فیلم کتاب سیاه – Black Book (2006) – بررسی و داستان کلی
کتاب سیاه یک فیلم درام جنگی و مهیج محصول 2006 است که به نویسندگی و کارگردانی مشترک پل ورهوفن و با بازی کریس ون هوتن، سباستین کخ، تام هافمن و هالینا ریجن ساخته شده است.
این فیلم که بر اساس چندین وقایع و شخصیت واقعی ساخته شده است، درباره یک زن جوان یهودی در هلند است که پس از رویارویی با نازیها، در طول جنگ جهانی دوم، جاسوس مقاومت میشود. این فیلم اولین نمایش جهانی خود را در 1 سپتامبر 2006 انجام دادجشنواره فیلم ونیز و اکران عمومی آن در 14 سپتامبر 2006 در هلند. این اولین فیلمی است که ورهوون پس از مرد چهارم که در سال 1983 قبل از نقل مکان به ایالات متحده ساخته شد در هلند ساخته شد.
نظر مطبوعات در هلند مثبت بودند. کتاب سیاه با سه گوساله طلایی بیشترین جوایز را در جشنواره فیلم هلند در سال 2006 به دست آورد. مطبوعات بینالمللی نیز به ویژه به اجرای ون هوتن واکنش مثبت نشان دادند. این فیلم نامزد جایزه بفتا برای بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان شد و نامزدی هلندی برای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در سال 2007 بود، اما نامزد نشد.
این فیلم سه برابر گرانتر از هر فیلم هلندی بود که تا به حال ساخته شده بود، و همچنین موفقترین فیلم هلندی از نظر تجاری، با بالاترین درآمد باکس آفیس کشور در سال 2006 بود. در سال 2008، مردم هلند آن را به عنوان بهترین فیلم هلندی تاریخ انتخاب کردند.
در سال 1944، خواننده هلندی-یهودی راشل استاین از رژیم نازی در هلند اشغالی پنهان میشود. هنگامی که خانه مزرعهای که او در آن پنهان شده بود توسط یک بمب افکن متفقین ویران میشود، او به دیدن وکیلی به نام اسمال میرود که به خانواده او کمک میکند. او ترتیب فرار او را به بخش آزاد شده جنوبی کشور میدهد. راشل با کمک مردی به نام ون گین، دوباره به خانوادهاش ملحق میشود و سوار قایق میشود که آنها و سایر پناهندگان را به جنوب میبرد. با این حال، آنها توسط اعضای اس اس آلمان در رودخانه کمین میشوند که آنها را میکشند و اجساد اشیاء قیمتی را سرقت میکنند. راشل به تنهایی زنده میماند، اما موفق به فرار از قلمرو اشغالی نمیشود.
راشل با استفاده از نام مستعار غیریهودی، الیس دی وریس، با یک گروه مقاومت هلندی در لاهه، تحت رهبری گربن کویپرز و همکاری نزدیک با یک پزشک، هانس آکرمانز، درگیر میشود. اسمال با این سلول مقاومت در تماس است. وقتی پسر کویپرز و دیگر اعضای مقاومت دستگیر میشوند، الیس موافقت میکند تا با اغوا کردن فرمانده محلی SD، لودویگ مونتزه، کمک کند. در یک مهمانی در مقر محلی SD، الیس Obersturmführer را میشناسدگونتر فرانکن، معاون وحشیانه مونتسه، به عنوان افسری که بر کشتار پناهندگان در قایق نظارت کرده بود. او به عنوان منشی در مقر SD مشغول به کار میشود و در عین حال عاشق مونتسه میشود که بر خلاف فرانکن، توهینکننده یا سادیست نیست. او متوجه میشود که او یک یهودی است، اما اهمیتی نمیدهد.
به لطف میکروفون مخفی که الیس در دفتر فرانکن کار میکند، مقاومت متوجه میشود که …
کتاب سیاه برخلاف سرباز نارنجی یک داستان واقعی نیست، اما ورهوون بیان میکند که بسیاری از وقایع واقعی هستند. مانند فیلم، مقر آلمان در لاهه بود. در سال 1944 بسیاری از یهودیان که سعی داشتند به مناطق آزاد شده جنوب هلند بروند توسط پلیس هلندی به دام افتادند. مانند فیلم، تلاش برای عبور در Biesbosch صورت گرفت. وقایع مربوط به زندگی ورهوفن است که در سال 1938 متولد شد و در طول جنگ جهانی دوم در لاهه بزرگ شد. اعدام مونتسه توسط جوخه شلیک آلمانی پس از پایان جنگ، بازتابی از واقعه بدنام اعدام فراریان آلمانی در می1945 است.