فیلم آمریکایی – معرفی، نقد و خلاصه داستان – The American 2010
کارگردان: آنتون کوربین
بازیگران: جورج کلونی (جیک/ ادوارد)، جان لیسن (پاول)، پائولو بوناچلی (پدر بندتو)، تکلا ریوتن (ماتیلد)، ویولانته پلاسیدو (کلارا)، فیلیپو تیمی (فابیو)
آمریکایی آنتون کوربین، با بازیگری جورج کلونی، بررسی جاندار و بی عیب و نقصی است از تنهایی و عزلت یک مرد در یک ماموریت شغلی در دوردست. از این حیث، آمریکایی شباهت زیادی دارد به فیلم موفق قبلی کلونی، پادرهوا. باز هم یک مرد تنهای شیفتهٔ کار ناگهان در معرض یک رابطهٔ عشقی قرار میگیرد تا دنیای به ظاهر محکم و نفوذناپذیر وی شکافهای عمیق بردارد. شخصیتی که جورج کلونی در فیلم آمریکایی ایفا میکند ما را به یاد کاراکتری میاندازد که آلن دلون در فیلم سامورایی ژان پی پر ملویل بازی کرده بود: شخصتیی محکم، مقاوم، نفوذناپذیر و استاد در حرفهٔ خود. آمریکایی به قول راجر ایبرت فیلم جذاب و گیرایی است که تمرکز یک درام ژاپنی را دارد.
کلونی در این فیلم نقش مرد میانسالی به اسم جیک، شاید هم ادوارد، را بازی میکند. شغل جیک ابداع سلاحهای خاص و سفارشی برای استفاده در قتلهای خاص است او برای پاول (جان لیسن) کار میکند. در واقع، میتوان گفت که جیک «در خدمت» پاول است، زیرا او بی هیچ اما و اگری دستورات پاول را اجرا میکند و کاملا به وی وفادار است. پاول ماموریت تازهای به جیک محول کرده است. او باید به ایتالیا برود و در آنجا با زن آدمکشی به اسم ماتیلد (تکلا ریوتن) دیدار کند. جیک به ایتالیا می رود و در یک مکان عمومی با ماتیلد دیدار میکند و سفارش ساخت سلاح ویژه ای را که ماتیلد خواهان اش است دریافت میکند.
جیک باید مدنی در ایتالیا بماند تا سلاح مورد نظر را بسازد. او به همین دلیل تصمیم می گیرد اتاقی در یک دهکده اجاره کند. جیک در ضمن باید حواس اش خیلی جمع باشد برای اینکه ما از سکانس تکان دهندهٔ آغازین فیلم پی بردهایم که عده ای در به در به دنبال یافتن و نفله کردن او هستند. جیک با کشیش چاق دهکده، پدر بندتو (پائولو بوناچلی آشنا میشود و از طریق وی با یک مکانیک محلی آشنا میشود. جیک به داخل مغازهٔ مکانیک میرود و لوازم و قطعات لازم برای ساخت سلاح را – که ظاهرا یک صدا خفه کن است خریداری میکند. جیک همچنین با زن ویژهای به اسم کلارا (ویولانته پلاسیدو) آشنا میشود و رابطهٔ صمیمانهای میان آنها شکل میگیرد. جیک تنها زندگی میکند، در کافه های روستا قهوه مینوشد و تدریجا سلاح سفارشیاش را میسازد. گفتگوهای تلفنی او با پاول کوتاه و بسیار تر و فرز است. جیک به زودی پی میبرد که تعقیب کنندگاناش به او نزدیک شدهاند و …
کمتر فیلمی دیدهایم که این چنین با دقت ریاضی وار ساخته شده باشد؛ درست مثل همان سلاحی که جیک به دقت و ماهرانه در حال ساختناش است، نه یک کلوزآپ اضافی، نه یک زوم ناگهانی و نه یک کات شوک آور. همه چیز به آرامی، به دقت و کاملا حساب شده پیش میرود؛ مثل یک بمب ساعتی که در لحظهٔ مقرر منفجر میشود.
کارگردان فیلم، آنتون کوربین، یک هلندی است که کار قبلیاش، کنترل (محصول سال ۲۰۰۷) دربارهٔ یان کرتیس، خوانندهٔ یک گروه معروف موسیقی بود که در 23 سالگی خودکشی کرد. کوربین جدای از این فیلم، انبوهی از موزیک ویدئوها را برای خوانندگان سرشناس موسیقی پاپ ساخته است. او در فیلم آمریکایی موفق به خلق تصویری تغزلی از یک روستای ایتالیایی میشود. دیالوگهای فیلم اندک یا به اصطلاح مختصر و مفید است. و بازیها به شدت کنترل شده و حساب شده است کلونی در بهترین فرم بازیگری خودش جلوه میکند. او بعضی وقت ها به نظر میرسد که دارد یک تکهٔ بسیار کوچک آدامس را میجود یا شاید هم دارد با زبان اش بازی میکند. نقطه ضعف کاراکتری که او بازی میکند فقط یک چیز است: عشق. او در کار و شغل خود هرگز به هیچ کسی اعتماد نکرده و همین رمز زنده ماندناش بوده اما حالا ناگهان به این زن ایتالیایی دل باخته و خطر از همین جا به سراغاش میآید.
امریکایی عناصر یک فیلم تریلر (هیجانی) را دارد اما یک فیلم تریلر به شمار نمیرود. هر کسی که با توقع تماشای صحنههای اکشن متوالی به دیدن این فیلم برود قطعا نومید خواهد شد. فراموش نکنید که این فیلم دربارهٔ مرد افسردهای است که در یک دهکدهٔ آرام ایتالیایی چشم انتظار وقوع چیزی است و به آرامی قهوهاش را مینوشد. طرح داستانی آمریکایی، ما را به یاد مینی مالیستی کارور میاندازد؛ هر چند که فیلمنامه از روی داستانی به قلم مارتین بوث اقتباس شدهاند. فیلمبرداری خوب مارتین رو نهایت استفاده را از نورپرداز و زوایای دوربینی حساب شده برای برجستهتر کردن یا پنهان کردن تراژدی مرکزی فیلم برده است. احساسات سرکوب شدهٔ جیک و چشمان غمگین او تقریبا در هرصفحهٔ فیلم هر چیز دیگری را تحت الشعاع خود قرار میدهد آمریکایی یک فیلم دیدنی است.