پیشنهاد تماشای فیلم کلوت – معرفی و بررسی – Klute (1971)
سال تولید : ۱۹۷۱
کارگردان : آلن ج. پاکولا
آهنگساز(موسیقی متن) : مایکل اسمال
هنرپیشگان : جین فاندا، دانلد ساترلند، چارلز سیوفی، روی شایدر، دوروتی تریستان، ریتا گام، رابرت میلی، ویویان نیتان و نیتان جرج.
«تام گرونمن» (میلی)، دانشمند محقق مؤسسهای در پنسیلوانیا بهطرز مرموزی ناپدید میشود و تنها سرنخ، نامهای مبتذل است که این مرد «محترم» برای یک خیابان گرد تلفنی در نیویورک بهنام «بری دانیلز» (فاندا) نوشته است. پس از شش ماه جستوجوی بیفایده، «جان کلوت» (ساترلند) – مأمور پلیس و دوست خانوادگی«گرونمن» – استعفا میدهد و شخصاً بهدنبال «بری» میرود و بعد از یافتن او، و اجاره کردن آپارتمانی در ساختمان محل سکونتش، او را زیر نظر میگیرد و تلاش میکند به کمک خود «بری»، رد یکی از مشتریهایش را بگیرد که زمانی او را کتک زده است.
خیابان گرد تلفنی دیگری که میتواند کمک کند، ظاهراً خودکشی میکند و دختر سوم، بهنام «آرلین پیج» (تریستان)، حالا معتاد شده است. «بری» از ترس به «کلوت» پناه میبرد و این دو، «آرلین» را در حالی که غرق شده است پیدا میکنند. اما «کلوت» قاتل «گرونمن». «کلوت» برای او تلهای میگذارد، ولی «کیبل»، «بری» را در یک خیاطی خلوت گیر میاندازد و به او حمله میکند. «کلوت» سر میرسد، «بری» نجات مییابد و «کیبل» کشته میشود. «بری» همراه «کلوت» نیویورک را ترک میکند، ولی میداند که ممکن است باز به زندگی گذشتهاش برگردد.
کلوت آشکارا تحت تأثیر سینمای هیچکاک ساخته شده و حتی مانند آثار او تأکید بر تنهایی آدمی دارد. اما اگر در سینمای هیچکاک این تنهایی مفهمومی پدیدارشناسانه دارد، در کلوت این تنهایی محصول زندگی در سایهی ترسی اجتماعی به واسطهی گذران عمر در یک جامعهی وحشتزده است. همین نگاه به زندگی انسان در خلوت خود، مستقیما وارد فیلمهای فینچر هم شده است.
از سوی دیگر در کلوت با قتلهایی روبهرو هستیم که ریشه در یک فرهنگ زیرزمینی و زیست آدمهایی رانده شده از مناسبات روز جامعه دارد. کیست که نداند داستان قاتلان سریالی و جنایتهای آنها و چرایی تبدیل شدنشان به چنین هیولاهایی از تمهای محبوب دیوید فینچر است؟ به نظر میرسد که او در هفت، زودیاک و دختری با خالکوبی اژدها به لحاظ داستانپردازی، آشکارا به این فیلم آلن جی پاکولا ارجاع میدهد. فضای تیره و روابط و مناسبات سرد در زودیاک، هفت و باشگاه مشتزنی، آدمهای مکار دختری با خالکوبی اژدها، عشقهای بی سرانجام و آدمهای ترسیده از آیندهای نامعلوم در همهی فیلمهای دیوید فینچر، به تمامی در این تریلر دههی هفتادی وجود دارد.
کلوت محصول پارانویای شاخص دهه 1970 است. یا دقیقتر بگوئیم از فیلمهائی که زاینده موج فیلمهای پارانویائی آن سالها شد. فیلم تریلر یا ملودرام جنائی است که درسهائی را نیز از آلفرد هیچکاک به کار میبندد، ولی مثل بسیاری از هم تابانش صرفاً به این قانع نیست و میخواهد جلوهای روشن فکرانه هم داشته باشد (مثلاً از طریق نمایش نوعی تنهائی، بیگانگی و تهی بودن زندگی مدرن آدمهایش در نیویورکِ بی دروپیکر).
برگ برنده فیلم خلق و گسترش فضای پُر از شک و نامطمئن است، حتی نسبت به هویت جنسی، و پاکولا با کمک ویلیسِ استادکار در مقام فیلمبردار، تصاویر را به غایت خفقافهآور و دلگیر میسازد. رمزوراز، ابهام و تیرگیهای شخصیتها، معادلشان را در فضاسازی مکانها مییابند. در عین حال فاندا در نقش دختر تلفنی با بازیاش فیلم را تصاحب میکند و تماشاگر را به مشاهده توانائیاش در بازسازی احساسهای یک خیابان گردِ در معرض خطر فرا میخواند؛ طوری که شخصیت «کلوت» (با بازی ساترلند) در حد یک جاسوس / چشمچران میماند و بیشتر شبیه یک همزاد برای تماشاگر داستان است تا شخصیتی زنده درون خود فیلم.