فیلم حاشیه‌ اقیانوس آرام – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Pacific Rim (2013)

فیلم حاشیه‌ اقیانوس آرام – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Pacific Rim (2013)

نویسنده و کارگردان: گیلرمو دل‌تورو

بازیگران: چارلی هونام (رالی بکت)، دیگو کلاتنهاف (یانسی بکت)، ادریس البا (مارشال استاکر پنتیکاست)، رینکو کیکوچی (ماکو موری)، چارلی دی (دکتر نیوتن). ۱۳۲دقیقه. درجه نمایشی: ۱۳-. PG

حاشیه‌ی اقیانوس آرام گیلرمو دل‌تورو آمیزه‌ی مدهوش‌کننده‌ای از آدرنالین و تستوسترون است که تماشاگر لاجرعه آن را سر می‌کشد و به اوج لذت می‌رسد. فیلم دقیقاً همان چیز‌هایی را به تماشاگر ارائه می‌کند که در مواد تبلیغاتی فیلم وعده‌اش را داده بود. قطعاً هیچ تماشاگری از سالن نمایش‌دهنده‌ی فیلم ناراضی به خانه‌اش برنمی‌گردد.

گی‌یرمو دل تورو کارگردان فیلم قصد ساخت قسمت دوم این فیلم با عنوان حاشیه اقیانوس آرام: طغیان را نیز داشت که در در مارس ۲۰۱۸ اکران شد، اما به fi خاطر تأخیر در ساخت، کارگردانی قسمت دوم به استیون اس. ده‌نایت سپرده شد و دل تورو تنها تهیه‌کننده آن شد.

در فیلم حاشیه‌ اقیانوس آرام تماشای جدال روبوت‌های غول‌آسا علیه هیولا‌های غول‌آسا وصف‌ناشدنی است. درست است که فیلم هیچ ابداع و نوآوری خاصی را در طول مدت زمان ۱۳۰ دقیقه‌ای‌اش عرضه نکرده اما صحنه‌ها و موقعیت‌های آشنا را با چنان مهارت و تردستی‌ای ارائه کرده که جز تحسین، کار دیگری نمی‌توان کرد. برای تکمیل لذت تماشای این فیلم باید آن را بر پرده‌ی بزرگ سینما‌های مجهز به سیستم‌های صوتی تماشا کرد. حاشیه‌ی اقیانوس آرام گرچه در نظر اول شبیه مجموعه فیلم‌های ترانسفورمر‌ها است اما یک ویژگی مهم دارد که آن را کاملاً متفاوت از این مجموعه فیلم‌ها کرده است: حاشیه‌ی اقیانوس آرام واجد قلب و احساس است و فیلمساز به پرداخت کاراکتر‌ها و پیشبرد خط داستانی اهمیت داده است.

حاشیه‌ی اقیانوس آرام جدای از جلوه‌های ویژه و صحنه‌های اکشن‌اش فیلم خوبی است؛ هر چند که جذابیت اصلی فیلم همان صحنه‌های بی‌بدیل اکشن‌اش است. مخلوقات بیگانه با استفاده از یک شکاف، یا یک معبرِ ورودی، که در کف اقیانوس ایجاد شده از یک بُعد دیگر قدم به کره‌ی زمین می‌گذارند. این هیولا‌های غول‌آسا که هدفی جز نابود کردن شهر‌ها و از بین بردن نوع بشر ندارند، «کایو» نام دارند. دولت‌های جهان برای مقابله با این تهدید دور هم جمع می‌شوند و برنامه‌ای تحت عنوان «یِگر» را طراحی و اجرا می‌کنند. «یگر»‌ها روبوت‌های غول‌آسایی هستند که هرکدام آن‌ها باید توسط دو خلبان هدایت شود.

شرط کارایی هر «یگر» این است که دو خلبان‌اش باید کاملاً از حیث ذهنی هم‌سو و هماهنگ با یکدیگر باشند. به این ترتیب «یگر»‌ها به جنگ «کایو»‌ها ‌می‌روند و موفق به شکست دادن آن‌ها می‌شوند. حالا جهانیان به شدت خوشحال هستند زیرا خطر دفع شده است. خلبان‌های «یگر»‌ها نیز به چهره‌های مشهور و محبوب جامعه تبدیل شده‌اند. اما پس از چند سال دوباره سروکله‌ی «کایو»‌ها پیدا می‌شود. این نسل تازه‌ی «کایو»‌ها به مراتب قوی‌تر و بزرگ‌تر از نسل قبلی است و علاوه بر این تعداد آن‌ها هم خیلی بیشتر از گذشته است. «یگر»‌ها به جنگ «کایو»‌ها ‌می‌روند اما این بار شکست می‌خورند. حالا فقط چهار تا «یگر» باقی مانده است. برنامه‌ی «یگر»‌ها ملغی می‌شود و مدیر برنامه، مارشال استاکر پنتیکاست (ادریس البا)، مجبور می‌شود برای ادامه‌ی کار به زیر زمین برود و به جنبش مقاومت بپیوندد.

در ادامه‌ی ماجرای فیلم حاشیه‌ اقیانوس آرام، با رالی بکت (چارلی هونام) آشنا می‌شویم. رالی خلبان «یگر» بوده و برادرش را در حین جنگ با «کایو»‌ها از دست داده است. رالی از آن زمان ناپدید شده اما مارشال پنتیکاست او را می‌یابد و از وی می‌خواهد که به سر کارش برگردد. «یگر»ی که رالی باید خلبانی‌اش را بر عهده بگیرد بازسازی و آپ‌گرید شده است. وضعیت بسیار خطیر است و کره‌ی زمین و نوع بشر در آستانه‌ی نابودی قرار دارد. رالی برای هدایت «یگر»ش به یک کمک خلبان نیاز دارد.

دختری به اسم ماکو موری (رینکو کیکوچی) به‌عنوان کمک خلبانِ رالی انتخاب می‌شود. این دو باید از حیث ذهنی با یکدیگر هماهنگ باشند اما تلاش اولیه‌ی آن‌ها مصیبت بار از کار در می‌آید، ولی موقعی که دو «کایو» در هنگ‌کنگ به سه «یگر» باقیمانده حمله و آن‌ها را نابود می‌کنند، رالی و ماکو چاره‌ای جز همکاری باهم ندارند حالا فقط یک «یگر» باقیمانده است. مأموریت این «یگر» بستن معبر ورودی «کایو»‌ها و نجات کره‌ی زمین از این بلیه است… نبرد هنگ‌کنگ اوج فیلم است؛ این صحنه‌ها را در آغاز یک سوم پایانی فیلم مشاهده می‌کنیم.

در همین صحنه‌هاست که می‌توان توانایی بی‌بدیل گیلرمو دل‌تورو را در خلق هیجان و اکشن ناب مشاهده کرد. تخصص دل‌تورو در طراحی صحنه و ترکیب‌بندی نماهاست، که در اینجا نیز به بهترین وجهی خودش را نشان می‌دهد. همان‌طور که در سطر‌های قبلی ذکر شد، عامل انسانی سهم بزرگی در فیلم حاشیه‌ اقیانوس آرام دارد. فیلمساز هرگز فراموش نمی‌کند که در داخل روبوت‌ها انسان‌هایی وجود دارند که درگیر روابط و تعاملاتی بایکدیگر می‌شوند. رابطه‌ی میان کاراکتر‌های چارلی هونام و رینکو کیکوچی خیلی خوب و طبیعی از کار درآمده به‌طوری‌که ما مطمئن هستیم در پایان ماجرا این رابطه‌ی همکاری به یک رابطه‌ی عاطفی تبدیل می‌شود.

درباره‌ی وجه علمی تخیلی فیلم حاشیه‌ اقیانوس آرام می‌توان پرسش‌هایی را مطرح کرد و مثلاً ایراداتی به نحوه‌ی ورود مخلوقات فضایی به کره‌ی زمین گرفت. دل‌تورو سعی نکرده که خیلی وارد این نوع جزئیات شود. و واقعاً هم نیازی به این کار نیست. ما منطق فیلم را به راحتی می‌پذیریم و باورپذیری خویش را به راحتی در حالت تعلیق می‌گذاریم تا از صحنه‌های شگفت‌انگیز و خارق‌العاده‌ی فیلم لذت ببریم. وجه علمی تخیلی فیلم همان‌قدر اهمیت دارد که وجه علمی تخیلیِ جنگ‌های ستاره‌ای. پایان‌بندی فیلم ظاهراً خیلی اوج‌گیرنده نیست. این ایراد تا حدی قابل قبول است اما باید توجه داشت که صحنه‌های مربوط به نبرد هنگ‌کنگ به چنان اوجی دست می‌یابد که پس از آن هیچ صحنه‌ی دیگری قادر نیست از آن بالاتر بزند.

به این ترتیب اوج پایانی فیلم حاشیه‌ اقیانوس آرام را باید صحنه‌های نبرد هنگ کنگ تلقی کرد. در لحظاتی از اواخر فیلم دیالوگ اندکی خسته‌کننده می‌شود و یک حس پیش بینی‌پذیری بر تماشاگر غالب می‌شود، اما حتی این‌ها هم مهم نیست. تماشاگری که برای تماشای صحنه‌های عظیم نبرد، آنچنان که در تبلیغ‌ها و تیزر‌های تلویزیونی به او وعده داده شده، می‌رود به مُراد دل‌اش می‌رسد وبدجوری هم به مراد دل‌اش می‌رسد. چنین تماشاگرِ به غایت ارضاشده‌ای یقیناً با دیده‌ی اغماض به کم و کاستی‌های حاشیه‌ای فیلم نگاه می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]