سیدنی پولاک – زندگینامه و فعالیتهای هنری و سینمایی و فهرست آثار – Sydney Pollack
تاریخ تولد: 1 جولای 1934 در لافایت، ایندیانا.
تاریخ مرگ: 26 می 2008 بر اثر سرطان معده
فیلمهای مهم
آنها به اسبها شلیک میکنند، نه؟ (1969)؛ آن گونه که بودیم (1973)؛ سه روز کندور (1975)، تونسی (1982)، بیرون از آفریقا (1985)، شرکت (1993).
ژانر معمول فیلمهایش
اجتماعی، درام، رومانس، کمدی
چند نکته از زندگیاش
- با نام کامل سیدنی اروین پولاک.
- خانوادهاش مهاجرانی یهودی از روسیه بودند. مادرش دائم الخمر بود و در 37 سالگی هنگامی که سیدنی 16 ساله بود درگذشت.
- در 17 سالگی و بلافاصله بعد از پایان دبیرستان به نیویورک رفت و تا سال 1954 پیش سنفورد میسنر آموزش بازیگری دید. بین ترمها رانندگی کامیون میکرد.
- سال 1958 با کلیر گریس ولد ازدواج و تا آخر عمر با او زندگی کرد. سه فرزند حاصل این ازدواج بود ولی تنها پسرشان، استیون، سال 1993 در یک سانحه هوایی فوت کرد.
- سال 1960 سر صحنه فیلم جان فرانکن هایمر مربی دیالوگ بچهها بود که با برت لنسکتر آشنا میشود و او تشویقاش میکند که به دنبال کارگردانی برود.
- انتخاب اول برای کارگردانی هری کثیف بود.
- بازیاش در فیلم توتسی به اصرار داستین هافمن بود.
- رابطه دوستانه و کاری بسیار نزدیکی با رابرت ردفورد داشت. اولین تجربه بازیگری هر دو آنها در شکار جنگ (1962) بود و بعدها ردفورد در 7 تا از فیلمهای پولاک بازی کرد.
- فیلمهایش در مجموع 48 بار کاندید و 11 بار برنده جایزه اسکار شدند.
- در سال 2008 پس از 9 ماه مبارزه با سرطان معده درگذشت.
همکاران مورد علاقه
رابرت ردفورد (بازیگر، 7 فیلم)، دیوید گروسین (آهنگساز، 8 فیلم)، اوون رویزمن (فیلمبردار، 5 فیلم)، فردریک استاینکمپ (تدوینگر، 6 فیلم).
چند کلمه که دنیای فیلمساز را میسازند
روابط زن و مرد، عشق، رفاقت، نیویورک، درام، اجتماع، تفاوتهای فرهنگی، هالیوود، رسانه.
دلایل شهرت
- مهمترین خصوصیت پولاک تواناییاش در ارتباط برقرار کردن با بازیگران فیلمهایش و گرفتن بازیهای درخشان از آنها بود. او طول سالها با بسیاری از ستارگان روز هالیوود کار کرد و بسیاری از آنها با بازی در فیلمهای او نامزد اسکار شدند. پولاک یک هالیوودی تمام عیار به حساب میآمد. فیلمهایش معمولاً خوب میفروختند و به دفعات نامزد اسکار میشدند. او بازیگری را هم هیچ وقت کنار نگذاشت و در فیلمهای کارگردانان بزرگی چون وودی آلن و کوبریک بازی کرد.
- تهیه کنندگی فعالیت مهم دیگر او بود که مخصوصاً در دو دهه پایانی عمرش آن را جدیتر دنبال میکرد. آقای ریپلی با استعداد (1999)، کوهستان سرد (2003)، مایکل کلیتون (2007) و کتابخوان (2008) از فیلمهای مهمی بودند او تهیهکنندگی یا مدیریت تولیدشان را به عهده داشت.
منابع الهامش
در مصاحبهای با مجله سایت اند ساوند در سال 2002 پولاک از این ده فیلم به عنوان فیلمهای محبوباش نام برد:
کازابلانکا، همشهری کین، دنباله رو، پدر خوانده قسمت دوم، توهم بزرگ، یوزپلنگ، روزی روزگاری در آمریکا، گاو خشمگین، مهر هفتم (برگمان) سانست بولوار.
لقب پیشنهادی
کارگردانِ بازیگران.
چند جمله مهم از او
- بخش مورد علاقهام در پروسه ساخت یک فیلم تدوین آن است. چون موقع تدوین تنها هستم و لازم نیست کلی را آدم را سازماندهی کنم. تدوین یک جورهایی مثل مجسمه سازی یا ادامه نوشتن فیلمنامه است.
- ارزشی برای فیلمی که هنگام ساختاش بهم خوش گذشته باشد قائل نیستم. اگر فیلم خوبی باشد باید برای ساختاش حسابی سختی کشیده باشم.
- من فکر میکردم هاوانا فیلم خوبی شده، سر این فیلم هیچ کار متفاوتی نسبت به فیلم بیرون از آفریقا انجام ندادم ولی مردم دوستاش نداشتند. اگر میشد این قضیه را کنترل کرد و برایش دستور العملی وجود داشت همیشه از آن پیروی میکردم و بعد هم بازنشسته میشدم و آن دستورالعمل را میفروختم، ولی متاسفانه از این خبرها نیست.
- دلم میخواهد یک فیلم جمع و جور بسازم ولی همه مرا به چشم کارگردان بزرگی میبینند که فقط فیلمهای پر خرج و پر ستاره میسازد.
- هیچ وقت در زمینههای بصری مبتکر نبودهام و چیز جدیدی به فرم در سینما اضافه نکردهام. نقطه قوت من در کار با بازیگران است. فکر میکنم با توجه تواناییهای آنها و آن چه که مورد نیاز داستان است میدانم چگونه بهترین بازی را ازشان بگیرم.
جوایز مهم
دو اسکار بهترین کارگردانی و بهترین تهیه کنندگی برای بیرون از آفریقا، جایزه امی بهترین فیلم تلویزیونی برای شمارش دوباره (2008) و بهترین کارگردانی برای اپیزود تئاتر ستارهها از مجموعه بازی (1966).
مؤلفههای سبکی و مضمونی تکرار شونده
- پولاک به همراه سیدنی لومت از برجستهترین روشنفکران هالیوود به شمار میرود. فیلمهای او معمولاً به مسائل سیاسی و اجتماعی و نمایش فسادهای سازمانی (در مقابل شرارت فردی) میپردازد. فیلمهای پولاک مشخصات بصری به خصوصی ندارند که از رویشان بشود حدس زد او کارگردانشان بوده است. اگر چه او ژانرهای متفاوتی را تجربه کرده اما بیشتر فیلمهایش در دو دسته درام – اکشنهای مردانه و ملو درامهای زنانه قرار میگیرند. از گروه اول میتوان به جرمیا جانسون، سه روز کندور و یاکوزا و از دسته دوم میتوان به نخ باریک این ملک نفرین شده است و آن گونه که بودیم اشاره کرد.
- قهرمان معمول فیلمهای پولاک آدم تنهایی است که گذشتهاش مانع از داشتن یک زندگی عادی در حال میشود. در طول داستان این قهرمان کسی را پیدا میکند که میتواند بهش اعتماد کند و با او رابطه برقرار کند. قهرمانهای زن فیلمهای او اغلب زنانی باهوش و شاغل هستند که اصول اخلاقی مشخصی دارند اما کمبودهای احساسی و عاطفی رنجشان میدهد.
- تفاوتهای فرهنگی معمولاً هسته مرکزی فیلمهای پولاک را شکل میدهند. نوع این تفاوتها میتواند نژادی (نخ باریک، شکارچیان جمجمه، جرمیا جانسون)، مذهبی (آن گونه که بودیم)، جغرافیایی (این ملک نفرین شده است) یا جنسیتی (توتسی) باشد. اگرچه پولاک در طول سالها فیلمسازی به مسائل مهمی چون تبعیض نژادی، ویرانگری جنگ، افسردگی، فساد مالی، فساد رسانهای، فمینیسم و غیره پرداخته اما معمولاً این انتقاد از او میشود که همیشه این موضوعات در پس زمینه فیلمهایش وجود داشتهاند و او به طور جدی و عمیق به بررسی آنها نپرداخته است.
چند جمله از دیگران درباره او
راجر ابیرت: «یک کارگردان قد بلند و خوش قیافه و کاریزماتیک که بازیگران دوست داشتند با او کار کنند. چون وقتی که درباره بازیگری بهشان توضیح میداد میدانست که دارد راجع به چی صحبت میکند.»