ویم وندرس – زندگینامه و فعالیتهای هنری و سینمایی و فهرست آثار – Wim Wenders

تاریخ تولد: 14 آگوست 1945 دوسلدورف آلمان
فیلمهای مهم
پاریس تگزاس (1984)، حرکت غلط (1985)، دوست آمریکایی (1987)، بهشت بر فراز برلین (1984)، تا پایان دنیا (1991)، هتل میلیون دلاری (2000)
ژانر معمول فیلمهایش
درام، جادهای.
چند نکته از زندگیش
- با نام کامل ویلهلم ارنست وندرس دو ماه بعد از تولدش جنگ جهانی دوم تمام شد. دوران کودکیاش زمان بود با تقسیم آلمان به دو بخش شرقی و غربی. دبستان شهر ابرهاوزن میرفت و همان جا بود که با پیتر هانهکه آشنا شد.
- بعد از اتمام دبیرستان دوسال پزشکی خواند و در این دوران بود که به فلسفه اگزیستانسیالیسم علاقه نشان داد و طرفدار سارتر و هایدگر و فیلسوفان مکتب فرانکفورت شد.
- سال ۱۹۶۶ به پاریس رفت و با خواندن نقاشی مشغول شد.
- در پاریس همیشه به سینما تک که مدیرش هانری لانگلوا بود میرفت و به تماشای فیلمهای کلاسیک مینشست. در آن زمان بود که آن اتفاق بزرگ افتاد و او مورنائو و اوزو را کشف کرد. و بعدها این دو تاثیرات زیادی بر آثارش گذاشتند.
- در سال ۱۹۶۷ از پاریس برگشت و در دو نشریه فیلم کریتیک و مونیخ دیلی نقد نویسی را آغاز کرد. در همان سالها چندین فیلم کوتاه ساخت.
- در آوریل ۱۹۶۹ در حین ساخت فیلم پلیس درباره شیوههای سرکوب تظاهرات دانشجویی توسط پلیس دستگیر شد و به دلیل امتناع از درخواست پلیس به شش ماه و نیم حبس تعلیقی محکوم شد.
جوایز مهم
نخل طلای کن برای فیلم پاریس تگزاس (۱۹۸۴)، پلنگ افتخاری جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو (۲۰۰۵).
لقب پیشنهادی
شاعر لحظهها
هنرمندانی که از او تأثیر گرفتهاند
به طور مستقیم بر آثار جیم جارموش تأثیر گذاشته است.
هنرمندانی که از آنها تأثیر گرفته
از اوزو و مورنائو و نیکلاس ری و جان فورد و برسون و درایر تأثیر گرفته است.
چند کلمه که دنیای فیلمساز را میسازند
تنهایی، رهایی، سفر، فقدان ارتباط، هستی، بیگانگی
چند جمله مهم از او
- زبان فیلم همواره سیاسی است یا استثمار میکند یا نمیکند. نه تنها با داستانی که میگوید بلکه با شیوهای که داستان را عرضه میکند.
- در پاریس خیلی تنها بودم ولی تاریخ سینما در همان زمان در سینماتک برای من مفهوم پیدا کرد و همان جا بود که تصمیم گرفتم فیلمساز شوم. در یک سال حدود دو هزار فیلم دیدم. من آن جا با سینمای آلمان و سینماگران مهم آمریکا آشنا شدم و به همین خاطر فیلم (دوست آمریکایی) را به هانری لانگلوا تقدیم کردهام.
- سینما قبل از اوزو برایم وجود نداشت. اگر در تاریخ سینما چیز مقدسی یافت شود بی شک آثار اوزو است.
مؤلفههای سبکی و مضمونی تکرار شونده
- در فیلمهایش کاراکترهایی وجود دارند که برای فیلم دیدن به سینما میروند یا درمورد سینما گفتگو میکنند یا شغلی مربوط به سینما دارند.
- بیان تصویری از مهمترین ویژگیهای سینمای وندرس است که برای خود او اهمیت و جایگاه والایی دارد. تصویر بر کلمه و دیالوگ مقدم است. شاید این ویژگی از آن جا بیاید که وندرس نقاشی خوانده و قابهای شبیه به تابلوهای نقاشی که بسیار چشم نواز نیز هستند در فیلمهایش مکرر به چشم میآید.
- شخصیتهای وندرس به شدت تنها هستند. رنج جانکاه کشیدهاند و این رنج را نمیخواهند به کسی اظهار کنند. اگر هم بخواهند در برقراری ارتباط با دیگران چندان توفیقی ندارند.
- استفاده وندرس از نماهای خارجی در فیلمهایش بسیار زیاد است. در اندک نماهای داخلی مثل کاراکترها آرام و قرار نمیگیرند و به طرف پنجره به چشم انداز رو به بیرون میروند تا فضای بیرون را نظاره کنند. آنها تحمل حصن و حصار را ندارند.
- علاقه وافری به موسیقی راک و استفاده بجا و مناسب از آن در فیلمهایش دارد.
- عنصر مهم سینمای وندرس جاده و مفهوم سفر است. شخصیتهایی که با سفر در جاده به شناخت بیشتر و درونی از خویشتن میرسند.
چند جمله از دیگران درباره او
- دیوید کوئینلان: «فیلمهای وندرس معمولاً در مورد فرار آدمها از شرایط بغرنج و حل نشدنی است. آدمهایی که مثل فرانکنشتاین و مخلوقش میتوانند به سمت پایان زمین حرکت کنند در حالی که سرنوشت به انتظارش نشسته است».
آثار کمتر دیده شده یا دست کم گرفته شده
وندرس برخلاف همفکرانش در سینما مستقیماً به سیاست نمیپردازد و موضعی شبیه آنتونی مان و اوزو دارد که هر دوی آنان مهارتهای بینظیری در خلق مکانهای استعاری داشتند. وندرس چنین استعدادی دارد اما دوربین پرهیزگار شد یادآور برسون و دایر است.
دلایل شهرت
- متأخر ترین و شناخته شدهترین کارگردان باقیمانده از نهضت سینمای نو آلمان (داس نویه کینو) است که آوازهای جهانی دارد.
- استفاده درخشان از موسیقی، حس دادن به اشیا و نماهای طولانی که وندرس در نقدهایش هم از این سبک طرفداری میکرد، به عنوان مشخصه فیلمهایش درآمد.
- در فیلم دوست آمریکایی برای ادای امد به سام فولر و نیکلاس ری از آنها به عنوان بازیگر استفاده کرد.
- وندرس مانند پیتر هانه که بصیرت روشنی نسبت به وضعیت گنگ و مجهول معنوی انسان در جهان امروز و استعداد بی نظیری در ترجمه این گنجوی به زبان هنری دارد.
وندرس تعداد زیادی ویدئو کلیپ برای گروه یوتو و چند تبلیغ تلویزیونی هم کارگردانی کرده است.
منابع الهامش
وندرس عاشقان سینما را دوست دارد در این زمینه میتوان به چگونه فیلم دیدن و تاثیرات فیلمهای آمریکایی به ویژه وسترن اشاره کرد. در فیلمهایش ارجاعات متعددی به فیلمهای وسترن وجود دارد. وندرس شیفته آمریکا و سنتها و ویژگیهای اجتماعی آن است. در فیلمهایش سعی در به تصویر کشیدن قراردادها و الهمانهای این نوع زندگی دارد. هر چند او هیچ گاه اصالت اروپاییاش را از دست نداده و بیشتر روی مرز باریک آمریکا – اروپا به قدم زدن پرداخته است.
همکاران مورد علاقه
پیتر هانه که (نویسنده)، رابی مولر (فیلمبردار).
یک سکانس مهم از فیلمهایش
در سکانسهای پایانی فیلم پاریس تگزاس زوج جدا افتاده بعد از تحمل چهار سال دوری در برابر هم قرار گرفتهاند در حالی که زن نمیتواند مرد را ببیند! مرد که غم گمگشتگی را مدت مدیدی درون خود داشته حال که به سبب آن رسیده یارای خیره شدن به چشمهایش را ندارد و شیشه نازک باز هم به اندازه سالها بینشان فاصله انداخته است. مرد اگر سر برگرداند آن طرف شیشه را میتواند ببیند ولی برای زن نگاه کردن به شیشه حکم نگاه به آینده را دارد که فقط خودش را میبیند. مثل تمام این سالها که فقط خودش را میدیده است چند لحظه بعد زن چراغ اتاقی که در آن قرار دارد را خاموش میکند تا بتواند مرد آن طرف شیشه را ببیند. او را میبیند ولی همه چیز دیگر از دست رفته است.