فیلم والاس و گرومیت – نقد، بررسی و خلاصه داستان – Wallace and Gromit
فیلم انیمیشن والاس و گرومیت طی پنج سال کار متوالی ساخته شده است. تهیه کنندگان فیلم ترتیبی داده بودند که هر روز سه ثانیه از فیلم ساخته شود که برابر با ماهی ۱/۵ دقیقه با سالی ۱۸ دقیقه است). نیک پارک و استیو باکس، کارگردانان والاس و کرومیت، به رغم دسترسیشان به تکنولوژی کامپیوتری (CGI)، ترجیح دادند که از تکنیک انیمیشن سازی ((ایست. حرکتی)) (Stop – Motion) استفاده کنند.
تکنیک دستی ((ایست- حرکتی)) به رغم وقتگیری فراوان اش، دارای اصالت هنری ویژه ای است. والاس و گرومیت به خاطر برخورداری از این تکنیکی اعتبار خاصی گرفته است. البته باید اضافه کرد که برای ساخت برخی از صحنههای فیلم از تکنولوژی CGI استفاده شده. به گفتهٔ نیک پارک ساختن این صحنهها با استفاده از تکنیک ((ایست- حرکتی)) مشکل بوده و به همین خاطر از CGI استفاده شده است.
والاس و گرومیت دو کاراکتر دوست داشتنی در کهکشان انیمیشن به شمار میروند. والاس یک مرد گلی است که به کار اختراع و اکتشاف مشغول است و علاقهی خاصی به خوردن پنیر دارد خیلی هم خوش صحبت است. گرومیت هم سگ وفادار و بسیار باهوش والاس است که حرف نمیزند اما همواره خرابکاریهای والاس را رفع و رجوع میکند. این دو کاراکتر مهربان و خوش بین و مثبت اندیش اولین بار در سال ۱۹۸۹ توسط نیک پارک خلق شدند. پارک در فاصلهی ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۵ سه فیلم کوتاه انیمیشن با محوریت کاراکترهای والاس و گرومیت ساخت و ارایه کرد.
هر سهٔ این فیلمها به شدت مورد توجه قرار گرفت و از همان زمان اندیشهٔ ساختن یک فیلم کارتونی بلند بر اساس این دو کاراکتر مطرح شد اما نیک پارک بنا به دلایلی تصمیم گرفت فیلم کارتونی فرار جوجه ای را بسازد. پارک از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ مشغول ساختن فرار جوجه ای بود. این فیلم در سال ۲۰۰۰ به روی پرده رفت و اعتبار عظیمی برای سازندهاش از پی آورد. نیک پارک در همان سال ۲۰۰۰ اعلام کرد که ساختن کارتون بلند والاس و گرومیت را در دستور کار قرار داده و حالا بعد از پنج سال کار مداوم و دقیق، یک فیلم خوب کارتونی در برابر ماست.
والاس (با صدای پیتر سالیس) در یک منطقهٔ روستایی واقع در بریتانیای کبیر زندگی میکند. والاس به همراه سگ باهوش خود، گرومیت، شرکتی به اسم ((ضد آفت)) تشکیل دادهاند که کارش حل و فصل مسایل و مشکلات امنیتی زارعین و سبزیکاران محلی است. در همین حال، لیدی تاتینگتن (با صدای هلنا بونهم کارتر)، زن ثروتمند روستا، درصدد برگزاری پانصد و هفدهمین ((جشنوارهٔ سبزیجات غول پیکر)) است. این جشنوارهٔ سالیانه برای مدت بیش از پانصد سال توسط اسلاف لیدی ناتینگتن بدون هیچ مشکل خاصی برگزار شده و انتظار میرود که جشنوارهٔ امسال هم به خوبی و خوشی برگزار شود. روال معمولی چنین است که باغداران و مزرعه داران دور و نزدیکی محصولات خوب رشد یافتهٔ خود را (از فلفل و کدو گرفته تا هندوانه و هویج) به این جشنوارهٔ رقابتی میفرستند تا جایزهٔ اول هر رشته را از آن خود سازند.
والاس و کرومیت نیز از سوی لیدی تاتینگتن ماموریت یافتهاند که مسایل امنیتی این جشنواره را حل و فصل کنند و اجازهٔ خرابکاری به کسی را ندهند. در ادامه ماجرا خبر میرسد که خرگوشها به باغها و مزارع نمونه میروند و محصولات کشاورزی را میخورند و نابود میکنند. والاس ابتدا تصمیم میگیرد که با استفاده از وسیلهای که کارش مغزشویی خرگوشهاست کاری کند که آنها به جای رفتن در باغها و مزارع نمونه، به باغهای کوچک و معمولی بروند تا به این ترتیب محصولات خوب پرورش یافتهٔ باغداران آسیب نبیند. اما وسیلهٔ مذکور خوب کار نمیکند و نتیجتا گرومیت مجبور میشود به نحوی قضیه را حل و فصل کند، والاس سپس از یک وسیلهٔ دیگر که ((بان – وک)) نام دارد، استفاده میکند.
این وسیله که نوعی واکیوم است خرگوشها را به درون خود میکشد و سپس والاس همهی خرگوشهای به دام افتاده را به یک منطقهی حفاظت شده منتقل میکند. عاقبت والاس و گرومیت موفق به حل مشکل خرگوشها میشوند اما ناگهان سر و کلهٔ یک موجود ترسناک غول آسا به اسم ((خرگوش نما)) پیدا میشود. این موجود غول آسا باعث ترس و وحشت بسیاری در میان اهالی روستا میشود. کشیش روستا خطاب به روستائیان میگوید: ((خداوند برای تنبیه ما گناهکاران این موجود ترسناک را به سراغمان فرستاده است.))
والاس و گرومیت به همراه روستائیان خود را برای نبرد با ((خرگوش نما)) آماده میکنند. در همین حال، لرد ویکتور کوارترمین (با صدای رالف فاینس) نیز وارد صحنه میشود. این درد بی فرهنگ و نق نقو عاشق اسلحهٔ گرم است. او ظاهرا قصد دارد با کشتن ((خرگوش نما)) و بی اعتبار کردن والاس و شرکتاش، راهی به قلب لیدی تاتینگتن باز کند. لیدی صاحب پول و ثروت بسیاری است و لرد چشم طمع به این ثروت دوخته است. اما نهایتا معلوم میشود که کاسهای زیر نیم کاسه است و…
والاس و گرومیت با این که یک گام عقبتر از کار قبلی نیک پارک، فرار جوجهای است اما همچنان در ردهٔ کارتونهای به یاد ماندنی سینما جا میگیرد. جدای از تکنیک بالای به کار رفته در ساخت فیلم، شخصیت پردازی کاراکترهای فیلم یک مزیت عمده برای آن محسوب میشود. دیالوگها نیز جالب، شنیدنی و آکنده از طنز موقر انگلیسی است. هر کادر فیلم با دقت و ظرافت مثال زدنی طراحی و ساخته شده است. صداپیشگان نیز در کار خود کاملا موفق جلوه میکنند. نیک پارک ترجیح داده که به جای استفاده از ستارگان درجهٔ اول سینما به عنوان صداپیشگان فیلم اش، از چهرههای گمنام تر استفاده کند. برای مثال، پیتر سالیس که به جای والاس حرف میزند همان کسی است که در سه فیلم کوتاه قبلی والاس و گرومیت به جای والاس حرف زده بود. رالف فاینس با عوض کردن صدای معمولی خود و اعمال یک طراحی خاص برای نحوهٔ حرف زدن کاراکتر لرد کوارترمین، بر ارزشهای کاری گروه صداپیشگان فیلم افزوده است.
والاس و گرومیت به رغم برخورداریاش از پارهای رگههای تیره و سیاه در مجموع یک فیلم خوب برای تماشای همهٔ اعضای خانواده است؛ هر چند که احتمالا بزرگترها لذت بیشتری از فیلم میبرند تا کوچکترها.