مواقعی که دارید یک کار قانونی و یا بدون مشکل انجام می‌دهید، اما بی‌جهت معذب می‌شوید و یا حتی حس انجام یک کار خلاف را پیدا می‌کنید!

1

گاهی ما در زندگی احساساتی پیدا می‌کنیم که تصور می‌کنیم تنها منحصر به خودمان است. اما در کمال تعجب وقتی آنها را با دیگران به اشتراک می‌گذاریم، می‌بینیم که اتفاقا خیلی‌ها احساس مشابهی دارند و مشکل از شخصیت ما نیست. مثلا ما اختلال شخصیت نداریم یا آدم کمرو یا زیاده‌خواهی نیستیم، بلکه این احساس بسیار عمومی است.

در اینجا با هم احساساتی را مرور می‌کنیم که خیلی‌ها دارند و بابتش معذب می‌شوند، بی‌جهت حس گناه می‌کنند یا می‌پندارند که بابتش باید پوزش بخواهند.

اولین بار نوزاد خود را از بیمارستان به خانه می‌آورید. با خودتان می‌گویید که «واقعاً به من اجازه می‌دهند برای این نوزاد شکننده، بدون اینکه تجربه‌ای داشتم به منزل ببرم؟»

شخص کم‌توانی نوشته که می‌پندارد که پیاده شدن از ویلچر  غیرقانونی است.« من فلج نیستم، اما داشتن ویلچر به من کمک می‌کند، اما مردم وقتی می‌بینند از ویلچیر پیاده می‌شوم، تصور می‌کنند که من تظاهر به معلولیت می‌کنم.» دست کم تصور این شخص این طور است.

وقتی از کسی می‌خواهید که قرضش را به شما پس بدهد!

وارد فروشگاهی می‌شوید و هیچ چیزی نمی‌خرید! (من وقتی وارد کتابفروشی می‌شوم، نمی‌توانم بدون خرید کتاب، حتی اگر چیزی پسند نکرده باشم، خارج شوم.)

واقعا بیمار شده‌اید. اما بابت گرفتن مرخصی و زنگ زدن برای نیامدن به شیفت کاری‌تان شرم‌زده می‌شوید و تصور می‌کنید که دیگران می‌پندارند که می‌خواهید از زیر بار کاری، فرار کنید.

در حال رانندگی کنار خودروی پلیس هستید و حس ضمنی بی‌دلیل خلافکار بودن به شما دست می‌دهد!

کارفرمای شما به شما گفته که مجاز به بحث در مورد دستمزد خود نیستید، اما از نظر قانونی مجاز هستید، در عین حال شما رویتان نمی‌شود حقوق خود را پیگیری کنید. مثل همه آن دفعاتی که شما در واقع باید به مرجع بالاتر شکایت کنید و حق آن را هم دارید، اما شرم و ترس از انتقام‌جویی مستقیم رئیس شما را بازمی‌دارد.

این یکی در پیرایشگاه‌های مردانه بیشتر پیش می‌آید: رویتان نمی‌شود که بگویید که مدل موی نهایی رو دوست ندارید. حتی در مواردی رویتان نمی‌شود بگویید که موی سرتان بیش از حد کوتاه شده است.

بابت عطسه و سرفه بیش از حد پوزش می‌خواهید.

نخستین جلسات رانندگی پس از گرفتن گواهی!


به شدت کار کرده‌اید و حال دقایقی در حال استراحت هستید و در همان حال رئیس شما می‌آید و شما را در همان حال می‌بیند و احساس گناه می‌کنید!


یک بار تصادفی پیش یک آرایشگر دیگر رفته‌اید و نوبت بعد از اینکه آرایشگر همیشگی متوجه داستان شود، استرس پیدا می‌کنید!


این یکی در فرهنگ ایرانی شاید بیشتر مشاهده شود: در خیابان خلوتی، تصادفی پشت سر یک زن هستید و معذب می‌شوید که نکند او شما را در ذهنش آدم مزاحمی بداند.


شما چه موقعیت‌های شرم مشابهی سراغ دارید که با ما در میان بگذارید؟!


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

Fotomat: یادآوری غرفه‌های پردازش عکس دهه 1980 آمریکا که با خودرو از کنار آنها می‌گذشتند و فیلم‌…

در دوران قبل از عکاسی دیجیتال و آپلود آسان عکس‌ها (در این دومی شک دارم که فعلا در ایران ساده باشد!)، یک راه حل جذاب و نوآورانه برای ظاهر کردن فیلم‌های آنالوگ وجود داشت:  Fotomat.در طول دهه 1980، این غرفه‌های پردازش عکس در سراسر آمریکا،…

سفری در شهرهای باستانی دنیا به یاری تخیل میدجرنی

از شهرهای باستانی دنیا بقایایی مانده و بر اساس همین یقایا و توصیف‌ها و تحلیل مورخان، برخی‌ها اقدام به بازسازی رایانه‌ای شهرهای قدیمی کرده‌اند تا شکوه و عظمت آنها را به ما بنمایانند.اما میدجرنی هم راهی آسان برای این تصور بدون نیاز به…

حداقل مجازات کسانی که این چیزها را طراحی کرده‌اند، زندان است!

طراحی خوب در هر عرصه‌ای چه فضای وب، معماری، وسایل خانگی و صنعتی و گجت‌ها مهم است. یک طراح باید بتواند خود را جای کاربران نهایی بگذارد و حدس بزند که در استفاده از وسیله یال محل چه مشکلاتی پیش خواهد آمد یا در شرایط مختلف و با گذشت زمان چه…

مرگبارترین روز در تاریخ، چه روزی بود و چطور رخ داد؟

انسان‌های راه‌های زیادی برای کشتن هم در طول تاریخ ابداع کرده‌اند: سلاح‌های هسته‌ای و زیستی ، بمب‌های آتش‌زا، گلوله‌ها، سرنیزه‌ها، ایجاد قحطی عمدی و ...کاملا قطعی نیست، اما طبق بسیاری از روایت‌ها مرگبارترین روز در تاریخ بشر در واقع نتیجه…

خاطره‌بازی‌ با هم‌خوابگاهی‌ها و هم‌خانه‌های کثیف زمان دانشجویی!

الان را نمی‌دانم، اما داشتیم هم‌خوابگاه‌هایی و هم‌اتاقی‌هایی که نظم و بهداشت برایشان اولویت نبود. شاید یک جور لج و لجبازی برای نامرتب بودن و نشان دادن بی‌حالی و غم فلسفی هم در کار بود.ظرف‌های نشسته که دست کم مواد غذایی داخلشان تخلیه…

اگر در زمان این شخصیت‌های معروف مجله تایم وجود داشت و قرار بود روجلد شماره شخصیت سال شوند!

مجله تایم یک نشریه خبری هفتگی معروف است که طیف گسترده‌ای از موضوعات از جمله سیاست، رویداد‌های جهانی، علم، فناوری، سرگرمی و غیره را پوشش می‌دهد. اولین بار در سال 1923 منتشر شد و از آن زمان به یکی از تأثیرگذارترین و شناخته شده‌ترین مجلات در…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / کلینیک زیبایی دکتر محمد خادمی /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /
1 نظر
  1. محمد یاری می گوید

    آقا ما یه دوستی داشتیم این بنده خدا درسی که امتحان داشت رو بلد نبود و به صورت تصادفی بخش‌هائیش رو قبل از جلسه مرور کرده بود و عینا از همون جاها سئوال اومد. می‌گفت مثل کسی که داره اولین بار وسط جلسه تقلب می‌کنه دستام از ترس می‌لرزید. :))

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.