معرفی و خلاصه کتاب واژه نامه حزن های ناشناخته | جان کونیگ
کتاب واژه نامه حزن های ناشناخته نوشتهٔ جان کونیگ و ترجمهٔ سوما زمانی است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است. این کتابْ فرهنگی از واژگان گوناگون دربارهٔ احساسات انسانی است.
واژه نامه حزن های ناشناخته مجموعهای از واژگان نو برای بیان عواطف است. رسالت این واژهنامه تاباندن نور آگاهی بر وضعیت بنیادی انسانبودن است؛ تمامی دردها، افکار اهریمنی، احساسات و احوالات، خوشیها و امیالی که زمزمهشان در پسزمینهٔ حیات روزمره به گوش میرسد.
کتاب واژه نامه حزن های ناشناخته
نویسنده: جان کونیگ
مترجم: سوما زمانی
انتشارات میلکان
میدینگ midding /mid-ing/ اسم. لذت آرام و آسودهٔ نزدیکی به یک دورهمی، اما با قدری فاصله؛ مثلاً پرسهزدن در اطراف آتش اردوگاه، گفتوگویی آهسته در جایی دور از مرکز مهمانی، بستن چشمها در صندلی عقب ماشین و گوشسپردن به گفتوگوی دوستان در صندلی جلو. احساس میکنید سرخوشانه نادیدنی هستید و درعینحال بهتمامی بخشی از گروهید. بهخوبی آگاهید که همه باهماند و حال همه خوب است. تمام شور و هیجانِ بودن در آنجا را حس میکنید، بیآنکه نیاز باشد بارِ این حضور را بپذیرید. برگرفته از کلمهٔ انگلیسی میدینگ /midding/، املای جایگزین میدن /midden/، توده زبالهای که در نزدیکی مکان یا خانهای قرار گرفته.
اِندزوند endzoned /end-zownd/ اسم. این احساس پوچ و توخالی که دقیقاً چیزی را که فکر میکردید میخواهید به دست آوردهاید، اما اکنون به این واقعیت پی بردهاید که دستیابی به آن شما را خوشحال نمیکند.
فولز گِلت fool’s guilt /foolz-gilt/ اسم. حسی از شرمندگی که بدون ارتکاب به خطایی احساسش میکنید؛ مثلاً زمانی که با سرعت مجاز از ماشین پلیس سبقت میگیرید، یا بیآنکه چیزی خریده باشید از فروشگاه خارج میشوید
نخستین بار که ایکاروس بالهایش را برای پرواز گشود، هشداری شنید: «بیش از اندازه به خورشید یا دریا نزدیک نشو. یکی موم پرهایت را ذوب میکند و دیگری پَرهایت را سنگین میکند. مسیر میانه را پیش بگیر.»
اکسولانسیس exulansis /ek-suh-lan-sis/ اسم. میل به دستبرداشتن از تلاش برای صحبت از تجربهای خاص
مِرِّنیس merrenness /mair-uhn-nis/ اسم. انزوای آرامشبخش رانندگی در اواخر شب
تکهای از وجود شما میل دارد خودرو را در میانهٔ ترافیک رها کند، از بالای حصار بپرد و بهسوی جنگل بگریزد.
هارمونویا harmonoia /hahr-muh-noi-uh/ اسم. احساس بیقراری ناشی از ترس، آن زمان که زندگی تنها اندکی زیادهازحد راحت و بیدردسر است؛ آن زمان که گویی همه طوری مشکوک باهم خوب و خوشاند، بههمراه سکون وهمانگیزی که سبب میشود بخواهید برای فروپاشی اجتنابناپذیر این آرامش آماده شده یا خود آن را از هم بپاشید.
ماهپیوهانزیا Mahpiohanzia /mah-pee-oh-han-zee-uh/ اسم. احساس عجز حاصل از ناتوانی در پروازکردن
نودوس تولِنز /nodus tollens/: این احساس که طرح زندگی شما دیگر معنایی برایتان ندارد.
صفت. احساس شرمندگی پس از آنکه خود را قدری بیش از اندازه به کسی نشان داده و به او اجازه دادهاید دید بسیار واضحی از خُردی، خشم، ترس و آسیبپذیری کودکانهٔ شما پیدا کند. آرزو میکنید ای کاش میتوانستید آن لحظه را بهنحوی بازپس گیرید؛ گویی بخواهید دری را که طوفان پیشتر از لولاهایش خارج کرده با احتیاط ببندید. برگرفته از کلمهٔ گالیک اسکاتلندی
در گذشتهای نهچندان دور، اندوهگینبودن به این معنا بود که شما از تجربهای پرشور سرشار شدهاید. اندوهگینبودن تنها به معنای نقصی در کارکرد دستگاه شادی نبود، بلکه حالتی از آگاهی به شمار میرفت؛ حالتِ «تمرکز بر بینهایت» و تمام احساسات را، غم و شادی را، بهیکباره به جان خریدن.
هاوک ghough /hawkh/ اسم. فضایی تهی در روان شما که هرگز پُر نخواهد شد؛ گرسنگی بیانتهایی برای غذای بیشتر، ستایش بیشتر، توجه بیشتر، محبت بیشتر، شادی بیشتر، رابطه جنسی بیشتر، ثروت بیشتر، ساعات پُرنور و آفتابی بیشتر، سالهای زندگانی بیشتر؛ حالتی از وحشت از اینکه هر چیز خوبی که دارید بسیار زود از شما گرفته خواهد شد، که سبب میشود بخواهید دنیا را ببلعید، پیش از آنکه شما را ببلعد.
مِرِّنیس merrenness /mair-uhn-nis/ اسم. انزوای آرامشبخش رانندگی در اواخر شب؛
واتاشیاتو watashiato /wah-tah-shee-ah-toh/ اسم. کنجکاوی درمورد میزان اثرگذاری خود بر زندگی افرادی که میشناسید، این سؤال را از خود پرسیدن که کدام یک از اعمال ساده و بیضرر یا کلمات فراموششدهٔ شما شاید طرح داستان زندگی آنها را به شکلی تغییر داده که شما هرگز قادر به دیدنش نخواهید بود. برگرفته از کلمهٔ ژاپنی واتاشی /私/، من + آشیاتو /⾜跡/، رد پا، جای پا.
ژوسکا jouska /zhoos-ka/ اسم. گفتوگویی فرضی که بیاختیار در ذهن خود انجام میدهید؛ تحلیلی دقیق، پاسخی کوبنده، صحبتی صمیمانه و روانپالا؛ مکالمهای بهمثابهٔ نوعی قفس مبارزهٔ روانشناختی که بسیار رضایتبخشتر از تدابیر اسمال بال /small ball/ (تدابیر کوچک و هیجانی) در زندگی روزمره است. برگرفته از کلمهٔ فرانسوی ژوسکا /jusqu’à/، تا، تا وقتیکه. در بازی بیسبال، فن «اسمال بال» یا توپ کوچک فنِ تهاجمی محتاطانهای است که به رسیدن به بیس /base/ (پایگاه) از طریق فنونی چون راهرفتن، ضربهزدن و دزدیِ بیس اختصاص دارد و در این فن، از لحظات هوم ران /home run/ که هواداران سخت از آنها لذت میبرند صرفنظر میشود.
لِدسام ledsome /led-suhm/ صفت. احساس تنهایی در میانهٔ جمعیت؛ حرکت بیهدف در دریایی از چهرههای ناشناس، بیآنکه قادر به برقراری ارتباط یا اعتماد به آنها باشید. برگرفته از کلمهٔ انگلیسی میانه لید /leed/، هموطنان، همشهریان + لونسام /lonesome/، یکه و تنها.
وظیفهٔ شما بیعیبونقص بودن نیست. وظیفهٔ شما پروازکردن است.
نایتهاک nighthawk /nite-haak/ اسم. اندیشهای تکرارشونده که گویی تنها در اواخر شب به سرتان میزند؛ مثلاً کاری عقبافتاده، احساس گناهی آزاردهنده، آیندهٔ پیش رو. گاهی هفتهها این اندیشه را به فراموشی میسپارید، اما دیر یا زود حضورش را احساس میکنید که بار دیگر بر شانههایتان فرود آمده و بیسروصدا برای خود لانه میسازد.
لاس آو بکینگ (ازدستدادن پشتوانه) loss of backing /laas-ov-ba-kuhng/ اسم. سقوط ناگهانی اعتماد به خود؛ بهسبب دستکشیدن از عزم و اراده، تسلیمِ شیاطین خود شدن یا ازدستدادن فرصتی که قسم خورده بودید این بار آن را جدی بگیرید. این امر انتظارات و توقعات شما را دگرگون میسازد و تضمین این ادعا که حرف شما ارزشمند است بسیار سختتر میشود؛ حتی برای خودتان. در علم اقتصاد، لاس آو بکینگ (ازدستدادن پشتوانه) زمانی است که دولت دیگر ارزش ارز معینی را تضمین نمیکند، بهویژه، زمانی که ارز موردنظر را با چیزی فیزیکی همچون طلا یا نقره نمیتوان معاوضه کرد و ازاینرو ارزش آن تنها بنابه اعتبار ادعای ما حفظ میشود.
زندگی تو را درهم خواهد شکست. هیچکس قادر نیست شما را از گزند آن مصون نگاه دارد. با تنها زیستن نیز در امان نیستید، چراکه تنهایی نیز شما را با اشتیاق درهم میشکند. باید عاشق باشید. باید احساس کنید. دلیل بودن شما اینجا بر روی زمین همین است. شما اینجایید تا قلب خود را به مخاطره بیندازید. شما اینجایید تا بلعیده شوید و هنگامی که شکست خوردید یا به شما خیانت شد یا شما را ترک کردند یا زخم خوردید یا مرگ به شما نزدیک شد، زیر درخت سیبی بنشینید و به صدای افتادن سیبهای رسیدهای گوش بسپارید که روی زمین بر هم تلنبار میشوند و شیرینیشان هدر میرود. به خود بگویید تا آنجا که توانستید طعم آنها را چشیدید.
وُکاسی /vaw-kuh-see/ vaucasy اسم. این ترس که شما بهنوعی محصول شرایط خود هستید، که با وجود تمام اندیشهای که برای شکلدادن به باورها و رفتارها و روابط خود صرف میکنید، در اصل همچون سگی هستید که از هر محرکی که بر سر راهش قرار میگیرد آموزش میبینید. شما به ایدههایی که سبب میشود احساس ناتوانی کنید، بدبین هستید و بیاختیار بهسوی هر آن کس که لذات اتکاپذیری به شما بدهد، کشیده میشوید. برگرفته از ژاک دو وکانسون /Jacques de Vaucanson/، مهندس فرانسوی که مجموعهای از ماشینهای قابلبرنامهریزی شبهواقعی (اتوماتا) ساخت، از جمله شاهکار خود، اردک هضمکننده، که قادر بود بالهای خود را تکان دهد، آب بنوشد و تکههای دانههایی را که خورده بود، به شکل مدفوع شبیهسازیشده هضم و دفع کند.
رینگلورن ringlorn /ring-lawrn/ صفت. آرزوی اینکه جهان مدرن، بهقدر جهانی که در داستانها و افسانههای قدیمی به تصویر کشیده میشود، شکوهمند و حماسی بود؛ سرزمین تراژدی و تفوق، سوگندها و طالعها و تقدیرها، آنجا که زندگی روزمره بهمانند جویشی برای افتخار، پیوندی اسطورهای با گذشتهای کهن یا نبردی برای بقا در برابر دشمنی آشکار بود، نه یک بازیِ بیپایان زیر سقف خانه، که در آن تمام قوانین ساختگی است و امتیازها هیچ قدر و ارزشی ندارند. برگرفته از کلمهٔ رینگ /ring/، حلقه، عنصری کلیدی در بسیاری از حماسهها و افسانهها + لورن /lorn/، (پسوند) بهشدت ازدسترفته، گمشده.
تریچِری آو دِ کامن (دغلکاری عوام) treachery of the common /treh-chuh-ree ov thuh kaa-muhn/ اسم. ترس از اینکه تمام انسانها در جایجای جهان کمابیش یکسان هستند؛ که همهٔ ما علیرغم خصلتهای محلی خود، در یک کارخانهٔ واحد به تولید انبوه رسیدهایم، همه در ظاهرِ خود بهسانِ همان هومونکولوس گروهی (انسان کوچک، اصطلاحی که عموماً در زمینههای مختلف مطالعاتی برای اشاره به هر بازنمایی از انسان به کار میرود.) ساخته شدهایم و همان جبرهای قبیلهای و نقصهای شخصیتی از ابتدا در وجود ما کار گذاشته شده است. اگر زمانی بخواهید خود را از نو بسازید یا به دنبال جامعهای بهتر در آنسوی جهان باشید، مطابق این اندیشه گزینهای برایتان باقی نمیماند.