افسانههایی که در مورد عکس مشهور دختر ناپالم در طول زمان ایجاد شده – نقل تاریخ باید مستند و غیرجانبدارانه باشد

تاریخ به سرعت تحریف میشود و تغییر میکند. حقیقت این است که هم تک تک افراد و هم رسانهها، یک سری واقعیات را فراموش میکنند و یا یک سری چیزی نامرتبط را بر آن میافزایند. شما کافی است به رخدادهای سیاسی همین ده سال اخیر داخل ایران هم فکر کنید تا ببینید چقدر روایتها و حافظه ما غیردقیق هستند.
برای همین است که هنگام تاریخنویسی و تحلیل مفسران و روزنامهنگاران نباید تنها به حافظه خود و به اصطلاح مسلمات اکتفا کنند و بایستی دوباره مدارک و اسناد و روزنامهها را مرور کنند و مستند سخن بگویند و بنویسند. البته در مورد به اصطلاح روزنامهنگارانی که تعهدی به کار دقیق ندارند، قطعا نمیشود چنین اجباری ایجاد کرد. معمولا یک سری اهدافی در مغز آنها حک شده و بعد آنها واقعیات را بر اساس آن فکتها تنظیم میکنند.
یک چیز جالب دیگر این است که گاهی کلیت چیزی درست و انساندوستانه به نظر میرسد و بعد وقتی خبر کوچکی در جهت خلاف آن منتشر میشود، ما دریغمان میآید که با بازتاب آن چیز کوچک، خدشهای به آرمان و هدف انساندوستانه وارد کنیم. اما در روزنامهنگاری علمی و محققانه و صادقانه، روزنامهنگار حتی این چیزها را هم باید درست روایت کند.
برای مثال همه موافقیم که جنگ چیز بدی است و باید برای به تصویر کشیدن چهره کریه آن و هشدار دادن به مردم در موارد پیامدهای یک جنگ همه کار کرد، اما اگر خبر و واقعیتی بر خلاف این واقعیت در دست ما باشد که مثلا نشان بدهد یک نیروی متجاوز در یک مورد خاص مقصر نبوده باید چه کنیم؟ اگر متوجه شویم که در خبری بزرگنمایی و غلو غیرواقعی صورت گرفته، چه؟
در اینجا با هم واقعیاتی در مورد عکس مشهور دختر ناپالم را مرور میکنیم.
در سال 2016، فیس بوک با حذف عکس «دختر ناپالم» جنجال بزرگی ایجاد کرد. فیس بوک خیلی خشک و غیرمنطقی این عکس را حذف کرده بود، چون در این عکس کیم فوک ۹ ساله به صورت کاملا برهنه نشان داده شده بود.
اما با یک معیار و قانون که نمیشود در مورد همه موارد قضاوت کرد. این عکس که ابدا جنبه برهنهنمایی نداشت. در این عکس این دختر ویتنامی را در 8 ژوئن 1972مشاهده میکنیم. در حالی که وحشتزده، همراه سایر کودکان از روستای خود یعنی ترنگ یانگ در حال فرار است. روی دهکده او بمب ناپالم انداخته شده بود و او لباسهای در حال اشتعال خود را از بدن خارج کرده بود و میدوید.
این عکس جنبه هراسناک جنگ را به خوبی به تصویر کشیده بود و یکی از مشهورترین عکسهای جنگ کل تاریخ محسوب میشد. البته سرانجام فیسبوک متعاقب فشارهای مردم در مورد سیاستهای آزادی بیان، از تصمیم خود عقبنشینی کرد. (راستش الان من هم که دارم این سطور را مینویسم به سبب غیرشفاف بودن قوانین ایران، نمیتوام عکس اصلی را منتشر کنم! گرچه عکس با واسطه جنبه ضد جنگ و ضدآمریکایی هم دارد.)
من در مورد این عکس در یک پزشک یک پست مشروح نوشتهام:
تجدید دیدار عکاس با سوژهاش بعد از ۴۰ سال: ملاقات «نیک اوت» با «دختر ناپالمی»
حتی یک بار یکی از خوانندگان عزیز یک پزشک باواسطه در مورد این مقالهام به زبان فارسی با عکاس مشهور آن -نیک اوت- سخن کوتاهی بیان کرده بود.
خاطره دیدار یکی از خوانندگان «یک پزشک» با «نیک اوت»
آن زمان نیک اوت، عکس ۲۱ سالهای بود که با این عکس جهان را تکان داد.
اما در اینجا میخواهم بگویم که گاهی در مورد چیزهای مسلم هم ما اشتباه فکر میکنیم.
اشتباه اول خیلیها این است که تصور میکنند که آمریکا این بمب را انداخته بود. اما واقعیت این است که یک هواپیمای ویتنام جنوبی در 8 ژوئن 1972، ناپالم آتشزا را انداخته بود. (خوشبختانه من در پستم به درستی به این قسمت از ماجرا اشاره کرده بودم)
یک هواپیمای ملخدار Skyraider نیروی هوایی ویتنام جنوبی که سعی داشت نیروهای کمونیست در نزدیکی روستا را از بین ببرد ، این کار را کرده بود. البته در اینکه آمریکا چه جنایاتی انجام داده بود و در مورد رویدادهای آغازکننده جنگ و دخالتهایی که باعث ورود آمریکا شد یا اینکه تامین ارتش ویتنام جنوبی توسط آمریکا صورت میگرفت، نمیخواهم صحبت کنم. صرفا میخواهم بگویم که در آن زمان مشخص، این بمب از یک هوایپمای آمریکا نیفتاده بود.
مرور تیترهای روزنامههای آمریکایی هم نشان میدهد که در ابتدای امر، آنها به این واقعیت که ارتش ویتنام جنوبی این کار را کرده، اشاره کردهاند.
تیتر گزارش نیویورک تایمز از ترنگ بنگ این بود: “ویتنامیهای جنوبی ناپالم را روی نیروهای خودی رها کنند.” صفحه اول شیکاگو تریبون در 9 ژوئن 1972 ، نوشت که “ناپالم توسط یک Skyraider نیروی هوایی ویتنامی که روی هدف اشتباهی شیرجه میزد، انداخته شد.” کریستوفر وین، روزنامهنگار کهنهکار بریتانیایی، در پیامی برای یونایتد پرس اینترنشنال نوشت : «اینها هواپیماهای ویتنام جنوبی بودند که روی دهقانان و سربازان ویتنام جنوبی ناپالم میریختند».
اما از چه زمانی خود آمریکاییها هم باور کردند که به صورت مستقیم این بمب را انداختهاند>
اسطوره مقصر بودن آمریکا در ترنگ بنگ در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال 1972، زمانی که جورج مک گاورن، نامزد دموکرات، در یک سخنرانی تلویزیونی به این عکس اشاره کرد، آغاز شد. او اعلام کرد ناپالمی که کیم فوک را به شدت سوزانده بود توسط آمریکا انداخته شده.
بعد از آن سوزان سونتاگ در کتابش در سال 1973 به نام «درباره عکاسی»، اظهار نظر مشابهی کرد.
استنباط اشتباه بعدی این است که این عکس را گرچه بسیار تاثیرگذار است، یک عامل موثر پایان جنگ ویتنام بدانیم و تصور کنیم که به تنهایی توانسته افکار عمومی امریکا را تغییر بدهد.
اما هیچ کدام از اینها دقیق نیست.
تا زمانی که اوت عکس گرفت، اکثر نیروهای رزمی ایالات متحده از ویتنام خارج شده بودند، ولی جنگ تقریباً سه سال دیگر ادامه داشت . جنگ در آوریل 1975 ، زمانی که نیروهای کمونیست ویتنام جنوبی را اشغال کردند و پایتخت آن را تصرف کردند، به پایان رسید.
اما دیدگاه آمریکاییها در مورد جنگ مدتها قبل از ژوئن 1972 منفی شده بود، بررسی نظرسنجیهای سازمان گالوپ که به طور دورهای انجام میشد، این واقعیت را ثابت میکند.
از مردم سوال شده بود که آیا اعزام نیروهای آمریکایی به ویتنام اشتباه بوده است؟ هنگامی که این سوال برای اولین بار در تابستان 1965 پرسیده شد، تنها 24 درصد از پاسخ دهندگان گفتند بله، فرستادن نیروها اشتباه بوده.
اما در اواسط ماه مه 1971 – یعنی یک سال پیش از گرفته شدن عکس “دختر ناپالم” – 61٪ از پاسخ مثبت به این سوال دادند.
به عبارت دیگر، افکار عمومی مدتها قبل از عکس «دختر ناپالم» مخالف جنگ شده بود.
باز یک تصور اشتباه دیگر این است که “دختر ناپالم” در صفحه اول بیشتر روزنامههای آمریکایی چاپ شده بود.
گرچه شمار قابل توجهی از روزنامههای بزرگ آمریکایی این عکس را منتشر کردند. اما بسیاری از روزنامهها، شاید به دلیل برهنگی از چاپ آن خودداری کردند.
در واقع از ۴۰ روزنامه بزرگ آمریکا ۲۱ تای آن عکس را چاپ کردند. اما بسیاری از آنها این شماره را اصلا توزیع نکردند.
و تنها سه روزنامه از 40 روزنامه مورد بررسی – بوستون گلوب ، نیویورک پست و نیویورک تایمز – سرمقاله هایی را منتشر کردند که به طور خاص به این عکس اشاره کرده بود.
به عبارت دیگر علیرغم جو ضد جنگ به دلایلی در وهله اول این عکس آنچنان هم در روزنامههای امریکا بازتاب پیدا نکرد.
همان طور که اشاره کردم این پست به معنی انکار اهمیت این عکس نیست. قضد تبرئه کردن امریکاییها را هم ندارد. فقط میخواهد به این اشاره کند که در روایت تاریخ و روزنامهنگاری باید چقدر دقیق بود و گاهی حتی بر خلاف میل خودمان و کلیت یک رویداد، باید چیزهای متناقض را انعکاس داد.
از اون عکسهایی بود که تا سالها دست از سر آدم برنمی داشت .