فیلم قعر اقیانوس – The Abyss 1989- معرفی و بررسی و نقد
سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : گیل آن هرد
کارگردان : جیمز کامرون
فیلمنامهنویس : جیمز کامرون
فیلمبردار : میکائیل سالومون
آهنگساز(موسیقی متن) : آلن سیلوستری
هنرپیشگان : اد هریس، مری الیزابت مَسترآنتونیو، مایکل بین، لیو برمستر، تاد گراف، جان بدفورد لوید، کیمبرلی اسکات و جرج رابرت کِلِک.
نوع فیلم : رنگی، ۱۴۰ دقیقه.
در پی برخورد زیر دریائی هستهائی مونتانا با شی ناشناخته در قعر اقیانوس، گروهی از متخصصان اعماق آب و هفری کف دریا از جمله «لینزیبریگمن» (مستر آنتونیو) و شوهرش، «باد» (هریس) که مدتی است رابطهشان به سردی گرائیده، به تحقیق و کاوش درباره این پدیده میپردازند. «لینزی» فکر میکند یک نیروی هوشمند غیر زمینی در قر دریا حضور دارد. وقتی «باد» به رغم آگاهی بر ناکافی بودن ذخیره اکسیژن مایع پائین میرود، موجود بیگانهائی او را با خود به مکان میبرد. تا بتواند دوباره نفس بکشد. انسانها در هراس از قدرت بهتآور بیگانههای ساکن اعماقاند که مقر عظیم و شناور بیگانهها به سطح آب میآید و «باد» از آن خارج میشود تا به لینزی بپیوندد…
قعر اقیانوس را نوعی برخورد نزدیک از نوع سوم (استیون اسپیلبرگ، 1977) زیر آبی خواندهاند فیلمی در ادامه موج تصاویر رمزآمیز و نجات بخش از نیروهای فرازمینی. در عین حال این مضمون با دلالتهای فلسفی / سیاسی توأم شده که در نخسه «تدوین ویژه» صدوهفتادویک دقیقهائی فیلم خود را بهتر نشان میدهد قراقیانوس چنانچه که از کامرون علاقهمند به مضمون ازدواج و باورهای مذهبی انتظار میرود، ضمناً داستانی از بازیابی پیوندهای زناشوئی به لطف تجربههای مشترک دشوار (و رهیافتههای روحی و معنوی) نیز هست. فیلم در القای حس و حال پرتنش کار زیر دریا بینظیر است، حرفهائیگری هاکسی شخصیتها دیدنی از کار درآمده موجود آبی شاخکگونه فیلم شگفتی بزرگی در تکنولوژی جلوههای ویژه است و صحنههای پرهیجان حادثهائی (مثل غرق شدن سکوی حفاری) کامرون را در اوج بداعت و مهارت در کار با عوامل ساخت فیلم نشان میدهد.
داستان فیلم از ویکی پدیا:
در ژانویه 1994، زیردریایی کلاس اوهایو USS Montana با یک شیء غوطه ور ناشناس مواجه شد و در نزدیکی Cayman Trough غرق شد. با حرکت کشتیهای شوروی برای نجات زیردریایی و طوفان در حال حرکت بر فراز منطقه، دولت ایالات متحده یک تیم SEAL را به دیپ کور، یک سکوی حفاری آزمایشی زیر آب که متعلق به خصوصی است در نزدیکی Cayman Trough میفرستد تا از آن به عنوان پایگاه عملیاتی استفاده کند. طراح پلتفرم، دکتر لیندسی بریگمن، اصرار دارد که با تیم SEAL همراه شود، حتی اگر همسرش ویرجیل “باد” بریگمن سرکارگر فعلی باشد.
در طول تحقیقات اولیه مونتانا، قطع برق در زیردریاییهای تیم منجر به مشاهده نور عجیبی توسط لیندزی شد که در اطراف زیردریایی میچرخد که بعداً آن را “هوش غیرزمینی” یا “NTI” نامید. ستوان هیرام کافی، رهبر تیم SEAL، به ماموریت خود تسریع میبخشد و یکی از مینی زیرها را بدون اجازه دیپ کور میگیرد تا کلاهک موشک Trident را از مونتانا درست در زمانی که طوفان بالا میآید، بازیابی کند و خدمه قادر به قطع ارتباط نباشند. از کشتی پشتیبانی سطحی خود به موقع. جرثقیل کابلی از کشتی جدا میشود و به داخل سنگر میافتد و Deep Core را قبل از توقف به لبه میکشد. این دکل تا حدی دچار سیل شده است که باعث کشته شدن چندین خدمه و آسیب به سیستمهای برق آن شده است.
خدمه منتظر طوفان هستند تا بتوانند ارتباطات را بازیابی کنند و نجات پیدا کنند. همانطور که آنها در برابر سرما مبارزه میکنند، متوجه میشوند که NTIها یک ستون متحرک از آب را برای کاوش دکل تشکیل دادهاند که آن را با نسخه بیگانه یک وسیله نقلیه از راه دور برابری میکنند. اگرچه آنها با کنجکاوی با آن برخورد میکنند، اما Coffey آشفته میشود و با بستن دیواره فشار روی آن، آن را به دو نیم میکند و باعث عقب نشینی آن میشود. خدمه با درک اینکه کافی از پارانویا از سندرم عصبی پرفشار رنج میبرد، از طریق یک ROV از او جاسوسی میکنند و او و یک SEAL دیگر را پیدا میکنند که کلاهک جنگی را برای حمله به NTIها مسلح کرده است. برای تلاش برای متوقف کردن او، باد با کافی مبارزه میکند، اما کافی با یک مینی ساب با کلاهک آماده فرار میکند. باد و لیندزی در زیر دیگر تعقیب میکنند و به هر دو آسیب میرسانند. کافی میتواند کلاهک را به داخل سنگر پرتاب کند، اما زیرشاخهاش از لبه پرتاب میشود و از فشار منفجر میشود و او را میکشد. مینی ساب Bud کار نمیکند و آب میگیرد. لیندزی تنها با یک لباس غواصی کاربردی، وارد هیپوترمی عمیق میشود و هنگامی که آب سرد اقیانوس او را فرا میگیرد، رفلکس غواصی پستانداران خود را تحریک میکند. جوانه با بدنش به سمت سکو برمی گردد. در آنجا، او و خدمه از دفیبریلاتور استفاده میکنند و CPR را انجام میدهند، آنها موفق میشوند او را با موفقیت احیا کنند.
تصمیم بر این است که کلاهک باید خلع سلاح شود که بیش از 2 مایل زیر آنها است. One SEAL، Ensign Monk، به باد کمک میکند تا از لباس غواصی آزمایشی مجهز به دستگاه تنفس مایع برای زنده ماندن در آن عمق استفاده کند، اگرچه او فقط میتواند از طریق صفحه کلید روی لباس ارتباط برقرار کند. باد غواصی خود را آغاز میکند، با کمک صدای لیندزی تا او را در برابر تأثیرات فشار بالا نگه میدارد و به کلاهک میرسد. مونک او را در خلع سلاح موفقیتآمیز راهنمایی میکند. با اکسیژن کمی در سیستم، باد توضیح میدهد که میدانست این یک سفر یک طرفه است و به لیندزی میگوید که او را دوست دارد. همانطور که او منتظر مرگ است، یک NTI به باد نزدیک میشود، دست او را میگیرد و او را به یک شهر بیگانه عظیم در اعماق سنگر راهنمایی میکند. در داخل، NTIها یک جیب جوی برای باد ایجاد میکنند که به او اجازه میدهد به طور عادی نفس بکشد. سپس NTIها پیام باد به همسرش را پخش میکنند و با درک به یکدیگر نگاه میکنند.
در Deep Core، خدمه در انتظار نجات هستند، وقتی پیامی از Bud میبینند که او با دوستان خود ملاقات کرده و به آنها هشدار میدهد که صبر کنند. پایگاه تکان میخورد و نور از سنگر خبر از رسیدن کشتی بیگانگان میدهد. به سطح اقیانوس میآید و Deep Core و چندین کشتی سطحی روی بدنه آن به گل نشستهاند. خدمه Deep Core از سکوی خارج میشوند، در حالی که تعجب میکنند که از فشار زدایی ناگهانی نمردهاند. آنها باد را میبینند که از کشتی بیگانگان خارج میشود و لیندزی برای در آغوش گرفتن او مسابقه میدهد.
این نوشتهها را هم بخوانید