فیلم رگتایم – نقد، بررسی و خلاصه داستان – Ragtime (1981)
کارگردان : میلوش فورمن
فیلمنامهنویس : مایکل ولر، برمبنای رمانی نوشته ا. ل. داکترو.
فیلمبردار : میروسلاف اوندریچک
آهنگساز(موسیقی متن) : رندی نیومن.
هنرپیشگان : جیمز کاگنی، براد دوریف، موزس گان، الیزابت مک گاورن، کنت مکمیلان، پت اوبراین، دانلد اوکانر، جیمز اولسن، مندی پاتینکین، هوارد رالینز، مری استینبرگن، دبی آلن، رابرت جوی و نورمن میلر.
نوع فیلم : رنگی، ۱۵۵ دقیقه.
نیوراشل، اوایل قرن بیستم. «مادرِ» (استین برگن) یک خانواده مرفه طبقه متوسط، کودکی سیاهپوست را در باغشان مییابد و با وجود مخالف «پدر» (اولسن)، کودک و مادرش، «سارا» (آلن) را در خانه میپذیرد. همزمان «هاری تا» (جوی)، میلیونری از طبقه اشراف که به رابطه همسرش، «اِولین» (مگگاورن) با یک آرشیتکت مشهور پی برده، آرشیتکت را با شلیک گلولهای از پا در میآورد. وکلای خانواده با پیشنهاد پرداخت یک میلیون دلار و موافقت با طلاق، «اولین» را متقاعد میکنند به رهائی «تا» از محکومیت کمک کند. «اولین» که پیش از ازدواج با «تا»، نمایشگر موفقی بوده، دوباره به کار سابقش روی میآورد.
همزمان، «واکر جونیر» (رالینز)، پیانیست یک گروه جاز و پدر کودک سیاهپوست، به دیدار خانواده میرود و اعلام میکند که قصد دارد با «سارا» ازدواج کند. در یکی از همین روزها، اتوموبیل آخرین مدل «واکر» به عمد مورد تهاجم یک واحد آتشنشانی به سرپرستی «ویلی کانکلین» (مکمیلان) قرار میگیرد و داغان میشود. «واکر» برای جبران خسارت و محکوم کردن مهاجمان به جائی نمیرسد و هنگامی که «سارا» در تلاش برای دادخواهی حق «واکر» به دست یکی از افراد پلیس کشته میشود، «واکر» گروهی از دوستان سیاهپوستش را برای گرفتن انتقام گرد میآورد، که «برادر کوچک» (دوریف) نیز به آنان میپیوندد و سرانجام خانواده برای فرار از تنشهای به وجود آمده به خاطر کودک سیاهپوست، به آتلانتیک سیتی میرود…
هر چند در رمان مورد اقتباس فیلم، درون مایه در هم تنیدن سرنوشت ثروتمندان و فقیران محور اصلی قرار نگرفته، فیلمنامهنویس فورمن، با تمرکز بر تنها بخشی از رمان و تأکید بر درون مایه مزبور، باعث شده تا روایت فیلم فاقد پیوستگی درونی میان حادثههای بازگو شده باشد. داکترو در رمان خود، چند طرح داستانی را در بستر پیوستگیهای تاریخی به هم ربط داده است و پیوند همه رخدادها کاملاً منطقی است، لیکن در نسخه تصویری فورمن، تماشاگر نمیتواند رابطه میان خانواده، سیاهپوستان، میلیونر ثروتمند – که در میانه فیلم وارد و پس از مدتی خارج میشود – و نیز دلیل دلدادگی مادر خانواده را به کارگردانی یهودی در آتلانتیک سیتی دریابد.
فورمن و فیلمنامهنویسش سعی کردهاند به متن داکترو وفادار بمانند، اما با تأکید بر هدایت خط داستانی به مبارزه مرد سیاهپوست برای اجرای عدالت، تصاویری شبیه فیلمهای دهه 1950 مارتین ریت خلق کردهاند. البته لذت فراوانی از دیدن بازیهای خوب – بهویژه اولسن – حاصل میشود، اما همه چهرههای درخشان و مشهور آن (کاگنی، میلر، مکگاورن…) تحتالشعاع حضور پیوسته رالینز قرار میگیرند، و فقط فرصت آمدن و رفتن به ظاهر شدن و ناپدید شدن را پیدا میکنند.