رومن پولانسکی – زندگینامه و فعالیت‌های هنری و سینمایی و فهرست آثار – Roman Polansky

تاریخ تولد: 18 آگوست 1933، پاریس

فیلم‌های مهم:

چاقو در آب (1962)، انزجار (1965) بن بست (1966)، بچه رزمری (1968)، محله چینی‌ها (1974)، تی (1979)، پیانیست (2002) و نویسنده پشت پرده (2010)

ژانر معمول فیلم‌هایش

ملو درام، تریلر، درام‌های روان شناختی، کمدی سیاه

چند کلمه که دنیای فیلمساز را می‌سازند

غربت، دور افتادگی، خشونت، الیناسیون و از خود بیگانگی، خیر و شر، بی اعتمادی، نا امنی، هراس و تردید، روابط پیچیده بشری.

جوایز مهم

نویسنده پشت پرده (2010): برنده خرس طلای بهترین کارگردانی جشنواره برلین.

پیانیست (2002): جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد، کارگردانی و فیلمنامه (7 نامزدی برای اسکار) و نخل طلای بهترین فیلم از جشنواره کن و جشنواره فیلم بفتا.

تس (1979): 3 جایزه اسکار، برنده جایزه سزار بهترین فیلم و بهترین کارگردان.

محله چینی‌ها (1974): 1 جایزه اسکار (و 11 نامزدی اسکار) و جایزه بهترین کارگردان از جشنواره فیلم بفتا و گلدن گلوب

بچه رزمری (1968): 1 جایزه اسکار

بن بست (1966): خرس طلایی بهترین فیلم از جشنواره برلین.

انزجار (1965): خرس نقره‌ای جشنواره برلین.

چند جمله از دیگران درباره او

  • ویلیام مایر: «داستان‌های داستان‌های باور پذیری هستند که مایوس کننده، عجیب و غریب هستند».
  • تیلور مونتاک: «نام پولانسکی احساسات گوناگونی را در کسانی که زندگی شخصی‌اش را تعقیب می‌کنند و فیلم‌هایش را دیده‌اند، بر می‌انگیزاند».
  • کنت توران (بعد از «نویسنده در سایه»): «پولانسکی، فیلمساز باهوش و به شدت تلخ‌اندیش، گویی پس از سال‌ها باری به هر جهت فیلم ساختن به اصل خویش رجوع کرده و به بدبینی همیشگی‌اش حسی از ظرافت افزوده تا در نقطه‌ای که کمتر کسی تصورش را می‌کرد قدرت کم نظیرش در کارگردانی را نمایان کند. چیزی که این سال‌ها بسیار کمیاب بوده است».
  • یاسمینا رضا: «رومن مرد قدرتمندی است. او هرگز دست از کار نمی‌کشد».

لقب پیشنهادی

جسم بی وطن، روح پر تنش.

هنرمندان که از او تأثیر گرفته‌اند

لحن تلخ و یاس آلود پولانسکی که در بیشتر آثارش وجود دارد و نشأت گرفته از جنگ جهانی دوم و ایدئولوژی رادیکال و نابود کننده نازیسم است، خواسته یا ناخواسته روی فیلمسازان بزرگی چون لینچ نولان و آدریان لین تاثیر گذاشته است.

چند نکته از زندگی‌اش

  • پدرش یک یهودی یک نگارگر و مجسمه ساز و البته یک دو آتشه لهستانی بود و مادرش یک روس دورگه کاتولیک.
  • او هرگز با تعلیمات یهود پیوند خورد و بعدها مسیحی و پیرو کار کلیسای رومن نشد، هر چند هیچ کدام از اعضای خانواده‌اش مذهبی بودند و هیچ یک به خدای واحد اعتقادی نداشتند.
  • وی دوران کودکی سختی را با آوارگی، زندگی و کار در خانه‌های روستایی سپری کرد.
  • زمانی که لهستان تحت اشغال نیروهای نازی درآمد، زیر نظر قوانین ضد یهود نازی خانواده پولانسکی به اجبار به گتو در کراکوف تبعید شدند و بعد از آن نیز این خانواده از هم پاشید چرا که پدر به کمپ کار اجباری در اتریش فرستاده شد و مادر به آشویتس رفت و در همانجا نیز درگذشت.
  • پولانسکی ۳۶ بار در مقام بازیگر ظاهر شده که ۱۲ بار آن مربوط به فیلم‌های خودش بوده و در بقیه موارد روبروی دوربین دیگر کارگردانان قرار گرفته است.
  • از ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ در مدرسه هنرهای کراکوف لهستان و از ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۹ در مدرسه سینمایی لودز تحصیل کرد.
  • پولانسکی از ۱۹۴۷ تا اوایل دهه ۵۰ در رادیو و تئاتر فعالیت می‌کرد و فعالیت سینمایی خود را از در دهه ۱۹۵۰ آغاز کرد.. (آغاز بازیگری در سال ۱۹۵۳) اما فیلم‌های کوتاه و کارهای تئاتری‌اش به دلیل فضای غیر عرفی‌شان مورد توجه قرار نمی‌گرفتند.
  • در سال ۱۹۵۹ با باربارا کویاتکوسکا ازدواج و در سال ۱۹۶۱ از او جدا شد.
  • اولین نامزدی جایزه اسکار خود را برای اولین فیلم بلندش، چاقو در آب دریافت کرد در سال ۱۹۶۳ فیلم چاقو در آب پولانسکی توسط «گومولکا» دبیر حزب کمونیست لهستان مورد اتهام قرار گرفت. در پی این امر پولانسکی به پاریس رفت.
  • در ۱۹۶۶ پولانسکی با «شارون تیت» آشنا شد و مدتی بعد با او ازدواج کرد.
  • پولانسکی در کتاب خاطرات خود، دورانش با شارون تیت را هرچند کوتاه، اما بهترین دوران زندگی و روزهای برگشت ناپذیر معرفی می‌کند. (تیت در ۹ آگوست سال ۱۹۶۹، به همراه پسر ۸ ماهه به دست چارلز منسون قاتل زنجیره‌ای، در لس آنجلس کشته شد).
  • نخستین فیلم پولانسکی بعد از مرگ همسرش، برداشت از تراژدی مکبث بود. هر چند این فیلم از فروش بالایی برخوردار شد و هواداران زیادی پیدا کرد. اما منتقدان خشونت وحشیانه فیلم را به عواقب قتل شارون نسبت دادند.
  • در فیلم دیوانه وار، با انیو موریکونه، آهنگساز فیلم‌های خاطره انگیز تاریخ سینما همکاری کرد.
  • در سال ۱۹۷۹ فیلم تس را با بازی ناستازیا کینسکی ساخت و آن را به روح همسرش شارون تقدیم کرد.
  • پولانسکی در سال ۱۹۷۷ متهم شد که در جریان یک مهمانی در منزل جک نیکلسون در شهر لس آنجلس دختر ۱۳ ساله را وادار به استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر کرده و سپس به او تجاوز کرده است. بعد از ۴۲ روز به خاطر مشکلات روحی روانی را موقتی آزاد می‌کنند ولی وی به فرانسه فرار می‌کند.
  • پولانسکی در سال ۱۹۸۹ دوباره ازدواج می‌کند، حاصل ازدواج امانوئل سینیه دو بچه است. دختری به نام مرگان و پسری به نام الویس که برگرفته از نام خواننده محبوب پولانسکی الویس پریسلی می‌باشد.
  • پولانسکی در سال ۲۰۰۲ ناگهان با افتخاری که سال‌ها از وی دریغ شده بود مواجه گشت و با غیر پولانسکی‌ترین فیلم خود پیانیست هم نخل طلای جشنواره کن و اسکار بهترین کارگردانی را از آن خود نمود.
  • در 27 سپتامبر 2009 رومن پولانسکی برای دریافت جایزه‌ای که قرار بود در جشنواره فیلم زوریخ به مناسبت تجلیل از کارنامه هنری‌اش به او داده شود، به این شهر سفر کرد ولی در فرودگاه زوریخ و با استناد به درخواست دادگستری ایالات متحده آمریکا توسط پلیس دستگیر شد.

زنی که بیش از 20 سال پیش مورد تجاوز قرار گرفته، اینک ازدواج کرده، مادر سه فرزند است و اعلام کرده که «خطای جوانی» پولانسکی را بخشیده است. اما دادگستری کالیفرنیا هم چنان خواهان محاکمه پولانسکی و مجازات او است.

چند جمله مهم از او

  • شادی‌های کوچک همیشه ماندگارند.
  • اگر قرار باشد فیلمی را فقط برای جشنواره بسازید یک روز انگیزه واقعی‌تان از بین می‌رود. من از این کار فراری هستم و هیچ وقت فیلمی را صرفاً برای جشنواره نساختم البته دریافت اولین جایزه را هرگز فراموش نخواهم کرد.
  • تا جایی که از گذشته به خاطر می‌آورم، همواره مرز خیال و واقعیت، به طور مایوس کننده‌ای تار و مبهم بوده است سال‌های عمرم صرف شد تا دریابم که کلید معمای هستی من، همین ابهام است.
  • باید خشونت را آن چنان که هست نشان داد. اگر در نمایش آن واقع گرا نباشیم، خسونت، ضد اخلاق می‌شود. اگر تماشاگران راجع به مسائلی مضطرب و آشفته نکنیم، کار قبیحی انجام دادیم.
  • من فیلم‌های زیادی را ساختن که اتفاقاً همه آن‌ها نقد شد. برایم مهم نبود فیلم‌هایم جایزه‌ای را ببرند یا دیده شوند. مهم نقد فیلم بود. در دنیای سینما یک راه برای پیشرفت وجود دارد. نقد پذیر بودن و این چیزی بود که در همان اوایل راه با آن انس گرفتم. فکر می‌کنم نقد یک فیلم مانند سیلی زدن و فردی است که در برف و کوران مانده باشد. این سیلی شاید برایش دردآور باشد اما او را از خوابیدن و در نهایت مردن نجات می‌دهد …
  • اگر هر سوژه‌ای به نوبه خود و در جایش پرداخت شود، می‌توانید با مخاطب ارتباط انکار ناپذیر برقرار کنید. توجه داشته باشید این شما هستید که فضای ذهن بیننده را شکل می‌دهید، پس زمان در دست شماست و این گرانبهاترین کالای دنیاست!
  • هر سال منتظر چیزی تازه از من باشید!
  • هرگز نمی‌توانم خودم را برای عدم حضور در لس آنجلس ببخشم. اگر من در کنار خانواده‌ام بودم حتماً اکنون سرنوشتی دیگر داشتم. مرگ شارون بزرگترین غم زندگی من است، این اتفاق برای همیشه امید و زیبایی را از زندگی من گرفت و از من یک فرد بدبین و ناراضی ساخت.
  • افرادی چون تروفو و گدار، مانند نوجوانان انقلابی (شورشی) هستند، اما من از این مراحل گذشته‌ام. من در کشورهایی زندگی کرده‌ام که در آن‌ها اتفاقات وخیمی رخ داده است.
  • می‌دانم همه مرا فردی پلید و بدذات می‌دانند، کوتوله‌ای هرزه و بی بند و بار، اما دوستان و زنانم، مرا بهتر می‌شناسند.
  • رسانه‌ها همیشه تصویری غلط از شخصیت‌های معروف درست می‌کنند و تا ابد هم دست از سر آدم برنمی‌دارند.
  • فیلم اصلیم را هنوز نساخته‌ام، احساس می‌کنم کارهایم هنوز ارضایم نکرده است.
  • سینمای هیچکاک نوعی نیست که برای من جالب باشد.
  • هنرپیشگی حین کارگردانی بسیار سخت‌تر از کارگردانی حین هنرپیشگی است.
  • مهمترین نکته در فیلم سازی این است که با تمرکز روی کار خود، هر چیز در اطراف را فراموش کنیم و بدانی که دیگران مواظب تمام جنبه‌های دیگر کارند.
  • هر شکست اعتماد به نفس من را بیشتر می‌کند، چون می‌خواهم با پیروز شدن انتقام بگیرم تا نشان بدهم که می‌توانم.

همکاران مورد علاقه

ژرار برک (فیلمنامه نویس؛ 10 همکاری از جمله ماه تلخ، تس، مستأجر)، الستایر مکینتایر (تدوین‌گر؛ 6 همکاری)، هرو دلوزه (Herve de Luze) (تدوینگر؛ 8 همکاری از ماه تلخ به بعد کلیه آثار پولانسکی را تدوین کرده است)، کریستوف کومدا (آهنگساز؛ 9 همکاری)، فیلیپ سارد (آهنگساز؛ 3 همکاری)، آلن سارد و روبر بن موسا (تهیه کننده؛ 4 همکاری، تهیه کنندگان آثار پولانسکی از پیانیست به بعد، البته آلن سارد در سال 1992 همراه پولانسکی تهیه کننده ماه تلخ بود)، گیلبرت تیلور (فیلمبردار؛ 3 همکاری از حمله انزجار و بن بست).

یک سکانس مهم از فیلم‌هایش

ماه تلخ، تلخ‌ترین و سیاه‌ترین فیلم پولانسکی است، فیلمی که در آن بسیاری از مضامین و مؤلفه‌های چاقو در آب وجود دارد و عده‌ای آن را نوعی بازسازی چاقو در آب می‌دانند. نمایش عریان واقعیت و احساس که موفق می‌شود یک رابطه عاشقانه را از اوج تا فرود به تصویر می‌کشد (فیلم با سفر زوجی جوان در هفتمین سالگرد ازدواج‌شان آغازو به قول یکی از دیالوگ‌های فیلم در گورستان زناشویی به پایان می‌رسد) پولانسکی با استادی تمام مرز باریک عشق و شهوت را نشانمان می‌دهد.

مؤلفه‌های سبکی و مضمونی تکرار شونده

  • آثار پولانسکی، روایتی است از افتادن‌ها و برخاستن‌های مردی که از همان کودکی، اردوگاه مخوف نازی‌ها را تجربه می‌کند، مادرش را از دست می‌دهد و در خیابان‌های کراکوف رها می‌شود و همان جا یاد می‌گیرد که زندگی یعنی اتکا به خویش. مهم‌ترین دغدغه او پرداختن به انسان و روابط پیچیده اوست. او به وضعیت بشر در عصر معاصر بسیار می‌اندیشد و در آثارش انگیزه‌های فردی، فشارهای ناخودآگاه، و ناراحتی‌های روحی پنهان در زندگی بشر را روایت می‌کند. در چاقو زیر آب زیر پا گذاشتن اخلاق و میل به برتری را مسبب فروپاشی یک رابطه نشان می‌دهد. در محله چینی‌ها از فساد کنترل ناپذیر قدرت و تأثیرش روی زندگی فردی افراد می‌گوید (دیالوگ تکان دهنده پایان فیلم را به یاد آورید: «بی خیال جیک، این جا محله چینی‌هاست»). در بچه رزمری از پلیدی جامعه و تنهایی قهرمانی می‌گوید که چاره‌ای جز قبول تقدیر ندارد. در تس از شکست رویاها و بلند پروازی آدمی می‌گوید و مقصر را جامعه و خود فرد (توامان) اعلام می‌کند. در ماه تلخ بن بست انسان معاصر را نشان می‌دهد که به رغم برخوردار از آزادی تام، در انتهای مسیرش برای یافتن زندگی آزاد، بیش از پیش اسارت می‌کشد و امنیت‌اش به تزلزل آرامش، امواج دریاست و …
  • جغرافیای مکانی شخصیت‌های پولانسکی، انزوا و تنهایی انسان معاصر را نشان می‌دهد. یکی در جزیره‌ای دور افتاده (بن بست)، دیگری در آپارتمان زندان مانند (بچه رزمری) و دیگری در مزرعه‌ای متروک و خالی (تس) و … این‌ها همگی بر بار پوچ گرایی آثار او می‌افزایند. عده‌ای از منتقدان آثار او را «تراژدی روان شناختی» می‌نامند.
  • پولانسکی در همان اولین فیلم‌اش با تصویر برداری از زوایای غیر معمول و فیلمبرداری با دوربین روی دست و نامتعارف‌اش تمایزهای بصری آثارش را نشان داد. در انزجار از اله‌مان‌های سورئالیستی (مثل صحنه‌های وحشت و کابوس) کمک می‌گیرد. در محله چینی‌ها از اله‌مان‌های سینمای نوآر مثل داستان مرموز، نورپردازی پر از سایه و وهم انگیز و بازی‌های حس برانگیز استفاده کرده است. پولانسکی رنگ و نور را می‌شناسد و از آن‌ها به تناسب موقعیت و فضای داستان‌اش استافاده می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]