چرا به دستور زبان احتیاج داریم؟
آیا بهتر نبود هرطور که دلشان میخواست صحبت کنید و یا بنویسید بدون آن که مجبور باشید قواعد و دستور زبان را یاد بگیرید؟ هنگامی که میخواهید مطلبی را بیان کنید، مایلید آن را درست و بدون غلط بیان کنید، این طور نیست؟ مسلماً دوست ندارید که گفتههای شما نامفهوم باشند و منظور شما فهمیده شود.
اگر هر شخص میتوانست کامل و بینقص سخن بگوید، صحبت کند و بنویسد و هر چیزی را که میخواند و میشنود درست باشد و به طور کامل و دقیق تشریح کند و زبان آن صحیح باشد در این صورت نیازی به فراگیری دستور زبان نبود.
دستور زبان به شما طریقه درست نوشتن و ادای صحیح و به موقع کلمات را میآموزد. نیز به شما کمک میکند تا گفتار خود را بهبود بخشیده و نوشتههای خود را دقیق، مرتب، متنوع و شیوا برای خواننده تنظیم نمایید.
بسته به نوع زبان، دستور زبانها با یکدیگر متفاوتند. حتی قواعد کلی و اصولی دستور زبان نیز برای ملیتها و زبانهای مختلف متفاوت میباشد، سوای این مسائل دستور زبان یک مقوله زنده و مشمول تغییر و تکامل است.
هنگامی که نوع خاصی از مکالمه و برخی از اشکال محاوره و اصطلاحات، کهنه و غیرمعمول شوند، کنار گذاشته شده و دیگر به کار نمیروند. با دگرگون شدن نیازهای مردم همگام با آن دستور زبان نیز تکامل مییابد. به عبارتی دستور زبان دستخوش تغییر، تحول و تکامل است. ممکن است اصطلاحاتی که در گذشته در یک زبان به طور معمول به کار میرفتهاند، در حال حاضر کنار گذاشته شوند و در آینده نیز استفاده نشود. به عنوان مثال در نمایش هاملت اثر ویلیام شکسپیر گفته شده «the door is broke» البته امروزه تنها از افراد عامی و تحصیل نکرده میتوان انتظار بیان چنین چیزی را داشت و یا جمله «my arm is broke» که امروزه به کار بردن این نوع جملات کهنه شده ولی در آن زمان رایج و مصطلح بوده است.
کلیه کلماتی که در زبان اختراع شدند، از نظر دستوری به هشت قسمت عمده تقسیم میشود که عبارتند از: 1- اسم، 2- ضمیر، 3- فعل، 4- صفت، 5- قید، 6- حرف اضافه، 7- حرف ربط، 8- حروف ندا یا اصوات.
مطالعه دستور زبان به ما میآموزد که هر یک از این کلمات را چه موقع و در کجا به کار برید تا گفتار و نوشتههای شما دقیق و مؤثر باشد.
فراگیری دستور زبان، ممکن است با اصطلاح کسلکننده باشد، اما در عوض کمک میکند که منظور خود را بهتر و دقیقتر بیان کنید.