انزوای فضانوردان در فضا قابل شبیهسازی در زمین نیست – اما شرایط یک محل زمین میتواند تا حدی به دانشمندان در بررسی اثرات روانی ماموریتهای طولانی فضایی کمک کند …

فضا و انسان، یک ترکیب سازگار نیستند. کلا موجودات زنده برای زندگی در فضا ساخته نشدهاند و تطابق پیدا نکردهاند دانشمندان به طور پیوسته در حال کشف انواع جدیدی از مشکلات سلامتی ناشی از اقامت در فضا هستند و چیزهایی مانند شرایط گرانش نزدیک به صفر و تاثیر تشعشعات کیهانی بر استخوانها و اندامهای ما را ارزیابی میکنند.
اما قرار گرفتن طولانی مدت در محیط فضا فقط یک نگرانی برای بدن ما نیست. در مورد ذهن ما چطور؟
اثرات روانی انزوا و محبوس شدن در طول سفرهای فضایی طولانیمدت و ماموریتها به سیارات دیگر هنوز به صورت دقیق بررسی نشده.
اگر میخواهیم با موفقیت در فضا سفر کنیم و حتی جهانهای دیگر را مستعمره کنیم، باید در مورد اتفاقاتی که برای افرادی که به مدت طولانی در مکانهای محدود فضاپیماها گیر افتادهاند، در حالی که بسیار بسیار دور از خانه هستند، بیشتر یاد بگیریم.
حتی شاخههایی از دانش تأثیرات روانی زندگی در شرایط مشابه سفرهای طولانی در فضایی را بررسی میکنند. از میان تمام مکانهای روی زمین که چنین آزمایشهایی را انجام میدهند، یکی بهویژه برجسته است.
گروهی از محققان به رهبری کاندیس آلفانو -یک روانشناس از دانشگاه هیوستون- در سال 2021 به این نتیجه رسیدند که قطب جنوب به عنوان یک مکان مشابه ایدهآل برای بررسی مسائل روانی فضا میتواند در نظر گرفته شود. زیرا شرایط دشوار با عوامل استرسزای متعدد دارد.
همکاران اندکی که افراد مقیم در ایستگاههای قطب جنوب دارند و ارتباطات محدود در طول ماههای زمستانی قطب جنوب، محیطی که تحریک حسی کمی برمیانگیزد، دورههای طولانی تاریکی و شرایط آب و هوایی سخت که فعالیت در فضای باز را محدود میکند، همگی تا حدی شبیه اقامت در فضا هستند.
در این تحقیق، آلفانو و تیمش از سختی طبیعی شرایط سخت قطب جنوب استفاده کردند و سلامت روانی پرسنل در دو ایستگاه تحقیقاتی دورافتاده قطب جنوب را در طول دوره 9 ماهه مطالعه زیر نظر گرفتند.
روانشناسان یک فرمت گزارش دهی به نام فهرست بررسی سلامت روان ابداع کردند که برای اندازهگیری حالات عاطفی و سلامت روان طراحی شده بود و شاخصهایی مثل سازگاری مثبت (احساس کنترل و الهام گرفتن)، خودتنظیمی ضعیف (احساس بیقراری، بیتوجهی، و خستگی). و دلهره و اضطراب (احساس نگرانی و وسواس نسبت به چیزها) داشت.
علاوه بر این، علائم فیزیکی بیماری پایش و ارزیابی شد، و نمونههای بزاق برای ارزیابی سطوح کورتیزول بهعنوان نشانگر زیستی استرس جمعآوری شد.
در نهایت، نتایج نشان داد که سازگاریهای مثبت شرکتکنندگان در طول اقامت قطب جنوب کاهش یافته است، در حالی که احساسات منفی افزایش یافته است.
احساسات مثبت افراد مقیم به تدریج در طول اقامت کاهش مییافت و حتی هنگامی که آنها در آستانه بازگشت بودند نشانی از برگشت احساسات مثبت مشاهده نمیشد.
بسیاری از تحقیقات قبلی در این زمینه بر حالات عاطفی منفی ناشی از شرایط محیطهای منزوی ومحدود متمرکز شده بود. اما در این تحقیق کاهش جنبههای مثبت هم مورد دقت قرار گرفت.
به نظر میرسد کاهش احساسات مثبت در طول اقامت طولانی در مکانهای دشوار، یک واکنش تقریباً همگانی باشد، در حالی که تغییرات احساسات منفی بین افراد مختلف، متغیر است.
آلفانو میگوید: «احساسات مثبتی مانند رضایت و شور و اشتیاق ویژگیهای ضروری برای شکوفایی در محیطهای پرفشار هستند.»
بنابراین، مداخلاتی با هدف تقویت احساسات مثبت ممکن است در کاهش خطرات روانی در شرایط دشوار، لازم باشد.
این یافتهها در Acta Astronautica منتشر شده است.
عکس این پست تزئینی و مربوط به فیلم Europa Report (2013) است.