فیلم زن طلاییپوش – خلاصه داستان، نقد و بررسی- Woman in Gold 2015

کارگردان: سایمن کرتیس
بازیگران: رایان رینولدز (رندول شوئنبرگ)، هلن میرن (ماریا آلتمن)، کتی هولمز (پَم شوئنبرگ)، تاتیانا ماسلانی (ماریا آلتمن جوان)، مکس آیرونز (فریتز)، چارلز دنس (شرمن). ۱۰۹ دقیقه. درجه نمایشی: ۱۳-PG.
فیلم زن طلاییپوش براساس یک داستان واقعی ساخته شده هر چند که به روال معمول این نوع فیلمها سازندگان فیلم بنا به ضرورتهای سینمایی حذف و اضافاتی در داستان اصلی به عمل آوردهاند. قصهی فیلم از اواخر دههی۱۹۹۰ آغاز میشود. ماریا آلتمن (هلن میرن) زن یهودی ثروتمند هشتاد و چند سالهای است که در لسآنجلسِ آمریکا زندگی میکند. ماریا از بازماندگان جنگ جهانی دوم است.
او در اواخر دههی۱۹۳۰ که کشور زادگاهاش اتریش به اشغال نظامی آلمان درآمد، مجبور شد که همهی خانواده و دوستان و آشنایان خود را در اتریشِ اشغالی بگذارد و به همراه همسرش به آمریکا فرار کند. ماریا، حالا پس از سپری شدن چندین دهه از جنگ جهانی دوم، از طریق خواندن نامهای به قلم خواهر مرحوماش که در آن اشارهای به تابلوهای ارزشمند خانوادگی آنها شده- تابلوهایی که ابتدا در چنگ آلمانیها بود و حالا در اختیار دولت اتریش است- تحریک میشود که در جهت بازپسگیری این تابلوها اقدام کند. مهمترین این تابلوها، اثری است به نام «زن طلاییپوش» که توسط نقاش معروف اتریشی گوستاو کلیمت کشیده شده بود.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
تابلوی مذکور که ارزش تقریبی آن حدود صد میلیون دلار است در «گالری بلودرهی وین» نگهداری میشود و سالانه دهها هزار توریست به دیدناش میآیند. ماریا تصمیم میگیرد که این تابلو را از دولت اتریش پس بگیرد. دلیل او برای این کار ارزش بالای تابلو نیست بلکه مسائل عاطفی است زیرا تابلوی «زن طلاییپوش» در واقع پرُترهای است از آدم بلوخ- بائر، خالهی محبوب ماریا، جدای از این، ماریا میخواهد عمل نادرستی را که نازیها و سپس دولت اتریش مرتکب شدند تصحیح کند. او به همین منظور اقدام به استخدام وکیل جوان و بیتجربهای به اسم رندول شوئنبرگ (رایان رینولدز)- نوهی آرنولد شوئنبرگ آهنگساز معروف اتریشی- میکند.
رندول که ازدواج کرده و صاحب فرزند نوزادی است، در ابتدا ناشیانه و غیرحرفهای رفتار میکند اما به تدریج که علاقهاش به موضوع جلب میشود در قد و قوارهی یک وکیل ممتاز ظاهر میشود. در ادامهی ماجرا، رندول از ماریا میخواهد که همراه او به اتریش بازگردند اما ماریا که قسم خورده هرگز به اتریش بازنگردد امتناع میکند. با اینحال نهایتاً ماریا رضایت میدهد که همراه وکیل جواناش به اتریش بازگردد. این سفر و ماجراهایی که برای این زوج پیر/ جوان رو میدهد در زندگی هر دوی آنها باعث تغییرات مهمی میشود…
گرچه وکلا در جامعهی آمریکا بسیار نامحبوب هستند، اما هالیوود عاشق داستانهایی است که مربوط به وکلای مبارز میشود. تعداد فیلمهای این ژانر- درامهای دادگاهی- بسیار پرشمار است و گهگاه فیلمهای شاهکاری هم دراین ژانر به عرصه رسیده است. البته زن طلاییپوش را نمیتوان صرفاً یک درام دادگاهی عنوان کرد اما از آنجایی که تغییر شکل رندول شوئنبرگ از یک وکیل عادی به یک وکیل بزرگ درمرکز یک پروندهی جنجالی با ابعاد بینالمللی اسکلت فیلم را تشکیل داده لذا زن طلاییپوش را در درجهی نخست باید یک درام دادگاهی تلقی کرد؛ هر چند که صحنههای برتر فیلم صحنههای دادگاهیاش نیست. فیلم یک وجه تاریخی دارد که در صحنههای بازگشت به گذشته نمود مییابد.
این صحنهها که به آلمان و اتریش دههی۱۹۳۰ مربوط میشود خیلی خوب و موثق از کار درآمده است. مضمون اصلی فیلم این است که گذر زمان باعث شسته شدن گناهان گذشته نمیشود. فیلم از حیث احساسی قدرتمند است و همین قدرت بالای احساسی فیلم باعث شده که تماشاگر بسیاری از ایرادات ریز و درشت آن را نادیده بگیرد. داستان فرار ماریا و شوهرش از اتریش دههی۱۹۳۰ که با داستان بازگشت ماریای کهنسال و وکیلاش به اتریش به صورت موازی باهم ارائه شده، خیلی خوب در ساختار روایی فیلم نشسته است. بازیهای خوب هلن میرن و رایان رینولدز به شخصیتهای ماریا و رندول جان بخشیده است.
بازی رینولدز ترکیب درستی از صمیمیت و دوستداشتنی بودن را در قالب شخصیت رندل شوئنبرگ به نمایش گذاشته است. زن طلاییپوش بهخاطر بازیهای خوب دو بازیگر اصلیاش، که شیمی رابطهی نامعمولشان بهخوبی کار میکند، و قدرت احساسی فیلم و مضمون انسانیاش، ارزش تماشا کردن را دارد.