فیلم شیرهای دستِ دوم – نقد، بررسی و خلاصه داستان – Secondhand Lions 2003
داستان فیلم، تا حدودی مبهم و پیچیده است. این پیچیدگی برای یک فیلم خانوادگی یک نقطه ضعف عمده به شمار میرود. فیلم پر از فلاشبک و گاهی مواقع فلاشبک در فلاشبک است که بر پیچیدگی داستان افزوده است.
اغلب داستان در حین دهه ۱۹۵۰ سپری میشود. فلاش بکها ما را به مناطقی در شمال آفریقا در فاصله دو جنگ جهانی میبرد. علاوه بر این سکانسهایی هم به حول و هوش سال ۱۹۹۰ اختصاص یافته است. قصه اصلی در قلب آمریکا به وقوع میپیوندد. والتر (هیلی جوئل آزمنت) نوجوانی است که برای تعطیلات تابستانی نزد دو عموی عجیب و غریب خود در تگزاس فرستاده شده است. مادر جوان والتر می (کایرا سدویک)، قصد ازدواج مجدد دارد و حضور فرزندش مانعی برای اوست و به همین خاطر والتر محجوب و خجالتی را نزد عموهایش میفرستد. عموهای والتر، گارت (مایکل کین) و هاپ (رابرت دووال) به شیوه خاص خود زندگی میکنند. در خانه آنها تلفن و تلویزیون وجود ندارد و سرگرمیهایشان کاملاً خاص خود آنهاست و به روال قدیمی فیلمهایی از این دست، والتر تدریجاً به دنیای عجیب عموهایش و کاراکتر آنها علاقهمند میشود و چیزهای بسیاری میآموزد.
شیرهای دستدوم پر از داستانهایی عجیب و باورنکردنیای است که از سوی دو برادر سالخورده بیان میشود. حرف اصلی فیلم و پیام آن برای بچهها این است که باورمند بودن و ایمان داشتن چیز خوبی است. فیلم به بچهها این پیام را میدهد که سعی کنید در زندگی خود حتما به چیزی باور داشته باشید و مهم نیست که آن چیز واقعی است یا دروغی (درست مثل قصههایی که عموهای والتر برای او تعریف میکنند).
شیرهای دستدوم فیلم اریژینالی نیست. ما عین همین قصه را حدود ۸ سال پیش در فیلم Unstrung Heroes ساخته دایان کیتون دیده بودیم که خود این فیلم نیز مبتنی بود بر کتاب خاطرات فرانتس لیدز. با این وصف برخیها معتقدند که شیرهای دستدوم از خاطرات کودکی بیل واترسون، خالق «کالوین و هابز» الهام گرفته است. از طرف دیگر، جیمز برادینلی با قطعیت اعلام کرده است که شیرهای دستدوم شباهتهای بسیاری به فیلم عروس شاهزاده، ساخته راب راینر دارد.
اما به رغم وامگیریهای فوق، شیرهای دستدوم را باید یک فیلم خانوادگی خوب تلقی کرد.