بندزن خیاط سرباز جاسوس – نقد، بررسی و خلاصه داستان – Tinker Tailor Soldier Spy 2011
کارگردان: توماس آلفردسون بازیگران: گری اولدمن (جورج اسمایلی)، جان هارت (کنترل)، کلین فیرث (بل هیدون)، کباران هیندز (روی بلند)، توبی جونز (پرسی آللین)، دیوید دنسیک (توبی استرهاس). ۱۲۷ دقیقه، درجه نمایشی: R
جان لوکاره، داستان نویس هشتادو یک سالهٔ انگلیسی، حق بزرگی بر گردن رمانهای جاسوسی مدرن دارد و زمانی که فیلم مسگر خیاط سرباز جاسوس از روی آن اقتباس شده یکی از رمانهای کلیدی و تأثیرگذار در عرصهٔ ادبیات جاسوسی است. لوکاره در این رمان، که برای اولین بار در سال ۱۹۷۴ چاپ و منتشر شد، توفیق یافت فضای پارانوئیک و پرتهدیدی را که در دهههای هفتاد و هشتاد بر روابط میان کشورهای بلوک غرب و بلوک شرق سایه انداخته بود به تصویر بکشد. لوکاره در کنار لن دیتون بهترین نویسندگانی هستند که توانستهاند مقولهٔ ((جنگ سرد)) را در قالب رمانهای جاسوسی شان واکاوی کنند.
دیتون این مهم را با خلق کاراکتر هری پالمر به انجام رساند؛ کاراکتری که در سه فیلم سینمایی توسط مایکل کین تجسم پیدا کرد. و لوکاره هم کاراکتر جورج اسمایلی را خلق کرد که سر آلک گینس در سینما (فیلم آدمهای اسمایلی، محصول ۱۹۸۲) و تلویزیون (مینی سریال مسگر، خیاط، سرباز، جاسوس) به آن تجسم بخشید. شاید جالب ترین ویژگیهای این جاسوسان مدرن (یا بهتر بگوئیم این مأموران اطلاعاتی مدرن) عدم شباهت مطلق آنها به جیمز باند باشد. یان فلمینگ با خلق جیمز باند، کاراکتری را از اطلاعاتی و ضداطلاعاتی معاصر هیچ خبری از تعقیبهای پرهیجان اتومبیلها، انفجارهای بزرگ، زنان زیبا و آرتیست بازیهای سبک جیمز باندی نیست. در دنیای مأموران اطلاعاتی واقعی تحرک فکری بسیار بیشتر از تحرک جسمی و فیزیکی است. و ما این شناخت نسبتا تازه دربارهٔ دنیای جاسوسی بین المللی را مرهون جان لوکاره و لن دیتون هستیم.
رمان بندزن خیاط سرباز جاسوس لوکاره این طوری شروع میشود: ایرینا، مأمور مخفی شوروی، پیش از آنکه ربوده شود، وجود یک عامل نفوذی را در درون ردهٔ بسیار بالای سازمان اطلاعاتی انگلستان (MI6) به همتای بریتانیایی خود که در هنگ کنگ مشغول کار است اطلاع میدهد. این خبر، سوءظنی را تأیید کرده است که کنترل، رئیس سابق MI6 از مدتها پیش آن را مطرح کرده بود. کنترل کمی پس از برکنار شدن اش از بین رفت…. حالا جورج اسمایلی، که رئیس سابقاش او را اخراج کرده بود از انزوا بیرون کشیده شده تا تحقیقات را ادامه بدهد و جاسوس نفوذی روسها را بیابد.
فیلم بندزن خیاط سرباز جاسوس (توضیحاً در عنوان رمان و در عنوان مینی سریالی که سال ۱۹۷۹ از روی آن ساخته شده میان کلمات کاما گذاشته شده اما در عنوان فیلم سینمایی کاماها حذف شده است.) در واقع قصهٔ تلاشهای جورج اسمایلی (گری اولدمن) مأمور اطلاعاتی بریتانیایی برای پیدا کردن جاسوس شورویهاست که توانسته خود را در ردهٔ رهبری سازمان اطلاعاتی بریتانیا (MI6) جا دهد. اسمایلی سعی دارد تحقیقات را بر اساس آخرین یافتههای رئیس فقید MI6، کنترل (جان هارت)، ادامه بدهد. اسمایلی به چهار مردی که در حال حاضر رهبری M16 را در ید قدرت خود دارند مشکوک است: پرسی آللین با اسم مستعار ((مسکر)) (توبی جونز)، بیل هیدون با اسم مستعار ((خیاط)) (کالین فیرث)، روی بلند با اسم مستعار ((سرباز)) (کیاران هیندز) و توبی استرهاس با اسم مستعار ((فقیر)) (دیوید دنسیک). اسمایلی هم که اسم مستعار و درون سازمانی ((گدا)) را دارد مجبور میشود از نیروهای بیرون سازمانی کمک بگیرد. او یک گروه کوچک اما وفادار به خود را گرد میآورد و تدریجا با پیدا کردن سرنخها و با اتکا به غرائز عالی خودش پی میبرد که طرف مقابل او شخصی است به اسم ((کارلا)) که برای روسها کار میکند. اسمایلی سپس دامی را برای به دام انداختن جاسوس مورد نظر پهن میکند، اقدامی که هم زندگی اسمایلی و هم زندگیهای دیگر اعضای گروهاش را به خطر میاندازد.
به نظر من جالب ترین وجه فیلم، کاراکتر ضد – جیمز باندی جورج اسمایلی است. اسمایلی مردی است بی بهره از جذابیتهای فیزیکی، آرام و کم حرف، غیرمعاشرتی و خونسرد. تنها سلاح این مرد یا تنها عامل جذابیتاش ذهن پرکار اوست. اسمایلی یک استاد زبردست در عرصهٔ نبردهای تاکتیکی با سازمان اطلاعاتی شوروی (کی جیبی) است. کسانی که با تصور تماشای یک فیلم جاسوسی پرهیجان پراکشن به تماشای مسگر خیاط سرباز جاسوس میروند، قطعا نومید میشوند. فیلم عمدتاً بر حسب توسعهٔ طرح داستانیاش پیش میرود. و البته همین ویژگی باعث شده که فیلم مسگر خیاط سرباز جاسوس فیلم سهل الفهمی برای عامهٔ تماشاگران نباشد. طرح داستانی فیلم پیچیده است و برای فهم آن یا برای دنبال کردن آن نیاز به تمرکز زیادی دارد. اصولا رمانهای لوکاره داستانهای پیچیدهای دارند و فیلم کردن این نوع داستانها کار بسیار دشواری است. فیلمساز در طی یک مدت زمان محدود دو ساعته مجبور بوده عصارهٔ این طرح داستانی پیچیده را به زبان سینما ترجمه کند، و باید اذعان کرد که دو ساعت زمان اندکی است. رمانهای لوکاره به همین دلیل بیشتر مناسب سریالهای تلویزیونی هستند تا فیلمهای سینمایی.
بندزن خیاط سرباز جاسوس دومین فیلم بلندی است که توسط توماس آلفردسون، فیلمساز سوئدی، کارگردانی میشود. کار قبلی این کارگردان فیلم خون آشامیای بود به نام مرا راه بده (۲۰۰۸)، فضاسازیهای خوب یکی از خصوصیات بارز فیلم تازهٔ آلفردسون است.. صحنههای بیرونی فیلم عموما از حیث تاریکی و روشنایی تفاوت چندانی با صحنههای داخلی ندارند. فیلمساز ترجیح داده که از رنگهای عموما خاکستری و قهوه ای استفاده کند تا فضای تیره و دلگیر دوران ((جنگ سرد)) را بر روی پردهی سینما خلق کند، سبک بصریای که فیلمساز استفاده کرده به نحوی است که حس پارانویای حاکم بر روابط بین المللی طی دو دههٔ هفتاد و هشتاد میلادی را به تماشاگر منتقل میکند. فیلم با وجودی که روایت پیچیده و متراکمی دارد، اما از تعلیق و سوسپانس هم برخوردار است.
هویت جاسوس تا به آخر پنهان نگه داشته شده و به همین دلیل تماشاگر میتواند حدس بزند که چه کسی جاسوس است و همین حدس زدنها تعلیق آفرین است، اما همانطور که ذکر شد در این فیلم صحنههای پرتنش بسیار کم شمار است. در عوض، تماشاگر میتواند از بازیهای استادانهٔ بازیگران فیلم لذت ببرد. جورج اسمایلی گری اولدمن یکی از بهترین نقشهایی است که این بازیگر پرتجربهٔ آمریکایی تاکنون بازی کرده است. کالین فیرث هم که سال گذشته جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر را مال خودش کرد، هیچ مشکلی در ایفای نقش مکمل خود در فیلم مسگر خیاط سرباز جاسوس نداشته است. بقیهی بازیگران هم در کار خود موفق نشان میدهند، به هر حال این فیلمی است که انگلیسیها آن را ساخته اند و ما ندرتا در یک فیلم انگلیسی شاهد بازیهای ضعیف بودهایم.
بندزن خیاط سرباز جاسوس از آن نوع فیلمهاست که به صبر و شکیبایی و تمرکز حواس تماشاگراناش سخت نیاز دارد و اینها خصوصیاتی است که متأسفانه ندرتاً در تماشاگران امروز سینما یافت میشوند. قطعا آنهایی که واجد چنین خصوصیاتی هستند از فیلم مسگر خیاط سرباز جاسوس لذت بسیار خواهند برد.