فیلم حرفه ایتالیایی – نقد، بررسی و خلاصه داستان – The Italian Job 2003
حرفه ایتالیایی یک شاهکار سینمایی نیست اما ظرایف و زیباییهای خاص خودش را دارد. این فیلم همچنین تنها یک بازسازی سر راست از فیلم قدیمیه حرفه ایتالیایی (محصول 1۹۶۹، ساخته پیتر کالینسون) نیست. البته طرح داستانی هر دو فیلم شباهتهای بسیاری به هم دارند، اما نقایص اصلی فیلم ۳۴ سال پیش – بویژه شخصیت پردازی نازل آن – در نسخه فعلی به چشم نمیخورد. درعوض، با کاراکترهای خوش پرداخت و به یادماندنیای مواجه هستیم.
فیلم با یک نمای هلیکوپتر (یا به اصطلاح «هلی شات») که شش عضو گروه سارقان را در نوک قلههای برف گرفته کوهستانی در آلپ دربردارد، آغاز میشود. این شش نفر در اینجا جمع شدهاند تا سرقت موفق ۳۵ میلیوندلاری خود را جشن بگیرند. رییس این گروه چارلی کروگر (مارک والبرگ) نام دارد. چارلی یک سارق خوشفکر اما محتاط است که هدایت نقشه سرقت ۳۵ میلیون دلار شمش طلا را برعهده داشت. چارلی این نقشه را طوری طراحی کرده که بدون استفاده از اسلحه قابل اجرا باشد. دیگر اعضای گروه عبارتاند از: جان بریجر (دانلد ساترلند)، متخصص بازکردن گاو صندوق و مشاور اصلی چارلی؛ لایل نابغه (ست گرین) متخصص کامپیوتر و «مخترع واقعی نپستر»: راب خوشگله (جیسون استاتهام) یک بریتانیایی قوی هیکل؛ لفتتایر (ماوس دف) متخصص مواد منفجره؛ و استیو (ادوارد نورتون).
هر یک از اعضای گروه، حالا که نقشه سرقت را با موفقیت به انجام رساندهاند، با توجه به سهم خویش از طلاهای دزدی، برنامههایی برای آینده خود در نظر دارند. در این میان، استیو نقشهٔ دیگری در سر میپروراند. او بر روی جان بریجر اسلحه میکشد و وی را از پای درمیآورد و سپس با غافلگیر کردن بقیه اعضای گروه، شمشهای طلا را برمیدارد و راه فرار در پیش میگیرد.
یک سال بعد از این ماجرا، اعضای گروه دوباره گردهم میآیند. عضو تازه گروه، استلا بریجر (چارلز ترون) نام دارد. استلا دختر جان و یک متخصص در امور ایمنی و گاو صندوق شرکتهای بزرگ است. استلا برای انتقامگیری از مرگ پدرش به گروه چارلی پیوسته. آنها قصد دارند استیو را پیدا کرده و طلاها را از او پس بگیرند. این در حالی است که استیو در یک ساختمان بزرگ که تجهیزات ایمنی مجهز شده، در «بل ایر» به سر میبرد.
درجایی از فیلم، این دیالوگ را میشنویم «دزدهایی هستند که برای پولدار شدن دزدی میکنند، و دزدهایی هم هستند که برای معنادار کردن زندگیشان دست به سرقت میزنند.» در حرفه ایتالیایی به دیالوگهای خوبی از این دست زیاد برخورد میکنیم اما با این وجود فیلم مذکور از حیث غنای دیالوگ در حد و اندازه کارهای دیوید ممت (و از جمله فیلم سرقت) نیست. از سوی دیگر، حرفه ایتالیایی از بلاهت عمومی فیلمهای ژانر «سرقت» فاصله میگیرد، اما نه آنقدر که از صحنههای خوب کمدی تهی باشد.
در فیلم 1۹۶۹ بخش عمدهای از بار کمیک فیلم به عهده مرحوم بنی هیل بود. ناگفته پیداست که ست گرین جیسون استاتهام و موس دف جایگزینهایی به مراتب شایستهتر نسبت به بنی هیل و نوئل کوارد هستند. مارک والبرگ نیز در سومین بازسازی سینماییاش (بعد از سیاره میمونها و حقیقتی دربارهٔ چارلی) به جای تکرار شیوه بازیگری مایکل کین در نسخه 1۹۶۹، از کاریزمای خویش برای ایجاد سمپاتی تماشاگر نسبت به کاراکتر چارلی استفاده میکند و در این امر نیز به توفیق میرسد. چارلیز ترون هم با توجه به انرژی ذاتی موجود در شیوه بازیگریاش، شور و انرژی مضاعفی به صحنههایی دوتایی اش با والبرگ میبخشد.
گرچه عنوان فیلم به کشور ایتالیا اشاره دارد، اما فقط ۲۰ دقیقه از ماجراهای فیلم در ایتالیا میگذرد. لوکیشنهای متنوع، از تورین ایتالیا تا لسآنجلس آمریکا، یکی دیگر از ویژگیهای فیلم به شمار میرود. خوشبختانه فیلم به جای این که در شهرهای مصنوعی و استودیویی فیلمبرداری شده باشد، در لوکیشنهای واقعی فیلمبرداری شده که این ویژگی بر حس و حال اتمسفر یک آن افزوده است.
حرفه ایتالیایی، از یک ایراد نسبتاً قابلتوجه رنج میبرد و آن صحنههای پایانی آنست. این صحنهها که تعقیب و گریز اتومبیلها را در بزرگراه دربردارد، زیادی طولانی و خستهکننده شده است. اما فارغ از طولانی بودن سکانس پایانی، حرفه ایتالیایی به خاطر سبک کارگردانی و فیلمنامه خوب دونا پاوزر (مبتنی بر فیلمنامه ۱۹۶۹ تونی کندی مارتین)، بازیهای ماهرانه و اکشنی که در مجموع خوب طراحی و اجرا شده، ارزش تماشا کردن را دارد.