نفری آن را بر عهده میگیرند. تام میسون در میان تلاش برای بقا باید حواساش به سه بچهاش هال، بن (که به دست اسکیترها افتاده) و مت هم باشد چون همسر او در حین حملهٔ فضاییها کشته شده است.
به دلیل حضور استیون اسپیلبرگ همه انتظار داشتند با مجموعهای دورانساز طرف شوند اما آسمانهای در حال سقوط یک سریال تابستانی است، اما تماشای آن برای دوستداران فیلمهای علمی-تخیلی اسپیلبرگ و طرفداران فیلمها و سریالهای مختص موجودات فضایی واجب است.
8- سریال تماس – Touch
کارگردانان: فرانسیس لارنس (پایلوت)، نلسون مک کورمک مایکل وکسمنف آدام کین، استفن ویلیامز
بازیگران: کیفرساترلند (مارتین بوم)، گوگا ماباتا-را (سلیا هاپکینز)، دیوید مازوز (جیک بوم)، دنی کلاوز (آرتور تلر)، ماریا بلو (لوسی رابینز)، رکسانا بروسو (شری استرپلینگ)، می مایاتاما (میوکو)،
یک افسانهٔ قدیمی چینی میگوید که خداوند ریسمانی قرمز را به پای تمامی انسانها بسته که زندگی و سرنوشت همه را به یکدیگر مرتبط میکند. مارتین بوم یک خبرنگار سابق است که همسرش را در حادثه 11 سپتامبر از دست داده و هم اکنون در بخش باربری فرودگاه نیویورک مشغول به کاراست و با پسر یازه سالهٔ خود به نام جیگ زندگی میکند. جیگ پسری منزوی است که تاکنون حتی یک کلمه هم صحبت نکرده. اما از استعداد و توانایی عجیبی در زمینهٔ اعداد برخوردار است. جیگ بر اساس دنبالههای عددی، میتواند رویدادهای منظمی را در سراسر دنیا پیش بینی کند که بر زندگی افراد تاثیر میگذارند. مارتین با پی بردن به این توانایی جیگ، میکوشد تا راز اعداد و اتفاقات را کش کند. کاری که چندان ساده نیست. چون به دلیل شرایط نامساعد زندگی او، امکان صلب حضانت فرزندش وجود دارد و معماهای بزرگتری هم در پس این توانایی جیگ دیده میشود.
یکی از محورهای اصلی سریال، داستانها و رمز و رموز مربوط به علم اعداد و ریاضیات است. برای مثال در داستان به عدد «فی» اشاره میشود که حاصل تقسیم دو عدد متوالی از دنباله فیبوناچی است. تماس علاوه بر این ایدهٔ مرکزی، سعی میککند تا بینندهٔ خود را با نگاهی جهان شمول و غیرمادی نسبت به ساختار دنیای جدید آشنا کند. گسترش ارتباطات و تکنولوژی، تمدن را وارد مرحلهٔ جدیدی کرده و صنعت سرگرمی در این زمینه به شدت تاثیرگذار است.
9- سریال انقلاب – Revolution
کارگردانان: جان فیوریو (پایلوت)، چارلز بیسون، استیو بایوم
بازیگران: بیلی بیورک (مایلز متیسن)، تریسی اسپیریداکوس (چارلی متیسن)، جیان کارلو اسپوزیتو (فرمانده تام نویل)، راک اورت (آرون پیتمن)، دیوید لاینز (سباستین مونرو)، گراهام راجرز (دنی متیسن)، جی دی پاردو (نیت)، الیزابت میچل (ریچل متیسن)
انرژی الکتریسیته به طور ناگهانی و به دلیلی نامشخص قطع میشود و زمین در تاریکی مطلق فرو میرود. پانزده سال پس از خاموشی، همه چیز تغییر کرده است. تمدن به چند قرن قبل بازگشته و دولتها و ارتشها فرو ریختهاند. مردم شهرها را ترک کردهاند و به صورت قبیلهای در روستاها زندگی را ادامه میدهند. ایالت متحده هم دچار فروپاشی شده و آمریکا توسط گروههای شبهنظامی منطقهای اداره میشود. در دنیای جدید پول ارزشی ندارد و غذا و اسلحه، قدرت را تعیین میکنند. نیروهای شورشی هم برای احیای دوبارهٔ جمهوری آمریکا با گروههای شبهنظامی در حال نبردند. در این میان تمرکز داستان بر روی خانوادهٔ ماتیسن است که گذشتهٔ آنها به معمای خاموشی پیونده خورده و کلید بازگرداندن برق هم در دستان آنهاست. همین باعث شده تا نیروهای ژنرال مونرو که بخش اعظمی از آمریکا را تحت کنترل دارند، در جستجوی اعضای خانواده ماتیسن باشند. با مرور گذشتهٔ این خانواده هم از زمان چگونگی فروپاشی تمدن در طی دو دهه و به قدرت رسیدن ژنرال مونرو مطلع میشویم.
چند عنصر مهم و اساسی دیگر هم در انقلاب کاملا قابل رویت است. در خیلی از آثار پادآرمان شهری شاخص مانند 1984، دنیای قشنگ نو، فارنهایت 451 و حتی سری فیلمهای جنگ های ستارهای، نابودگر و ماتریکس، همیشه فرد یا افرادی پیدا میشوند که در نهایت سیستم و نظم موجود را تغییر خواهند داد. عنصر دیگر هم معمولا تعریفی تازه است از عامل قدرت و سرمایه در دل داستان. که میتواند مانند فیلمهای وسترن طلا باشد یا نفت، آب، عناصر ناشناخته و حتی زمان. اینجا هم قطع برق انسانهای امروزی را به دو قرن قبل برگردانده. این شرایط عدهای را به قدرت رسانده و گروهی دیگری در تلاشاند که اوضاع را به حالت سابق بازگردانند. این داستان علاوه بر ایجاد بستری برای مطرح کردن ارجاعات مختلف به مسائل روز، امکان مرور چگونگی شکلگیری ایالات متحده و استقلال آمریکا را هم فراهم میکند.
10- سریال آمریکاییها – THE AMERICANS
کارگردانان: آدام آرکین، گیوین اُکانر، جان دال
بازیگران: کری راسل (الیزابت جنینگز)، متیو رایز (فیلیپ جنینگز)، نواح امریش (استن بیمن)، ریچارد توماس (فرانک گد)، آنت ماهنرو (نینا)، الیسون رایت (مارتا هنسون)، مارگو مارتین دیل (گلودیا)، ماکسیمیلیانو هرناندز (کریس آمادور)
فیلیپ و الیزابت جنینگز یک زوج آمریکایی و معمولی هستند که در یکی از شهرکهای اطراف واشنگتن دی سی زندگی میکنند. این زوج خوشبخت دو فرزند نوجوان دارند و با هم در شرکت هواپیمایی مشغول به کارند. اما تمام اینها دروغ و پوشش است. این دو نفر مأمورین کارکشتهٔ «کا گ ب» اند که سالها قبل به عنوان یک زوج وارد آمریکا شدهاند و برای شوروی جاسوسی میکنند. حتی بچههای آنها هم از این موضوع خبر ندارند. با روی کار آمدن رونالد ریگان، تنشها در جنگ سرد اوج گرفته و جنگی مخفیانه در خاک آمریکا آغاز شده است. سازمان سیا و واحد جاسوسی اف بی آی، تمام وقت در تعقیب جاسوسهای شورویاند و از طرف دیگر مسکو هم در این شرایط دستورات عملیاتی تازهای را در پیش گرفته. در چنین وضعیتی ادامهٔ فعالیت برای فیلیپ و الیزابت سختتر از همیشه به نظر میرسد. مخصوصاً وقتی که باور آنها نسبت به نقش و وظیفهای که بر عهده دارند، متزلزل میشود…
روایت سریال آمریکاییها THE AMERICANS از زندگی جاسوسها و نیروهای ضدجاسوسی را میشود در چند سطح بررسی کرد. در ظاهر یک زوج متأهل را داریم که دچار بحران زناشویی شدهاند و رابطهشان به نقطهای بحرانی رسیده. در سطح دیگر این زوج باید مأموریتهای شوری را اجرا کنند و مراقب باشند تا اف بی آی به پوشش یا همان زندگی مشترک ساختگی آنها پی نبرد. اما کار در جایی پیچیده میشود که این مأمورها نمیتوانند زندگی واقعی و ظیفهٔ خود را از هم تفکیک کنند و از طرف دیگر سالها زندگی در قالب شهروندان خوشبخت آمریکایی، باعث شده تا باورهای سیاسی و ملی آنها هم زیر سؤال برود. مأمورینی که سالها تمرین کردهاند تا هویتی نداشته باشند، حالا خود را بین هویتهای جعلی متعدد گرفتار میبینند.
11- سریال هل آن ویلز Hell On Wheels
کارگردانان: دیوید فون آنکن، آدام دیویدسون، جان شیبان
بازیگران: السون مونت (کالن بوهانن)، کالم مینی (توماس دورانت)، کامن (ایلام فرگوسن)، دامنیک مک الیکوت (لیلی بل)، ادی اسپیرز (جوزف بلک مون)، بن اسلر (شان مک گینس)، فیل برک (میکی مک گینس)
سال 1865، جنگ داخلی آمریکا پایان یافته است و آبراهام لینکن موفق شده تا لغو بردهداری را به قانون اساسی اضافه کند. حالا آمریکای دوپاره از جنگ در مرحلهٔ جدیدی قرار دارد، شمالیها و جنوبیها که تا یک سال قبل در مقابل هم میجنگیدند باید در کنار هم بایستند و از همه مهمتر این که انقلاب صنعتی آغاز شده است. در این میان کالن و بوهانن، سرباز سابق جبههٔ جنوب که در جریان جنگ شاهد قتل و تجاوز به همسرش بوده، برای گرفتن انتقام به هل آن ویلز میرود. منطقهای کارگری که توسط شرکت راه آهن یونیون پاسیفیک و تشکیلات مردی به نام توماس دورانت برای ساخت راه آهن سراسری آمریکا اداره میشود. بوناهن به عنوان سر کارگر در این ناحیه مشغول میشود و تا رد قاتلین همسرش را پیدا کند و درعین حال باید با دردسهای منطقه مثل بردههای سابق، سرخپوستها و زد و بندهای پشت پردهٔ راه آهن سرو کله بزند.
داستان سریال هل آن ویلز Hell On Wheels در زمانی اتفاق میافتد که پس از جنگ داخلی، ساختار اقتصادی آمریکا از کشاورزی به سمت صنعت حرکت میکند و با لغو قانون بردهداری، طبقهٔ جدید کارگر در حال شکلگیری است. در این شرایط راه آهن سراسری فقط به گسترش انقلاب صنعتی کمک نمیکند. جنگ مردم را به دو پاره تقسیم کرده و راه آهن باید مانند نخ بخیه این شکاف را بپوشاند و بار دیگر فرهنگ واحدی خلق کند. شخصیتهای سریال که در میان آنها هم بردهدار وجود دارد و هم بردهٔ آزاد شده، هم سرخپوست و هم مهاجر، معصومیت خود را در جنگ از دست دادهاند. حالا یا باید نظم جدید را درک و هم قدم با آن حرکت کنند تا سوار قطار باشند، یا آن که برای التیام زخمهای جنگ، به ساخت ریلهای راه آهن مشغول شوند.
12- سریال خانه پوشالی – House of Cards
کارگردانان: دیوید فینچر، جوئل شوماکر، جیمز فولی، آلن کولتر، کارل فرانکلین
کوین اسپیسی (فرانسیس آندروود)، رابین رایت (کلیر آندروود)، کیت مارا (زوئی بارنز)، کوری استال (پیتر روسو)، مایکل کلی (داگ استامپر)، ساکینا جفری (لیندا واسکوئز)، کریستن کانلی (کریستینا گالگر)، کنستانس زیمر (جنین اسکارسکی)، سباستین ارکیلس (لوکاس گودوین)، نیتن دارو (ادوارد میچم)،؛ سندرین هولت (جیلیان کول)، مایکل گیل (رئیس جمهور گرت واکر)، دن زیسکی (جیم متیوز)، بن دنیلز (آدام گالووی)، ماهر شلاعلی (رمی دنتون)، جین آتکینسون (کاترین دورانت)، کوین کیلنر (مایکل کرن)، بوریس مک کیور (تام همراشمیت).
فرانسیس آندروود، نمایندهٔ دموکرات کنگره و مغز متفکری است که در پشت پرده کمپین نماینده رئیس جمهور جدید، گرت واکر، را هدایت کرده و او را به قدرت رسانده است. گرت پس از انتخاب شدن تصمیماش برای سپردن وزارت امور خارجه به آندروود را تغییر میدهد تا حضور او در کنگره به کنترلف بیشتر حزب کمک کند. تصمیمی که خشم فرانسیس را در پی دارد و حالا او در تفکر انتقام و از پاشیدن خانهای است که با ورقها ساخته. فرانسیس از تمام ابزارها و اشخاصی که بر سر راهش قرار میگیرند از خبرنگار گرفته تا نمایندهٔ کنگره، استفاده میکند تا رئیس جمهور را در گوشهٔ رینگ قرار دهد و این تازهٔ مرحلهٔ اول از نقشهای است که برای کاخ سفید در سر دارد.
اقتباس از مینی سریالهای معروف انگلیسی تازگی ندارد ولی سریال خانه پوشالی House of Cards حتی از نمونههای موفق قبلی هم یک قدم فراتر میرود.
اهمیت سریال خانه پوشالی House of Cards تنها به جنبههای دراماتیک آن محدود نمیشود. این تریلر سیاسی تشکیل دهندهٔ نسل اول آثاری از جریان اصلی صنعت سرگرمی و رسانه است که مستقیماً برای دانلود از طریق شبکهٔ اینترنت تولید میشوند.
13- سریال ابتدایی Elementary
کارگردانان: اندرو برنشتاین، جان دیویس کولز، سیثمان، پولسون، مایکل کوئستا (پایلوت)
بازیگران: جانی لی میلر (شرلوک هولمز)، لوسی لیو (دکتر جو آن واتسون)، آیدان کوئین (سروان توبی گرگسون)، جان میتچل هیل (کارآگاه مارکوس بل)، لیندااموند (دکتر کنداس رید)، آتوایساندو (آلفردو لیاموسا)، سوزان پوفار (امیلی هنکینز) وینی جونز (سباستین موران)
یک بازخوانی مدرن دیگر از داستانهای کارآگاه مشهور دنیای ادبیات، این بار در نیویورک معاصر. شرلوک هولمز مشاور جنایی سابق اسکاتلندیارد، برای ترک اعتیاد به نیویورک نقل مکان میکند. پس از پایان دورهٔ بازپروری، دکتر جوآن واتسون توسط پدر شرلوک به عنوان مشاور و مراقب هوشیاری او استخدام میشود. شرلوک برای آن ک دوباره به مواد مخدر روی نیاورد، به سراغ دوست قدیمیاش سروان گرگسون میرود، تا به نیروی پلیس نیویورک مشاوره بدهد. حضور هولمز و واتسون در جریان پروندههای مختلف، مقدمهای است برای ورود عناصر مشهور کتابهای سرآرتور کانن دویل به دنیای سریال در قلبی تازه.
14- سریال یقه سفید – White Collar
کارگردانان: جان تی، کرچمر، راسل لی فاین، پل هولاهان، مایکل اسمیت، دیوید استریتن، برانون هیوز (پایلوت)
بازیگران: مت بومر (نیل کفری)، تیم دیکی (پیتر برک)، تیفانی تی یسن (الیزابت برک)، ویلی گارسن (مازی)، شریف اتکینز (کلینتون جونز)، مارشا تامپسون (دایانان بریگان)، هیلاری برتون (ساراالایاس)، دایان کارول (جون)، جیمز ریبورن (ریز هیوز)،
نیل کفری یک جاعل، سارق آثاری هنری و کلاهبردار تیزهوش است که برای نیروهای اف بی آی حکم ستارهای دست نیافتنی را دارد. کارآگاهی به نام پیتر برک بعد از سه سال موش و گربه بازی، کفری را به دام میاندازد و او به چهار سال حبس محکوم میشود. کفری سه ما قبل از پایان دوران محکومیت خود، پس از ملاقات مشکوکی با دختر مورد علاقهاش کیت، از زندان فرار میکند تا او را پیدا کند. کارآگاه برک بار دیگر کفری را دستگیر میکند اما این خلافکار مشهور تقاضای غیرمنتظرهای را مطرح میکند: آزادی مشروط در قبال همکاری با اف بی آی! با قبول این درخواست، یک تیم رویایی متشکل از نیروهای زبدهٔ پلیس و کلاهبردارها شکل میگیرد که با روشهای غیرمعمول، خلافکارهای نابغه را به دام میاندازد. کفری که با یک مچ بند امنیتی، 24 ساعته تحت نظر پلیس قرار دارد، به صورت مخفیانه از آزادیاش برای یافتن کیت استفاده میکند. اما با مرور زمان مشخص میشود که توطئههای بزرگتری در داخل دستگاههای دولتی در جریان است که کفری و برک ناخواسته به آنها وارد شدهاند…
یقه سفید اصطلاحی حقوقی برای اشاره به کلاهبردای و جرائم مالی است که بدون توسل به خشونت صورت میگیرد. مجرم یقه سفید کارش جعل و سوء استفاده از قانون است و ظاهراً شبیه افراد طبقهٔ مرفه جامعه رفتار میکند.
15- سریال ساینفلد SEINFELD
کارگردانان: اندی آکرمن، تام چرونز، دیوید استاینبرگ
بازیگران: جری ساینفلد، جیسن الکساندر، مایکل ریچاردز، جولیا اوئی – درایفس، روت کوهن، وین نایت، لری دیوید
خالقان سریال، جری ساینفلد و لری دیوید هستند که اولی علاوه بر تهیه کنندگی و نویسندگی، نقش خودش را هم در سریال بازی میکند. جری ساینفلد در سریال، یک استندآپ کمدین نه چندان معروف است که در آپارتمانی در نیویورک زندگی میکند و داستان سریال حول ماجراهای زندگی روزمره او و دوست صمیمیاش جورج کاستانزا، همسایه عجیب و غریباش کازمو کریمر و نامزد سابقاش ایلین بنس اتفاق میافتد. نویسندههای اصلی سریال، لری دیوید و جری ساینفلد، اغلب متنها را بر اساس اتفاقاتی که در واقعیت برای خودشان رخ داده نوشتهاند. ماجرای ساخت ساینفلد از فیلمنامهای به نام استندآپ شروع شد، درباره اینکه چگونه یک استندآپ کمدین جوکهایش را بر اساس اتفاقات زندگی روزمرهاش مینویسد. مدیران ان بی سی آن قدر از فیلمنامه خوششان آمد که تصمیم گرفتند آن را تبدیل به یک پایلوت کنند. پایلوت با نام ماجراهای ساینفلد ساخته و در 5 جولای 1989 پخش شد اما چندان مورد توجه ان بی سی قرار نگرفت. بعد از اینکه شبکه فاکس هم تمایلی به ساخت آن نشان نداد، ریک لودوین یکی از مدیران ان بی سی با کنسل کردن برنامهای از باب هوپ، بودجه ساخت 5 اپیزود دیگر از ساینفلد را فراهم کرد. ساخت و پخش این 5 اپیزود باعث شد تا ان بی سی بالاخره تصمیم به ادامه دادن سریال بگیرد و دستور ساخت 13 اپیزود دیگر را صادر کند. لری دیوید که تا زمان فقط استندآپ کمدی کار کرفده بود فکر میکرد که آنها دیگر داستانی برای تعریف کردن ندارند و به همین دلیل به ساینفلد توصیه کرد پیشنهاد ان بی سی را رد کنند اما جری این کار را نکرد و کار ساخت فصل دوم سریال با 13 اپیزود آغاز شد.
16- سریال بریکینگ بد Breaking Bad
کارگردانان اپیزودها: وینس گیلیگان، آدام برنستین، مویرا والی – بکت
بازیگران: برایان کرانستون (در نقش والتر وایت)، آنا گان (اسکایلر وایت)، آرون پاول (جسی پینکمن)، دین نوریس (هنک شریدر) و جیانکارلو اسپوزیتو (گاس فرینگ).
افسارگسیختگی از موفقترین سریالهای درام آمریکایی در چند سال اخیرا است که با روایت منسجم و داستان هیجان انگیزش توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان را به سوی خود جلب کرده است.
والتر وایت، معلم ساده شیمی دبیرستان، برای تامین مخارج زندگی مجبور است در کارواش نیز کار کند. وقتی والت متوجه میشود که به سرطان مرگبار ریه مبتلا شده و نمیتواند مخارج درمانش را تامین کند، تصمیمی خطرناک میگیرد که مسیر زندگی سالماش را برای همیشه تغییر میدهد؛ او با کمک یکی از شاگردان قدیمیاش، جسی پینکمن، به تولید و فروش خالصترین نوع شیشه میپردازد. اما این شراکت از ابتدا با مشکلاتی همراه است.
عنوان سریال در اصطلاح به معنای افسار گسیختن، از راه به در شدن و به راه خلاف رفتن است.
از نکات مهم این سریال، شیوه روایتاش است که همان خط اصلی سناریو یعنی افتادن آقای وایت در راه خلاف را دنبال میکند. افسارگسیختگی، اپیزود مستقل و بی ربط به پیکره اصلی ندارد؛ ساختاری که کاملاً با دیگر سریالهای مطرح تلویزیون مثل خانوادهٔ سوپرانو یا شش فوت پایین تفاوت دارد؛ سریالهایی که در هر اپیزودشان ماجراهای جدیدی برای کاراکترها اتفاق میافتند.
17- سریال سرزمین مادری HOMELAND (هوملند)
کارگردانان: مایکل گوئستا، کلارک جانسن، جفری ناچمانف
بازیگران: کلر دینز (کری متیسون)، دمیان لوئیس (گروهبان دریایی نیکلاس برودی)، مورنا باکارین (جسیکا برودی)، دیوید هیروود (دیوید استز)، دیه گو کلاتنهوف (مایک فِیبر)، جکسون پیس (کریس برودی)، مورگان سیلور (دانا برادی)، مندی پتینکین (سال برانسن)
شخصی به نام حسن به جرم انفجار بمب در بازار رمادی در عراق در آستانه اعدام قرار دارد. یکی از اعضای یک گروه تروریستی خطرناک به ریاست فردی به نام ابونظیر که میگوید اطلاعات مهمی درباره یک حمله قطعی به آمریکا در اختیار دارد. زنی به نام کری متیسون، که از مامورین سی. آی. ای است، سعی در لغو حکم اعدام حسن دارد تا از این طریق اطلاعات او را به دست بیاورد. کری موفق به انجام این کار نمیشود. اما در آخرین لحظه با تضمین امنیت خانواده حسن، اطلاعاتی را از او میگیرد. اطلاعاتی که حسن در گوش کری میگوید. ده ماه بعد، در عملیاتی در عراق، یک تفنگدار نیروی دریایی به نام گروهبان نیکلاس برودی در اتاقکی مخفی پیدا میشود. کسی که در سال 2003 مفقود شده و تا امروز همه فکر میکردند او مرده است. در حالی که او در اسارت گروه ابونظیر بوده است. پیدا شدن او، موفقیتی فوق العاده برای ارتش آمریکا به نظر میرسد. اما به نظر کری متیسون این گونه نیست.
حسن در زندان به او گفته بود که یک آمریکایی اسیر شده در عراق، به زودی به کشورش بازخواهد گشت. با توجه به این اطلاعات کری اعتقاد دارد که برودی احتمالاً جاسوس ابونظیر است و برای این به آمریکا فرستاده شده تا در حمله ابونظیر به آمریکا با او همکاری کند. این در حالی است که کری نه تنها مدرک کافی برای اثبات حرفاش ندارد، بلکه خودش هم به خاطر رشوه دادن به نگهبان زندان برای ملاقات با حسن، آدم خوشنامی نیست. ضمن این که او از لحاظ روحی هم دچار مشکلاتی است که البته برای حفظ شغلاش، به جز خواهش با شخص دیگری مطرح نکرده است.
کری در ابتدا سعی میکند نظر سال برانسن که مافوق و تعلیم دهنده کری به شمار میرود را برای اقدامات قانونی جهت زیر نظر گرفتن فعالیتهای نیکلاس برودی جلب کند…
18- سریال خانواده بورژیا The Borgias
کارگردانان: نیل جوردن. جرمی پودسوا، سیمون سلان جونز
بازیگران: جرمی آیرونز (رودریگو بورژیا)، فرانسیس آرناد (سزار بورژیا)، هالیدی گرینگر (لو کرتزیا بورژیا)، پیتر سالیوان (کاردینال اسفورتزا)، ژولین بلیچ (نیکولو ماکیاولی)
این مجموعه بر اساس داستان و شخصیتهای واقعی ساخته شده است. ایتالیا سال 1492. کاردینال رودریگو بورژیا بعد از مرگ پاپ و با خریدن آرای برخی از کاردینالها به عنوان پاپ جدید انتخاب میشود و قدرت کلیسای کاتولیک و شهر رم را به دست میگیرد. او قصد دارد به کمک خانوادهاش پایههای حکومت خود را محکم کند، در حالی که چند کاردینال ناراضی علیه او توطئه چیدهاند. توطئهای که به حمله فرانسه به ایتالیا منجر میشود.
خانواده بورژیا دوران مهمی از تاریخ ایتالیا را به تصویر میکشد و به زندگی یکی از جنجالی ترین پاپهای واتیکان میپردازد. از این جهت میتواند برای علاقمندان تاریخ جذابیتهای زیادی داشته باشد و تماشاگر را نیز با این دوره پر فراز و نشیب تاریخ ایتالیا و اروپا تا حدی آشنا کند.
خانواده بورژیا نگاهی بسیار صریح به رابطه کلیسا و قدرت دارد. خانواده بورژیا یک درام سیاسی قابل تامل است. مباحثی هم چون رابطه اخلاق با سیاست یکی از محورهای اصلی این سریال تاریخی است.
19- سریال خانواده سوپرانو The Sopranos
کارگردانان: تیموتی ون پتن، جان پترسون، آلن کولتر، استیو بوشمی، دیوید چیس.
بازیگران: جیمز گندولفینی، ادی فالکو، لورین براکو، مایکل امپریولی، دامینیک کیانزه، تونی سیریکو، رابرت ایلر، استیو ون زنت، جیمی لین – سیگلر
تونی سوپرانو، رئیس یک تشکیلات مافیایی در نیوجرسی، و ماجراها و دردسرهای او در اداره و ایجاد تعادل بین خانواده شخصی و خانواده کاریاش، موضوع سریال است. مرد سنتی قدرتمندی که دلاش میخواهد همه چیز مطابق میل او باشد و برای رسیدن به خواستههایش هیچ ابایی از متوسل شدن به زور و خشونت ندارد. رابطه داشتن با زنهای مختلف را برای خودش مجاز میداند ولی همسرش باید در خانه بماند، آشپزی کند و به بچهها برسد. اما این تنها یکی از وجوه متعدد تونی سوپرانو است. او در عین اینکه یک مرد سنتی ایتالیایی محسوب میشود ذهن بازی دارد که میتواند تغییر و پیشرفت را بپذیرد. فوق العاده باهوش است و این کمکاش میکند تا بتواند تفکرات سنتی – ایتالیایی خودش را با زندگی مدرن آمریکایی تلفیق کند. یکی دیگر از خصوصیات استثنایی تونی به عنوان رئیس یک تشکیلات مافیایی، مهربانی و دل رحمی کودکانهاش است که البته بیشتر از همه جا هنگام صحبت کردن با روانشناساش، دکتر ملفی، نمود پیدا میکند. اصلاً سریال و ماجرای رفتن تونی پیش روانشناس از جایی شروع میشود که مرغابیهای حیاط خانه سوپرانوها از آنجا کوچ میکنند و تونی که حسابی به آنها عادت کرده بود از شدت ناراحتی دچار حمله عصبی میشود. خلاصه اینکه تونی ترکیبی است از مهربانی و هوش و خشونت و منطق و بی رحمی و احساسات کودکانه که همسر و فرزندانش علیرغم تمام بدرفتاریها و خیانتهای او عاشقانه دوستاش دارند. درست مثل ما.
20- سریال مرده متحرک – The Walking Dead
کارگردانان: ارنست آر. دیکرسون، بیل گی یرهارت، گای فرلند، گوئینت هوردر – پیتون. میشل مک لارن، گریگوری نیکوترو، فرانک دارابونت (پایلوت)
بازیگران: اندرو لینکلن (ریک گریمز)، سارا وین کالیز (لوری گریمز)، جان برنتال (شین والش)، لوری هولدن (آندریا)، استیون یئون (گلن)، چندلر ریگز (کارل گریمز)، نورمن رید (اسدریل دیکسون)، آیرن ای سینگلتون (تی – داگ)، ملیسا مک براید (کارول پلتی یر)، لورین کوهن (مگی گرین)، جفری دی مان (دیل هوروات)، اسکات ویلسون (هرشل گرین)
ریک گریمز افسر پلیس یکی از شهرهای ایالت جورجیا، در حین انجام وظیفه به ضرب گلوله مجروح میشود و به کما میرود. چند ماه بعد ریک به هوش میآید، در حالی که دنیا رو به نابودی گذاشته و تمام مردم شهر به مردگان متحرک وحشتناکی تبدیل شدهاند. ریک خود را به محل زندگیاش میرساند و متوجه میشود که همسر و پسرش مدتی قبل منطقه را ترک کردهاند. او از طریق سایر بازماندهها باخبر میشود که در آتلانتا کمپی برای محافظت از افراد زنده ایجاد شده است. ریک خود را به آتلانتا میرساند اما از کمپ خبری نیست و تمام شهر توسط واکرها (زامبی) تسخیر شده است و انسانهای باقی مانده در گروههای کوچک برای بقا تلاش میکنند. ریک خانوادهاش را به همراه گروهی دیگر پیدا میکند و حالا وظیفه دارد تا گروهاش را در مقابل خطرات و تهدیدها هدایت کند. خطری که تنها شامل واکرها نیست. چون سایر انسانها هم حاضرند، برای به دست آوردن غذا و اسلحه، دست به هر کاری بزنند.
دنیای تصویر شده در این سریال از هم پاشیده شده و آثار و بقایای چندانی از تمدن در آن دیده نمیشود. ولی انسانها همچنان مجبورند که دنبال غذا و سرپناه بگردند و از خانوادهٔ خود حمایت کنند. هر کسی باید از دم دستترین سلاح موجود در کمترین زمان ممکن برای کشتن زامبیها استفاده کند.
21- سریال شرلوک Sherlock
کارگردانان: پل مک گوئیگن، توبی هینس، ایوروس لین. فیلمبرداری: استیو لائس، فابین واگنر
بازیگران: بندیکت کامبربچ (شرلوک هولمز)، مارتین فریمن (دکتر جان واتسون)، یونا استابز (خانم هادسون)، روپرت گریوز (بازرس گرگ لسترید)، لو بریلی (مالی هوپر)، اندرو اسکات (جیم موریارتی)، مارک گتیس (مایکرافت هلمز)، لارا پالور (آیرین آدلر)
سریال شرلوک اقتباس به روز شدهای از مجموعه داستانهای شرلوک هولمز است. شرلوک هولمز کارآگاه خصوصی جوانی مقیم لندن است و دکتر واتسون که اخیراً از جنگ افغانستان برگشته، همخانهٔ اوست. شرلوک با کمک ابزارهای مدرن و همکاری دکتر واتسون به پروندههای مشتریانش رسیدگی میکند و در حل معماهای جنایی به اسکاتلند یارد مشاوره میدهد.
برگ برندهٔ سریال هم انتخاب بندیکت کامبربچ و مارتین فریمن در نقشهای اصلی است. سریال شرلوک Sherlock یک بازنویسی به روز بر اساس عناصر اصلی موجود در کتابهای کانن دویل است. اینجا آقای هولمز را داریم که همان کارآگاه تیزهوش و شکاک کتابهاست، البته با ظاهری جوانتر. دکتر واتسون و مای کرافت برادر شرلوک تقریباً تفاوت چندانی با اصلشان ندارند. آیرین آدلر همانند کتاب تنها زنی است که آقای کارآگاه را تحت تاثیر قرار میدهد. پروفسور موریاتی هم بیشتر از آن که شبیه ناپلئون دنیای جنایت توصیف شده در کتاب باشد، یادآور نسخهای کراوات زده از بن لادن است.
22- سریال فرار از زندان Prison Break
کارگردانان: بای راث، کوین هوکس، دوایت اچ لیتل، کارن گاویولا و میشل سویتزر، گری یایتانس، وینسنت می سیانو و میلان چیلوف
بازیگران: دومینیک فورسل، ونت ورث میلر، آموری نولاسکو، روبرت نپر، سارا وین کالیس، وید ویلیام، ویلیام فیکنر، پل آدلستین
لینکلن باروز به اتهام قتل برادر معاون رئیس جمهور به زندان فاکس ریور منتقل شده و محکوم به اعدام است. مایکل اسکافیلد برادر کوچکتر لینکلن، در پی اظهارات او و با توجه به شواهدی که بی گناهی لینکلن، در پی اظهارات او و با توجه به شواهدی که بی گناهی لینکلن را اثبات میکنند تصمیم به فراری دادن لینکلن از زندان میگیرد. مایکل نقشه کامل زندان را به شکل تصویری عجیب روی بدناش خالکوبی میکند و به جرم یک دزدی ساختگی از بانک، به همان زندان فاکس ریور منتقل میشود. اما فاکس ریور زندانی است که مشکلات و حوادث بسیار سختتر و پیچیدهتری نسبت به تصورات مایکل در خود میبیند. به مرور تعدادی از زندانیها از نقشه فرار باخبر میشوند و همراه گروه میشوند. سوکره که هم سلولی مایکل است، جان آبروزی که مسئول خدمات زندانیان است و تئودور بگ ول که یکی از شرورترین زندانیان فاکس ریور محسوب میشود از جمله این زندانیان هستند که همراه گروه فرار میکنند.
مایکل اسکافیلد شخصیت محوری داستان است و بینندگان انبوه این سریال بیش از همه نام فرار از زندان را با تصویر مایکل اسکارفیلد به یاد میآورند: برادر کوچکتر لینکلن باروز و مهندس سازه و برخوردار از نبوغ ذاتی بی نظیر. در تعریف شخصیت پیچیده مایکل باید به یک بیماری روانی او اشاره داشت. بیماری کمک و فداکاری! مرضی که باعث میشود خود را موظف به نجات هر عنصر در خطری بداند. در طول داستان گرههایی ایجاد شدهاند تا به دست یا بهتر بگوییم به ذهن توانمند مایکل باز شوند. از زبان خودش و اطرافیانش چند بار با این جمله رو به رو میشویم که: «تو برای برقراری عدالت آمدی».
23- سریال امپراتوری پیاده رو – Boardwalk Empire
امپراتوری پیاده رو در دو فصل ابتدایی خود سالهای پایانی دهه 10 و ابتدای دهه 20 را به تصویر میکشد. دورانی که از آن به عنوان یکی از حساسترین مقاطع تاریخی آمریکا نام میبرند. جنگ جهانی اول تمام شده بود و نشانههایی از فقر و بیکاری در جامعه مشاهده میشد. معضلاتی که موجب بروز ناهنجاریهای فراوان اجتماعی و خانوادگی شده بود. از طرف دیگر باید اقدامات نژادپرستانه کوکلوس کلانها و ابراز نارضایتی و اعمال انتقام جویانه سیاهان را نیز در نظر گرفت. ناآرامیهایی که با جنبشهای کارگری و بی نظمیهای اجتماعی دیگر همراه شد و تا حدودی به متشنج شدن فضای کشور آمریکا انجامید. در چنین شرایطی و درست در آستانه ورود به دهه بیست بود که قانون منع خرید و فروش مشروبات الکلی به تصویب رسید. دولت آمریکا به منظور جلوگیری از آشفتگیها و خشونتهای اجتماعی، تصمیم به ممنوع کردن خرید و فروش مشروبات الکلی گرفته بود و امید داشت با اجرای این قانون بتواند از میزان بی نظمیها و جرایم خیابانی بکاهد. تصویب و اجرای این قانون فرصت مناسبی برای خلافکارها و گنگسترها فراهم کرد تا به وسیله قاچاق و فروش مشروبات الکلی در مدت زمان اندکی، ثروت فراوانی را به دست آورند. اتفاقی که به طور گستردهای در شرق آمریکا و به ویژه در نیویورک رخ داد و مهاجران خلافکار را به گنگسترهای پر قدرت تبدیل کرد. بدین ترتیب گروههای مافیایی به مرور شکل گرفته و هر کدام زمام امور را در منطقهای مشخص به دست گرفتند و حتی، با افزایش میزان قدرت و نفوذشان، بر سر منافع خود با یکدیگر وارد جنگهای کوچک و بزرگ و البته خونینی شدند. این گونه بود که دولت آمریکا به خودش آمد و دید قانون، بر ضد خود عمل کرده و نه تنها موجب کاهش خشونتهای اجتماعی نشده که اتفاقاً بستر مناسبی برای قدرت گرفتن سازمانهای جنایی و گنگستری فراهم کرده است. بدین ترتیب این قانون در سال 1932 لغو شد، هرچند که دیگر کار از کار گذشته بود و لغو این قانون نتوانست تاثیری منفی چندانی بر میزان قدرت گروههای گنگستری بگذارد.
امپراتوری پیاده رو بر روی شخصیت ناکی تامسون تمرکز میکند که یکی از چهرههای سیاسی و با نفوذ آتلانتیک سیتی است و به واسطه شغل خزانه داریاش میتواند کارهای غیر قانونیاش را نیز سر و سامان دهد. اصل ماجرا وقتی شروع میشود که قانون منع خرید و فروش مشروبات الکلی در دهههای بیست و سی در آمریکا تصویب میشود. این قانون فرصت مناسبی در اختیار گنگسترهای آتلانتیک سیتی و دیگر شهرها میگذارد تا بتوانند از طریق قاچاق مشروب، پول هنگفتی به جیب بزنند. طولی نمیکشد که ناکی تامسون به واسطه حضور خلافکاران سرشناس در اطرافاش و شیوه زندگی لوکس و پر هزینهای که دارد زیر ذره بین مقامات و ماموران دولتی قرار میگیرد. از طرفی برخی از نزدیکان ناکی دست به توطئه چینی میزنند و قصد دارند با محدود کردن حوزه قدرتاش، او را به حاشیه برانند.
همکاری مارتین اسکورسیزی، ترنس وینتر و اچ بی او در ساخت سریالی گنگستری/ تاریخی از مهمترین دلایل اهمیت امپراتوری پیاده رو است که حتی قبل از پخش این سریال نیز کنجکاوی بسیاری از مخاطبان را برانگیخته بود.
کارگردانی سطح بالا که به کمک عواملی چون طراحی صحنه و لباس باعث خلق لحظاتی نفس گیر و تصاویری چشم نواز شده است. امپراتوری پیاده رو از لحاظ ویژگیهای فرمی و هنری یکی از بهترین سریالهایی است که تاکنون ساخته شده. این سریال به نوعی عصاره سینمای گنگستری است. مملو از ادای دینهای مختلف به آثار بزرگ این گونه همیشه کنجکاوی برانگیز. امپراتوری پیاده رو یادآور دوران اوج سینمای گنگستری است و ضیافتی چشم نواز برای دوستداران آن.
تمرکز سریال بر روی شخصیت پیچیده، متناقض و غیر قابل پیش بینی ناکی تامسون با بازی درخشان استیو بوشیمی است. خزانه داری که به نوعی مرد اول آتلانتیک سیتی به حساب میآید. مرد خوش لباس، آداب دان و خوش برخوردی که هم به واسطه شغل خود گره از کار افراد نیازمند و گرفتار باز میکند و هم رهبری گروههای خلافکار و قانون شکن را بر عهده دارد. مجری قانونی که خود بزرگترین قانون شکن شهر است. مرد ظاهراً موجه و آراستهای که از تمام نفوذ قانونی و غیر قانونی خود برای حفظ و گسترش حوزه قدرتاش استفاده میکند.
24- سریال آینه سیاه Black Mirror
بازیگران: روری کینیر، لیندسی دانکن، دانیل کالویا، جسیکا براون فایندلی، روپرت اورت، توبی کبل، جودی ویتاکر، هیلی اتول، دامنل گلیسن، مایکل اسمایلی، جیسون فلمینگ
هر قسمت از سریال دارای ماجرایی مجزا و شخصیتهایی تازه است و قرار نیست که داستان پیوستهای را دنبال کنید. آینه سیاه به نیمهٔ تاریک دنیای مدرن و خطرات گسترش تکنولوژی در آیندهٔ نزدیک و نفوذ آن به زندگی روزمرهٔ انسان میپردازد. در هر قسمت از این مینی سریال، میبینیم که چگونه محصولات فناوری پیشرفته، تباهی انسان را به همراه دارند.
عنوان سریال آینه سیاه Black Mirror کنایهای است به گوشیهای هوشمند، لپ تاپها و تلویزیونهای مدرن که در تمام خانهها وجود دارند و وقتی که خاموش باشند، به آینهای سیاه شبیهاند.
اولین اپیزود از سریال با نام سرود ملی، ماجرای یک بحران امنیتی در آیندهای نزدیک را روایت میکند که کلیدش رسوایی و تحقیر عمومی نخست وزیر بریتانیا در سطح دنیاست. بروکر در سال 2007 و پیش از به قدرت رسیدن دیوید کمرون، مقالهٔ طنز تندی را علیه او در گاردین نوشته بود که جنجال زیادی به پا کرد. بلاهایی که در سرود ملی بر سر نخست وزیر میآید، تا حدودی یادآور شوخیهای قدیمی و گستاخانه بروکر با کمرون است.
درسریال آینه سیاه Black Mirror ، گجتها، شبکههای اجتماعی، شوهای تلویزیونی و به طور کلی تمام مظاهر دنیای جدید، در قالب ابزار جدید کمپانیها و سرمایه داری به تصویر کشیده میشوند که ظاهراً به مردم اطلاعات، فرصت پیشرفت و امکان ارتباط میدهند. اما در واقعیت چیزی نصیب مردم نمیشود جز توهم. مردم تصور میکنند که در تغییر دنیا نقش دارند، میتوانند انتخاب کنند و هوش و استعداد خود را به نمایش بگذارند. اما اینها فقط بخشی از یک نقشهٔ بزرگتر است که هدفی ندارد جز فروش بیشتر محصولاتاش به مردم و اسیر کردن آنها در زندانهای نامرئی و غیر قابل تشخیص، زندانی که اتفاقاً کسی از حضور در آن ناراضی نیست. کمپانیها هوش و استعداد مردم را به خدمت میگیرند و در عوض ناآگاهی و تفکر عوام را بین آنها به اشتراک میگذارند. این چرخه به همین شکل ادامه پیدا میکند و سیستم بسته میماند.
25- سریال زیر گنبد Under the Dome
بازیگران: مایک ووگل، راشل لافو، ناتالی مارتینز، کالین فورد، بریت رابرتسون، دین نوریس، الکساندر کخ، مکنزی لینتز. پخش: شبکه سی بی اس.
چستر میل یک شهر کوچک و آرام است و مردماش زندگی بی سر و صدایی دارند. اما یک پدیدهٔ مرموز آرامش این شهر را بر هم میریزد. گنبدی ناشناخته و شفاف بر فراز چستر میل پدید میآید و این شهر کوچک را از تمام دنیا جدا میکند. حالا مردم این شهر باید بدون ارتباط با دنیای پیرامون، زندگی خود را بگذرانند و منتظر عواقب و آشکار شدن رازهای بیشتری دربارهٔ این گنبد باشند …
گنبد نامرئی و عجیبی بر فراز یک شهر کوچک ظاهر میشود و مردم آن را در یک سیستم کاملاً ایزوله قرار میدهد. این گنبد از کجا آمده؟ پروژهای است که پنتاگون به راه انداخته یا پای موجودات فضایی و مشیت الهی در کار است؟ سریال به سادگی جواب این معما را لو نمیدهد و در عوض فرصتی ایجاد میکند تا رفتارها و وضعیت مردم را در یک قرنطینهٔ ناخواسته زیر ذره بین بگذارد و نشان دهد که در چنین شرایطی، سود و قدرت چگونه تعریف میشود.
انزوا و حبس شدن انسان در شکلهای مختلف، تم مورد علاقهٔ کینگ است. کافی است تا اقتباسهای سینمایی معروف از آثارش را مرور کنید. کینگ شخصیتهایش را در زندانهای مختلف گیر میاندازد. زندان میتواند یک هتل دور افتاده باشد یا حتی فروشگاهی که در محاصرهٔ هیولاهاست. معمولاً شخصیتها با این سوال مواجه میشوند که چرا گیر افتادهایم و پشت این دیوارها چیست؟ رفتارهای آنها داستان را پیش میبرد و در نهایت به دوگانگی ایمان و کفر میرسد. زندان در این سریال یک گنبد شفاف و غیر قابل نفوذ است که معلوم نیست از کجا آمده و چه راهی برای خروج از آن وجود دارد. در زیر گنبد هم نگرش مذهبی و تم انزوا دیده میشود، اما پس زمینهٔ اجتماعی و سیاسی آن از سایر کارهای کینگ پررنگتر است.
رمان قطور زیر گنبد در سال 2009 منتشر شد و آن قدر موفق و تاثیرگذار بود که چهرههایی همچون اسپیلبرگ، خیلی زود به فکر اقتباس از آن افتادند.
26- سریال گریم Grimm
کارگردانان: نوربرتور باربا، هالی دیل، دارنل مارتین، دیوید سالومان، ترنس اُهارا
بازیگران: دیوید جیونتولی (کارآگاه نیک بورکارد)، راسل هرنزبی (کارآگاه هنک گریفین)، بیتسی کولاک (جولیت سیلورتون)، سایلاس ویر میتچل (مونرو)، ساشا رویز (سروان شان رینارد)، رگی لی (گروهبان وو)، بیری ترنر (روزالی کالوزت)، کلیر کافی (آدلین شید)، رابرت بلانش (گروهبان فرانکو)، دنی برونو (باد)، شارون ساشز (دکتر هارپر)
قصهها و افسانههایی که برادران گریم جمع آوری کردهاند، در اصل داستان نیستند و موجودات و هیولاهای این قصهها واقعاً در دنیای حقیقی حضور دارند. موجوداتی نیمه انسان و نیمه حیوان (وسن) که انسانهای عادی قادر به تشخیص آنها نیستند. گریمها داستانهای خود را به منظور کشف و معرفی این موجودات نوشتهاند و نوادگان آنها هم میتوانند چهرهٔ واقعی این موجودات را ببیند و قرنهاست که برای برقراری تعادل دنیا به تعقیب و شکار موجودات خبیث مشغولاند. نیک بورکارد، کارآگاه جوان دایره جنایی ادارهٔ پلیس شهر پورتلند، آخرین «گریم» شناخته شده است که از تواناییهای خود برای حل پروندههای مرموز و به دام انداختن «وسن» های خطرناک استفاده میکند. نیک هرچه پیش میرود با موجودات خبیث و مرگبار بیشتری رو به رو میشود و نکات تازهای را از گذشتهٔ مبهم خانوادهٔ خود و قوانین دنیای وسنها کشف میکند.
فراتر از موقعیتهای کمدی و ترسناک عجیب و غریب گریم و ارجاعاتاش به داستانهای عامیانه و کلیشههای رایج فیلمها و سریالهای جنایی، یک نکتهٔ مهم جلب توجه میکند و آن هم نگاه سریال به هیولاها و رابطهٔ آنها با انسانهاست. در گریم نژادهای مختلفی مثل گرگ نماها یا دیوها را میبینیم که با هیبت انسانی در جامعه زندگی میکنند و لزوماً هم میولا نیستند. آنها هم درگیریهای خانوادگی و مشکلات اجتماعی دارند ولی میتوانند انتخاب کنند که مثل بقیه انسانها، موجودی معمولی باشند و غریزه و تواناییهای خود را کنترل کنند تا با پیشرفت در جامعه به اعتبار برسند و از این راه قدرت را میان دوستان و دشمنان خود تقسیم کنند. یا آن که به خوی حیوانی خود اجازهٔ رشد بدهند و به هیولای شهر تبدیل شوند. البته در این صورت حتی اگر سیستم اجتماعی و قانون هم نتوانند که آنها را محدود کنند، «گریم» ها یا نگهبانان برای حفظ تعادل و نظم حاکم بر دنیا، به شکار آنها خواهند رفت.
27- سریال رسوایی Scandal
کارگردانان: استیو رابین، تام وریکا، استفن کرگ، مارک تینگر، رکسان داوسون
بازیگران: کری واشنگتن (اولیویا پاپ)، کلمبوس شورت (هریسون رایت)، دربی استنچفیلد (ابی ولان)، کیتی لوئس (کوئین پرکینز)، گیرمودیاز (هاک)، جف پری (سایروس بین)، جاشوا مالینا (دیوید راسن)، تونی گلدوین (رئیس جمهور فیتز جرالد گرنت)، بلیمی یانگ (ملی گرنت)، گرگ هنری (هالیس دویل)، دن بوکاتینسکی (جیمز نواک)، دبرامونی (ورناتورنتون)، نارم لوئیس (سناتور ادیسون دیویس)، هنری یان کیوزاک (استفن فینچ)، کیت برتون (معاون رئیس جمهور سالی لنگستورم)، سوزان پوفار (بکی فلین)، مت لتشر (بیلی چمبرز)، لیزاویل (آمانداتنر)
شاید مردم عادی اولیویا پاپ را نشناسد اما تمام سیاستمدارها و نخبههای اجتماعی آمریکا با او آشنایی کامل دارند. پاپ، مدیر ارتباطات قبلی کاخ سفید است که به دلایلی نامشخص از تیم رئیس جمهور جدا شده و دفتر شخصی مدیریت بحران خودش را به همراه چند شریک دیگر تاسیس کرده است. تیمی که به گلادیاتورهای کت و شلوار پوش شهرت دارند. کار پاپ حفاظت از اعتبار چهرههای سرشناسی است که رسانهای شدن رسواییها و خراب کاریهای آنها ممکن است کل کشور را به هم بریزد. کار این گلادیاتورها که در میان آنها هم وکیل و بازپرس وجود دارد و هم دلال، هکر و مامور سابق سی آی ای، قبل از بازداشت و دادگاهی شدن هر موکل آغاز میشود. کار برای این تیم وقتی پیچیده و خطرناک میشود که پای منافع ملی و شخص اول کشور در بعضی از پروندهها به میان میآید.
سریال رسوایی Scandal در کنار بال غربی، 24 و فرمانده در راس قدرت یکی دیگر از سریالهای پر بینندهای است که رئیس جمهور و کاخ سفید در داستان آن حضور پررنگی دارند. بر خلاف تصور رایج، طی دو دههٔ اخیر حداقل در سریالهای تلویزیونی حزب جمهوری خواه بیشتر قدرت را در دست داشته است.
رسوایی تا به این جای کار سعی کرده روی مسیری حرکت کند که بینندگان درامهای سیاسی مانند بال غربی را جذب کند و هم طرفداران سریالهای جنایی و حقوقی را و در عین حال به اندازهٔ آناتومی گری هم سرحال و پاپ باشد. به همین خاطر با وجود ماجراها و اشارت سیاسی ریز و درشت، بخش اعظمی از سریال بر مبنای یک رابطهٔ عاشقانهٔ پرکشش و نگاه و سلیقهای زنانه جلو میرود. اگر این ترکیب هم چنان جواب بدهد، بعید نیست که پخش رسوایی هم مانند کارهای دیگر ریمز برای چندین سال ادامه پیدا کند.
28- سریال سیمپسونها The Simpsons
کاراکترها: هومر سیمپسون (پدر خانواده)، مارج سیمپسون (مادر خانواده)، بارت (پسر خانواده)، لیزا (دختر خانواده)، مگی (نوزاد خانواده)، آقای فلاندر (همسایه سیمپسونها). صداپیشگان: دن کاستلانتا (هومر)، جولی کاونر (مارج)، نانسی کارترایت (بارت)، یردلی اسمیت (لیزا)، هری شیرر (فلاندر)
سیمپسونها، از آن خانوادههای عجیب و غریب بامزه هستند که در یک شهر عجیب و غریب به نام اسپرینگفیلد زندگی میکنند. اسپرینگفیلدی که میتواند نمادی از جامعه باشد و همه جور آدمی هم در آن پیدا میشود. از ند فلاندر بگیرید که یک آدم درستکار و راستگو و دوست داشتنی است تا هومر سیمپسون کم عقل و راحت طلب که معمولاً با خرابکاریهایش نه تنها اعضای خانواده خودش که کل شهر را هم به دردسر میاندازد. به جایش مارج، همسرش زن عاقل و متینی است که معمولاً همه کارها را درست انجام میدهد. لیزا هم به مادرش رفته و دختر حساس و دوراندیشی از آب درآمده که به مسائل مختلفی از محیط زیست گرفته تا موسیقی علاقمند است و معمولاً از دست کارهای پدر و برادرش، بارت حرص میخورد. نقطه مقابل لیزا، بارت است که کاملاً به پدرش نزدیک است، شر و شیطان. و اغلب اوقات بارت و پدرش با هم همدست میشوند و شیطنت و خرابکاری میکنند.
سریال سیمپسونها The Simpsons برای اولین بار در 19 آوریل 1987 در شوی تلویزیونی تریسی اولمن از تلویزیون نشان داده شدند. سریال سیمپسونها The Simpsons خودشان پایه گذار یک سری سیت کامهایی بودند که بعد از آنها ساخته شدند و البته هیچ وقت به محبوبیت این خانواده دوست داشتنی (و البته گاهی عصبی کننده) نرسیدند. سال 1991 بازی ویدیویی این سریال به بازار آمد که همان تیم سریال رویش نظارت داشتند. سریال سیمپسونها The Simpsons الان بخشی از فرهنگ آمریکایی به شمار میرود.
29- سریال فرینج Fringe
نویسندگان: جی. جی آبرامز، آلکس کورتزمن، رابرت اورسی، جف پینکنر، جی. اچ وایمن. آکیوا گلدزمن
کارگردانان: جو چاپل، براد اندرسون، فرد توی، جینات شوارز، چالرز بیسون. موسیقی متن: مایکل گیاچینو، کریس تایلتون
بازیگران: آنا تورف (اولیویا دانم)، جاشوا جکسون (پیتر بیشاپ)، جان نوبل (وال تر بیشاپ)، لانس ردیک (فیلیپ برویلز)، بلیر براون (نینا شارپ)، کریک اکیویدو (چارلی فرانسیس)، جاسیکا نیکول (آسترید فارنسورث)، مارک والی (جان اسکات)
داستان سریال فرینج Fringe از جایی شروع میشود که یک حملهٔ بیولوژیکی در هواپیمایی رخ میدهد و اف بی آی به دنبال کشف علت آن است که ظاهراً میتواند عملیاتی تروریستی باشد. این عملیات زوایای مختلفی دارد که برای کشف آن، به افرادی خارج از اف بی ای نیاز است. به همین خاطر اولیویا دانم برای جمع آوری کسانی میرود که با این اتفاقات آشنایی بسیاری دارند و نتیجهٔ آن میشود تشکیل گروهی سه نفره.
اولیویا دانم، نفر اول این گروه، یک مامور اف بی ای است. او زنی مصمم و باهوش است و با جدیت تمام وظایفاش را پیگیری میکند که در روند سریال تاثیر بسیاری دارد و در برخی از مواقع ستارهٔ حل معماها و رسیدن به هدف است. بعدها مشخص میشود در زمان کودکی بر روی اولیویا آزمایشات زیادی برای دستیابی به قدرت ذهنی صورت گرفته و از همین رو تواناییهای ویژهای دارد که او را باهوشتر از بقیه نشان میدهد. اولیویا ابتدا برای کمک به دوست و همکارش وارد این اتفاقات میشود که در ظاهر به هم مرتبط نیستند. اما رفته رفته او پی میبرد که این اتفاقات حلقههای یک زنجیره هستند. اولیویا به سرعت پی میبرد که او قادر به حل تمام معماهای این پرونده نیست. اولین گزینه برای کمک گرفتن والتر بیشاپ است.
والتر بیشاپ دانشمندی است که هفده سال را در آسایشگاه روانی سنت کلر سپری کرده است. والتر که او را میتوان جذابترین شخصیت سریال نامید، پیش از بستری شدن در آسایشگاه روانی بر روی پروژههای عظیم آزمایش تواناییهای خاص ذهنی افراد مشغول بوده است. پروژهای که با پیشروی در داستان متوجه ابعاد فراانسانی آن میشویم و با ویلیام بل همکار او در این پروژه آشنا میگردیم. در واقع آنها هیولاهایی ساختهاند که رها شدن از آن به همین سادگی نیست. والتر یک فیزیکدان یا بیولوژیست معمولی نیست. نقش او در داستان پیچیدهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد و ابعاد گستردهای دارد. اولیویا دانم برای بیرون آوردن او از سنت کلر به رضایت اعضای خانوادهاش احتیاج دارد. بنابراین به سراغ تنها بازمانده از خانوادهٔ او میرود، یعنی شخصیت سوم گروه فرینج. پیتر بیشاپ پسر والتر، شخصی که دارای ضریب هوشی 190 است اما از هوشاش در راه کارهای غیر قانونی استفاده میکند. پیتر پس از پیوستن به گروه فرینج، یک همراه خوب برای گروه است و میتوان او را مترجم ذهنی برای والتر بیشاب دانست.
سریال فرینج Fringe از سپتامبر سال 2008 بر روی آنتن رفت و طرفداران خاص خود را پیدا کرد. هر چند که بسیاری از دوستداران کارهای جی. جی آبرامز (خالق گمشدگان) منتظر شاهکاری دیگری همچون سریال گمشدگان بودند، اما حقیقتاً فرینج با همه پتانسیلهایی که دارد نتوانست با گمشدگان برابری کرده و جایگزین آن شود.
سریال فرینج Fringe به مجموعه نظریاتی اطلاق میشود که به طور مشخص از دیگری تئوریهای ثابت شدهٔ علمی مجزا بوده و در دسته علوم فرینج (Fringe Science) یا علوم غیرمعمول رده بندی میشوند. اما با این حال که علم نامیده میشود، پشتوانه علمی ندارد و دانشمندان اجباراً زمانی از آن استفاده میکنند که علوم آسیب شناختی، افسونگری، ذهنی و فراذهنی به کمک علم میآید.
30- سریال آناتومی گری Grey’s Anatomy
کارگردانان: راب کورن، تام وریکا، پیتر هورتون، جف ملمن، جسیکا یو، ادوارد اورنلاز، تونی فلان، چندرا ویلسون
بازیگران: الن پومپئو (دکتر مردیت گری)، ساندرا ا اُه (دکتر کریستینا یانگ)، جاستین چمبرز (دکتر الکس کارو)، چندرا ویلسون (میراندا بیلی)، جیمز پیکنز جونیور (دکتر ریچارد وبر)، پاتریک دمپسی (دکتر درک شپرد)، سارا رامیرز (دکتر کالی تورس)، اریک دین (دکتر مارک اسلون)، کاترین هایگل (دکتر ایزی استیونس)، شیلر لی (دکتر لکسی گری)، تی. آر نایت (دکتر جرج اُمالی)، کوین مک کید (دکتر اوون هانت)، جسیکا کپشاو (دکتر آریزونا رابینز)، جسی ویلیامز (دکتر جکسون آوری)، ایسایا واشینگتن (دکتر پرستون برک)، کیم ریور (دکتر تدی آلتمن)، کیت والش (دکتر آدیسون مونتگومری – شپرد)
سریال آناتومی گری Grey’s Anatomy سریالی به سبک درامهای بیمارستانی است که ماجراهای آن در بیمارستان سیاتل گریس مرسی وست میگذرد. داستان با ورود گروهی از انترنهای جوان به بیمارستان شروع میشود. تلاش دانشجوهای پزشکی برای پیشرفت در محیط کار و زندگی شخصی سریال را به پیش میبرد.
پخش فصل اول آناتومی گری به جای پاییز در بهار سال 2005 از شبکهٔ ای بی سی آغاز شد.چرا میلیونها نفر در سراسر دنیا، سریال آناتومی گری Grey’s Anatomy را تماشا میکنند که در هر قسمت آن چندین نفر در اثر بیماری میمیرند و پر است از درد و امراض و بیماریهای لاعلاج؟ دلیلاش ساده است. مردم که دنبال فیلمهای پر از خون و خونریزی در اتاق عمل نمیگردند، آنها به جای بیماریها حواسشان به دکترها و مریضهاست. سلامت و پزشکی یکی از موضوعات مورد علاقه و کنجکاوی اکثر مردم دنیاست. سالهاست که شوهای تلویزیونی مختلفی بر اساس سوالات و کنجکاوی مردم دربارهٔ سلامتی خود تولید میشود. حتی مستندهایی که اخیراً درباره جراحی پلاستیک یا پیشرفتهای علم پزشکی ساخته شده هم میتواند مردم را سرگرم کند. اما نباید تصویر کنیم که آناتومی گری سریالی است که بر پایهٔ پزشکی بنا شده و به دنبال آن است که از عالم پزشکی و درمان، نگاه تازهای را به دنیا استخراج کند.
31- سریال اتاق خبر The Newsroom
خالق: آرون سورکین
کارگردانان: گرگ موتولا (3 قسمت)، آلن پل (2 قسمت)
تهیه کنندگان: آرون سورکین، اسکات رودین، آلن پل
بازیگران اصلی: جف دنیلز، امیلی مورتیمر، جان گلگر جونیور، آلیسون پیل، تامس سادوسکی، دو پاتل و سام واترستون
ویل مک اوی مجری مشهور تلویزیون است که به خاطر برنامهٔ خبری نیوز نایت به جایگاه تثبیت شدهای دست یافته است. اما بر اثر یک اتفاق، زندگی کاری و شخصی او دچار دگرگونی شده و مجبور به همکاری با گروه تازهای میشود. او در این شرایط، باید اعتبار و شهرت گذشته را دوباره به دست آورد و آمار بینندهها را ارتقا بخشد. در راس گروه تازه، نامزد سابقاش قرار دارد که ویل مدتها از او بی خبر بوده است.
سورکین در دومین سریال تلویزیونیاش، الگوهای داستانی دو فیلم موفقاش را با هم تلفیق کرده است. داستان مردی شکست خورده که سعی دارد دنیای تازه بسازد و از امکانات رسانهها برای تحقق آرزوهای خود استفاده میکند. کار با رسانه برای قهرمان مرکزی اتاق خبر، همچون مرهمی است که زخمها و ناکامیهایش را التیام میبخشد. همان نقشی که راه اندازی شبکهٔ اجتماعی برای مارک زوکربرگ و ساختن یک تیم بیسبال موفق از دل وضعیتی بغرنج برای ویلی داشت. جای کامپیوتر و اتاق شبکه اجتماعی را میز خبر و دوربینهای روشن گرفتهاند. ویل مک اوی در آن استودیوی کوچک است که قدرت و میل به زندگی پیدا میکند.
32- سریال گمشدگان Lost (لاست)
کارگردانان: جک بندر، استیون ویلیامز ، پل ای. ادواردز، اریک لینویل
بازیگران اصلی: متیو فاکس، اوانجلاین لیلی، تری اوکویین، جاش هالووی، نیوین اندروز، خورخه گارسیا، دومینیک موناهان، دنیل دی کیم، یونجین کیم، امیل دی ریون، مایکل امرسون، هنری یان کیوسیک
بر اثر یک سانحهٔ عجیب و غیر منتظره، هواپیمای پرواز 815 به مقصد سیدنی در یک جزیرهٔ ناشناخته سقوط میکند و تعدادی از مسافران آن به شکل معجزه آسایی زنده میمانند. آنها در تلاش برای یافتن راه نجات و گریز از جزیره، با پدیدههایی مواجه میشوند که لحظه به لحظه التهاب و ترس را بر وجودشان میاندازد. یکی از این پدیدهها دود سیاهی است که گهگاه در جزیره، فضای مهیبی به وجود میآورد. مواجههٔ مسافران هواپیما با ساکنان مرموز جزیره و مردی به نام دزموند هیوم که زیر یک تونل زیرزمینی زندگی میکند، آنها را وارد چالشهایی تازه و بحرانهایی دیگر میسازد.
سازندگان سریال گمشدگان Lost (لاست) در جای جای اثرشان به سراغ اسطورهها و داستانهای کهن رفتهاند و ابایی از این تاثیرپذیری نداشتهاند. پلات اصلی سریال تحت تاثیر رمان مشهور و محبوب ژول ورن (جزیرهٔ اسرارآمیز) است. رمانی که ماجرای تعدادی از اسیران جنگ جنگهای داخلی آمریکا را روایت میکند که در نهایت، در جزیرهای ناشناس گرفتار میشوند. در گمشدگان هم جزیرهٔ محل وقوع وقایع داستان، ماهیتی مرموز و اسرارآمیز مییابد و کشف رازهای آن به یکی از جذابیتهای سریال تبدیل میشود. علاوه بر این، در گمشدگان ارجاعاتی به داستان حضرت آدم و هابیل و قابیل نیز وجود دارد. گمشدگان در زمان پخش اولین فصلهایش نمونهٔ مشابهی نداشت و شاید به دلیل همین تازگی و طراوت این چنین مورد استقبال واقع شد. اما به تدریج، برخی مایهها و ایدههایش در فیلمها و سریالهای دیگر گسترش یافت. برای نمونه ایدهٔ جهانهای موازی گمشدگان (که در فصل 6 تکمیل شد و قوام یافت) همزمان در سریال فرینج به شکل جدیتر و گستردهتر مورد استفاده قرار گرفت.
سریال گمشدگان Lost (لاست) به شکل غیر منتظرهای از همان بدو پخش از شبکهٔ ای بی سی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و به تدریج از شکل یک سریال پر بینندهٔ تلویزیونی به پدیدهای چندوجهی تبدیل شد. سریال گمشدگان Lost (لاست) ، به شکل جذابی میان گذشته و اکنون پل میزند. الگوهای قدیمی داستانگویی و داستانی همچون جزیره اسرارآمیز ژول ورن را با فرمی تازه روایت میکند.
نکتهٔ دیگر تنوع شخصیتها و غنای دراماتیک سریال گمشدگان Lost (لاست) است. خالقان گمشدگان طیف متنوعی از شخصیتها با ویژگیهای متضاد روحی و جسمی را در کنار هم قرار دادهاند و از این طریق، به گسترش داستان هم کمک کردهاند.
33- سریال دکستر Dexter
کارگردانان: جان دال ، استیو شیل ، کیث گوردون و مارکوس سیگا
بازیگران اصلی: مایکل سی. هال، جنیفر کارپنتر، لورن ولز، دیوید زایاس، جیمز ریمار، سی. اس. لی، دزموند هرینگتون، جولی بنز، کریستینا رابینسون
دکستر مورگان کارشناس جرم شناسی و آنالیز کننده اثر خون ادارهٔ پلیس میامی است که در پس شغل و زندگی ظاهریاش، به عنوان یک قاتل زنجیرهای با اصول خاص خودش عمل میکند. دکستر بر مبنای این اصول، مخفیانه قاتلان را میکشد. او بعد از هر قتل خود، تکهای از صورت آنها را میبرد، خون مقتول را بر میدارد و جسد را در اقیانوس میاندازد. پدر خواندهٔ دکستر، هری آموزههایی به او داده که با کمک آنها، موفق میشود بدون تعقیب پلیس به کار خود ادامه دهد. دکستر خواهر خواندهای به نام دبرا دارد که از نیمهٔ پنهان زندگی برادر آرامش بی خبر است.
قهرمان مرکزی سریال دکستر Dexter یک قاتل زنجیرهای است و قتلهایش را به خشنترین و بی رحمانهترین شکل، انجام میدهد، کار فیلمنامه نویسان را برای جلب همدلی بیننده به سمت این کاراکتر بسیار سخت میکند و برقراری ارتباط او با فضای تیره و تار درونی شخصیت را به چالشی بزرگ تبدیل میسازد. اما این تیرگی و تلخی، با بازیگوشیهای روایی و اجرایی سریال کاملاً تعدیل شده و هوشمندی خالقان در اینجاست که بازیهای لحنی و فرمی را به یک ویژگی جذاب کارشان تبدیل کردهاند.
34- سریال خانواده مدرن – Modern Family
کارگردانان: مایکل اسپیلر، جیسون واینر، کریس کاچ، استیون لویتان، گیل منکیوسو
بازیگران: اد او. نیل (جی پریچت)، سوفیا ورگارا (گلوریا دلگادو = پریچت)، جولی براون (کلر دانفی)، تای بورل (فیل دانفی)، جسی تایلر فرگوسن (میچل پریچت)، اریک استون استریت (کامرون تاکر)، ریکو رودریگوئز (مانی دلگادو)، نولان گولد (لوک دانفی)، سارا هیلند (هیلی دانفی)، آریل وینتر (آکس دانفی).
جی پریچت مردی مسن و مدیری موفق است که بزرگتر یک خانوادهٔ متناقض و ناسازگار محسوب میشود. جی اخیراً با زن جوانی که یک مهاجر کلمبیایی است ازدواج کرده و سرپرستی فرزند او را هم بر عهده گرفته است. کلر دختر بزرگتر او بیست سال است که با فیل دانفی، مردی شنگول و سر به هوا ازدواج کرده و حاصل زندگی آنها سه فرزند است.
هیلی دختر بزرگتر آنها تین ایجر شیطان و درس نخوانی است که دردسرهای خودش را دارد. آلکس فرزند دوم آنها دختری تیزهوش و روشنفکر است که با بقیهٔ بچهها نمیسازد و لوک پسر آنها هم به کند ذهنی و بلاهت مشهور است. میچل پسر جی هم با مرد دیگری به نام کامرون زندگی میکند و آنها اخیراً یک دختر ویتنامی را به فرزندی قبول کردهاند. در هر قسمت از سریال یک اتفاق روزمرهٔ کوچک یا یک سوء تفاهم این سه خانه را به هم مرتبط و اعضای این خانواده را به هم نزدیکتر میکند.
سریال خانواده مدرن Modern Family شاید در نگاه اول سریال بامزه و جذابی به نظر نرسد. چون مانند سریالهای کمدی پرطرفدار سالهای اخیر در آن نه خبری از شخصیتهای عجیب و غریب است، نه موقعیت مکانی و زمانی پیچیدهای دارد. حتی خط داستانی خاصی هم در کلیت سریال دیده نمیشود و این سوء تفاهمهای معمولی و حوادث روزمره است که هر قسمت از سریال را جلو میبرد. ولی همین نگاه تازه به روابط میان اعضای یک خانواده و اتفاقات روزمرهٔ کوچک درون خانه است که فراتر از منتقدها، موفق شده تا خانوادهها را هم شیفتهٔ خودش کند.
35- سریال نظریهٔ انفجار بزرگ The Big Bang Theory
کارگردان: مارک سندروفسکی
بازیگران اصلی: جانی گالکی (لئونارد)، جیم پارسونز (شلدون)، کیلی کوئوکو (پنی)، سایمون هلبرگ (هاوارد)، کونال نایر (راجش)
داستان سریال The Big Bang Theory محبوب دانشجویان و دانش آموزان دبیرستانی و به ویژه گیکهاست، مبتنی بر کمدی موقعیت و شوخیهای علمی بین شخصیتهای اصلی سریال است:
لئونارد و شلدون که هر دو نابغه فیزیک هستند با هم در یک آپارتمان زندگی میکنند. آنها در دانشگاه به کارهای تحقیقاتی مشغول هستند و بیشتر درگیر آزمایشها و حل معادلات و مسائل علمی هستند و به همین دلیل از زندگی عادی مردم و رفتارهای اجتماعی دور شدهاند. آن دو علاقه زیادی به بازیهای رایانهای و فیلمهای علمی تخیلی مثل جنگ ستارگان و سوپرمن دارند و عاشق جمع کردن کتابها و اسباب بازیهای شخصیتهای این فیلمها هستند. در یکی از قسمتهای سریال، لئونارد با شریک شدن با دوستانش یک ماشین زمان میخرند!
راجش و هاوارد، دوستان صمیمی لئونارد و شلدون محسوب میشوند که همیشه در خانهٔ آنها هستند. میان این چهار دوست که به عنوان یک تیم شناخته میشوند، شلدون همواره سعی میکند که به عنوان سرگروه شناخته شود، تصمیمی که دیگر اعضاء گروه همیشه با آن مخالفت میکنند. وسواسهای عجیب او و برنامه ریزیهای بیش از حد دقیقاش نیز یکی دیگر از جذابیتهای این گروه است.
پنی، دختر جوان ساکن خانه رو به روی آنهاست که به تازگی برای هنرپیشه شدن به کالیفرنیا اسباب کشی کرده است. او که در رسیدن به هدف رویاییاش ناکام مانده، به عنوان پیشخدمت در یک رستوران چیز کیک کار میکند.
شلدون لی کوپر: 29 ساله با بازی جیم پارسونز، اهل تگزاس و دارای دو دکترای فیزیک نظری با ضریب هوشی 187 از خانوادهای مذهبی، دقیق، وسواسی، پرحرف و دارای اطلاعات عمومی بسیار بالا. شلدون عاشق بازیهای اینترنتی و خوراکهای تایلندی است و روی مبل، جایی مخصوص به خودش دارد. او نه تنها رانندگی بلد نیست بلکه شنا و کوهنوری را به صورت مجازی یاد گرفته است! شلدون محبوبترین شخصیت سریال است اما این محبوبیت، از پیش تعیین شده نیست. در واقع این شخصیت قرار نبوده شخصیت اول باشد اما درخشش جیم پرسون و بازی عالی و دلنشیناش کاری کرد که از فصل دوم به بعد، داستانها عملاً بر پایه مشخصات کاراکتر او نوشته میشود. انسانی به شدت باهوش، خاص و وسواسی که به قول خودش سختترین کار زندگی تحمل آدمهای خنگ و معمولی دور و برش است.
سریال The Big Bang Theory توانسته علاوه بر جلب بینندگان روتین سریالهای کمدی، طیف وسیعی از دانشجویان، اساتید، محققان و علاقمندان حرفهای و آماتور مباحث جذاب فیزیک نظری مانند اخترشناسی و فضانوردی را به عنوان بینندگان ثابت، جذب کند. پس از پخش هر قسمت، علاوه بر نظرات و دیدگاههای رایج سیت کامها، طرفداران این سریال در سراسر دنیا از طریق شبکههای اجتماعی و وبسایتهای مرتبط به بحثهای داغ علمی کشیده میشوند. بحثهایی که بستر آن، نه فقط یک سریال کمدی تلویزیونی، بلکه دامنهٔ وسیعی از علوم نظری را دربر میگیرد.
36- سریال THE KILLING
کارگردانان: اد بیانچی، فیل آبراهام، اگنیز کا هالند، نیکول کسل، برد اندرسون، دنیل آتیاس، کیث گوردون، پتی جنکینز
بازیگران: میریل انوس (کارآگاه سارا لیندن)، بیلی کمپبل (دارن ریچموند)، جوئل کینمان (کارآگاه استفن هولدر)، میشله فوربس (میچ لارسن)، برنت سکستون (استن لارسن)، کریستین لمن (گوئن ایتون)، لیام جیمز (جک لیندن)، کالوم کیث رنی (ریک فلدر).
سارا لیندن، کارآگاهی که در سیاتل مشغول به کار است، قرار است به زودی با مردی به نام ریک فلدر ازدواج کند. به همین دلیل قرار است از کارش کناره گیری کرده و به همراه پسرش، جک، به منطقه سونوما در کالیفرنیا نقل مکان کند (ازدواج قبلی سارا که منجر به تولد جم شده، پیش از ده سال است که به جدایی انجامیده است). قرار است کارآگاه جوانی به نام استفن هولدر جانشین او شود. اما در آخرین ساعات حضور لندن در سیاتل و زمانی که تازه برای اولین بار با هولدر ملاقات کرده، پروندهای به او محول میشود که به نظر میرسد تا قبل از پایان ساعت کاری آن روز قابل ارجاع به هولدر است و بنابراین لیندن به پروازش به سمت سونوما خواهد رسید. اما اوضاع به آن سادگی که به نظر میرسد، نیست.
پیدا شدن یک لباس خونی، سارا را به جنازه دختری به نام رزی لارسن میرساند. ماجرای سریال THE KILLING زمانی پیچیده تر میشود که میفهمیم جسد رزی در صندوق عقب ماشینی پیدا شده که متعلق به دفتر انتخاباتی دارن ریچموند، یکی از نامزدهای انتخابات شهرداری است. از این به بعد، قتل سه ماجرای اصلی را به طور موازی پیش میبرد. از طرفی، لیندن ناچار است سفرش را به تعویق بیندازد تا ماجرای قتل رزی جوان را بررسی کند و این باعث فاصله افتادن میان او و ریک میشود. از سوی دیگر، دارن ریچموند و مشاورانش در حالی که کمتر از یک ماه تا زمان انتخابات باقی مانده، باید تلاش کنند تا ماجرا را طوری پیش ببرند که به عقب افتادن ریچموند از رقیب اصلیاش و شهردار فعلی، لزلی آدامز (تام باتلر) منجر نشود. و این که در نهایت ماجرای خانواده رزی را شاهدیم. استن لارسن (پدر رزی)، میچ (مادر رزی)، تری (خواهر میچ) و دو برادر کوچک رزی، درگیر این ماجرا میشوند و باید به زندگی آشفته خود سر و سامانی ببخشند.
سریال THE KILLING بر اساس یک مجموعه موفق دانمارکی ساخته شده که نام بین المللیاش قتل است. اما در دانمارک با نام Forbrydelsen (جنایت) شناخته میشود.
37- سریال اداره The Office
کارگردانان: رندل اینهورن، پل فیگ، گریگ دنیلز،
بازیگران: استیو کرل، رین ویلسن، جان کراسینسکی، جنا فیشر، لزلی دیوید بیکر، برایان بامگارتنر، آنجلا کینسکی، فیلیس اسمیت، کیت فلنری، بی جی نواک، میندی کالینگ
داستان مجموعه درباره کارمندان یک کمپانی خیالی تولید کاغذ به نام داندر میفلین است که در یکی از شعبههای این کمپانی در شهر کوچک اسکرنتن کار میکنند. زندگی روزمره این کارمندان در اداره و روابطشان با یکدیگر محور اصلی ماجراهای سریال است. اداره یک تیم بازیگری دارد که از 6-5 بازیگر اصلی و 12-10 بازیگر فرعی تشکیل شده و بیشتر آنها معمولاً در تصویر حضور دارند. اما تا پیش از اینکه استیو کارل در پایان فصل هفتم سریال را ترک کند، میشد او را به نوعی شخصیت اصلی داستان دانست.
مایکل اسکات (استیو کارل): مایکل اسکات رئیس شعبه اسکرنتن کمپانی داندر میفلین است. مرد مجرد میانسالی که روحیات و رفتارش هنوز کودکانه و دوست داشتنی باقی مانده است. تمام هدف او رفاقت با کارمندانش و ایجاد یک فضای صمیمی و گرم در اداره است، اما روشهایی که برای رسیدن به هدفاش به کار میبرد همیشه دردسرساز و عجیب و غریب از کار در میآیند. استیو کارل در نقش مایکل اسکات فوق العاده است و آنقدر حرکات و احساساتاش طبیعی به نظر میرسند که مطمئن میشوید بخشهایی از شخصیت و خصوصیات مایکل در خود او وجود دارد. بعد از اینکه کارل در پایان فصل هفتم سریال را ترک کرد تعداد بینندگان آن در فصل هشتم، که اتفاقاً خیلی هم فصل خوب و خنده داری بود، به پایینترین حد در کل مدت پخش سریال رسید. طرفداران استیو کارل امیدوارند تا او راضی شود برای چند قسمت هم که شده در فصل آخر سریال بازی کند، اما هنوز خبری مبنی بر بازگشت او منتشر نشده است.
38- سریال میلدرد پیرس – Mildred Pierce
کارگردان: تاد هینس
بازیگران: کیت وینسلت (میلدرد پیرس)، گای پیرس (مانتی براگان)، جیمز لگروس (والی برکن)، برایان اف. اوبرین (برت پیرس)، ملیسا لئو (لوسی کسلر)، میر وینینگهام (آیدا کوروین)، ایوان ریچل وود (ویدا پیرس)
میلدرد پیرس زن خانه داری است که تبحر زیادی در آشپزی دارد. او مادری فداکار و زحمتکش است. همسرش برت به او خیانت میکند و میلدرد از وی میخواهد که خانه را ترک کند. بعد از جدایی از برت، میلدرد که هیچ پولی در بساط ندارد برای آینده فرزندانش، به خصوص دختر بزرگاش ویدا، تصمیم میگیرد کار کند. اما کسی به او که تجربه و مهارت خاصی ندارد کار نمیدهد. سرانجام در یک رستوران پیشخدمت میشود. بعد از مدتی که راه و رسم رستوران داری را یاد میگیرد با کمک والی برگن که شریک و دوست شوهرش بوده، رستوران خودش را باز میکند.
خیلی زود رستورانش موفق میشود و آن را گسترش میدهد. با اینکه میلدرد همه تلاشاش را میکند تا ویدا زندگی مرفهی داشته باشد، اما ویدا از مادرش و طرز زندگی وی متنفر است و او را ترک میکند تا خواننده اپرا شود. میلدرد با مانتی براگان، که از خانوادهای اصیل ولی ورشکسته است، آشنا میشود. با او ازدواج میکند و ویدا دوباره پیش مادرش برمیگردد. اما کمی بعد به خاطر ولخرجیهای براگان و ویدا رستوران میلدرد در خطر ورشکستگی قرار میگیرد و او را مجبور میکنند سهاماش را بفروشد. میلدرد متوجه میشود که ویدا و مانتی با هم در ارتباطاند. در یک حمله عصبی به طرف ویدا حمله میکند و مانتی را هم بیرون میکند. میلدرد پیش همسرش سابقاش برت که او هم تنها زندگی میکند، برمیگردد و حالا باید دوباره زندگیاش را از صفر شروع کند. در حالی که آخر کار ویدا برای خداحافظی دوباره پیش آنها میآید و میلدرد را بین عشق و نفرت به دخترش سردرگم رها میکند.
خالق اصلی میلدرد پیرس در اصل جیمز. ام. کین نویسنده رمان است. این نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی بیشتر برای نوشتن کتابهای جنایی مشهور بود. از رمانهای جنایی وی اقتباسهای سینمایی مشهوری شده است از جمله: پستچی دو بار زنگ میزند و غرامت مضاعف.
39- سریال شش فوت پایین – Six Feet Under
کارگردانان: آلن بال، دنیل آتیاس، رودریگو گارسیا، جرمی پودسوا.
بازیگران: پیتر کراوس، مایکل سی. هال، فرانسیس کانروی، لورن آمبروز، فردی رودریگز، میتو سنت پتریک، ریچل گریفیت
این سریال داستان زندگی اعضای خانواده فیشر را روایت میکند که از خانهشان در لس آنجلس برای برگزاری مراسم ترحیم استفاده میکنند. ماجرای ساخت سریال و پرورش ایده اولیه آن تا حدودی نامعلوم است. آلن بال در جایی گفته که ایده ساخت شش فوت پایین، اولین بار بعد از مرگ پدر و خواهرش به ذهناش رسیده است. با این حال جایی دیگر در یک مصاحبه گفته که کارولین استراوس، رئیس وقت شبکه اچ بی او، این ایده را به او پیشنهاد داده است. از طرف دیگر، فیلمنامه نویسی به نام گوئن اودانل ادعا کرده ایده اولیه ساخت این سریال متعلق به او بوده و بعداً از طریق استراوس به آلن بال منتقل شده است. البته ادعای اودانل از طرف دادگاهی که به شکایت او رسیدگی میکرد رد شد. به هر حال ایده اولیه شش فوت پایین از هر کجا آمده، حاصلاش یکی از خاصترین و مهمترین سریالهای تاریخ تلویزیون شده که در کنار سریالهای خانواده سوپرانو و سیم یکی از سه سریال شاهکار دوران طلائی شبکه اچ بی او به حساب میآید.
شش فوت پایین همانقدر که درباره مرگ است، درباره زندگی هم هست. زندگی شخصی، زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی. در زمینه زندگی شخصی، تم اصلی سریال که تقریباً در تمام کاراکترها نمود پیدا میکند، جستجو برای رسیدن به رضایت درونی است. هر کدام از شخصیتها با توجه به سن و سال و موقعیتی که درش قرار دارند برای پیدا کردن آرامش و خوشبختی تلاش میکنند و چالب اینجاست که علیرغم تصور و باور تک تکشان، نقطه مشترک و منبعی که بیشترین آرامش و امنیت و حس خوشبختی را بهشان میدهد «خانواده» است. به این ترتیب زندگی شخصی و زندگی خانوادگی به دو رکن در هم تنیده و جدایی ناپذیر در مسیر جستجوی شخصیتهای داستان برای رسیدن به خوشبختی تبدیل میشوند و بخش مهمی از سریال را تشکیل میدهند.
40- سریال The Wire
کارگردانان: جو شپل، ارنست دیکرسون، کلارک جانسون
بازیگران: دامینیک وست، جان دومن، دیدره لاوجوی، وندل پیرس، لنس ردیک، سانیا سان، ست جیلیم، دامنیک لومباردوزی
خالق سریال پلیسی/ اجتماعی سیم دیوید سایمن، از روزنامه نگاران و نویسندگان قدیمی بالتیمور است. او که سالها درباره جرم و جنایت جاری در بالتیمور برای روزنامه بالتیمور سان مطلب مینوشت، داستان سریال و اتفاقات آن را بر اساس تجربیات واقعی خودش و با کمک دوست پلیسیاش اد برنز نوشته است. سریال سیم درباره واحد ویژهای در اداره پلیس بالتیمور است که تشکیل میشود تا فعالیتهای عدهای که به نظر میرسد در خرید و فروش مواد مخدر نقش دارند را زیر نظر بگیرد. با پیشرفت تحقیقات مشخص میشود دار و دسته بارکسدیل اعضای باندی حرفهای هستند که با در دست داشتن بازار مواد مخدر در غرب بالتیمور به نوعی بر این قسمت از شهر حکومت می کنند.
نحوه ارتباط آنها با هم که به شدت حساب شده است، پلیس را وادار به استفاده از سیستم شنود میکند. استفاده از این تکنولوژی که در تمامی فصلهای سریال ابزار اصلی این واحد ویژه محسوب میشود، دلیل انتخاب نام سیم برای این مجموعه است که در عین حال اشارهای هم به شیوه ارتباط انسانها با یکدیگر دارد. به طوری که ارتباط خلافکاران با هم، پلیس با خلافکاران، و حتی سازندگان سریال با مخاطبان از طریق سیم در جریان است. این واحد ویژه و سیستم شنود مورد استفاده آن فصل مشترک اتفاقاتی است که در فصول بعدی سریال در نقاط گوناگون شهر میافتد. هر فصل از سریال علاوه بر حرکت در مسیر کلی داستان که بر مبنای مواد مخدر شکل گرفته و تا انتهای سریال به آن پرداخته میشود، بر یکی از بخشهای شهر بالتیمور و جریانات و فضای حاکم بر آن متمرکز میشود. این بخشها به ترتیب فصلهای سریال عبارتند از مواد مخدر و مافیای مربوط به آن، بندرگاه، مناسبات سیاسی، مدارس و در نهایت رسانههای نوشتاری.
مهمترین ویژگی سیم این است که زندگی مردم یک شهر را در دل یک ماجرای پلیسی به تصویر میکشد. مثل خانواده سوپرانو که داستان زندگی یک خانواده را در دل یک ماجرای مافیایی تعریف میکند، یا آدمهای دیوانه که مسیر تغییر و تحولات دنیا را در دهه 60 و نقش آدمهای معمولی در آنها را از نگاه چند نفر کارمند یک آژانس تبلیغاتی در نیویورک نشانمان میدهد. سازندگان سیم هم میخواهند به بهانه یک ماجرای پلیسی، داستان شهر بالتیمور را برای ما تعریف کنند.
41- سریال بال غربی THE WEST WING
کارگردانان: الکس گریوز، کریستوفر میسیانو، توماس شلیم، لزلی لینکا گلیتر
بازیگران: مارتین شین، راب لو، آلیسن جینی، جان اسپنسر، برداری ویتفورد، جنل مولونی، ریچارد شیف،
داستان سریال همان طور که از اسماش پیداست درباره بال غربی کاخ سفید است. جایی که دفتر اصلی رئیس جمهور آمریکا در آن قرار دارد و محل کار و استقرار او و اعضای ستاد ریاست جمهوری است. داستان از میانههای سال دوم ریاست جمهوری جدِ بارتلت، که عضو حزب دموکرات است، آغاز میشود و به طور کلی درباره زندگی روزمره او و ستادش و مسائل و مشکلات آنها درباره زندگی روزمره او و ستادش و مسائل و مشکلات آنها در راه اداره کشور است.
بال غربی به چند دلیل سریال بسیار مهمی است. اول اینکه جایگاه آرون سورکین را به عنوان یکی از با استعدادترین و آینده دارترین نویسندههای تلویزیون و سینما محکم کرد و باعث شهرت و محبوبیت بیشتر او شد. دوم اینکه نوآوریهایی در شیوه دیالوگ نویسی و سبک کارگردانی و دکوپاژ در سریال وجود داشت که تاثیر زیادی روی فیلمها و سریالهای بعد از خودش گذاشت. از جمله شیوههای دیالوگ نویسی رگباری سورکین و روش دکوپاژ مشهور به walk and talk که در آن بازیگران در تمام طول مکالمهشان در حال راه رفتن هستند و دوربین آنها را دنبال میکند. سوم اینکه بال غربی به عنوان یک درام سیاسی به درجهای از موفقیت و محبوبیت رسید که میشود بدون تردید آن را مهمترین سریال سیاسی تاریخ تلویزیون نامید. تاثیرگذاری این سریال تا حدی بوده که خیلیها اعتقاد دارند تصویر مثبتی که از رئیس جمهور و اعضای ستادش در آن ارائه میشود تا حدودی نگرش منفی مردم آمریکا نسبت به سیاست و سیاست مداران را تغییر داده است.
ممنون از این مطلب کاربردی