چگونه میتوانیم دنیا را از نظر گازهای گلخانهای کنترل کنیم؟
نایجل تاپینگ
هر سامانهی طبیعی و انسانی را، از استخراج نفت گرفته تا پرواز دستهای از سارها، می توان مجموعهای از الگوهای تکرارشونده دانست. نایجل تاپینگ، قهرمان سطح بالای اقدام اقلیمی کنفرانس تغییرات آبوهوایی سازمان ملل متحد (COP26) است که در ماه نوامبر 2021 در شهر گلاسکو در اسکاتلند برگزار شد. او میگوید که تغییر در این الگوها میتواند نتایج خوب یا بدی درپی داشته باشد. نایجل سه قانون همکاری اساسی را به اشتراک میگذارد که میتوانند به طور مثبت در الگوهای اقتصاد جهانی تغییر ایجاد کرده و به بشر…
پدربزرگ من در شمال غربی انگلستان بزرگ شد، جایی که در آن با بیش از ۱۰۰۰ معدن زغال سنگ فقط در فاصلهی هشت کیلومتری از زادگاهش، شهر ویگان، احاطه شده بود. و امروز من از محل یکیدیگر از معادن سابق با شما صحبت میکنم، اینبار یک معدن کائولین در محل پروژهی ایدن در جنوب غربی انگلستان.
برای نسلها، اجداد پدربزرگ من کارگران معدن بودند، و این برای او کاملا عادی به شمار میآمد که راه آنها را ادامه دهد. اما او نمیخواست که به اعماق معدن برود. او راه دیگری را انتخاب کرد و یک بورسیه برای تحصیل در ریاضیات دریافت کرد. و سال ها بعد، من هم راه او را در ریاضیات دنبال کردم، جایی که عشقی حقیقی به الگوها، و پی بردن به قوانین بنیادی که آنها را ایجاد میکنند، پیدا کردم. و بعد، وقتی که در صنعت مشغول به کار شدم، دریافتم که هر سامانهی انسانی و هر سامانهی طبیعی را میتوان مجموعهای از الگوهای تکرارشونده دانست.
مثلا سامانهی انرژی را در نظر بگیرید. ما هنوز میتوانیم الگوهای وابستگی خود به سوختهای فسیلی را تا ابتدای سدهی ۱۷۰۰ دنبال کنیم، وقتی واقعا مصرف آن همه زغالسنگ را شروع کردیم. و برای مقابله با تغییر اقلیم، ما باید به سمت الگوهای جدیدی برویم که بر پایهی انرژی پاک هستند.
زمانی که در حال کاوش الگوها نبودم، صرف ایجاد علاقه به طبیعت وحش میکردم، به ویژه مکانهای سرد و وحشی مثل گرینلند، ایسلند و پاتاگونیا. و آن جا بود که برای نخستین بار با تاثیر فیزیکی تغییر اقلیم مواجه شدم. در سال ۱۹۸۷، قرار بود من در انتهای یک یخچال طبیعی در شرق گرینلند کار کنم. و وقتی به جایی که نقشه نشان میداد رسیدیم، هیچ یخی آن جا وجود نداشت. از زمان ساخت آن نقشه، یخ بیش از ۱۵ کیلومتر عقبنشینی کرده بود. چیزی در حال تغییر الگوها بود.
اکنون من خود را در جایگاه قهرمان اقدام اقلیمی سازمان ملل متحد میبینم، که با شبکهای شگفتانگیز از شُرکا برای تغییر الگوهای اقتصاد جهانی، برای مقابله با تغییر اقلیم کار میکنم. ماموریت ما کمک به انتقال به آیندهای بدون کربن، و نگهداشتن گرمایش جهانی زیر ۱/۵ درجهی سانتیگراد، یا ۲/۷ درجهی فارنهایت و جلوگیری از بدترین تاثیرات تغییر اقلیم است. خوب، مقابله با بحران آب و هوا میتواند واقعا طاقتفرسا باشد، به ویژه اگر از دیدگاه سیاسی به آن نگاه کنید یا از دیدگاه اقتصادی. این یک مشکل بسیار بزرگ و پیچیده است، و درک آن بسیار سخت است. اما من دریافتم که یک دیدگاه دیگر وجود دارد که میتواند کار با آن را بسیار سادهتر کند و حتی به خوشبینی منجر شود. آن دیدگاه سامانههاست که من آن را خیلی ساده علم الگوها و قوانین بنیادی آنها توصیف میکنم.
اما منظورم از یک سامانه چیست؟ من یک سامانه را مجموعهای از روابط بههمپیوسته میدانم که منجر به الگوهای تکرارشونده و قابل شناسایی میشود. پس به عنوان مثال، بیایید به صنعت حمل و نقل دریایی جهانی فکر کنیم. بسیار بزرگ است. مسئول ترابری بیش از ۸۰ درصد تجارت جهانی است و به اندازهی کل کشور آلمان کربن منتشر میکند. و این سامانه متشکل از روابط بههمپیوسته است در طول زنجیرهی ارزش میان تولیدگنندگان کشتی، تولیدکنندگان سوخت، بنادر، گردانندگان حمل و نقل و صاحبان بار و تاثیرات اطراف آن، سیاستگذاران، سرمایهگذاران، ارائهدهندگان فناوری و جامعهی مدنی. منظورم از یک سامانه این است. و کار ما این است که تحول را در هر سامانهی جهانی پیش ببریم، از کشاورزی گرفته تا خردهفروشی، از کشتیرانی تا حمل بار با کامیون، از سیمان تا فولاد، به گونهای که به طور جمعی به سوی آیندهای بدون کربن حرکت کنیم.
بنابراین سوال این است، که کدام قوانین زیرساختی را باید به کار ببریم که منجر به الگوهای جدید بدون کربن در اقتصاد گردند؟ خوب، ما سه قانون ساده برای همکاری اساسی یافتیم که اگر همهی نقشآفرینان در هر سامانهای به آنها عمل کنند، ما را به آیندهای بدون کربن خواهند رساند.
قانون اول این است که از حلقههای انگیزشی استفاده کنیم، که حلقههای بازخوردی هستند که همواره منجر به سطوح بالاتری از انگیزه میشوند. مثلا وقتی کسبوکارها متعهد به کربن صفر میشوند و شروع به سرمایهگذاری و نوآوری میکنند، سیاستگذاران را تشویق میکنند. و زمانی که سیاستگذاران چارچوب قانونی را برای حرکت به سمت کربن صفر تعیین میکنند، باعث تشویق بخش خصوصی به نوآوری میشوند. این یک حلقهی انگیزشی است، و هر رابطه درون هر سامانهای فرصتی برای ایجاد یک حلقهی انگیزشی است به سوی الگوهای جدید بدون کربن در سامانه.
قانون دوم تعیین اهداف نمایی است. ما از تاریخ یاد گرفتهایم که هر اختلال بزرگ صنعتی یک شکل خاص را دنبال کرده است، یک منحنی نمایی، طوری که در ابتدا فناوریهای جدید بسیار کند اتخاذ شدهاند، اما بعد به طور پیوسته دوبرابر شدهاند، تا جایی که دگرگونی کلی در نهایت بسیار سریع اتفاق میافتد. این فیلمی است که قبلا بارها دیدهایم، چه از اسبها به ماشینها، چه از سوپاپها به ترانزیستورها و یا تلفنهای ثابت به تلفنهای همراه. و ما میدانیم این چطور کار میکند. در ابتدا هزینهی فناوری بالاست، اما همینطور که از اتخاذ حجم یاد میگیریم، هزینه کاهش و حجم تولید افزایش مییابد. بهترین مثال در حال حاضر باتریهای برقی هستند که هزینهشان به طور مداوم در دههی گذشته، سالانه ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است. و با افزایش حجم تولید، بهویژه با توجه به رشد فروش خودروهای برقی، میتوانیم مطمئن باشیم که هزینههای آن فناوری همچنان کاهش خواهند یافت، و آن رشد نمایی را جلو خواهند برد. ما این اهداف نمایی را وضع میکنیم به این خاطر که به قدرت نوآوری انسان باور داریم. مهندسان عاشق این اهداف هستند، این اهداف سطح بالا، چیزی است که به خاطرش زندگی میکنند.
قانون سوم پیروی از مسیرهای عملی مشترک است. این مسیرها، نقشههایی از اقدامات هستند که هر عملیاتی در سامانه باید در کوتاه مدت به کار گیرد تا اطمینان حاصل شود که در مسیر دستیابی به آن هدف نمایی هستیم. اقداماتی که اگر همهی افراد سامانه به کار گیرند، در مسیر دستیابی به آیندهای بدون کربن خواهیم بود. عموما این اهداف را برای بازههای زمانی نسبتا کوتاه تعیین می کنیم برای پنج سال آینده، و سپس مرحلهی بعدی مسیر را مرور کرده و تنظیم میکنیم.
با پیروی از این سه قانون سادهی همکاری اساسی ما میتوانیم رقابت به سوی آلایندگی صفر را هدایت کنیم. و الان تیم من به همراه هزاران شریک، یک جعبه ابزار برای این سه هدف برای هر بخش از اقتصاد جهانی ساختهاند. آنها حلقههای انگیزشی بههمپیوسته را ترسیم، اهداف نمایی را طرحریزی، و مسیرهای مشترک را منتشر کردهاند.
جلوتر اشاره کردم که اتخاذ دیدگاه سامانهها میتواند به ما کمک کند که خوشبینتر باشیم، و من بسیار خوشبین هستم. پس بیایید سعی کنیم علت این امر را با نگاهی به کاربرد این سه قانون در سامانهی کشتیرانی که پیشتر بررسی کردیم توضیح دهیم. اول از همه، فقط به خود آن حلقههای انگیزشی بههمپیوسته را یادآوری میکنیم که قرار است از آنها استفاده کنیم. در مرحلهی دوم، اهداف نمایی خود را وضع میکنیم. الان در نقطهی صفر هستیم و باید تا سال ۲۰۵۰ به ۱۰۰ درصد کشتیهای بدون کربن برسیم. زمانی که منحنی نمایی را رسم میکنیم، میبینیم که باید تا سال ۲۰۳۰ به ۵ درصد برسیم این رقم زیاد به نظر نمیرسد، اما چون از صفر شروع میشود، تغییر بزرگی است، و باعث یادگیری میشود که هزینهها را کاهش میدهد، در نتیجه در دههی ۳۰ می توانیم واقعا سرعت بگیریم و در دههی ۴۰ کار را تمام کنیم.
پس در مقابل مسیر اقدام مشترک که ابزار بعدی ماست چگونه عمل میکنیم؟ خوب، مشخص شده که درواقع در این حوزه بسیار خوب هستیم. «مارسک»، بزرگترین شرکت حملونقل کانتینر در جهان، متعهد شده که اولین کشتی بدون کربن خود را در سال ۲۰۲۳ خریداری کند. شرکت خدمات آلمانی «یونیپر»، برنامه سرمایهگذاری خود در زیرساختهای گاز در بندر ویلهلمشهاون را کنار گذاشته است. و در عوض روی زیرساخت آمونیای سبز سرمایهگذاری میکند. مشتریان در حال پیوستن به هم برای ایجاد طرحی از صاحبان بار برای کشتیهای بدون آلایندگی هستند، و با این کار وجود تقاضا را به اپراتورهای کانتینر نشان میدهند. و سیاستگذاران نیز در حال تغییرند اتحادیه اروپا در حال گسترش برنامهی تجاری آلایندههای خود است تا آلایندگی کشتیرانی را پوشش دهد، که قیمتی روی کربن قرار داده و انگیزه برای سرمایهگذاری در زیرساختهای سوخت پاک را بیشتر میکند. شرکتهای فناوری در حال اتحاد هستند. هفتتای آنها طرح «منجیق هیدروژن سبز» را تشکیل دادهاند تا هزینهی هیدروژن پاک را به زیر دو دلار به ازای هر کیلوگرم در پنج سال آینده برسانند، این اقدامی حیاتی در مسیر حرکت به سوی تجاریسازی کشتیهای بدون کربن است. و جامعهی مدنی نیز در حال تاثیرگذاری روی سامانه است. در هلند، بیش از ۱۰۰۰۰ شهروند شرکت «شِل»، سازندهی سوخت کشتیرانی را به دادگاه بردند، و دادگاه اعلام کرد که «شل» باید میزان انتشار کربن خود را بسیار مصممتر از اکنون، به میزان ۴۵ درصد تا سال ۲۰۳۰ کاهش دهد.
بنابراین همانطور که میبینید، ما الان در سامانهی کشتیرانی همکاری اساسی داریم، و توسعه را به سمت آن هدف نمایی پیش میبریم. و این فقط یک سامانه در اقتصاد جهانی است. پس خبر خوب امروز این است که اکنون هزاران کشور و شرکت، هزاران شهر و سرمایهگذار هزاران سازمان مدنی و وابسته به دولت همگی در حال پیادهسازی این سه قانون ساده برای همکاری اساسی و همسوسازی اقدامات در راستای اهداف نمایی هستند. البته هنوز به طور کامل همتراز نشدهاند، اما هرچه بیشتر به هم نزدیک شویم، ریسک کاهش مییابد، هزینهها کمتر میشوند وسریعتر میتوانیم حرکت کنیم. و بنابراین آنچه چند سال پیش، یک هدف بسیار سخت یا حتی غیرممکن به نظر میرسید، حالا به نظر بسیار دستیافتنی میآید.
مثال مورد علاقهی من از این پدیده انتقال به خودروهای برقی است. در سال ۲۰۱۶، برجستهترین افراد پیشبینیکنندهی سامانهی انرژی به ما میگفتند که در دههی ۲۰۸۰، همچنان خودروهای موتور احتراقی خواهیم خرید. پنج سال بعد، در ۲۰۲۱، سازندگان خودرو دنیا و سیاستگذاران جهان در حال نزدیک شدن به هدف نمایی ۱۰۰ درصد خودروهای بدون آلاینده و پایان خودروهای موتور احتراقی تا نیمهی دههی ۲۰۳۰ هستند. تنها در عرض پنج سال، آینده پنج دهه جلوتر آمده است.
البته همانطور که گفتم، این ماموریت مقابله با تغییر اقلیم و پیشبرد انتقال میتواند بسیار سخت و دلهرهآور باشد. اما مثل همیشه، میتوانیم از طبیعت الهام بگیریم که چگونه پیروی از چند قانون ساده میتواند به الگوهای جدید زیبایی بینجامد. به این اشکال خیرهکننده نگاه کنید که این گروه از سارها در آسمان میسازند، تنها با پیروی از سه قانون سادهی خود دربارهی گردهمایی اساسی: قانون اول، به یکدیگر توجه کنید و بیش از حد به هم نزدیک نشوید، قانون دوم، در یک جهت کلی پرواز کنید، و قانون سوم، خیلی دور از هم پرواز نکنید. خیلی به سه قانون سادهی خودمان برای همکاری اساسی شباهت دارند: اول، از حلقههای انگیزشی استفاده کنید، دوم، اهداف نمایی را دنبال کنید، سوم، از مسیرهای اقدام مشترک پیروی کنید. حالا میخواهم با تأمل در یک حلقهی نهایی و بسیار مهم انگیزشی، بحث را به پایان برسانم، حلقهای که سایرین را توانمند میسازد. آن حلقهی بازخوردی است بین داستانهایی که از مسیر به سوی آینده و آیندهای که میسازیم، نقل میکنیم و اقداماتی که امروز انجام میدهیم. ما انسانها قصهگو هستیم، این گونه متولد شدهایم، ما دائما برای یکدیگر داستان تعریف میکنیم. این داستانها دربارهی آینده، حلقههای انگیزشی ما هستند. پس اگر ما داستانهایی سرشار از ترس و شکست بگوییم، یکدیگر را دلسرد و بیانگیزه میکنیم، و تلاشهای جمعی خود را برای ساخت آیندهای بهتر از مسیر خارج میکنیم. اما زمانی که داستانهای مثبتاندیشانه میگوییم، روی بهترین جنبههای روح انسان اثر میگذاریم، ما الهامبخش همکاری و نوآوری میشویم. بنابراین بسیار مهم است که واقعا توجه کنیم به داستانهایی که دربارهی مسیرمان به سوی کربن صفر به اشتراک میگذاریم. باید اطمینان حاصل کنیم که نمونههای مثبتی از تغییر در مسیر اهداف نمایی را جستجو و انتخاب میکنیم، و به طور گسترده به اشتراک میگذاریم. این گونه مهمترین و قویترین حلقهی انگیزشی را میسازیم. چون داستانهایی که بیشتر از همه تعریف میکنیم به واقعیت تبدیل میشوند.